اقتصادسبز آنلاین: محصولات ایران در بخش کشاورزی و همچنین صنایع غذایی از جایگاه خوبی در بازار جهانی برخوردار است که این امر نشان دهنده کیفیت بالای محصولات تولید شده در کشور میباشد.
بیشک صنعت شیر و فرآوردههای لبنی، یکی از مهمترین بخشهای صنایع غذایی محسوب میشود. تولید محصولات لبنی و مصرف آنها نقش بسیار مهمی در توسعه صنعتی و سلامت افراد کشورها ایفا مینماید. شرکت لبنیات پاک اولین کارخانه فرآوری شیر و محصولات لبنی و یکی از پنج برند معروف در زمینه تولید محصولات لبنی در کشور است که در سال 1338 تأسیس شد. گروه لبنی پاک با برندی معتبر، ارایه دهنده سبد کاملی از فرآوردههای سالم و با کیفیت در بین مشتریان است. نکات قابل توجه در ارتباط با این برند لبنی، افزایش ظرفیت، تنوع در کیفیت محصول و سودآوری و افزایش سهم بازار و بهکارگیری دانش روز و استفاده از منابع انسانی کارآمد و مجرب میباشد. در همین رابطه دکتر همایون نبئی رییس هیأت مدیره شرکت لبنیات پاک در نشستی با خبرنگار ماهنامه «اقتصاد سبز» به سؤوالات خبرنگار این نشریه به شرح زیر پاسخ داد:
با توجه به سوابق کاری خود در بخش کشاورزی و صنایع غذایی بنیاد مستضعفان، وضعیت کشاورزی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه دربخش دامپروری، بعد از انقلاب پیشرفتهای خوبی حاصل شده و در این بخش تقریباً به خودکفایی کامل رسیدهایم؛ به طوری که هم اکنون بسیاری از شرکتها در ایران اقدام به صادرات انواع محصولات غذایی و لبنی مینمایند. بخش کشاورزی نیز به موازات رشد مناسبی داشته، اما در زمینه تولید بذر، کشت گلخانهای و پرورش ماهی در قفس به اهدافی که مد نظر دولت است هنوز دست نیافتهایم که به اعتقاد بنده، یکی از علتهای مهم آن وجود بوروکراسیهای دست و پاگیر اداری است و با این که طبق برخی مصوبات وزارت جهاد کشاورزی، کسی که قصد تأسیس واحدی همچون گلخانه را دارد نباید درگیر بوروکراسی ادارات و نهادهای گوناگون مثل شهرداری، بخشداری و… شود اما در عمل این گونه نیست و نیاز به دهها مجوز در این رابطه میباشد و بهجای آن که به سرمایهگذارو تولید کننده کمک نماییم تا در کوتاهترین زمان بتواند تولید خود را استحصال نماید، خیلی از اوقات شاهد این هستیم که اخذ مجوزهای یک واحد تولیدی، سالها بهطول میانجامد و سرمایهگذار را منصرف مینماید.
از سوی دیگر درحال حاضر برخی از کارشناسان معتقدند با توجه به مشکل کم آبی در کشور، ورود به صنعت دامپروری منطقی بهنظر نمیرسد، اما به نظر من با وجود آن که این گفته در نگاه اول صحیح بهنظر میرسد لیکن باید در نظر داشت که از مرحله کشت علوفه تا تولید شیر و محصولات لبنی مراحل زیادی وجود داشته و فرصتهای زیادی برای اشتغال ایجاد میشود که باید آنها را مدنظر قرار داد؛ بهعنوان مثال اگر به دلیل کمبود منابع آبی نمی توان علوفه تولید کرد لیکن برای بقاء این صنعت مهم میتوان علوفه را وارد نمود، همانطوریکه برخی از کشورهای خاورمیانه همچون عربستان، امارات و … با واردات علوفه محصولات دامی تولید و در این رابطه بسیار موفق هم عمل کردهاند. ضمناً باید توجه داشت خود این اقدام یک نوع انتقال آب مجازی میباشد. ضمناً لازم است توجه نمائیم که تولید محصولات دامی بالاخص شیر و گوشت از صفر تا صد مراحلی دارد که عبارتند از: 1- تولید علوفه 2- مصرف علوفه توسط دام و تولید شیر3- فرآوری شیر و تولید محصولات لبنی که هر یک از مراحل اشاره شده به تنهایی یک نوع فعالیت اقتصادی بوده و اشتغال خاص خود را بهدنبال دارد و قابل بررسی از تمامی جوانب میباشد بهطوریکه در صورت ضرورت میتوان با حذف یکی از مراحل از مزایای سایر مراحل استفاده کرد نه اینکه کاملاً زنجیره را تعطیل و صورت مسأله را پاک نمود. برای مثال میتوان علوفه را وارد نموده وبه مصرف دام رساند و شیر تولید نمود و فرصتهای شغلی پرورش، تولید دام و فرآوری محصولات دامی را حفظ و حتی توسعه داد. لازم به ذکر است که درصورت کم توجهی به این موارد، کل این فرصتها برای صنعت از دست خواهد رفت.
