اقتصادسبز آنلاین: صنعت توزیع و پخش یکی از مهمترین حلقههای زنجیره «تولید تا مصرف» است. بههمین دلیل، پیچیدگیهایی، بیش از بخشهای دیگر این زنجیره دارد. در واقع صنعت پخش آنچه را که تولید شده، ثبت، حمل و نگهداری کرده و در آخر به دست نقاط فروش یا همان واحدهای فروش برای عرضه به مصرفکننده نهایی میرساند، البته این فرآیند به سادگی آنچه گفته شد نیست.
چون اتفاقات در پخش و توزیع برای هرکدام از این بخشها در فرآیندی جداگانه، اما در یک راستا و در یک مجموعه انجام میشود. هماهنگی این بخشها برای رساندن کالای تولید شده به دست مصرف کننده درست مانند نواختن یک ساز، هماهنگ، با ظرافت و در عین حال تخصصی و دشوار بوده، اما نتیجه آن بسیار جذاب و لذتبخش است. متاسفانه این روزها به دلیل آشفتگی در بازار کالا و دخالتهایی که بدون برنامه در این صنعت شده، باعث شد تا نوای شنیده شده از این صنعت ناکوک باشد. این صنعت از جهات مختلف تحت فشار است و دخالتهای نهادهای مختلف از جمله دولت و سازمان امور مالیاتی، گمرک، سازمان حمایت از مصرف کنندگان، وزارت بهداشت، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی و بخشهای بسیاری که به نوعی ذینفع در این صنعت به حساب میآیند، باعث شده حیات این صنعت مهم در معرض خطر قرار گیرد. میزگرد حاضر که درگفتوگو با فعالان این صنعت انجام شد تنها بخش کوچکی از مشکلات این صنعت را نشان میدهد.
دکتر سهراب کارگر،رییس هیات مدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران عضو هیات مدیره پخش دکتر عبیدی و شرکت دراژه، دکتر محمدرضا مرادی، خزانه دار و عضو هیات مدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران، مدیرعامل شرکت پخش رازی، مصطفی خدایی، نایب رییس هیات مدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران و عضو هیات مدیره شرکت صفا پخش، مدبران و نان رضوی، حسین یوسف خزرایی، عضو هیات مدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران و مدیرعامل شرکت قاسم ایران، دکتر محمد میربلوکی، عضو هیات مدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران و مدیرعامل شرکت پخش شیرین نوین و دکتر احمد شیروانی، دبیرکل انجمن ملی صنعت پخش ایران در این میزگرد حاضر بودند.
مهمترین چالشهای پیشروی این بخش چه در حوزه نظارتی و چه در بخش داخلی این صنعت چیست؟
مصطفی خدایی: شرکتهای پخش 5 وظیفه اصلی دارند، تامین کالا، انبار و نگهداری کالا، فروش کالا، توزیع کالا و وصول (وصول وجه کالای فروخته شده). همه این موارد وظیفه شرکت پخش است، اما چون قرار است از چالشهای اصلی این صنعت صحبت شود، اصلیترین مشکل ما این است که نمیدانیم تحت نظارت کدام وزارتخانه یا بخش هستیم. تحت نظارت صنعت، معدن و تجارت، زیر نظر وزارت بهداشت، زیر نظر اتاق اصناف ایران و یا هر نهاد یا سازمانی که به نوعی با فعالیت ما مرتبط هستند، حتی وزارت راهوترابری و شهرداریها و…. اینها همه نهادهایی هستند که ما با آنها دچار چالش و مشکلات هستیم.
سالهای پیش ما به طور مستقیم زیر نظر وزارت صمت بودیم (غیر دارویی)، در بخش دارویی و تجهیزات پزشکی، زیر نظر وزارت بهداشت بودیم، در هر سال با توجه به نوع فعالیتهایمان با بخشهای مختلف حتی وزارت جهاد کشاورزی در تعامل بودیم. این مسائل مانند تعزیرات و مشکلات تجمیع عوارض هست که با وجود یک قانون، اما در این رابطه بازهم میبینید که ارگانهای مختلف به هر عنوانی پول در قالب عوارض یا مالیات از شرکتها مطالبه میکنند. شهرداریهای به یک عنوان، وزارت راه به یک عنوان و… همه اینها، مسائل و چالشهایی است که ما با آن مواجه هستیم. موازی کاری وزارتخانهها با هم به خصوص برای تمدید یا صدور مجوز برای شرکتها بین وزارت بهداشت و صمت تداخل کاری ایجاد میکند. وزارت بهداشت مدعی شده که متولی کالاهای سلامت محور است، بنابراین هر کالایی که (غذایی، دارویی، آرایش و بهداشتی، تجهیزات پزشکی) باشد، باید از وزارت بهداشت مجوز اخذ کنند و حتی باید مسئول فنی در شرکت داشته باشند (در مورد شرکتهای غیردارویی) چون این کالاها سلامت محور هستند. وزارت بهداشت اصرار دارد که نه فقط در شرکت مرکزی، بلکه در شعب شهرستانها هم باید در دفاتر مسئول فنی حضور داشته باشد. حال برای یک شرکت پخش استخدام این همه مسئول فنی صرفه اقتصادی ندارد.
