نمایشگاه شهرآفتاب، سبزیکاری، ضعیفترین بخش کشاورزی را با صادرات 1200 میلیون دلاری، قوی و قدرتمند کرده است !
گروه گزارش «اقتصاد سبز»: یحیی امیری
عکسها از شکوفه خوش نثار
اقتصادسبز آنلاین: اولین شگفتیها در اولین غرفه از اولین نمایشگاه بینالمللی میوه و سبزیجات تهران، اولین مصاحبه با اولین تولیدکننده گوجهفرنگی سیاه در ایران بود. آشنایی با آقای ساسان کفایی، مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره گلخانه کفایی شهرستان رفسنجان، شهری که قطب تولید پسته در ایران است و بزرگترین باغهای پسته جهان در این شهر قرار دارد. افت بازار پسته که چند سالی است، تداوم دارد و هر سال، تولید و فروش مناسب آن، کم و کمتر شده است، راه را برای تولید یک محصول جدید و شگفتیآور یعنی «گوجهفرنگی سیاه» با کیفیت دارویی در بازارهای جهانی (حتی میتوان گفت تشنه محصول جدید کشاورزی) و بهدست آوردن استاندارد هلندی که برای چنین محصولی حکم کردیت (اعتبار و تضمین).
از آقای کفایی میپرسیم؛ شما چگونه توانستید در رفسنجان با وجود پسته و بازار مرغوب آن -که نه تنها در منطقه خلیجفارس مشتریان خوبی دارد و تقریباً تمامی شیخهای منطقه، عاشق پسته ایرانی هستند و آن را یک تفریح و خوشگذرانی انرژیزا و سلامتیآور میدانند، بلکه حتی بازارهای بزرگ جهانی مثل بازار آمریکا نیز در 100 سال گذشته، یکی از بهترین مشتریان پسته ایرانی بوده است- وارد حوزه گوجهفرنگی سیاه بشوید؟!
آقای کفایی که کشاورز پستهکار مدرن و بهروز است، از همان لحظه اول شما را وامیدارد از دوران کشاورزی سنتی و باغداری سنتی فاصله بگیرید. او که کاملاً مسلط به تمام علوم و فنون مرتبط با کار کشاورزی بهعنوان عاشق و شیفته و نوآور در امر تغذیه خوب و سلامتی محور است…. در جواب به سؤال ما میگوید: «ببینید! آقای یحیی امیری، وقتی به دیرینهترین پیشینه بشر یعنی کشاورزی نگاهی داشته باشی و با جستجو در اینترنت، سر از آفریقای جنوبی درآوری و وارد دنیایی جدید که از خامفروشی محصولاتی که طبیعت در دسترس شما و دیگران قرار داده است، فاصله بگیری، به این جا میرسی.» سپس از میز پیشخوان، چند قوطی جمع و جور و چشمنواز که بیشتر شباهت به داروهای شفابخش دارد را به ما نشان میدهد و میگوید: «این قوطیها فرآوری شده گوجهفرنگی سیاه است. سلامتی محور است، سرشار از آنتیسیانین و آنتیاکسیدان، درمانگر چاقی، دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی و سرطان روده بزرگ و تقویتکننده بینایی است.»«ما گوجهفرنگی را به عنوان یک چاشنی سالاد و حداکثر یک مکمل غذایی در خورشتهایی مثل قیمه و بادمجان و اُملت میشناسیم. ولی از دنیای فلهفروشی و خامفروشی گذر کردیم. دنیای امروز، دنیای علم و دانش است. اهل بازار محلی نیستیم. البته بازار محلی را داریم؛ بازار کرمان را داریم، بازار کشورهای همسایه، حوزه خلیجفارس را داریم، حتی فراتر از آن را هم داریم، بازار اروپا را نیز فراموش نکردهایم. آدرس ما رفسنجان، کفاییه گلخانه کفایی است، ولی آدرس دیگر ما تولیداتی است که از این محل فراتر رفته، مشتریان خوبی در آسیا و اروپا و اوراسیه داریم. همچنین به عنوان اولین تولیدکننده گوجهفرنگی سیاه هستیم. فرآوردههای این محصول دارای 5 کد PM 1 (مدیریت تلفیقی آفات) از سازمان حفظ نباتات کشور است. دارنده 5 نشان استاندارد حد مجاز آلایندهها در محصولات کشاورزی، ارائهدهنده تولید بذر گیاه منحصر به فرد گلخانهای، تولیدکننده انواع محلول غذایی جهت کشتهای هیدروپونیک و مؤسس آموزشگاه فنی و حرفهای آزاد گلخانه کفایی هم هستیم.»
