حلقه‌های مفقوده نظام‌های بهره‌برداری در طرح توسعه دشت سیستان
حلقه‌های مفقوده نظام‌های بهره‌برداری در طرح توسعه دشت سیستان

دکتر حسین شیرزاد * بی‌تردید چالشی ترین گذرگاه طرح توسعه اراضی دشت سیستان، استقرار نظام بهره برداری مدیریت مشارکتی منابع پایه در بطن یک شخصیت حقوقی بر مبنای یک نظام حاکمیت شرکتی کارآ و مستقل است؛ در حال حاضر مقرر شده که الگوی کلیشه‌ای و نخ نمای شرکت‌های تعاونی تولید روستایی با تشکیل گروه‌های هم […]

دکتر حسین شیرزاد *

بی‌تردید چالشی ترین گذرگاه طرح توسعه اراضی دشت سیستان، استقرار نظام بهره برداری مدیریت مشارکتی منابع پایه در بطن یک شخصیت حقوقی بر مبنای یک نظام حاکمیت شرکتی کارآ و مستقل است؛ در حال حاضر مقرر شده که الگوی کلیشه‌ای و نخ نمای شرکت‌های تعاونی تولید روستایی با تشکیل گروه‌های هم آب و تهیه دفترچه‌ آن‌ها مطابق بند(4) ماده (5) و ماده (24) اساسنامه (مدیریت توزیع آب، جمع آوری حق آبه‌ها، اجرای الگوی کشت و …) مجری این وظایف در کنار سایر اهداف اجتماعی، اقتصادی و هیدروژئوپلیتیکی طرح فوق باشد. امری که به نظر وظیفه ای صعب و دور از انتظار میآید. طرح توسعه دشت سیستان که در سطح 46000 هکتار با مبلغ 500 میلیون دلار مصوب و دراواخر سال 1393 مبادله موافقتنامه انجام آن بطور رسمی کلید خورد، به نهاد مدیریتی بلوغ یافته و ورزیده ای نیاز دارد که آتیه طرح به توانایی آنان گره خورده است. این طرح با احداث 17 ایستگاه پمپاژ شامل 5 ایستگاه پمپاژ مستقل نواحی، 2 ایستگاه پمپاژ اصلی و 10 ایستگاه پمپاژ ثانویه؛ و 450 کیلومتر خطوط لوله اصلی به قطر 2000 تا 1400 میلی متر، 3150 کیلومتر لوله‌های شبکه توزیع پلی اتیلن، که آب را از محل منبع به محل‌های مصرف در ابتدای گروه‌های هم آب منتقل می نماید از طرح‌های راهبردی کشاورزی کشور محسوب می شود. نظام بهره برداری منطقه اراضی دهقانی – خانواری، تولید سنتی و کاربرد ماشین‌آلات منحصر به مرحله تهیه زمین و سایر عملیات توسط نیروی انسانی انجام می شود. علاوه بر فعالیت زراعت غلات (گندم، جو ) و صیفی جات (هندوانه و خربزه)، نباتات علوفه ای، سبزیجات (87521 هکتار) و باغداری(315 هکتار )، پرورش دام(حدود23 هزار راس گاو و گوساله،240 هزار راس گوسفند،204 هزار راس بز و 41 هزار نفر شتر) از فعالیت‌های تولیدی دشت با صورتبندی متنوعی از انواع سهم بری محسوب می گردند. نیازسنجی‌های اولیه حکایت از آن دارد که دانش فنی بهره برداران نازل می‌باشد. مساحت جامعه قومی با ساختار خرده دهقانی دشت سیستان بالغ بر حدود 203 هزار هکتار می باشد که از این میزان حدود 150 هزار هکتار اراضی قابل آبیاری، (در بهترین شرایط بسته به میزان آبی که از آن سوی مرزها(سرریز هیرمند) می آید با لحاظ تعداد ۶۰ تا ۶۵ هزار بهره‌بردار در ۱۵۴هزار هکتار قابل کشت است؛ حدود 92000 هکتار مساحت اراضی حقابه بران و حدود 120 هزار هکتار متوسط 10 ساله سطح زیر کشت موجود می باشد. ۴۶ هزار هکتار اراضی فوق الذکر، پهنه‌های زراعی اند که در ۲۰3 هزار هکتار اراضی کشاورزی دشت پراکنده هستند، میزان آب تخصیص یافته به طرح در سطح 46000 هکتار، معادل 400 میلیون متر‌مکعب می باشد و لذا تنها می توان 23 درصد از اراضی طرح و 30 درصد از اراضی قابل آبیاری و 46 درصد اراضی حقابه بران را تامین آب نمود. این واقعیتها توجه به مسایل