کارگر: در گذشته رویکردمان بیشتر معطوف به درون صنعت پخش بود، اما متوجه شدیم که مشکل همیشگی عدم شناخت جایگاه واقعی صنعت پخش در زنجیره عرضه است. بنابر این تصمیم گرفتیم که بیشتر به صنعت پخش و صنایع وابسته بپردازیم. از همین رو به تامین کنندگان شرکتهای پخش مانند تولید کنندگان و واردکنندگان کالا و همچنین شرکتها و مکانهایی که شرکتهای پخش به آنان سرویس میدهند مانند فروشگاههای زنجیره ای، خرده فروشان و غیره اقدامات خود را معطوف کرده ایم واز سوی دیگر تعامل با مجموعههایی که ارائه کننده خدمات به شرکتهای پخش میباشند مانند بانکها، شرکتهای تولید کننده خودرو، تجهیزات انبار و نگهداشت محصولات و شرکتهای نرم افزاری را در دستور کار قرارداده ایم.
رویکرد جدید موجب شد که ضمن شناساندن بیشتر صنعت پخش، اهمیت این بخش نمایان شود، به این معنا که مثلا وقتی مدیرعامل بانکی متوجه میشود که فقط گردش مالی بخش داروی ما 280 هزار میلیارد تومان یا بخش غذا 900 هزار میلیارد تومان است یا زمانی که مدیرعامل یک بانک دیگر متوجه میشود که 120 هزارنفر به صورت مستقیم در این صنعت شاغل هستند و بیش از 3 هزار و 500 تامین کننده را پوشش میدهد، همچنین 100 درصد دارو و 85 درصد کالاهای FMCG توسط اعضای این انجمن تحت پوشش قرار میگیرد، ضمن ضرورت افزایش توجه به اهمیت این صنعت، شرکتها و موسساتی که در این زنجیره حضور دارند، بیش از گذشته جهت پشتیبانی و ایجاد ارزش افزوده تلاش میکنند.
مشکل ما به طور کلی این است که صنعت پخش از ابتدا در ایران بر اساس استانداردهای دنیا ایجاد نشد. در همین حال قدمت صنعت پخش را اگر از حوزه نفت درنظر بگیریم، بالای 100 سال میشود و اگر از توزیع کالاهای FMCG ( کالاهای تند گردش پر مصرف) در نظر بگیریم حدود 60 سال است. این در حالی است که اساسا در دنیا، توزیع به خاطر اینکه قسمتی از زنجیره تولید (بدون دیدگاه کسب سود و درآمد ) باشد، ایجاد نشده، بلکه در دنیا یک کسب و کار مستقل و با هدف سود و منفعت است. صنعت پخش مانند بسیاری از صنایع دیگر چالشهای درون سازمانی و چالشهای برون سازمانی دارد؛ در مورد چالشهای برون سازمانی، اولین موضوع، جایگاه این صنعت در قانونگذاری است، به این معنا که در کشور ما صنعت پخش دارای جایگاه قانونی و یکپارچه نیست و قانونگذار بر خلاف فرآیند جهانی به دلیل اینکه یک نظام یکپارچه ایجاد نکرده، این صنعت را شقه شقه کرده و از همین رو بخش مرتبط با توزیع هر کالا را یک وزارتخانه بر عهده دارد.
متأسفانه زمانی که قوانین را کنار یکدیگر قرار میدهیم با تضاد منافع مواجه میشویم. موضوع بعدی وجود ناظرین متعدد است، زیرا قوانین متعدد موجب به وجودآمدن ناظرین متعدد میشود و این تعدد هم افزایی را از صنعت توزیع میگیرد.
همچنین تمام بازیگرهای بزرگ پخش ایران که مربوط به هلدینگهای بزرگ هستند، توزیع برایشان بیشتر جنبه مرکز هزینه
( cost center ) را دارد، نه مرکز سود (profit center)، در صورتی که در دنیا این قسمت از زنجیره عرضه هم مانند سایر عوامل زنجیره عرضه دارای ماهیت سود آوری میباشد که این مساله موجب ایجاد مشکل بعدی یعنی عدم سرمایه گذاری در صنعت پخش گردیده است، زیرا تولید کننده (که مالکین این شرکتها میباشند) سرمایهگذاری را در تولید متمرکز کرده است.