بدینترتیب، دشت اول ما در اولین نمایشگاه بینالمللی میوه و سبزیجات، دیدار و گفتوگو با آقای ساسان کفایی و به اصطلاح پدران ما در دوران کسب و کار سنتی، پُربرکت بود و کلی انرژی گرفتیم و پُر و پیمان از سوژهای نو از دیدنیهای این نمایشگاه که اگرچه چندان گسترده نبود (70 غرفه) و در مقایسه با نمایشگاههای آگروفود و شیرینی و شکلات و نوشیدنیها کمی جمع و جورتر بود، اما کوچک هم نبود و محتوای خوبی داشت و به جستجوگری در اولین نمایشگاه، ارزش و اعتبار میداد. به قول دکتر منوچهر کیا همکارمان در گروه گزارش اقتصادسبز، این گزارش، گزارش جانانهای در امر کشاورزی و غذا… خواهد شد. واقعیت این است که نه من و نه دیگر همکارانمان تا قبل از ورود به این نمایشگاه، چیزی درباره گوجهفرنگی سیاه نمیدانستیم و مطلع نبودیم که چرا میوه و سبزیجات، نمایشگاه ندارند!؟
ارابههای سبزی کو؟
در مسیر نسبتاً طولانی نمایشگاههای شهر آفتاب، سردبیرمان که روز گذشته (روز افتتاح نمایشگاه) در مراسم گشایش حضور داشت، از ویژگیهای مدرن و تأسیسات نمایشگاهی شهرآفتاب میگوید که در مقایسه با نمایشگاههای بینالمللی تهران و شمال تهران، شهرآفتاب در جنوب تهران، چند سر وگردن بالاتر است، او با تحسین از همه امکانات مدرن شهر آفتاب میگوید و افسوس میخورد که چرا نمایشگاه اگروفود در این مکان برگزار نمیشود؟! وقتی از کنار بسته سبزیها رد میشویم بهعنوان شوخی میگوید: پیرمرد! رفتی به دوران شباب و سبزیکاریهای شهرری؟ تا به شهر آفتاب و نمایشگاه مدرن آن نرسیدیم، کمی درباره آنچه که الان در فکرت میگذرد، برایمان بگو. آیا از دوران رونق سبزیکارهای جنوب تهران، چیزی در خاطرت هست؟ با هیجان میگویم: حتماً آقای مهندس؛ همین الان داشتم به سفرهای زیارتی پدرم به شاهعبدالعظیم فکر میکردم و آن زمان، بعد از زیارت ما را سوار ماشینهای کرایهای خط میدان شوش/ شهرری میکردند. هوا هنوز روشن نشده بود که در جاده، صدای نعل اسبهای ارابههای سبزی به گوش میرسید و بو و عطر سبزیها، فضای صبح جاده را معطر کرده بود. ارابههای سبزی به طرف میدان امینالسلطان شوش ادامه مسیر میدادند. یکی دو بار شاهد بودم که بسته سبزی از ارابه افتاده بود و ارابهچی، بیخیال به راهش ادامه میداد و شوفر ماشین ما میگفت: «سبزی قیمت ندارد، هیچ ارابهچی برای افتادن یک یا دو بسته سبزی و حتی یک گونی سبزی هم توقف نمیکند. تمام بار یک ارابه به 5 تومان نمیرسد. محصول زیاد است. تمام زمینهای شهرری سبزیکاری است و میدان شوش محل فروش آن.»