بنابراین بهنظر من نه تنها خروج از صنعت دامپروری بهدلیل کم آبی ضرورتی ندارد، بلکه باید دامپروری را در کشور توسعه بخشید و در عینحال، نقاط ضعف را در این زمینه شناسایی نمود؛ مثلاً اگر بهخاطر کمبود آب نمیتوانیم به تولید علوفه بپردازیم باید علوفه را وارد نماییم و یا به کشت برون مرزی روی آوریم.
متأسفانه با وجود این که حدود 20 سال است که به دنبال تحقق این امر (کشت برون مرزی) بودهایم اما هنوز در رابطه با کشت برون مرزی به موفقیتهایی که باید، دست نیافتهایم، دلیل آن نیز شاید عدم طراحی نظامنامهای است که باید طبق آن اقدام میشد و یا اقدامات نامناسبی که در این رابطه انجام شده که با اندکی تأمل میشد بهتر عمل نمود. البته در این زمینه بازدیدهای زیادی از کشورهای دیگر صورت گرفته است؛ چنانکه بنده نیز به نمایندگی از مجموعه بنیاد، از کشورهایی همچون اوکراین، بعضی ازکشورهای C.I.S و کشورهای آفریقایی مانند کنیا و … بازدیدهایی انجام و بررسیهایی داشتهام و علیرغم وجود فرصتهای مناسب و مذاکرات با ایشان متأسفانه به هیچ نتیجه مطلوب و نهایی نرسیدیم.
نکته دیگر اینکه کشور ما پیش از این، اقدام به واردات سالانه حدود 50 هزار تن کره میکرد و هماکنون نیز با وجود این که در تولید تمام محصولات لبنی به خودکفایی رسیدهایم اما در بحث چربی و کره با توجه به نیاز مصرفی کشور (که 60 تا 65 هزار تن میباشد) نیازمند واردات هستیم لیکن اگر هدف این باشد که 50 هزار تن کره وارداتی را در داخل کشور تولید نمائیم نیازاست حدود 2.7 میلیون تن شیر، مازاد بر تولید فعلی تولید شیر داشته باشیم.
و این یعنی احداث حدود 80 گاوداری 3000 رأس مولدی که هرکدام توان تولید سالیانه 35 هزارتن شیر را داشته باشند.حال اگر محاسبه گردد که با این اقدام چه میزان اشتغال مستقیم و غیر مستقیم ایجاد می شود قطعاً موضوع مورد توجه خاص سیاستگزاران کشور خواهد بود.