در حالت معمولی شرکتهای تولیدی باید مسئول فنی داشته باشند، درست است؟
خدایی: بله همه شرکتهای تولیدی مسئول فنی دارند، چون در یکجا متمرکز هستند، اما ما شعب متعدد داریم و در برخی موارد در تمامی استانها شعبه داریم. در برخی استانهای بزرگ ممکن است بیش از 20 شعبه در یک استان داشته باشیم. اگر قرار باشد همه این دفاتر یک مسئول فنی داشته باشد از نظر صرفه اقتصادی و هزینهها امکان پذیر نیست. چون برای شرکتهای دارویی باید یک دکتر داروساز باشند. ولی برای شرکتهای غذایی میتواند مهندس صنایع غذایی باشد. این مسئول فنی در تمام مراحل دریافت، انبار کردن و توزیع حضور دارد و از نظر سلامت و کیفیت حمل و نقل و همچنین بررسی تاریخ تولید و انقضای محصول، نحوه توزیع کالا و… است. برای مثال اگر کالا زنجیره سرد است، به طور حتم باید با خودروهای یخچالدار حمل شده و در سردخانهها نگهداری شود.
کالاهای غیر سردخانهای نیز، باید هم از نظر بهداشتی و حمل، هم از نظر دما و رطوبت در انبار و ماشینهای پخش مخصوص حمل شوند، تا به مقصد برسند. از اینجا به بعد هم توسط نهادهای دیگر کنترل میشود تا در نهایت در بهترین شرایط به دست مصرفکننده برسد.
حاشیه سود توزیع برای ما در سالهای اخیر خیلی محدود شده است (یعنی از دوسال قبل تا به امروز) و این مقدار سود توسط وزارت صمت و سازمان حمایت ابلاغ شد. حاشیه سود شرکتهای پخش تا قبل از این ابلاغ به شیوه مارجین (Profit margin) محاسبه میشد. یعنی سود خالص باتوجه قیمت فروش محاسبه میشد. اما در شیوه جدید که ابلاغ شده، سود شرکتهای پخش از طریق شیوه مارکآپ (Markup) محاسبه و با توجه قیمت تمام شده تعیین میشود. در این شیوه، کسانی که با موضوع حسابداری آشنایی دارند، نیز میدانند که میتوانند مقدار زیادی از سود یک شرکت را از دسترس خارج کنند یا سود کلی شرکت را کاهش دهند که در مورد شرکتهای پخش این اتفاق رخ داده است.
سود اقلام مختلف برای مغازهداران هم حدود 10 یا 11 درصد ابلاغ شد و در برخی کالاها 14 درصد، مثل آب معدنی که به طور کلی ضربه به این صنعت زد. کالایی که وزن بالایی دارد، حجم آن زیاد، اما قیمت آن کم است. از این بابت هم مغازهدار آسیب دیدند و هم شرکتهای پخش و مسائل جانبی و حاشیههای بسیاری را به وجود آورد. تصمیمی که وزارت صمت، بدون مشورت با صنعت پخش گرفت. با وجود اینکه ما چندین بار مکاتبه هم کردیم، ولی تصمیمی بود که وزیر سابق صمت گرفته بود، دیگر توجهی نکرده و آن را اجرایی کردند، متاسفانه هنوز هم ادامه دارد، هرچند اصلاحاتی در اینباره انجام شده است، اما در حال حاضر با این اتفاق صنایع پخش غیرداروییمان برلبه تیغ ورشکستگی قدم برمیدارند، به خصوص شرکتهای کوچک و نوپا که سرمایه و عملکرد محدودی دارند. هر لحظه ممکن است این شرکتها از رده توزیع خارج شوند.
آنچه که شما به عنوان سود مصوب میتوانید دریافت کنید 12 درصد علاوه بر 8 درصد است؟
خدایی: برای پخش اقلام طبقهبندی کردهاند، حدود 11 درصد مارکآپ اعلام شده برای اقلام مختلف حول این 11 درصد کم و زیاد میشود. برای برخی از کالاها مانند آب و نمک که حجم و وزنشان بالاست و قیمت پایین دارند، حدود 14 درصد سود در نظر گرفته شده است. بنابراین بین 14 تا 11 درصد، براساس پنج گروه کالایی جدول بندی و اعلام شده است، اما با این وجود برای یک شرکت پخش هم صرفه ندارد و مجبور است با این وجود برای فرار از ورشکستگی قراردادهایی جدای از قراردادهای رسمی پخش، مانند قرارداد برای هزینههای بازار یابی و…. منعقد کند تا بتوانند جلوی ضرر را بگیرد.