سبزیهای یک قرانی و دو قرانی
نمایشگاه شهر آفتاب، بزرگ و وسیع است. تأسیسات مدرن نمایشگاهی مهندسی شده در خدمت بازدیدکنندگان قرار دارد. پارکینگهای بزرگ و راهنماهایی که با آرامش خاطر به رانندگان جای مناسب را با اشاره دست، نشان میدادند. تقریباً همزمان با بازشدن نمایشگاه یعنی 10 صبح وارد پارکینگ شدیم. مهندس با آرامش خاطر، جایی مناسب پارک کرد. در فکر من آن سالها نقش بسته بود؛ میدان امینالسلطان و غلغلهای که از مشتریان، ارابهها، وانتبارها، الاغهای سبزیفروشهای دورهگرد و سروصدای حجرهداران میدان سبزی (در دستههای 3 تا 5 کیلویی نخبندی شده) پر بود. دستههای سبزی خیلی آسان روی دست جابهجا میشدند؛ 10 دسته شوید، 5 دسته نعناع، 5 دسته پیازچه، 10 دسته تربچه، جعفری و… تا میرزای حجره با دفتر و خودکاری که داشت فروش ما را ثبت میکرد. پیرمردهای سبزیفروش که در خورجین الاغشان، دستههای سبزی را جای میدادند تا ساعاتی دیگر در محلههای تهران به خانمهای خانهداری که زنبیل به دست کنار الاغ عموسبزیفروش ایستاده و به دستفروش سفارش میدادند؛ سبزی قورمه برای خورشت 5 نفر، سبزی آش برای دو نفر، سبزی خوردن برای دو وعده… قیمتها هم از یک تا 5 قران (ریال) فراتر نمیرفت. در خود میدان امینالسلطان، بازار سبزی، خریدهای مغازهداران، بین دو تومان و 3 تومان و 5 تومان بود چه سخاوتی داشتند. میرزاهای حجره برای مشتریان که مغازهداران و سبزی فروشهای دورهگرد، خرید میکردند.
در آرامش، پاپایا تجارت کنید
نمایشگاه میوه و سبزیجات که برای اولینبار برگزار میشد، در یک سالن بزرگ 70 برند را گردهم آورده بود. بهراستی، شیک و چشمنواز بود. بستهبندیها بیشتر شباهت به تابلوی نقاشی داشتند. صادرکنندگانی که به جعبههای صادراتی و بستهبندیهای جذاب اهمیت داده بودند و نوشته؛ (در آرامش تجارت کنید) روی میز قرار داشت. هرچه از جذابیت و آرامشبخشی فضای نمایشگاه بگوییم، کم گفتیم. ذوق و ابتکار و مدیریت مدرن و پیشرفته شرکتها و مؤسساتی که در امر میوه و سبزی فعالیت دارند، مثالزدنی است. در غرفه «پاپایا» یا همان خربزه درختی، درباره این میوه شگفتانگیز، معلومات پزشکی و درمانگری میدهند(گویی به مطب یک پزشک رفتهایم). پاپایا یا خربزه درختی، تقویتکننده سیستم ایمنی بدن، مناسب برای کاهش وزن، سلامت پوست و مو و کنترلکننده دیابت است و در پیشگیری از آرتروز و کاهش التهاب، مؤثر و سرشار از آنتیاکسیدان است. ایمنی بدن را در برابر بیماریهای قلبی و سرطان افزایش میدهد و باعث افزایش بینایی، بهبود فرآیند گوارشی میشود. دارای مواد معدنی و ویتامین 1 – C – B9 – A – B5 – B3 – B2 – B7 – E و… است. خربزه درختی در جعبههای 6 تایی (6 عددی) بستهبندی شده و معلوم بود که اگر بازار داخلیاش چندان شتابان نباشد، بازارهای صادراتیاش، مخصوصاً برای کشورهای همسایه پرسود است. این را ما از تراکت رنگی و جذابی که غرفهدار به دستمان داد، دریافتیم. نام شرکت چنین آمده است: F ALLOW-DEER-CO .
