چند شنبه بازار فروشگاه‌های زنجیره‌ای
چند شنبه بازار فروشگاه‌های زنجیره‌ای
اقتصادسبز آنلاین: 4 مثقال چایی، نیم سیر پنیر و... در هر بقالی و در هر محله‌ای از تهران یا شهرستان‌های اوردر مشتری یک چنین چیزی بود. البته صبح‌ها، قبل از ظهر... 5 سیر نخود و لوبیا، 4 مثقال فلفل، یک سیرو نیم زردچوبه و.... ظهرها... 5 سیر شیره انگور ملایر، یک چارک ماست و...

گروه گزارش «اقتصاد سبز»: یحیی امیری

اقتصادسبز آنلاین: 4 مثقال چایی، نیم سیر پنیر و… در هر بقالی و در هر محله‌ای از تهران یا شهرستان‌های اوردر مشتری یک چنین چیزی بود. البته صبح‌ها، قبل از ظهر… 5 سیر نخود و لوبیا، 4 مثقال فلفل، یک سیرو نیم زردچوبه و…. ظهرها… 5 سیر شیره انگور ملایر، یک چارک ماست و… شب‌ها یک سیر روغن (کره خیکی) 4 تا تخم‌مرغ و گاهی یک چارک روغن نباتی خروس نشان هم مشتری می‌خواست، برای روغن و ماست. مشتری با خود کاسه یا کوزه‌ای می‌آورد. بقال، ماست را از تغار، روغن نباتی را از حلب مستطیل شکل و کره را از خیک با قاشق چوبی بر می‌داشت و پس از وزن در کفه ترازویی که سنگ‌های ریز و درشت کنارش ردیف چیده شده بود، کار مشتری را راه می‌انداخت. حساب و کتاب هم با چرتکه بود. پول هم معمولاً سکه‌های یک قراتی و دوزاری و به ندرت اسکناس‌های 5 ریالی و 10 ریالی و 20 ریالی.

در هر محله‌ای بدون استثناء یک بقالی و در محله‌های پرجمعیت‌تر، دو یا سه بقالی از بعد از اذان صبح باز می‌شد و تا آخرهای شب، خرده‌فروشی به همین شیوه ادامه داشت. شیر به ندرت در بقالی‌ها فروخته می‌شد، گاودار هر محله وقت دوشیدن که معمولاً غروب‌ها بود و مشتری محلی کاسه و یا دیگ به دست، اول کار دوشیدن را تماشا می‌کرد و بعد با پیاله یا لیوانی که می‌دانست سر پُرش 5 سیر یا یک چارک است در ظرف مشتری می‌ریخت. تا دهه 30 این روش فروش مواد غذایی نه تنها در شهرستان‌ها، بلکه در تهران هم ادامه داشت، مشتری‌ها عموماً کودکان و زنان خانواده بودند، حمل این مواد غذای از بقالی تا خانه هم مهارت لازم داشت، اجناس مثل فلفل و زردچوبه و پنیر در پاره‌ای از روزنامه پیچیده می‌شد و برای محکم‌کاری با نخ هم بسته‌بندی سردستی و موقت انجام می‌گرفت. فروش لبنیات باید در همان روز تولید انجام می‌گرفت. شیر و ماست ترشیده را هیچ مشتری قبول نداشت، گاوداری‌های محله‌ای مثل دروازه دولاب، عمده‌فروشی هم می‌کردند، یعنی واسطه‌هایی بودند که شیر را از این محل به محله‌های دیگر می‌بردند و می‌فروختند. بقالی یک شغل عمومی بود و فروش این اجناس فله‌ای هم یکی از الزامات کار هر بقالی. تا سال 1333 که صنایع شیر ایران در جاده قدیم کرج شروع به کار کرد و مردم با بسته‌بندی لبنیات آشنا شدند. شیر پاستوریزه در شیشه‌های که درش با ورق آلومینیوم بسته می‌شد و مشتری با فشار انگشت آن را باز می‌کرد و می‌نوشید. بیش از ظهر روز سه‌شنبه هجدهم آذرماه، در یک فروشگاه زنجیره‌ای در شهرستان رودسر، مشتری‌ها هرچه می‌خواستند از قفسه‌ها بر می‌داشتند در سبد چرخدار می‌چیدند و پای صندوق می‌رفتند، هیچ کالایی فله‌ای نبود، بسته‌بندی‌ها در اوزان متفاوت، برای آدمی مثل این گزارشگر که آن شیوه خرید در بقالی‌های دهه 30 را دیده بود، تماشای این شیوه خرید جذاب و جالب بود، مردم در گذشته برای خرید مایحتاج زندگی، خیلی دردسر داشتند و امروز چقدر راحت می‌توانند خرید کنند. البته و صد البته، آن روزها، قیمت‌ها ثابت بود و اگر تغییری در قیمت‌ها به وجود می‌آمد، سالی و ماهی ولی امروز… هر روز!