محمدرضا مرادی: اگر بخواهیم کسبوکارها را از نظر سختی آنها طبقهبندی کنیم، به طور قطع کسبوکار پخش، جزو پیچیدهترین مشاغل است. البته این اعتقاد من هم دلایل خاص خودش را دارد. صنعت پخش به واسطه اینکه در میانه زنجیره تامین قرار گرفته، از طرفی بر لبه بازار هم حضور دارد؛ هر اتفاقی که در بازار رخ میدهد، به طور قطع تاثیر مستقیم بر فعالیت شرکتهای پخش دارد. آن هم در بخشی که مسائل و مشکلات اقتصادی زیاد است و در بازار هم آشفتگی وجود دارد. در تکمیل فرمایشات دوستان ما چند فرآیند اصلی در شرکتهای پخش داریم.
اگر بخواهیم در مورد مشکلات پخش بگوییم، میتوان 24 ساعت کامل در موردش صحبت و هزاران موضوع را مطرح کرد. اگر بخواهیم در مورد فرآیندها بگوییم، فرآیند فروش و رقابت افسار گسیخته در رابطه با فروش وجود دارد. در مورد حملونقل و شرکتهای حمل یک مشکل بزرگ وجود دارد. چون این شرکتها بسیار سنتی هستند و عدم استفاده از مکانیزاسیون و اتوماسیون در شرکتهای پخش باعث شده تا هزینههای پخش بسیار بالاتر از شرکتهای مشابه در کشورهای پیشرفته باشد. البته خود این موضوع همانطور که همکاران فرمودند مربوط به مراجعین و تصمیم گیریهایی است که خیلی از نهادها و دستگاههای دولتی میگیرند و متاسفانه اطلاعات کاملی در مورد صنعت توزیع ندارند. همین موضوع باعث شده تا در مجموع شرکتهای پخش همچنان سنتی بمانند، چون درآمدها بسته به سفارش و عملکردشان بسیار پایینتر از روند معمول در دنیاست.
در مورد فرآیند توزیع هم همین طور است، ما همچنان توزیع سنتی داریم، از ناوگان چابک و چالاک استفاده نمیکنیم. از شرکتهای پشتیبانی شخص ثالث (third-party logistics provider یا 3pl)) استفاده نمیکنیم؛ از بهینه سازی مسیرهای توزیع استفاده نمیکنیم. در بحث وصول هم که دنیایی از مشکلات وجود دارد. امروزه چالشهای وصول مطالبات به واسطه مشکلات فضای کسب و کار بسیار بیشتر شده است.
در مورد صنعت غذا توسط دوستان توضیحات داده میشود؛ من فقط در مورد دارو توضیح کوچکی بدهم. بیشترین حجم مطالبات ما از بیمارستانهای دولتی و دانشگاههای علوم پزشکی است که داستانهای خاص خودش را دارد. میانگین عمر مطالبات بخش دارویی متاسفانه از 14 ماه گذشته و امروز حدود 15 هزار میلیارد تومان از دانشگاههای علوم پزشکی طلب دارند. ذینفعان شرکتهای پخش زیاد هستند. تامین کنندگان مشکلات خودشان را دارند؛ این مشکلات از تأمین نرخ ارز گرفته تا مشکلات مواد اولیه، واردات و… همه موضوعاتی است که کنار هم جمع میشود و به شرکتهای پخش منتقل میشود. اگر صحبتی از تامین میشود به این دلیل است که شرکتهای پخش محصولشان، خدمتشان است. بنابراین اگر تامین کننده مشکلی داشته باشد مشکل به توزیعکننده هم کشیده میشود. یکی از ذینفعان شرکتهای پخش، مشتریان هستند، ولی تمامی موضوعاتی که در حیطه مشتری قرار میگیرد باز به طور مستقیم میتواند در فعالیتهای شرکت موثر باشد.
یکی دیگر از مشکلات شرکتهای پخش موضوع کارکنان و منابع انسانی است. شرکتهای پخش شرکتهای متمرکزی نیستند، شعب آنها در سراسر کشور پراکنده هستند. یک کارخانه از نظر مدیریت و منابع انسانی متمرکز است، نظارت هم متمرکز انجام میشود؛ اما شعب شرکت پخش در 20 تا 30 استان پراکنده هستند. باقی مباحث مانند دارایی، مالیات، عوارض و…. مشترک است. به دلیل تنوع فرآیند و تنوع ذینفعان در شرکتهای پخش تعداد مشکلات شرکتهای پخش نسبت به سایر مشاغل به شدت بیشتر است.