شاهرود قاره کوچک با زردآلوی لُپ ارغوانی
وزارت کشاورزی و بانک کشاورزی در این نمایشگاه حضوری پررنگ داشتند؛ از فضایی که برای گردهمایی و سخنرانی در غرفه وزارت کشاورزی فراهم شده بود، میتوانستید این را دریابید که چه کوشش خوبی برای برگزاری اولین نمایشگاه میوه و سبزی بهعمل آمده بود. انگور شاهرود از گذشتههای دور در ایران شهرت داشته و تعریف انگور شاهرودی به گوش من و شما رسیده است؛ حالا در این نمایشگاه، هوشمندانه و شاعرانه از این شهرت استفاده شده بود. (شاهرود قاره کوچک) و این را مدیون آقای جواد رویانینژاد هستیم که 2 شماره موبایلش را در اختیار همه گذاشته بود و میگفت: «شهرستان شاهرود از نظر استراتژیکی و جغرافیایی در مسیر راهآهن تهران - مشهد است و همچنین در مسیر اصلی ترانزیتی غرب به شرق کشور دسترسی به استان گلستان، آزاد شهر و شاهرود، تنها فرودگاه فعال مسافربری و باربری استان سمنان و شمالشرق کشور را داراست و از همه مهمتر میتوان به پایانه صادراتی گمرک شاهرود اشاره کرد که از اردیبهشت سال 1396 شروع به فعالیت کرد و سردخانهای که ظرفیت 35 هزار تن را دارد. در 2 مجموعه سورتینگ و بستهبندی محصولات باغی، بهخصوص انگور عسگری شاهرود، میانرس، بیدانه، پوست نازک و شیرین، لعل شاهرود، میانرس، دانهدار، شیرین، پوست نازک، آبدار درشت و گرد، خوشه بزرگترگاهی به 2 تا 4 کیلوگرم میرسد. انگور بیدانه قرمز شاهرود و فخری قرمز (شاهرودی) دیررس، دانهدار، چه به شکل بیضی و رنگ آن زرد مایل بهصورتی است که بیشتر مصرف زمستانی دارد. نکته مهم و خواندنی اینکه همه ما شاهرود را به خاطر انگورش میشناسیم، اما شاهرود، زردآلوی خوبی هم دارد در 300 هکتار و میزان تولید آن 40 هزار تن در انواع مختلف است. مثلاً دانشکدهای با لُپ ارغوانی!»
کیوی، پشمالوی لوکس
کیوی، این میوه سبز پشمالو از تازه واردین در باغات مرکبات ایران است، شاید عمرش کمی کمتر یا بیشتر از 50 سال باشد که در اقلام تولیدات سردرختی ایران قرار گرفته باشد، اما در همین مدت کوتاه به سرعت جای خود را باز کرده و در ردیف مشتریپسندترین میوه ایرانی قرار گرفته است. کیوی، یک میوه سنتی ایرانی نیست، اما بهخاطر شرایط آب و هوایی ایران، طوری رشد کرد و تکثیر شد و در سبد صادرات قرار گرفت که اکنون مشتریان زیادی دارد. این میوه در بدو ورود خود به ایران، جزو میوههای لوکس بود که عامه مردم دوستش نداشتند، چون گران بود و بیشتر در قنادیهای مدرن از اسلایس کیوی برای تزیین کیکهای خامهای استفاده میشد. مزه ترش ملسش به ذائقه همگان خوش نمیآمد. ایرانیها اگرچه از میوههای تازه وارد دیگر مثل موز -که عمرش کمی کمتر از 100 سال است به مرور با کیوی به حال خوش رسیدند، اما «شرکت مبتکران طبیعت سبز لیانا» که ما در تماشای غرفهاش، مسحور بستهبندی لوکس آن شده بودیم در بستهبندیهای 600 گرمی و 400 گرمی و یک کیلویی، متوجه شدیم که کیوی زرد هم در ایران تولید میشود. یکی از مدیران «لیانا» میگفت: «کیوی ایران در بازار جهانی طرفدار بسیار دارد. شرکت «لیانا» که در سال 1396 آغاز به کار کرد در سال 1397 متوجه بازار خوب صادرات آن شد و اکنون در رقابت فشرده، پیروز میدان شده است.