بیشتر بخوانید: رمزگشایی از انحصار واردات نهاده‌ها با کلید تشکل‌ها

نمایشگاه Cucinare

پخش، دردسر بزرگ

فروشگاه‌های زنجیره‌ای در این سال‌ها خیلی چشمگیر رونق گرفته، نه تنها در تهران بلکه در اکثر شهرهای ایران، زنجیره‌ای‌ها مملو از مشتری شده‌اند، اگرچه بقالی‌های دیروز تک‌تاز و بی‌رقیب بودند، زنجیره‌ای‌های امروز، رقابت سخت و فشرده‌ای دارند. جوری جنس، یعنی آنچه خانواده‌های هر محله و هر شهری نیاز داشتند برای بقالی‌‌‌ها کاری سخت و پرزحمت بود، فروشگاه‌های زنجیره‌ای آن سختی‌ها را ندارند، پخش‌کننده‌های حرفه‌ای با یک نظم و ماشین پخش هر برندی اجناس مورد نیاز هر فروشگاه را در وقت معین تحویل می‌دهند، پخش مویرگی تولیدکنندگان صنایع غذایی کاری است پردردسر، ترافیک و نبود جای پارک برای ماشین‌های پخش مویرگی دردسر بزرگی است، این دردسر را فروشگاه‌های زنجیره‌ای ندارند، چرا که به‌عنوان مثال 3 فروشگاه زنجیره‌ای‌ در محله‌ای مثل شهرآرا، به اندازه 137 بقالی یا سوپرمارکت‌‌های امروزی فروش دارند، روند رو به جلو، تعطیل شدن بقالی‌هاست، در همین محله، در طول 5 سال گذشته 3 بقالی تعطیل شدند.

بقالی‌ها کم سو شده‌اند

تا پیش از انقلاب، فروشگاه‌های بزرگ یا زنجیره‌ای مثل کوروش تعدادش محدود بود، هنوز مردم عادت به خرید از بقالی‌های محل داشتند. بعضی‌ها هم مثل کسانی که تحت تأثیر گروه‌های سیاسی چپ قرار داشتند، خرید از فروشگاه‌های بزرگ را، تقویت سرمایه‌داری و له‌کردن کاسب‌های جزء و ضعیف می‌دانستند. روشنفکران این گروه چنین وانمود می‌کردند که فروشگاه‌‌های بزرگ برای تقویت سرمایه‌داری و نابودی کسبه جزء تشیکل شده و خرید از آن، تقویت سرمایه‌داری است.
این تبلیغات امروزه دیگر وجود ندارد. مهندس حسین صمیمی یکی از مدیران یکی از این برندهای زنجیره‌ای به ما می‌گوید: در هر محله‌ای که فروشگاه دایر می‌کنیم، مردم با خوشحالی از ما استقبال می‌کنند، گاه از طرف مردم درخواست تأسیس فروشگاه در محله‌شان را داریم، سایت‌ها پُر است از این درخواست‌ها، ما بازوی توانا و قدرتمند تولیدکنندگان صنایع غذایی هم شده‌ایم، آنچه را که باید در 17 بقالی یک محله توزیع کنند در یک شعبه ما، گاه بیشتر از همان حد، به فروش می‌رسد.