کدام مشکلات و چالشها در کل صنعت پخش وجود دارد و مشترک است؟
حسین یوسف خزرایی: اصلیترین موضوع عدم حمایت از این صنعت است به دلیل ناشناخته بودن این صنعت برای دولتمردان و مسولان در عمل صنعت پخش یک صنعت عقب مانده، نسبت به کشورهای پیشرواست.
بیشتر به دلیل پیچیده بودن ماهیت این صنعت و پیچیدگی عملکرد، برای اینکه بتوانید یک شرکت پخش مناسب داشته و به درستی آن را اداره کنید، نیاز به تجهیزات خاص دارید تا یک شرکت پیشرو به حساب بیایید. همانطور که مشخص است شرکتهای پخش باید به انبارهای مجهز و مختلف تجهیز شوند که بتوانند محصولاتشان را دراقصی نقاط کشور انبار کنند. داشتن انبار، داشتن تجهیزات، نحوه انبار کردن کالا و بسیاری از موارد ریز و درشت و ماشینآلات مکانیزه، خودش سرمایهگذاری بالایی را نیاز دارد. دولت در این زمینه هیچ کمکی به شرکتهای پخش نمیکند. همین طور در بخش حملونقل کالا، شرکتهای حملونقل، ناوگانهای بزرگ توزیع دارند.
این ناوگان توزیع بیشتر خودروهایی هستند که در داخل کشور وجود دارند و شاید سابقه این خودروها به 20 تا 30 سال قبل میرسد. عدم ورود خودروهای جدید به این صنعت، باعث شده تا هزینههای سوخت افزایش یابد، هزینههای حملونقل به دلیل تعمیرات مکرر افزایش پیدا کند و در کنار همه این موضوعات دولت هیچ حمایتی هم انجام نمیدهد؛ همین موضوع هزینه پخش را بالا میبرد. حالا حمایت نکردن دولت بماند؛ در مقابل دولت به خودش اجازه نرخگذاری میدهد تا برای صنعت پخش کارمزد پخش تعیین کند. این کارمزد توزیع برای گروههای کالایی تعیین شده، چون بدون مشورت با فعالان پخش بوده در عمل نه طبقهبندی آن درست است و نه میزان حاشیه سود که محاسبه میکنند درست است.
شرکتهای پخش مانند سایر صنایع با کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش روبرو هستند. از طرف دیگر هزینههای شرکتهای پخش قابل چشم پوشی نیست و نمیتوان این هزینهها را به دلیل نوع خدمات این صنعت به بعد موکول کرد. آنچه که یک شرکت پخش را از عمده فروش و توزیع کننده سنتی تفکیک میکند، این است که ما اجناس را با قیمت یکسان در کل کشور توزیع میکنیم. این مهمترین فرق شرکتهای پخش با عمدهفروشی و بنکداری است. بنابراین برای اینکه این شرکتها بتوانند به وظیفهشان عمل کنند نیازمند حمایت هستند.
مشکل دیگری که گریبان صنعت پخش را گرفته چالشهای جدید با دارایی و اداره مالیات است. به این شیوه که دولت و اداره مالیات در هر بخشی که قدرت کمتری دارد و زمینه اعمال نفوذش محدود است، در این بخش بیشتر به شرکتهای پخش فشار میآورد. برای مثال در مورد روغن، گفته شده روغن به واحدهایی فروخته شود که کد نقش دارند. حالا کد نقش چطور باید دریافت شود؟ خیلی ساده مشتری را باید اجبار کنید که از (وزارت صمت و اصناف) کد نقش دریافت کند و شما بعد برایشان پول واریز کنید! در غیر این صورت فروش انجام نشود.
اما اتفاقی که رخ میدهد این است، مشتری کد نقش را نمیگیرد و من به عنوان فروشنده نمیتوانم به فردی که کد فروش ندارد کالا بفروشم. در نتیجه درآمد شرکتهای پخش کاهش پیدا میکند. دولت بدون اینکه تلاشی کند یا حتی نیاز را برای مشتری توجیه کند، از طریق شرکتهای پخش این کار را انجام میدهد و هزینه آن را به دوش شرکتهای پخش میگذارد. ما بازوی دولت هستیم، اما نیازمند به حمایت درست و به جای دولت هم هستیم. یا در بحث دارایی، صدور فاکتور الکترونیک را از شرکتهای پخش شروع کرده در واقع اجباری کرده است. به ما اجبار شده از سال گذشته که باید فاکتور الکترونیک صادر شود، اما بسترهای این کار هنوز در خود دارایی آماده نیست. اما شرکتهای پخش را مشمول جرائم خیلی سنگین کردهاند تا شرکتها را مجبور به اجرا کنند.