سورتینگ کیوی چروکیده
بعضی از باغداران بر این عقیدهاند که کیوی نخستینبار در یکی از باغات شهرک لاکوده «متل قو» به بار نشست، ولی آنچه مسلم است به سرعت در دو استان گیلان و مازندران به خاطر شرایط مطلوب آبوهواییاش مورد استقبال قرار گرفت. دکتر ابراهیم عایدی قشلاقی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان از فعالان و رونقدهندگان باغداری کیوی است که به سورتینگ میوهها، مخصوصاً کیوی باور خاص دارد. سورتینگ یا همان سواکردنی خودمان، یک امر واجب در صادرات میوه و صیفیجات است. بازار جهانی بازار رقابت است. در بازار رقابت، یکدست بودن میوه حرف اول را میزند. صادرکنندهای موفق است که سورتینگش، دقیق و مستمر باشد. در بستهبندی این شرکت، کیوی براساس وزنش، درجهبندی شده است. کیویهای 90 تا 120 گرمی ممتاز، 70 تا 80 گرمی درجه یک و 65 تا 63 گرمی، درجه دو حساب میشوند. روی جعبهها، این وزنکشی بیان شده است. دستاندرکارانش باید آموزش دیده باشند. مثلاً بدانند در سورت اولیه این عملیات میتواند تماممکانیزه یا نیمهمکانیزه با هدف حذف گرد و خاک روی میوه، جداسازی میوههای دارای چروکیدگی و آفتاب سوختگی، ترکیدگی، خسارت دیده حشرات و میوههای بدشکل و ریز باشد.
مسأله سرما و انبار مانی میوه
در بازارهای بینالمللی، وزن 72 گرم برای هر میوه، حداقل وزن قابل قبول برای صادرات میوه است و وزن 100 گرمی نسبت به بقیه برتری دارد. لهیدگی در هیچ بستهبندی، قابل قبول نیست و مشتری میتواند بار را عودت بدهد. بعضی از صاحبنظران این غرفه، دقیق و فنی به مسأله سرما و انبار مانی اشاره میکنند. کارگران آموزش دیده، با دقت انبارهای میوههایی مثل کیوی را رصد میکنند.
در کمتر نمایشگاهی در ارتباط با محصولات کشاورزی به اندازه اولین نمایشگاه میوه و سبزیجات، صحبتِ صادرات گرم بود. آقایی که اسمش را نگفته بود، تأکید داشت: «صادرات یعنی ارزآوری، یعنی سودآوری، یعنی حضور پررنگ در بازار جهانی، یعنی برگشت سرمایه، چاق و چلهتر از بازار داخلی. ایران در سال 1396 بیش از 1180 میلیون دلار صادرات داشته، که این عدد در سال 1397 با رشد 37 درصدی روبهرو شده است. عراق، روسیه و امارات سه کشور متقاضی میوه و صیفیجات ایران هستند که در مجموع سالانه حدود 1200 میلیون دلار از تاجران ایرانی خرید میکنند. میوه و سبزیجات ایرانی علاوه بر این 3 کشور در قطر، پاکستان، افغانستان و دهها کشور کوچک و بزرگ آسیایی، مشتریان خوبی دارد و از همه مهمتر، در صادرات سبزیجات ایرانی به اروپا هم نمک نمک بازاریابیهایی شده است.»
مزهدار شدن غذاها با سبزی ایرانی
در غرفه «مدرن کشت سایا» Saya Modern – cuitivation پس از نام بردن از خیار، گوجهفرنگی، فلفل، بادمجان، کدو، کلمپیچ، هویج، حتی سیبزمینی و پیاز ایران به عنوان کالاهای پُرمشتری یا مشتریپسند ایرانی و بحث کیفیت محصولات کشاورزی ایران، به ذکر نکتهای از یک صیفیکار ایرانی توجه میکنیم. او میگوید: «اگر خودتان فرزند یا فامیلی در خارج از کشور، مخصوصاً اروپا داشته باشید، درک میکنید که میخواهم به چه نکتهای اشاره کنم. میل وافر به سوغات ایران، یعنی سبزی خشک ایرانی در این کشورها وجود دارد. سبزی خشک ایران از حدود 200 سال پیش که مسافرت و مهاجرت ایرانیها به خارج از کشور باب شده بود، در قالب سوغاتی، جایگاه ویژهای داشته است. همه مهاجرین به این کشورها، دوست دارند از طرف مادر یا فامیل، بستههای سبزی خشک ایرانی را سوغات بگیرند. حتی در کتاب خاطرهنویسانی مثل سید محمدعلی جمالزاده، این شوق و شعف ایرانیها از دریافت چنین سوغاتیهایی، شرح و تفضیل داشته است. در روسیه سرد و یخبندان، یک غذای محبوب بهنام «بُرش» وجود دارد که این غذا با سس یا رب گوجهفرنگی و سیبزمینی ایرانی، کیفیت ویژهای مییابد. ایرانیهای مقیم آلمان از گذشتههای دور، قورمهسبزی را با سبزی ایرانی دوست داشتند. سبزی ایرانی حتی خشک شدهاش، کیفیت دارد و غذا را مزهدار میکند.»