اجتماعی-اقتصادی در خصوص ساز وکارهای حقوقی توزیع آب، شیوه‌های فنی تجمیع اراضی، تصمیم درباره شیوه تولید آتی و اشکال مطلوب تر نظام بهره برداری و چگونگی تعیین سهام آب را پر رنگ می سازد. بویژه آنکه سهم آب مزارع را بر اساس حق‌آبه دفاتر کارافه(سال 1342) و دفاتر مدیری (سال1311) تعیین و حق‌آبه‌داران عرفی کمرنگ دیده شده اند. اگرچه مجریان معتقدند که با شیوه ای قانونی دفاتر مدیری و کارافه به صورت مستقیم و حقآبه عرفی هم به صورت غیرمستقیم لحاظ شده و از آنجا که نظام‌نامه با توافق بهره برداران تنظیم شده در واقع حقابه عرفی را باید لحاظ شده پنداشت. اما معضل اساسی آن است که از سال 1342، تعداد روستاهای منطقه طرح از حدود 350 روستا به 753 روستا افزایش یافته است. لذا تعیین حقابه برای بهره برداران روستاهای جدید التاسیس و نحوه اراضی تجمیع شده از نظر شارع مهم است. طرفه اینکه در قاموس نظام بهره برداری دشت سیستان با ۹۳۰ روستای دارای سکنه، تجربه موفقی از شیوه مدیریت تعاونی‌های تولید کشاورزی و روستایی موجود نیست. در سیستان به جز صور آرکائیک گروههای زراعی رعیتی بنام “پاگو ” مفهومی بنام گروه‌های هم‌آب و یا حافظه تاریخی در باب تجمیع اراضی بهره برداران وجود ندارد. ادراک محیطی مفهوم “گروه هم آب” برای بهره برداران هنوز جا نیفتاده، محدودیتهای اقلیمی و فزیکی خاک، نامنظم بودن قطعات اراضی کشاورزی، شور و قلیائیت اراضی در اثر خشکسالی‌های مداوم،شرایط سخت و تروماتیک تولید امکان بازتولید سرمایه اجتماعی و اعتماد تعمیم یافته از طریق مشارکتهای دهقانی را به حداقل رسانده است. این در حالی است که حدود 8790 بهره‌بردار خارج از باکس انتزاعی- فرضی تجمیع قرار داشته و تصمیمی در خصوص اراضی خارج از باکس گرفته نشده است. با توجه به درجه بالای مهاجر فرستی جمعیت ساکن مناطق روستایی دشت سیستان معادل 60075 خانوار (بعد خانوار روستایی حدود 71/3 نفر )، ورثه ای بودن برخی از اراضی و مشخص نبودن نماینده قانونی بعضی وراث؛ تکلیف مالکینی که مهاجرت کرده‌اند یا مالکین غایب در منطقه هم به ابهامات افزوده؛ دشت سیستان امواج تغییرات در ساختار زمینداری متعددی را طی کرده است. تا قبل از اصلاحات ارضی اول در دهه 1320، زمین‌هاخالصه بود و اشکال اجاره داری در حال گذار به بزرگ مالکی در کنار خرده مالکی متداول؛ اصلاحات ارزی دوم در دهه1340 از اقتدار سرداران و خوانین کاست و به تعداد خرده مالکان افزود و در جریان انقلاب اسلامی بخشی از اراضی بزرگ مالکان منطقه توسط هیئت‌های هفت نفره بین کشاورزان بی زمین و کم زمین تقسیم گردید. لذا باز هم از میزان اراضی در اختیار بزرگ مالکان منطقه کاسته شده و به تعداد خرده مالکان منطقه و رواج سهم بری یا اجاره کاری افزوده شد. نظام بهره برداری سنتی از منابع آب دشت موسوم به مِی‌روزبندی، که با توجه به نوسانات آبی هیرمند و سهم آب هر کشاورز، به مقدار نسق وی که با میزان تحت بهره برداری او منطبق بوده و به تناسب سهم آب، هر کشاورز می بایستی بنا به سنت حَشَر، مشارکت در لایروبی کانالها داشت(هر مِی آب، معادل نصف شبانه‌روز یا مساوی با 12 ساعت آب) بواسطه خشکسالی‌های اخیر مضمحل شده است.