چالشهای گفته شده بخشی از مشکلات بود. یک موضوع مهم دیگر وجود دارد، به خصوص در مورد شرکتهای صنایع غذایی، که بخشی از این شرکتها اقدام به تاسیس شرکتهای پخش سراسری کردهاند. این موضوع برای شرکتهای انجمن ملی صنعت پخش تداخل به وجود آورده است؟
محمد میربلوکی: ما هم از جمله مجموعههایی هستیم که قصد داریم شرکت پخش برای خودمان راهاندازی کنیم و حدود یکهزار خودرو خریداری کردیم و تا این لحظه مجموعهای را پیدا نکردیم که بتوان به آنها اعتماد کرد و کل روند پخش را به آنها واگذار کرد؛ با این اطمینان که همه اطلاعات و دادههای شرکت در اختیار خودمان باقی میماند و منتشر نمیشود. همه ما با بازاری مواجهیم که به شدت باید مراقب باشیم اطلاعاتی که داریم مخصوص خودمان باشد، حتی در قالب خیلی ساده لیست مشتریانی که با آنها کار میکنیم، در اختیار خودمان بماند. من اگر با تمام ارتباطاتی که با حاج آقا خدایی دارم، از ایشان درخواست کنم لیست مشتریان خود را در اختیارم قرار دهید، خیلی شفاف اعلام میکنند که این لیست مخصوص خودمان است و برایش زحمت کشیده شده و نمیتوان آن را در اختیار شما قرار داد. من شاید از اولین شرکتهایی باشم که از لیست انجمن به تازگی استفاده میکنم، بقیه از پیش دیتا داشتند و زیاد از این لیستها استفاده نمیکنند. باید دید این لیست چهقدر میتواند نیاز ما را رفع کند؟ و این دیتاها تا چه اندازه در مسیر بندی میتواند درست عمل کند؟
ما فعالان، صنعت پخش را به عنوان یار دولت میدانیم. اگر دولت و حاکمیت بخواهد تا این حد بیتوجه باشد، به واقع کار سخت میشود. دولت تا به امروز بزرگترین مشکلش، اشتغال است. چه صنعتی نزدیکتر و مهیاتر از صنعت پخش که بتواند مشکل اشتغال کشور را حل کند؟ اگر تمرکز بر همین صنعت باشد به راحتی میتوانند درصد بالایی از مشکل اشتغالزایی را در کشور حل کنند. برای اینکه نیروی انسانی در این صنعت حرف اول را میزند (یک صنعت کاربر است). تعدد تخصص و تعداد نیرو در این صنعت بینظیر است. شرکتهای پخش قدرت جذب بالای نیرو دارند. برای مثال گفته میشود نیروهای پشتیبانی هزینه ایجاد میکنند، اما کم تجربهترین فرد میتواند به عنوان فروشنده مشغول به کار شود و ایجاد درآمد کند.
اما دولت در کدام بخش حمایت میکند که حداقل مشکل خودش را در این بخش (صنعت پخش) حل کند. امروز بزرگترین رقبای ما اسنپ و تپسی شدهاند. کارهایی که در جامعه نه ارزش افزودهای ایجاد میکند، نه تخصصی به افراد آموزش میدهند که باعث ارتقای دانش فرد شود. در حالی که در صنعت پخش بسیاری از مدیرانی که امروز در ردههای بالا فعالیت میکنند، روزی فروشنده و ویزیتور بودهاند. ما در این صنعت نه تنها حمایت نمیشویم، بلکه در خیلی از موارد موانع هم ایجاد میکنند، تا مبادا صنعت پخش از شرایط فعلی رشد کند و بزرگتر شود. یکی از بزرگترین معضلات این صنعت عدم حمایت دولت در اشتغال و به کارگیری نیروهای انسانی است. در حالی یک تیغ دولبه است و به راحتی میتواند مشکل دولت را در این زمینه حل کند. هزینههایی که در صنعت پخش وجود دارد رو به افزایش است. خودروهای حمل و نقل ما به شدت فرسوده بوده و به ما هزینه تحمیل میکند. قصد نوسازی ناوگان هم داریم، اما هزینه آن از کجا و کدام بخش باید تامین شود.