این همه کیفیت سبزی ایرانی
دکتر منوچهرکیا میگوید: در نیم قرن اخیر، مسأله کیفیت غذا و عطر و طعم و مزهدار شدنش، نه تنها در میان ایرانیهای مقیم خارج از کشور، بلکه در میان خود اروپاییها و آسیاییها، سرفصل آشپزی شده است. برخی بر این باورند که آب و خاک و هوای ویژه ایران در طعم بخشیدن و مزهدار کردن غذاها شناخته شده است. با کمی دقت در همین اولین نمایشگاه بینالمللی میوه و سبزیجات، متوجه میشویم که صادرات این محصولات، چه رونقی گرفته و سرعت رشد فروش و جذب مشتری پیدا کرده است. کشاورزی ایران و مخصوصاً سبزیکاری، جزو ضعیفترین بخش کشاورزی بوده و اکثر سبزیکاران از درآمد خود، رضایت نداشتند، اما امروزه، حتی با مثال آوردن از غرفهداران و برندهای همین نمایشگاه، متوجه میشویم که این بخش کشاورزی، به چه قدرت و عظمتی رسیده است و چه مهندسی دقیق و هوشمندی لازم دارد برای اینکه در بازارهای جهانی با سبزیفروشی به سرمایه برسید. درآمدهای خوبی که از صادرات میوه و سبزیجات ایرانی نصیب کشاورزان شده است، آن را قابلتوجه و کار تولید آن را، خیلی جدیتر از گذشته کرده است. حالا دیگر با اطمینان خاطر میتوان گفت که سبزیکاری، بخش ضعیف کشاورزی نیست و صیفیکاران، رونق پیدا کرده و قوی شدهاند.
سردخانه خیابان دماوند
غرفه «گروه بازرگانی میوه و ترهوبار سیو» که در جابان فیروزکوه، سردخانه دارد. (به مسأله سردخانه و اهمیت آن همه واقفند.) غرفهدار که معلوم است با علم و دانش است و ارزش سردخانه را در حفظ و سلامت صیفیجات میداند. مدیر یا یکی از مدیران غرفه میگوید: در کشورهای صنعتی و در حال توسعه که فعالیت کشاورزی و باغداری رواج دارد، معمولاً چندین واحد سردخانه برای نگهداری محصولات کشاورزی احداث میشود. منطقه جابان دماوند، یکی از بزرگترین مناطق تولید سیب و سایر محصولات باغی در کشور ایران است و مخصوصاً نزدیکی معنیدار به بازار میوه و ترهبار تهران، اهمیت سردخانه برای حفظ و ماندگاری انواع میوه و صیفی را بر همگان آشکار کرده است. گروه سردخانه سیو (بابایی) با ظرفیت 8 هزار تن و دارا بودن ماشینآلات بهروز اروپایی، قادر است که میوه و ترهبار را در دمای کنترل شده نگهداری کرده و عملکرد مخرب باکتریها و مخصوصاً مخمرها را مهار و مکان نگهداری محصولات را برای ماهها بدون تغییر در ظاهر و بافت محصول فراهم نماید. نکته مهم درباره سردخانهها که شاید همه باغداران از آن اطلاع نداشته باشند، فضای خوب و مناسب سورتینگ است. سورتینگ یعنی درجهبندی محصولات. ما این امکان را به باغداران دماوندی میدهیم که میوههای چیده شده در این سردخانه درجهبندی هم میشود!
