آیا «بهروز» به فروتن باز می‌گردد؟
آیا «بهروز» به فروتن باز می‌گردد؟
اقتصادسبز آنلاین: امروز به شما قول می‌دهم اگر «بهروز» به دامان واقعی‌اش برگردد به دو ماه نخواهد رسید که به جایگاه واقعی‌اش برسد.»

اقتصادسبز آنلاین: امروز به شما قول می‌دهم اگر «بهروز» به دامان واقعی‌اش برگردد به دو ماه نخواهد رسید که به جایگاه واقعی‌اش برسد.»

آنچه خواندید فرازهایی از یک مصاحبه خواندنی با بهروز فروتن، بنیانگذار شرکت صنایع‌غذایی «بهروز» است.
مصاحبه‌ای که پس از انتشار یک فیلم مبنی بر احتمال بازگشت «بهروز» به دامان پدر صورت گرفت و در لحظاتی با گریستن فروتن بار معنوی نیز به خود گرفت.
با هم مشروح این مصاحبه را می‌خوانیم.

اخیراً فیلمی منتشر شد که خیلی‌ها را امیدوار کرد که در انتظار وصال فرزندی به نام بهروز به پدری به نام فروتن باشند. لطفاً پیرامون جزییات بیشتر ماجرا توضیح دهید.

اعتقاد دارم هم‌اکنون مسیر عدالت به‌گونه‌آی است که در حال حرکت برای رساندن حق به حقدار است و در این رابطه بسیار امیدوار هستم. از روزی که سنگ بنای «بهروز» را به همت همسر مرحومه‌ام در سال 1356 از یک آشپزخانه آغاز کردیم تا روزی که چندین‌بار به‌عنوان واحد نمونه کشوری و برگزیده استاندارد برگزیده شد با حوادث بسیاری روبه‌رو شدم. در طول بالغ بر حدود 33 سال که در «بهروز» مشغول بودم بیش از 400 لوح تقدیر و تندیس دریافت کردم.
در واقع با سرلوحه قرار دادن «کیفیت» «بهروز» به مدارج قابل اعتنایی رسیده بود. در اوایل دهه 60 در ساوجبلاغ هشتگرد زمینی به مساحت 7 هکتار ابتیاع کردم و سنگ بنای «بهروز» به شکل مدرن‌تر را گذاشتم و شروع به فعالیت کردیم. تنها کار ما در «بهروز» توجه ویژه به «کیفیت» بود.

لطفاً ‌درخصوص ماجرای واگذاری «بهروز» و مسایل پیش‌آمده در ابتدای دهه 90 توضیح دهید.

یکی از همکاران باهوش بنده با افرادی آشنا شد (که البته امروز به‌صورت سریالی در حال محاکمه هستند) و آنها را برای رفع مشکلات مالی آن روزهای «بهروز» به بنده معرفی کرد.
همان آشنایی زمینه‌های واگذاری «بهروز» را فراهم کرد.
در اینجا مثالی می‌زنم تا وضعیت بنده در آن روزها بیشتر برای شما روشن شود. دو مادر ادعای مادری فرزندی را کردند. پیش قاضی رفتند قاضی برای حل مشکل، جلاد را فرا خواند و از او خواست که بچه را دو نیم کند تا هر مادر نیمی از آن را داشته باشد، در این هنگام مادر واقعی سریع به قاضی گفت بچه را نمی‌خواهم تا بچه آسیب نبیند و قاضی بدین‌ترتیب پی به مادر واقعی بچه برد. این مثال را به آن جهت زدم چرا که دقیقاً داستان من و «بهروز» چنین روایتی دارد.

یعنی «بهروز» را واگذار کردم تا زنده بماند اما متأسفانه فردی که «بهروز» را به او واگذار کردم چندی بعد از ایران خارج شد و تاکنون هم بازنگشته و سایر دوستانش هم هم‌اکنون دچار مشکل هستند.