اتخاذ سیاستهای نابهجای دولتی در بخش قیمتگذاریهای دستوری، تعیین حاشیه سود و تغییر روش محاسبه به شدت به شرکتهای پخش آسیب وارد کرده است. یکی از مشکلاتی که در این صنعت وجود دارد به دلیل عدم نظارت دقیق، ضعف آموزش و ورود افرادی به صنعت است که خودشان را متخصص این صنعت نشان میدهند. ما در این صنعت مشاورانی داریم که 19 سالشان است! فرد با 19 سال سن خودش را استاد آموزش فروش معرفی میکند! کسی هم پرسش نمیکند با این سن، چنین تجربهای را از کجا به دست آوردی و آموختی که امروز تبدیل به استاد فروش شدی؟ امروز محل یا مجرایی وجود ندارد که صنعت پخش بتواند دانش آموختگان و مهارتداران این صنعت را شناسایی کند و از دانش آنها استفاده کند. البته این موضوع در هیات مدیره مطرح شده، تا جمعی از بزرگان این صنعت را به عنوان سرمایههای انسانی صنعت پخش دور هم جمع کنیم تا خودشان تبدیل به یک انجمن مستقل شوند. مانند انجمن حسابرسان یا حسابداران خبره و……. اگر بتوان به این هدف رسید به نظرم یک اتفاق بزرگ در کارنامه این دوره هیات مدیره خواهد ماند که توانسته، لیست کاملی از افراد ایجاد کرده تا افراد فعال صنعت را شناسایی کند و حتی این افراد بتوانند از این اعتبار ایجاد شده استفاده کنند.
چالشهای اساسی این صنعت را چگونه تقسیم بندی می کنید و با توجه به صحبتهای مطرح شده آیا صنعت پخش یک بخش جذاب برای سرمایهگذاری و توسعه است؟
احمد شیروانی: از دید من میتوان چالشهای صنعت پخش را به دو دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول چالشهای داخلی شرکتهای پخش که بیشتر مربوط به ساختار داخلی خود شرکتها است منابع انسانی، پشتیبانی و ناوگان حمل و نقل، انبارها و انبارداری. اهم چالشهای درون سازمانی این صنعت است.
بخشی از چالشها نیز مربوط به خارج از صنعت است. به طور قطع چالشهای خارج از صنعت و ساختار صنعت، تاثیر زیادی در چالشهای درون سازمانی دارند.
وقتی بحث ناوگان مطرح میشود مشکل به دلیل این است که حاکمیت پیشبینی نکرده که جذابیت سرمایهگذاری در این صنعت ایجاد شود و سرمایهگذار خودش برای این کار تشویق شود. برای مثال بانکها برای این کار مشوق اعلام کنند و صنعت با کمک بانک یا سرمایهگذاری خودش به روز شود.
یکی از بزرگترین مشکلات صنعت چند شاخه و چند تکه شدن آن است، زیرا این صنعت یک متولی ندارد. برخی از وظایفش به وزارت بهداشت، برخی وظایفش به وزارت صمت و بخش دیگر به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شده است و بیشترین آسیب را فعالان این صنعت میبینند.
نکته اصلی این است که صنعت پخش چند تکه شده و این مسأله بیشترین آسیب را به فعالان این بخش میزند. به طور قطع اگر حاکمیت کار خودش را به درستی انجام دهد، بسیاری از مشکلات درون سازمانی شرکتها حل میشود.
غیر از چالشها و فرآیندهایی که همکاران به آن اشاره کردند، اگر بخواهیم قدمت خود صنعت پخش و توزیع نفت را دنبال کنیم شاید بتوان یک قدمت 100 ساله برای این صنعت قائل شد.
اما صنعتی که امروز از آن صحبت میکنیم قدمتش بیش از 60 سال است. ما در بخشهایی از صنعت درجا زدهایم، ما به اندازهای که این صنعت در دنیا پیشرفت کرده، پیشرفت نکردهایم. در حال حاضر شرکتهای پخش در دنیا به سمت شرکتهای پشتیبانی شخص ثالث (third-party logistics provider یا 3pl)) رفته اند. یعنی با شیوهای که ما در حال کار کردن هستیم، خیلی کار نمیکنند.
شرکتهای پشتیبانی شخص ثالث، مجموعههایی هستند که ناوگان بزرگتری دارند، انبار دارند و بحث توزیع را انجام میدهند. شرکتهای صاحب برند و تولید، خودشان بازاریابی برند را انجام میدهند.
در حال حاضر همکاران خودروهایشان را تجهیز و نوسازی میکنند، ولی این شرکتها با ناوگانشان حدود 70 تا 60 درصد هوا جابهجا میکنند. اگر جلوی یکی از واحدهای فروش به خودروهای حمل بار نگاه کنید نصف خودرو حمل بار از جنس خالی است، اما در دنیا چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
شرکتهای پشتیبانی شخص ثالث، همه کالاها را در انبارهای خودشان جمع میکنند. یک خودرو میآید و 10 تا 15 برند را حمل کرده وبر اساس سفرش متقاضی کالاها را در مکان مورد نظر تحویل داده و میرود.