مخالفت‌ها علمی نبود

ابتکار تأسیس فروشگاه بزرگ، کار غربی‌ها (آمریکایی‌ها) است و این شیوه کسب و کار حالا دیگر در تمام نقاط جهان رواج دارد، حضورشان حالا یک ضرورت اجتماعی شده است، از طرف دیگر، علم اقتصاد آن را تایید کرده است، دکتر موسی رحیمی اقتصاددان به ما می‌گوید: مخالفت با ازدیاد فروشگاه‌های بزرگ یک کار خام غیرعلمی و احساساتی بود، روشنفکرانی که با علم اقتصاد آشنا نیستند، صرفاً از بابت مخالفت با حکومت‌ها آن را مطرح می‌کردند‌، همین چند روز پیش، آقا مصطفی سوپرمارکتی محله‌مان را در یک فروشگاه بزرگ زنجیره‌ای دیدم، مدیر سالن خواروبار شده بود، پرسیدم چرا سوپرمارکت را رها کردی و به اینجا آمدی؟ پاسخی که گرفتم استدلال ریاضی دارد، او گفت، کار در اینجا برای من راحت‌تر و به صرفه‌تر است، از نظر مالی، 14 میلیون اجاره مغازه داشتم، هرچه می‌فروختم و سود می‌کردم باید اجاره مغازه می‌دادم، درآمد خالص من در آن سوپرمارکت، خیلی هم که بالا می‌رفت به سختی به 3 میلیون می‌رسید، اینجا 4.200 می‌گیرم در سوپر باید 6 تا 7 صبح در مغازه را باز می‌کردم، اینجا از ساعت 9 صبح، شب‌ها در سوپر تا 10-11-12 باید باز می‌بودم، اینجا 8 شب کارم تمام می‌شود.

خریدها برنامه‌ریزی شده است

یکی از عادات تغییر یافته خرید مایحتاج زندگی در گذشته‌هایی نه چندان دور، خرید لحظه‌ای و مصرف روزانه است. جعفر شهری در پژوهش زندگی و کسب و کار تهران قدیم، خاطره‌ای تعریف می‌‌کند. در جوانی جایی میهمان بودم، کدبانو داشت سیب‌زمینی پوست می‌کند، به پسرش گفت برود از بقالی یک سیر روغن بخرد، جایی دیگر میهمان بودم کدبانو به شوهرش گفت برو از بقالی 5 تا تخم‌مرغ بخر، می‌خواهم برای جعفر آقا اشکنه درست کنم. در زندگی خودم دقت کردم، این اواخر که در تجریش خانه خریده بودم، شبی که قرار شد برای ما میهمان بیاید، والده آقا مصطفی به بنده دستور دادند بروم سوپرمارکت یک کیلو ماست تغاری بخرم و بیاورم.
این شیوه زندگی برای امروزی‌ها باورکردنی نیست، زندگی‌ ماشینی، تلف کردن وقت در ترافیک، حال و حوصله چنین روشی را نمی‌دهد، کدام آقا یا خانم که بعد از پایان کار روزانه و استراحت در منزل، حال و حوصله خریدهایی این چنینی را دارد؟ مردم عموماً عادت کرده‌‌اند مایحتاج موردنیاز را ماهیانه، هفتگی و یا حتی روزانه، یادداشت کنند و در یک فروشگاه بزرگ، همه را یکجا بخرند و در یخچال، قفسه آشپزخانه ذخیره داشته باشند. خیلی‌ها مایحتاج ماهیانه‌شان را در انبار ذخیره می‌کنند.

قدرت انتخاب چند برند

پگاه اولین و مهم‌ترین برند صنایع غذایی است که در میادین میوه و تره‌بار،‌ فروشگاه اختصاصی دارد، در بزرگ‌ترین و پرفروش‌ترین غرفه‌اش در میدان میوه‌و تره‌بار جلال آل احمد (قزل‌قلعه سابق) تمام محصولات و تولیدات روزانه‌اش در دسترس انتخاب مشتری قرار دارد، حسین آل ابراهیم یکی از کارکنان پخش به ما می‌گوید: غرفه‌ میدان تره‌بار آل احمد به تنهایی به اندازه 150 سوپرمارکت تهران شیر و ماست می‌فروشد. دکتر منوچهر کیا می‌گوید: دلایل هم سو بودن کار فروشگاه‌های بزرگ با علم اقتصاد، تلف شدن انرژی و کار بیهوده وقت تلف کنی خرید است، در یک فروشگاه بزرگ، مشتری‌ می‌تواند تمام مایحتاج خود را در مدتی کمتر از یک ساعت خریداری کند، بعضی‌ها با صورت‌برداری از موادغذایی موردنیاز خرید می‌کنند، دقت همین خرید و در خریدهای موردی به 15 برابر می‌رسد، بنابراین عاقلانه و اقتصادی‌‌تر است که خریدار فروشگاه بزرگ شود که الان برای اکثر خانواده‌ها عادت شده، یکی از دلایل موفقیت فروشگاه‌های زنجیره‌ای همین استقبال مردم از خرید در این اماکن است، نکته مهمتر انتخاب به دلخواه است، در یک فروشگاه بزرگ، شما محصولات چند برند را در اختیار دارید، در بقالی‌ها قدرت انتخاب ندارید، همان که موجود است باید بخرید.