در کشاورزی بحثی به نام رعایت الگوی کشت و تناوب زراعی داریم که نیاز به برنامهریزی دراین خصوص داریم؛ که عدم اجرایی شدن آن، کشاورزی ما را آزار داده و باعث شده است که یکسال، با مازاد کشت وتولید یک محصول و در سال دیگر با کمبود همان محصول مواجه شویم فلذا اصلاح این امور، بستگی به سیاست گذاریها و درحقیقت اجرای صحیح برنامهریزی و رعایت الگوی کشت دارد که افراد ذی صلاح باید در این زمینه برنامهریزی نمایند؛ در واقع خودکفایی در زمینه گندم باعث خارج شدن برنج از چرخه تولید نخواهد شد، اتفاقا خیلی از این موارد لازم و ملزوم یکدیگربوده و حتی خود خاک برای آن که حاصلخیزیاش را حفظ کند نیاز به رعایت این امور دارد مثلاً در تناوب زراعی اگر یک سال اقدام به کشت غلات شد در سال بعد باید از لگومینوزها استفاده نمود و نهایتاً با برنامهریزی و رعایت اصول محصولاتی که میتوانند زمین را دوباره غنی کنند باید در کشتها در نظر گرفته شوند. در حقیقت تمامی اینها در یک چرخه قرار دارند. خداوند منان اکوسیستم و محیطزیست را بهگونهای خلق نموده که اگر انسان آن را با نادانستهها و غفلتهای خویش مورد آسیب قرار ندهد، خود طبیعت در این رابطه بسیار خوب عمل خواهد کرد. ایران، کشوری چهار فصل محسوب میشود؛ بهطوری که در دو نقطه از کشور همزمان، شاهد دو دمای متفاوت 25 درجه زیر صفر و 25 درجه بالای صفر هستیم؛ برای مثال پیرانشهر در شمالغرب کشور دارای دمای 25 درجه زیر صفر بوده و همزمان ایرانشهر در جنوب کشور را با دمای 25 درجه بالای صفر شاهد هستیم، پس لازم است برنامه کشت برای هریک از این مناطق متفاوت باشد همچنین در ایجاد تأسیسات دامپروری و نژادهای مورد پرورش در هریک از مناطق باید تفاوتهای اساسی وجود داشته باشد و استفاده از یک نوع الگوی ساخت و یک نوع نژاد پرورشی کاملاً ناصحیح میباشد. لذا در این رابطه باید کار کارشناسی صورت گیرد؛ البته در این زمینه کارهایی انجام شده است اما نواقصی وجود دارد که باعث عدم حصول نتایج مطلوب میشود. به نظر من این امر نیاز به توجه خاص دارد و اکوسیستم یا محیطزیست باعث از دست رفتن یک محصول در صورت خودکفایی در محصول دیگر نخواهد شد، بلکه این ما هستیم که با مدیریت نادرست و غیرکارشناسانه باعث آن میشویم.
تغییر و تحولات در وزارت جهاد کشاورزی را چگونه ارزیابی میکنید و آیا کشور ما به وزیر جهادی نیاز دارد یا تحقیقاتی، دانشگاهی؟
سؤوال جنابعالی شامل دو بخش میباشد که بنده در ابتدا پاسخ بخش دوم را عرض مینمایم.
اینکه کشور به وزیر جهادی نیاز دارد و یا تحقیقاتی و دانشگاهی، بهنظر میرسد مقایسه درستی نبوده و تناقضی در این خصوص وجود نداشته، چرا که باید عنایت داشته باشید که جهادی عمل کردن یک رفتار پسندیده است که اگر فرهنگ و باور آن جا بیافتد شاهد پیشرفتهای شگرف در همه امور خواهیم بود.
بار کلمۀ جهاد و جهادی عمل کردن بسیار سنگین بوده و داشتن باور جهادی و رفتار کردن و عمل کردن جهادی همانطوریکه از مفهوم آن بر می آید یعنی اینکه در راه رسیدن به هدف جان، مال و داشتههایمان را فدا کنیم به همین دلیل هرجا که بحث جهادی عمل کردن مطرح میگردد، دستیابی به اهداف با یاری خداوند منان حتمی میگردد.اخیراً اقدام بسیار مفیدی در اکثر سازمانها، ادارات و نهادها مرسوم گردیده و آن انتخاب مدیر و کارمند جهادی است که قطعاً نیت و اقدام بسیار مفید و خوبی است لیکن روش انتخاب جای بحث داردچونکه اکثراً به مدیر یا مسؤول یا کارمندی که 70-80 درصد وظایف خود را بهطور صحیح و دقیق انجام میدهد این نشان اعطاء میگردد.حال اگر ما الگوی مدیریت جهادی را شهید بزرگوار و رییس جمهور منتخب شهید رجائی در نظر بگیریم تکلیف روشن بوده و سختی و بار مسئولیتی انتخاب برای همه مشخص خواهد شد.