امروز پرونده «بهروز» در قوه قضائیه در جریان است و مهم هم نیست که «بهروز» را دوباره بگیریم یا نگیرم، اما یک نکته بسیار مهم است و آن این‌که جامعه مخاطب من و مشتریان «بهروز» متوجه شوند که آن چیزی را که اعلام می‌کردم درست بوده و آن آزارهایی که به من روا داشته شد به ناحق بوده است. دوم بسیار خوشحالم که عملکرد قوه قضائیه در دوره فعلی به‌گونه‌‌ای است که اعتماد عمومی در حال بازگشت به جامعه است که از این رویکرد هم بسیار خرسندم. بنده به وکلای پرونده هم گفتم که امروز به حقم یعنی تصدیق گفتارم پس از حدود 10 سال رسیدم.
10 سال است که هر روز اعلام می‌کنم که «بهروز» فرزند من است و ناجوانمردانه از من گرفته شده است. نکته مهم این است که هنوز هم نه وجهی به من پرداخت شده، نه املاکم آزاد شد و نه جوابی به من دادند. البته اصلاً نیستند که پاسخگوی من باشند. من بعدها شنیدم اتفاقی که برای من در «بهروز» افتاد توسط آقایان در موارد دیگری هم رخ داده است.

یعنی جرایم دیرکرد تسهیلات «بهروز» کماکان پابرجاست و آن را نیز پرداخت نکرده‌اند؟

بله هنوز هم جرایم دیرکرد تسهیلات بانکی پرداخت نشده است.

آیا در روند واگذاری «بهروز» نکته غیرعادی هم ملاحظه کردید؟

واقعاً هنوز هم نمی‌دانم که وکیل آقایان چه اقداماتی انجام می‌داد که همیشه درها برای آنها باز بود و برای من بسته می‌شد. درست روز چهارشنبه حکم تخلیه برای من می‌گرفتند، در حالی‌ که بنچاق، قرارداد و چک‌هایی وجود داشت اما به ناگهان همه چیز به نفع آنها می‌شد.
از قدیم در اسفندماه معمولاً حکم جلب گرفته نمی‌شد، اما چند سال پیش روز سه‌شنبه‌ای که چهارشنبه‌اش روز تعطیل و شنبه هم عید بود ساعت 14 بعدازظهر نسبت به املاکی که متعلق به بنده بوده و جزو دیون معامله بر مبنای قرارداد بود. مدعی شدند که داور اعلام کرده که متعلق به شما نیست. به رییس مجتمع مراجعه کردم دستور داد به فرد تخلیه کننده مراجعه کردم گفت درسته شفاهی به من گفتند باید کتباً اعلام شود.
در واقع در چنین مقطع زمانی برای ملکی که جزو ثمن معامله بوده چنین وضعیتی رخ داده است و متأسفانه کماکان هم موفق به بازگیری‌اش نشده‌ام. البته هنوز ناامید نشده‌ام و کماکان به‌دنبال احقاق حقم هستم. بنده در زندگی کارآفرینی‌ام اعتقاد دارم انسان موفق هیچ‌گاه آسیب نمی‌بیند. در طول این 10 سال برای احقاق حقوقم از هیچ تلاشی فروگذاری نکردم.

هم‌اکنون چه پیام‌‌‌هایی از قوه قضائیه دریافت کرده‌اید و آیا امیدوار هستید که «بهروز» به شما برگردد؟

دو تا سه بار مرا دعوت کرده‌اند و موارد را توضیح داده‌ام، حتی به بنده پیشنهاد کرده‌اند که شکایت رسمی کنم. به آنها اعلام کرده‌ام چون در قراردادم عنوان حکمیت آمده پس نمی‌توان شکایت کنم.
البته امروز ناامید برای رسیدن به «بهروز» نیستم و به‌دنبال فرزندم هستم. صنایع غذایی «بهروز» فرزند اول من هست که در کنار سه فرزندم در مجموع امروز 4 فرزند دارم.