امروزه نظام آبیاری سنتی براساس حقابه بری است و نوبت بندی زارعین براساس موقعیت زمین و سهم آب با آبیاران و سرآبیاران صورت می گیرد. ذکر آنچه رفت واقعیتهای فضایی و تفوق جنبه‌های اجتماعی اقتصادی و فرهنگی طرح مورد نظر می باشد. بطور سنتی عکس العمل متعارف در برابر این چنین، بستر “خرده دهقانی” تولید در منطقه طرح؛ روی آوردن به اشکال تعاونی و صورتبندی اصلاح شده انواع آن می‌باشد به گونه ای که از 17 شرکت تعاونی تولید پیش بینی شده برای طرح؛ فرآیند ثبت 13 شرکت به اتمام رسیده، کدثبت و شناسه ملی دریافت نموده اند. از 4 شرکت باقیمانده نیز، مجمع عمومی شرکت‌های زهک 3، هیرمند3 برگزار گردیده و اسناد آن برای ارسال به ثبت در حال آماده سازی است. حتی هیرمند 2 نیز برای برگزاری مجمع در دست اقدام بوده اما به دلیل شیوع کرونا صدور مجوز از سوی مقامات استانی متوقف شده است. برگزاری مجمع زابل 2 و نیمروز 3 به دلیل نواقص اطلاعات پایه اجتماعی عدم تعیین حقآبه‌ها و عدم تکمیل دفترچه گروههای هم آب (جداول تعیین سهم آب و دفترچه‌های گروه‌های هم آب) در حال حاضر امکان پذیر نیست. اگرچه نهایی نشدن وضعیت استقرار تعدادی از تعاونی‌های تولید روستایی در ساختمان‌های اداری، توان مالی قلیل و فقر بهره برداران ذینفع برای تامین منابع مالی و افزایش سرمایه اولیه، درجه پایین مکانیزاسیون زراعی، دانش فنی پایین بهره برداران در بهره برداری از سیستم‌های آبیاری؛ و عدم تجهیزات اداری مناسب معضلاتی بوجود آورده؛ با اینحال ایجاد یک اتحادیه تعاونی تولید روستایی منطقه ای هم در دستور کار قرار دارد. اما نکته مهمدر سیاستگزاری آن است که باید بتوان با عنایت به شرایط اجتماعی، فرهنگی و عوامل فنی در برخی نواحی عمرانی، به دنبال تکوین نظام‌های بهره برداری دیگری جدای از الگوی ناکارآمد فعلی تعاونی‌های تولید هم بود. مثلا، بخشی از اراضی (هیرمند 1) مستعد تشکیل شرکت سهامی زراعی و پهنه‌هایی نیز در (نیمروز و‌هامون) واجد استعداد تاسیس کشت و صنعت خصوصی و جذب سرمایه گذار میباشند. تا کنون نهایی نشدن دفترچه‌های گروه هم آب بعنوان رکن ایجاد الگوی نظام بهره برداری در (زابل 2 و نیمروز 3) و تعارض عینی بهره برداران به برخی بلوک بندی‌های نادرست اجتماعی در بعضی نواحی عمرانی طرح، و اختلافات جانمایی تعدادی از حوضچه‌های 5 هکتاری، عدم قبول بهره برداران به میزان حقابه و تجمیع، وجود نواقص در اجرای بعضی از تعهدات پیمانکاری، وضعیت اجرای کمی و کیفی تعدادی از حوضچه‌ها، ضعف مدیریتی در امکان تحویل آب به حقابه گیران در حوضچه‌های 5 هکتاری، نارسایی‌ها درتسطیح بعضی اراضی محل اجرای طرح، و عدم بازسازی و لایروبی انهار تخریب شده در کنار مسایل قومی احتماعی به بغرنجی‌ها و پیچیدگی‌های طرح افزوده است. در حال حاضر از تجمیع بهره برداران، 2060 گروه هم آب در 16 ناحیه عمرانی تشکیل شده(حداقل مساحت اراضی 20 هکتار و حداکثر 120 هکتار)، دفترچه 1736 گروه هم آب تهیه شده، حدود 3292 حوضچه 5هکتاری تحویل موقت شده و از این تعداد 972 حوضچه تحویل نظام‌های بهره‌برداری دشت سیستان گردیده و تعداد 302 آبیار و 29 نفر سرآبیار انتخاب شده اند، تدقیق و بروز رسانی نقشه‌های کاداستر در سطح 170000 هکتار از اراضی طرح، تهیه و تدوین نظامنامه سهم آب در 724 روستا، تهیه صورتجلسه تعیین محل حوضچه تحویل آب در 1923 گروه هم آب، و اسناد فنی تجمیع اراضی در 1887 گروه هم آب، صورت گرفته و مقرر شده تا به میزان 8700 متر مکعب متوسط آب تخصیصی به هر هکتار باشد. اما