پس لازم است اظهار شود جهادی رفتار و عمل کردن صرفاً در بخش مدیریتی نبوده و لازم است در تمامی سطوح یک مجموعه بصورت یک رفتار و باور تجلی یابد یعنی اینکه پسندیدهترین حالت اینست که فرهنگ جهادی در همۀ امور مانند: فکر کردن، تحقیق کردن، آموزش دادن، آموزش دیدن، عمل کردن و…. جاری و ساری شود.
پس میتوان نتیجهگیری نمود که کشور در حال حاضر و جهت رسیدن به اهدافی که تعیین شده و دستیابی به آنها چندان راحت و ساده هم نیست، نیاز به رفتار و عمل جهادی در همه امور و متاثر نمودن منشور اخلاقی سازمانها و اخلاق حرفهای تمامی کارگزاران و کارکنان دارد.در پاسخ بخش اول سؤوالتان امیدوار هستیم که تغییرات در وزارت جهادکشاورزی ضمن تقویت عملکرد رفتار جهادی موجبات حل و فصل مشکلات پیشروی تولیدکنندگان و سرمایهگذاران در این بخش گردیده و با کاهش بوروکراسیها راه برای انجام امور تولیدی تسهیل گردد.
یعنی عملکرد حجتی را مثبت ارزیابی میکنید؟
من در سطح و موقعیتی نیستم که بخواهم در این خصوص اظهار نظر کنم لیکن این حقیر همواره به مسائل بهصورت سیستماتیک نگاه میکنم. ما نباید تنها از یک فرد انتظار اصلاح امور را داشته باشیم، بلکه اصولاً سیستم طراحی شده توسط فرد برای یک مجموعه باید کار خود را بهدرستی انجام دهد هر چند که وزیر محترم هر وزارتخانهای هم بخشی از آن مجموعه میباشد (هر چند بخش بسیار مهم) که به تنهایی قادر نخواهد بود کاری را از پیش ببرد. شاید در بعضی مواقع نیاز باشد که فعالیتهای یک وزارتخانه با کمک وزارت یا وزارتخانههای دیگر انجام گیرد یا بالعکس؛ بهنظر من، منتزع دیدن وزارتخانهها از یکدیگر کار درستی نیست و مثبت یا منفی ارزیابی کردن عملکرد یک وزیر محترم بدون در نظر گرفتن عملکرد سیستم تحت وزارت ایشان چندان مناسب و منطقی بهنظر نمیرسد.
شما موافق طرح انتزاع هستید؟
بله صد در صد و لازمه این که کشاورزی کشور به توسعه پایدار رسیده و تمامی پتانسیلهای موجود آن بروز نماید اجرای طرح انتزاع به نظربنده لازم و ضروری است.
یکی از مشکلات بخش کشاورزی ما، سنتی بودن آن است و معمولاً دانش آموختههای کشاورزی در بخش بهکار گرفته نمیشوند و دانش محدود در این زمینه باعث میشود که گاهی کشاورزان از سم یا کود، بیش از اندازه استفاده کرده یا با نحوه مصرف آن آشنایی نداشته باشند، نظر شما در این باره چیست؟
با این مسأله بعنوان یک مشکل بسیارمواجه شدهام؛ لیکن جهت حل این مشکلات ما در بخش کشاورزی و دامپروری بنیاد سیستمی داشتیم که سالانه یکسری کارشناس کشاورزی را از طریق آزمون استخدام کرده و سعی می کردیم تا حد امکان، این کار را با اجرای دقیق ضوابط و بدون اعمال روابط انجام دهیم و بهنظر من الگوی موفقی نیز بود و سپس با اجرای طرحهای مهارتآموزی در جهت جایگزینی و بهرهبرداری صحیح از دانستههای آنها استفاده میشد. در ایران یکی از دلایلی که از دانشآموختگان کشاورزی – که تازه فارغ التحصیل شدهاند- استفاده نمیشود این است که متأسفانه از مهارت کافی برخوردار نیستند. شاید بتوان این امر را به همه بخشها تسری داد اما در کشاورزی بیشتر مشاهده میشود؛ یعنی معمولاً یک فارغالتحصیل تازهکار با خیلی از مسائل یک مجموعه کشاورزی آشنایی ندارد که این به دلیل ضعف