نه وقت است، نه حوصله

خرید از فروشگاه‌های بزرگ جبر است. این نکته را خانم دکتر شیرین رحیمی روانپزشک به ما می‌گوید: خانم خانه‌داری بیمار من بود، او از حرص و جوش خرید مایحتاج روزمره زندگی در عذاب بود، خودش می‌گفت حواس‌پرتی پیدا کرده، نمی‌داند در آشپزخانه چی دارد، چی ندارد. اغلب اوقات با همسرش جرو و بحث بیهوده‌ای پیدا می‌کنند برای خرید، از من دارویی می‌خواهد تا کمک کند از این گرفتاری‌ رها شود، پرسیدم یخچال و فریزر دارد، آشپزخانه‌اش قفسه دارد، جواب مثبت بود، روی ورقه نسخه‌ام نوشتم،‌
1-‌ هر روز آنچه برای پخت و پز و سه وعده غذای صبحانه، ناهار و شام لازم داری روی کاغذ بنویس.
2-‌ با این ورقه به یک فروشگاه بزرگ برو و همه آنها را خریداری کن.
3-‌ خرید‌هایت را در یخچال فریزر و قفسه‌ها و کشوهای آشپزخانه مرتب جاسازی کُن.
نسخه را که دید لبخندی به لب آورد و تشکر کرد و رفت، واقعیت اینست که در زندگی اجتماعی امروز، مردم ما نه وقت دارند و نه حوصله‌ای که هزینه این مشکلات روزمره‌شان کنند. عامه مردم با مشکلات اقتصادی و گرانی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، دیگر چیزی از انرژی‌شان باقی نمی‌ماند که صرف این مسائل حاشیه‌ای زندگی بشود.

 

یکشنبه بازار لندن و هارولد

دکتر سلما مقدم (همسر فرانسوی پروفسور محسن مقدم) که در حفریات گیلان، همراه همسر باستان‌شناسش بود بر این باور است که مردم این منطقه برای اولین‌بار بازار بزرگ، بازاری که همه چیز در آن یافت شود و در دوران صفویه که داد و ستد مرزی رواج پیدا کرد راه‌اندازی کردند و اولین‌بازار بزرگ روز «یکشنبه بازار» بود چرا که روز تعطیلی کارکنان مسیحی دریانوردان بود، استقبال از این بازار، کسبه را بر آن داشت که جمعه بازار هم راه بیاندازند، جمعه بازار رشت یکی از قدیمی‌ترین بازارهای پررونق شمال ایران بوده است، در جمعه بازارهای قدیم رشت غیر از انواع خوراکی‌ها، اجناس دیگری مثل کارهای دستی چوبی و ابریشمی هم عرضه می‌شد.
خود من (یحیی امیری) در گشت و گذار از یکشنبه بازار لندن، پاییز سال 1357 از فروشنده شوخ و شنگ لندنی شنیدم که می‌گفت یکشنبه بازار لندن سرمشق فروشگاه‌های بزرگ «هارولد» و دیگر فروشگاه‌ها باشد. جدو آبای فروشگاه‌های بزرگ همین یکشنبه بازار ما بوده است.

پنجشنبه بازار مدرن و امروزی

در این تردیدی نیست که فروش بزرگ هر تولید کننده‌ای در یک مکان برای انواع خوردنی‌ها و نیازهای پخت و پز خانواده‌ها، در همین بازارها انجام می‌گرفت و فروشگاه‌های زنجیره‌ای که در یکی دو دهه اخیر در ایران رونق گرفته، دست مایه اولیه‌اش تولیدات صنایع غذایی بوده است، اگر تا قبل از انقلاب،‌ فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ، مختص تهران و یکی دو شهر بزرگ ایران بوده، به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسیده، اما امروزه 3 رقمی شده و فقط 750 پخش کننده نیازهای این فروشگاه‌ها را تأمین می‌کنند و 54 شرکت پخش، برای فروشگاه‌های مواد غذایی سراسر کشور (پخش سراسری) کار می‌کنند. فروشگاه‌های زنجیره‌ای «جانبو» با الهام از یکشنبه بازار استانبول که در این دو سه هه اخیر به چنان شهرتی رسیده که علاوه بر موادغذایی، پوشاک برندهای مهم ترکیه را هم به فروش می‌رساند و از اماکن توریست‌ پذیر استانبول شده است، پنجشنبه بازار دارد، با این تفاوت که در پنجشنبه بازار کالای برندهای معروف ایران را هم با تخفیف ویژه عرضه می‌کند. و شعبه شهرآرای این برند، پنجشنبه بازارش موفق‌تر از دیگر شعبات شده است.