در مقام عمل این گروه‌ها با یکدیگر همراهی و وفاق کامل نداشته و ریسک محتمل تعارض بر سر آب و زمین وجود دارد. ابهامات عدیده در چگونگی تامین مالی هزینه‌های نگهداری شبکه انتقال پس از بهره‌برداری و نحوه دریافت آب بهاء از کشاورزانی که تاکنون آب‌بها پرداخت نکرده‌اند، وجود دارد که نیازمند جلسات مستمر توجیهی است،تردیدها به میزان وفاداری و پذیرش بهره برداران به الگوی کشت اقتصادی و سود ده، نحوه مدیریت ابنیه و مثتحدثات بعد از افتتاح، نگرانی‌های ساز و کار تعمیر و نگهداری بدلیل فقدان جاده دسترسی به لوله‌ها، مقاومت پایین و ریسک حفاظت لوله‌ها در مقابل خوردگی در شرایط سخت محیطی، مدیریت پایدار خاک، سرنوشت حق‌آبه‌های عرفی، بازسازی اعتماد بین بهره برداران و مجریان طرح از طریق ساز و کارتشکیل “صندوق توسعه حمایت از طرح” به عنوان نهاد مالی پشتیبان و عضویت شرکت‌های تعاونی تولید روستایی در نهاد مالی تازه تاسیس؛ حتی تشکیل “سازمان بهره برداری طرح” با مشارکت اتحادیه‌ها و شرکت‌های تعاونی تولید دشت سیستان؛ همگی از جمله حلقه‌های مفقوده ای اند؛ که پیگری شان تنها در بطن یک نظام بهره برداری مطلوب دارای زنجیره‌های پسین و پیشین مستحکم و در نظر گرفتن سرمایه در گردش مکفی، اشتغال مکمل در کنار کار کشاورزی و معیشت مطمئن امکان پذیر است. طرفه اینکه تدوین و عملیاتی نمودن بسته‌های جامع آموزشی ترویجی مهارتی گروه‌های هدف؛ ناظر بر ظرفیت سازی، پایداری، افزایش تاب آوری، توانمند سازی و آموزش بهره برداران به شدت مورد نیاز بوده و سرفصلهای آموزشی شامل برنامه ریزی تحویل و توزیع آب، آشنایی با سیستم‌های ابیاری، شیرآلات و تاسیسات نصب شده، درکنار آموزش مدیران عامل شرکت‌های تعاونی تولید، ارکان شرکت‌ها شامل اعضای هیئت مدیره، بازرسان،کارشناسان فنی شرکت‌های تعاونی، آبیاران، سرآبیاران و نمایندگان گروه‌های هم آب از امهات یک نظام جامع آموزشی –ترویجی و ضامن موفقیت طرح می‌باشد. بازسازی اعتماد درباب چگونگی برنامه ریزی الگوی کشت و برنامه‌ای برای افزایش کارایی و بهره‌وری در مراحل کاشت، داشت و برداشت نیاز به بازبینی دارد در نظر داشته باشیم که ارایه الگوی کشت به جامعه بهره برداران، منحصرا پدیده ای فنی نبوده بلکه پدیده ای چند بعدی از منظر اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی تلقی میشود. پذیرش نظام بهره برداری جدید نیاز به ساختار منسجم، تامین مالی متعین، دیالوگ انتقادی و سازنده، ارتقای مشروعیت، مقبولیت بازاری و بستر مناسب عقلانیت ارتباطی با بهره برداران دارد. از این روی، پایداری و مطلوبیت نظام‌های تولیدی را باید در پرتو زنجیره‌های پیشا و پسا تولید، تحلیل معیشت جایگزین، بازارکار، اشتغال و پایداری سکونتگاههای روستایی مستقر در طرح ارزیابی نمود. پیشبرد طرح به حل تعارضات ذهنی-عینی و پاسخگویی به ابهامات ساختاری و اندیشیدن به راه حل‌های اقناعی برای جامعه کشاورزان منطقه طرح نیاز دارد. . براساس مقولات مشروحه فوق، طرح مزبور برای موفقیت نیاز به بایسته‌هایی دارد که شایسته است تا در قالب ارایه یک الگوی کشت پایدار، نهادسازی و برنامه جامع پشتیبان مالی بصورت مدولار بر اساس تکنیکهای تسهیلگری- اقناعی و تورهای حمایتی –تشویقی به جامعه محلی بهره بردار دشت سیستان عرضه گردد.

* کارشناس توسعه کشاورزی

  • نویسنده : حسین شیرزاد