ما در مورد همین پروژه شرکتهای پشتیبانی شخص ثالث، آییننامههای مربوطه را تدوین کرده و نوشتیم، تا مرحله ابلاغ هم پیش رفتیم، چون وزیر عوض شد، آییننامه به کلی کنار گذاشته شد. متاسفانه سیاستها، با عوض شدن مدیران تغییر میکند.
یک نکته خیلی مهمتر داریم، کلی قوانین و مقرارت مخل کسب و کار داریم، درست مانند نکتهای که آقای خضرایی در مورد «کد نقش» به آن اشاره کردند.
دولت از طریق صنعت پخش فشاری بر کسبوکارها گذاشته که رسالت صنعت پخش فروش است. یعنی به شرکت پخش اجبار میکند که نباید فروش را انجام بدهید، چون ما قصد داریم، در جامعه شفافیت ایجاد کنیم! شفافیت خوب است اما به چه قیمتی، با کالای اساسی، فشار بر سوپرمارکتها و….؟ فروشنده «کد نقش» نگرفته، جواز نگرفته است،…. آیا این موضوع با فشار آوردن به شرکت پخش درست میشود؟ به شما قول میدهم اگر بازنگری در این حوزه انجام نشود با وجود اینکه کالا به وفور تولید شده و در کشور وجود خواهد داشت، با توجه به محدودیتی که بعد از پخش، یعنی در بخش فروش سوپرمارکتها وجود دارد (در حوزه کد نقش و جواز صنفی دارند) دیگر نمیتوانند به این واحدها کالایی بفروشند، چون محکوم به فروش خارج از ضابطه شده و جریمه میشوند.
عزیزانی که قانونگذاری میکنند، من فکر میکنم نه شرکتها و نه صنعت پخش را میشناسند و نه از نحوه عملکردشان آگاهی دارند
مسئولان باورشان این است که تولید انجام میشود در نهایت یکسری عمده فروش وجود دارد که این جنسها را به سوپر مارکت میرسانند!
خدایی: هزاران میلیارد تومان، گردش مالی صنعت است (بیش از یکهزار میلیارد تومان) این توانمندیها در صنعت پخش وجود دارد.
کل داروخانهها یعنی، 100 درصد داروخانههای موجود در اقصی نقاط کشور را پوشش میدهیم، حدود 85 درصد غیرداروییها را پوشش میدهیم. فروشگاههای صنایع غذایی، آرایشی، بهداشتی، شوینده، لوازمالتحریر، کالاهای صنعتی و… و باید تأکید کرد که بهعبارتی ما بیش از 200 هزار واحد صنفی را پوشش میدهیم.
صنعت پخش به واقع بازوی توانمند دولت در یاری رساندن به خود دولت است. ما در رابطه با کدملی، کدنقش، و جواز کسب، مراحلی را که باید طی میشد، طی کردیم، همه دستورالعملها و راهکارها را قدم به قدم عمل کردیم. ما همه این دستورات و آییننامهها را اجرا کردیم، اما در آخر واحدهای فروشگاهی به جای خرید از شرکتهای پخش، اجناس را از عمدهفروش و بنکدارانی خریداری میکنند که نیاز به ارائه «کد نقش» یا جواز کسب ندارد.
دولت این موارد را قرار داده برای شفافسازی، اما همین مورد بازهم شفافیتی به دنبال نخواهد داشت.
مراحل تصویب این قانون هنوز طی نشده و برای تایید نهایی به مجمع تشخیص مصلحت رفته است اما اداره مالیات و… به شرکتهای پخش برای اجرای این قانون فشار میآورند.
وزارت صمت یک سامانه دارد، اداره دارایی یک سامانه دارد، اداره گمرک یک سامانه جدا دارد و…. این شیوه فقط شرکتهای صنعت پخش را خود به خود تضعیف کرده یا از دور خارج میکند.
گفتوگو در مورد قیمتگذاری دستوری و قیمت تمام شده کالا و تعیین حاشیه سود و مارکآپ و… نیز از دیگر موارد مهم مطرح شده در هیأت مدیره است که درحال پیگیری ان هستیم.
عکسها: اقتصاد سبز- شکوفه خوش نثار
اقتصادسبز آنلاین / اقتصاد سبز آنلاین / اقتصادسبز / اقتصاد سبز / صنایع غذایی / صنعت غذا / کشاورزی / پایگاه خبری صنعت غذا