بلوکه کردن پول تولیدکنندگان

دکتر منوچهر کیا اقتصاددان در گفت‌‌وگو با ما اشاره‌ای به نارضایتی‌های تولیدکنندگان صنایع غذایی از این زنجیره‌‌ای ها دارد:
گرانی‌های بی‌حساب و کتابی که در چند سال اخیر دامن مواد غذایی را گرفته، کار فروشگاه‌های زنجیره‌ای را سکه کرده است، فروش بالای این بقالی‌های بزرگ تولیدکنندگان صنایع غذایی را به استقبال از همکاری با آنها کشانده، اکنون زمزمه دو گله و شکایت تولیدکنندگان صنایع غذایی از این فروشگاه‌‌ها به گوش می‌رسد، تخفیف‌های بالایی که می‌خواهند و بلوکه کردن پول اجناسی به فروش رفته، یکی از برندهای معروف گفته است که یکی از زنجیره‌‌ای ها دو میلیارد تومان پرداختی معوقه دارد، یعنی فروشگاه‌، هرچه خواسته از تولیدکنندگان گرفته، فروخته ولی پول آن را به موقع پرداخت نمی‌کند. این آفت بزرگی است که دامن اقتصاد را گرفته و بعضی از برندها را گرفتار کرده است، فروش بالای این فروشگاه‌ها تقریباً‌ همه تولیدکنندگان را وسوسه و مجذوب همکاری با آنها کرده، اما لذت این فروش خوب و خیلی بالا را بدحسابی بعضی از آنها تلخ کرده است، شایع است که یکی دو مدیر این گروه، میلیاردها تومان از فروش اجناس تولیدکنندگان صنایع غذایی را در کار خرید و فروش املاک تجاری و اتومبیل‌های خارجی به کار انداخته است. البته این تمام حقیقت نیست.

تهدید تولیدکنندگان جدی است

فروش در تمام فروشگاه‌ها زنجیره‌ای نقدی است، یعنی هیچ سبد خرید کالایی بدون پرداخت وجه آن پای صندوق از فروشگاه خارج نمی‌شود. اگر مدیریت سنجیده‌ای وجود داشته باشد. می‌تواند تمام پرداختی‌ها را به روز انجام بدهد. فلسفه رونق فروشگاه‌های زنجیره‌ای، قیمت ثابت و مناسب و تخفیف‌ها خبری تشویقی و جوری جنس است، کافی است یک فروشگاه چند قلم از اجناس پرفروش و پرتیراژ یک برند را نداشته باشد، مثلاً‌ برند مینو بیسکویت ساقه طلایی خود را به فروشگاهی ندهد، یا گلها، نمک و بعضی از اقلام ادویه‌جات را… آن فروشگاه به سرعت مشتریان خود را از دست می‌‌دهد. با ازدیاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای مخصوصاً‌ گسترده شدن کوروش و جانبو، رقابت این زنجیره‌ای‌ها به سرعت فشرده می‌شود. به بهانه ارزان‌فروشی، می‌شود در کوتاه مدت مشتری‌ها را حفظ کرد، اما در دراز مدت، غیبت تنها یکی دو اقلام کالا در قفسه‌های فروشگاه مشتری‌ها را روانه فروشگاه دیگر می‌کند. دکتر منوچهر کیا می‌گوید: کافی است 2 یا 3 برند از تحویل جنس به موقع به زنجیره‌ای بد حساب خودداری کنند، رانده شدن مشتری و بی‌اعتمادی به جوری جنس فروشگاه ضربه سنگین فوری وارد می‌کند. این زمزمه‌ای که از نارضایی تولیدکنندگان صنایع غذایی از بدحسابی زنجیره‌‌ای‌ها بلند شد، اگر تداوم داشته باشد بد حساب‌ها را به زمین می‌زند و بلندشدنش، کار ساده‌ای نیست.