سیستم آموزشی عالی ما است که تنها به دانش تئوری بها داده، اما به دانش تجربی و مهارتآموزی آنگونه که باید بها نمیدهند. وزارت علوم و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به این مسأله اذعان دارند که باید بیشتر به مهارت آموزی توجه نمود. البته خوشبختانه در این زمینه برنامههایی آغاز شده است تا افراد بتوانند، حتی در زمان خدمت نظام وظیفه، مهارتهای خاصی را برای شروع کار، کسب کنند که امیدواریم نتایج خوبی داشته باشد، ولی فعلاً و با وضع موجود استفاده از دانشآموختگان کشاورزی در بخش، نیاز به آموزش و ارتقا مهارت آنها داشته و حتما باید از مهارت خاصی برخوردار شوند. همانطوری که میدانیم جامعه کشاورزی یا همان جامعه روستایی کشوراز جامعهشناسی خاص خود برخورداربوده و اصولاً کشاورزان افراد دیر باوری هستند و متاسفانه از آنجا که ما کارشناسان نیزخیلی اوقات نتوانستیم اعتماد لازم را در آنان بهوجود آوریم، بسیار سخت گفتههای ما را بهکار میگیرند. از این روهمواره یک مقاومت بین زارعان برای پذیرش گفتههای کارشناسان وجود دارد؛ مگر آنکه شاهد مزایای آن باشند و حتماً قبلاً کسی از یک روش بیولوژیک یا یک روش جدید استفاده کرده و از آن نتیجه مناسب گرفته باشد تا بقیه نیز ترغیب شوند. به همین دلیل نیز پیشگامان استفاده از تکنولوژی و روشهای بهبود از اهمیت ویژه برخوردار هستند. بهنظر من دانش ما در زمینه کشاورزی کم نیست و تنها دانشآموختگان ما برای شروع کار، نیاز به کسب تجربه و مهارت دارند و این که چگونه و در کجا این دانش و تجربه به هم پیوند میخورند بسیار مهم است. داشتن سابقه کار، اولین چیزی است که یک کارشناس کشاورزی برای شروع کار به آن نیاز دارد که این نیز خود به خود کسب که نمیشود؛ بنابراین دولتمردان باید به فکر ایجاد شرایطی برای کسب مهارت و سابقه دانشآموختگان باشند؛ زیراهیچ بخش خصوصی مایل نیست سرمایه خود را در اختیار افراد کم تجربه قرار دهد و در صورت نیاز به استخدام کارشناس در ابتدا باید اطمینان کسب میکنند که سرمایهشان حفظ شده و ارتقا خواهد یافت.
در کنار مسائل مربوط به نیروی انسانی توجه خاص به مکانیزاسیون جزو الزامات می باشد با یک نگاه به بخشهای متولی صنعت کشور(وزارت صمت) می توان متوجه شد که عنایت مدیران و کارشناسان محترم وارتخانه مذکور یا حتی سیاستگزاری آنها به بخش مکانیزاسیون کشاورزی تا چه حدی است و چه درصدی از فعالیت به حوزه مکانیزاسیون کشاورزی اختصاص دارد. حال در مقام قیاس ملاحظه میکنیم که در کشورهایی که در بخش کاورزی و صنعت غذا رشد خوبی داشته و پیشرفته اند حتی در بعضی وزارت صنایع کشاورزی وجود دارد که صرفاً وظیفه توجه به مکانیزاسیون فعالیتهای کشاورزی را عهدهدار است و بخش مهمی از بودجه دولتی را بهخود اختصاص میدهد. به همین دلیل هر روز شاهد تولید یک ماشین جدید در بخشهای مختلف فعالیتهای زراعی و دامپروری آنها میباشیم.
با این اوصاف، شما طرح یاوران تولید برای به کارگیری دانشآموختگان – طرح پیشنهادی دکتر خاوازی- را مثبت ارزیابی میکنید؟
بله باید این اقدامات اجرا شود تا دانشآموختگان ما تجربیات و مهارت کافی را بهدست آورده و بتوانند وارد بخش شوند و موجبات رشد بخش را فراهم نماید.