برخی اهالی صنعت غذا معتقدند که این‌گونه که بهروز فروتن اعلام می‌‌کند، نیست و مسایلی از این دست و حتی عنوان می‌کند که یکی از نزدیکان شما کلاهبرداری کرده، گروهی دیگر اعلام می‌کنند که با ورود رقبای جدید مدرن «بهروز» دیگر حرفی برای گفتن نداشت و… در مورد این حواشی چه نظری دارید؟

اول این‌که مطمئن باشید به علت معرفت پیشاهنگی که دارم همیشه به‌دنبال گفتار، پندار و رفتار نیک هستم. در مورد یکی از اعضای خانواده‌ام باید صریحاً‌ بگویم که درست است او به خارج از کشور رفته است، اما ارتباطی به «بهروز» نداشته است. در مورد ناتوانی در اداره «بهروز» و ورود رقبای مدرن به بازار باید اعلام کنم که اگر ناتوان بودم چگونه 37 درصد بازار صنایع غذایی در اختیار من بود. اگر ناتوان بودم سال‌های سال به‌عنوان واحد نمونه انتخاب نمی‌شدم.
نخستین نفری بودم که مرکز تحقیقات صنایع غذایی را در ایران راه‌اندازی کردم.
نخستین شرکتی بودم که کالایم را به‌صورت رسمی به آمریکا صادر کردم.
پس این موارد نشان می‌دهد که شائبه تحجر به «بهروز» وارد نیست. امروز هم به شما قول می‌دهم اگر مقرر باشد تا «بهروز» به دامان واقعی‌اش برگرده به دو ماه نخواهد رسید که «بهروز» به جایگاه واقعی‌اش خواهد رسید.
«بهروز» برای من یک اسم نیست، یک برند نیست، یک هویت است. یک وجود خانوادگی و یک شخصیت ذاتی برای من است. من چگونه می‌توانم بچه‌ام را از خودم جدا کنم. همکارانی که به مدیریت بنده خرده می‌گیرند حتماً به یاد دارند در تمام مدتی که من در «بهروز» مدیریت می‌کردم، کدامشان به کارخانه «بهروز» و یا مرکز تحقیقات صنایع غذایی «بهروز» نیامدند و از آنجا فرمول نگرفتند. البته اعتراف می‌کنم که بنده به عنوان یک انسان 75 ساله که بیش از 67 سال کارکرده‌ام و افتخار معلمی هم دارد «اشتباه» کردم این اشتباه را شما نکنید. اعتماد بیش از اندازه و بی‌اندیشه تفکر کردن و به دیگران فرصت دادن نتیجه‌ای جز وضعیت امروز بنده ندارد. به اعتقاد شما فردی که با کمترین دستمایه و با قرض یک ژیان خریداری می‌کند و منزل‌اش را در بهترین نقطه تهران می فروشد تا هزینه تولید کند می‌توان انسان بی‌خردی باشد. من دورنما را خوب دیدم
خوب جلو رفتم و در مقطعی شهرتی پیدا کردم که ناشی از کیفیت خوب «بهروز» بود. اما در روزگاری هم سیل فساد اقتصادی ما را هم با خودش برد.

معمولاً در چنین مواقعی وقتی پیشقراول یک صنف دچار مشکل می‌شود زعمان آن صنعت او را همراهی می‌کنند، آیا اهالی صنعت غذا با شما در طول سال‌های اخیر همراهی کردند؟

متأسفانه حتی یک نفر در طول این سال‌ها با من همراهی نکرد. حتی تشکل‌های صنعت غذا هم حال مرا نپرسیدند. اعتقاد دارم بسیاری از افراد در جامعه قهرمان می‌شوند ولی آیا می‌توان لقب پهلوان به آنها داد. امیدوارم بتوانم پهلوان باشم
اما امروز در صنعت غذا قهرمانان زیادی داریم، اما آیا پهلوان هم داریم؟!

اگر با همکاران قدیمی در مجموعه «بهروز» و مصرف‌کنندگان قدیمی محصولات «بهروز» صحبتی دارید بفرمایید.

امیدوارم که اهالی دلسوز صنعت غذا برای بقایشان به کیفیت توجه داشته باشند. به مشتریان قدیمی محصولات «بهروز» نیز اعلام می‌کنم در خرید محصولات غذایی ابتدا به سرزمین‌مان بها بدهند و کالای ایرانی خریداری کنند. از مصرف‌کنندگان قدیمی «بهروز» معذرت می‌خواهم. (در اینجا بغض فروتن می‌ترکد) بچه‌ام را از دست دادم آنها به من اعتماد کردند، امیدوارم یک‌بار دیگر اعتماد مردم به من بازگردد.