زنجیره‌ای‌ها و بنجل فروشی‌

صنعت پخش و صنعت فروشگاهای زنجیره‌ای در کشور ما جوان است، اما این صنعت جوان حتی در شرایط کرونایی و فریز شدن اقتصاد پررونق و رو به شکوفایی است، هیچ فروشگاه زنجیره‌ای بدون مدیریت سنجیده و تأکید بر درستی و صداقت در داد و ستد نمی‌تواند دوام بیاورد، فلسفه وجودی این فروشگاه‌ها، در 2 نکته اساسی است، اول وفور و تنوع مارک‌ها، یعنی هیچ فروشگاهی نمی‌تواند فقط با یک یا دو برند ماکارونی، فروش خوبی داشته باشد. هیچ فروشگاه زنجیره‌ای نمی‌تواند بنجل فروشی کند، بیش از 50 برند تولید رب گوجه‌فرنگی داریم. بعضی از این برندها مثل روژین و یک و یک و آتا و بیژن و… در صدر قرار دارند، هیچ گروه فروشگاهی نمی‌تواند بیش از یکی دو روز به بهانه حسابداری، پول اجناس فروخته شده را بلوکه کند، دکتر منوچهر کیا می‌گوید: بدعمل کردن و نارضایتی تولیدکنندگان اگر به رفتار متقابل بکشد اول از همه زنجیره‌ای‌ها را به زمین می‌زند. اگر بقالی محلی حسن آقا مشتری را ناچار به خرید هرچه دارد بکند، فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای امکان چنین رفتاری را با مشتری ندارند. در بقالی‌های محلی ممکن است مشتری بیاید و فقط یک قوطی کبریت بخرد. اما در این فروشگاه‌ها، مشتری با سبد اجناس انتخاب شده پای صندوق می‌آید، به گفته یکی از صندوقدارهای یک فروشگاه بزرگ، سبدها عموماً بالای 200 هزار تومان خرید و گاه تا یک میلیون تومان هم می‌شود. چنین مشتری‌هایی هرگز در بقالی‌ها دیده نمی‌شوند. در این چرخه است که مدیریت علمی چاره‌ساز کارها می‌شود.

نیما یوشیج و کدوفروشی

به باور بعضی از کارشناسان اقتصادی بالا بودن واحدهای صنفی در سطح خرده‌فروشی و مشکلاتی که توزیع و حساب و کتاب با این واحدها به‌وجود می‌آورد همکاری دو طرفه با فروشگاه‌های زنجیره‌ای را امری حیاتی کرده است، روند توسعه و فزونی فروشگاه‌های زنجیره‌ای توقف ندارد، آنچه کار به حساب می‌آید و دستاورد دارد فاصله گرفتن از شیوه‌های منسوخ سنتی است.
نیما یوشیج پدر شعر نو و از مشاهیر جهانی ادبیات ایران در سفرنامه بار فروش (بابل امروزی) به نکته جالبی اشاره دارد، او که این سفرنامه را در سال 1307 نوشته و اخیراً سازمان اسناد ملی ایران منتشر کرده درباره طرز معیشت و داد و ستد مردم نوشته است:
«در مقابل یک کدو فروش پیر که دراین وقت در مقابل سبد کدوهایش چرت می‌زند، ایستادم و دقت کردم … فروش چند دانه کدو، پس از آن اتلاف وقت از صبح تا غروب برای یک مرد، آیا می‌توان کار نامیده شود؟»
دوران خرید از بقالی‌های سرکوچه به سرآمده، وارد عصر کامپیوتر و اینترنت شده‌ایم، حالا دیگر حتی هیچ بقالی با یک کیسه از نارمک به بازار بزرگ تهران نمی‌رود تا چند قلم جنس برای فروش در مغازه‌اش بخرد. یا یک تغار ماست را یک روزه بفروشد! سفارش‌ها اینترنتی شده و ماشین‌های پخش، هر روز هرچه را که یک فروشگاه لازم داشته باشد در مغازه و در خانه می‌آورد، پگاه فروشگاه‌هایی در میادین میوه و تره‌بار دارد که هرکدام به اندازه 150 سوپرمارکت، شیر و ماست می‌فروشد. #