ارزیابی شما از آینده بخش کشاورزی ایران چیست؟
از آنجا که زیاد درگیر کارهای دولتی نبوده و مسؤولیتهای دولتی نداشتهام و بیشتر در زمینه اجرایی فعالیت کردهام، اطلاعات چندانی از این امور ندارم اما چیزی که همه به آن واقف هستند این که اگر همبستگی و وحدت رویه در تصمیمات افزایش یابد و به بخش تحقیقات و آموزش، نه به عنوان تحقیقات آکادمیک، بلکه بخش تحقیقات و آموزش کاربردی و در بستر صنعت کشاورزی بها داده شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
مانند مراکز علمی کاربردی؟
چون اطلاعات و آمار و ارقام عملکردی این مراکز را ندارم نمیتوانم عملکردشان را ارزیابی کنم اما به این موضوع باید توجه کرد که برای تربیت یک کارشناس، نباید تنها یک کارشناس کیف به دست و سررسید زیر بغل تربیت کرد و کارشناسان کشاورزی باید بداند که پس از ورود به مجموعه باید لباس اجرا به تن کرده و کار انجام دهد و درگیر مسائل شود.متاسفانه این موارد با وضعیت نظام فعلی آموزشی ما در دانشگاهها مغایرت دارد، اما شاید به قول شما مراکز آموزش علمی کاربردی یا مراکز آموزش فنی حرفهای بتوانند این نقصان را برطرف کنند. مایه تأسف است که در سازمان آموزش فنی حرفهای برای تمامی رشتههای صنعت و حتی خدمات آموزش حرفهای داریم اما برای بخش کشاورزی تقریباً هیچ آموزشی در نظر گرفته نشده است برای مثال نمیتوان یک راننده کمباین پیدا کرد که از مراکز آموزش فنی حرفهای، مدرک گرفته باشد هر چند که در مراکز آموزش کشاورزی این زمینه فراهم می باشد لیکن هنوز حالت رسمی پیدا نکرده است.
در انتها چنانچه صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
از جنابعالی و نشریه «اقتصاد سبز» بهخاطر فرصتی که در اختیار بنده گذاشتید تا بتوانم بهعنوان یک کارشناس، نقطه نظرات خود را بیان کنم، بسیار سپاسگزارم و امیدوارم با برنامهریزیها و تصمیمات صحیحی که اتخاذ میشود بتوانیم از تمامی توان کشور استفاده نماییم چرا که بنده با تمام وجود معتقدم که کشور ما نه تنها برای 80 میلیون نفر بلکه توان تأمین خوراک 150 میلیون نفر را دارد اما در این راه باید از تمام منابع موجود در کشور به صورت صحیح و درست استفاده کنیم؛ زیرا آنچه اهمیت دارد استفاده درست از منابع و توجه خاص به این نکته است که بسیاری از منابع تجدید ناپذیر هستند و اگر به درستی از آنها استفاده نشود برای تجدید آنها به سالها و بلکه قرنها زمان نیاز است که عمر ما و حتی نوادههای ما به آن نمیرسد؛ بنابراین لازم است که از هر گرم خاک، استفاده بهینه نموده و به عنوان یک منبع تجدید ناپذیر به آن نگریست و یا به هر قطره آبی که استفاده میکنیم با همین دیدگاه نگاه کنیم و بهدنبال افزایش بهرهوری باشیم. انشاءالله یک روز به آنجا برسیم که بهرهوری آب در کشاورزی از 30 تا 40 درصد فعلی به 75 تا 80 درصد رسیده و یا این که مبارزه بیولوژیک، جایگزین مبارزه شیمیایی شده باشد و… بدیهی است رعایت تمامی این مسائل میتواند آینده کشاورزی ما را به نقطه مثبتی برساند.
همچنین در یک جمعبندی کلی با توجه به دو نکته اساسی می توان بسترهای مناسب توسعه پایدار در صنعت کشاورزی و غذا را فراهم نمود که اولی اقتصادی نمودن حرفۀ کشاورزی است(در قیاس با حرفههای دیگر) بطوریکه سرمایه گذاران ترغیب به سرمایهگذاری در این بخش شوند و دوم به تبع بخش اول ایجاد رغبت در محصلین ممتاز برای انتخاب رشتههای کشاورزی برای ادامه تحصیل که لازمه آن تضمین ایجاد اشتغال و داشتن درآمد مناسب برای شاغلین می باشد تا بدینوسیله خلاقیت و نوآوری در پیکرۀ این صنعت مادر دمیده شود.
به امید آن روز