گریپ فروت خوش هیکل
دانش میوهخوری و کلید موفقیت در صنعت میوه، این را کی میگوید؟ مؤسسهای با عنوان «دانش میوه خاورمیانه» میخواهد تأکید کند که در امر باغداری و کشاورزی، برای اینکه زمین نخوری و زیان نبینی، باید دانش اینکار را داشته باشی. چراکه کسی که یک تخم میکارد و هزار میوه از آن میچیند نباید زیانده و کم درآمد باشد. تأکید بر دانش کاشت، برداشت، فروش و صادرات میوه و همه محصولات کشاورزی، امری ضروری است. FS ها با دانشی که دارند یای دهنده کشاورزانند. روز قبل از آمدن به نمایشگاه، در خرید از بازار میوه و ترهبار جلال آل احمد متوجه شدم که گریپفروت با آن هیکل درشت و پرابهت در مقایسه با تمام میوهها، ارزانتر است و جزو میوههایی است که اگر چه درشت اندام و فربه است اما قیمتی لاغر دارد. در نمایشگاه وقتی به غرفه مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی رسیدم، تصادفاً تراکتی به دستم دادند که تیتر درشتش این بود «رقم جدید گریپ فروت مانا». از مزایای باغداری آن آمده است: مقاوم به بیماری جاروک لیموترش - عملکرد میوه مناسب (افزایش حداقل 10 درصد نسبت به رقم شاهد گریپفروت دانکن) رنگ و عطر عالی و قابلیت نگهداری طولانیمدت – امکان کشت در مناطق گرم و مرطوب (استانها هرمزگان، فارس و جنوب کرمان). دقیقتر که شدم، دریافتم مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی و پژوهشکده مرکبات و میوههای نیمه گرمسیری درباره این میوه کم مشتری تبلیغ کردهاند، ولی همان اندک اشاره به فواید آن، چه فرصت خوبی برای باغداران است که از راهنمایی این مؤسسات بهرهمند شوند.
سیبزمینی بخورید تا سفید مو نشوید
قبل از اینکه به سیبزمینی بپردازیم، بد نیست که این خبر کوتاه و مهم بخش گزارش را به شما که با علاقه و کنجکاوی، گزارش را به پایان میرسانید، بدهیم که در حال حاضر چین، ایالات متحده، آلمان، هند و هلند از بزرگترین صادرکنندگان سبزیجات خشک در جهان هستند. و اما سیبزمینی که بهعنوان یکی از محصولات استراتژیک در تأمین امنیت غذایی مردم جهان مطرح است، بعد از غلات، پرمصرفترین ماده غذایی به میزان 5 میلیون تُن مصرف خوراکی، دارای نقش مؤثر در سلامتی انسان است. «بهین بذر توانا» یک شرکت از اصفهان از بزرگان دستاندرکار تولید و فروش سیبزمینی است. «شرکت بازرگانی سید همدان» هم اگرچه دو دهه است که پا به عرصه فعالیت گذاشته، اما جدیتر از همه دستاندرکاران سیبزمینی، خواص مهمی از آن را به اطلاع عموم میرساند: سیبزمینی، فشار خون را کاهش داده و در بهبود سلامت قلب مؤثر است. از ابتلا به سرطان پیشگیری کرده و بهبوددهنده سلامت مغز انسان است. همچنین به مدیریت وزن بدن انسان کمک میکند و در درمان سنگ کلیه اثرگذار است و به خوابیدن راحت، کمک میکند. سیبزمینی حتی سفیدی مو را هم درمان میکند و نمیگذارد ریزش مو داشته باشید…بهنظر ما شرکت بازرگانی سید اگرچه در نسخهپیچی سلامتی، شعارهایی دارد که معلوم نیست چقدر جدی باشد، (ریزش مو و سفیدی مو) اما درباره بذرهای مختلف سیبزمینی، خبرهای خوبی داده است. مثلاً «بذر رانومی» پوست صاف، گوشت زرد و زودرس است و یا «بذر اُتاوا» غدههای بیضی کشیده، پوست صاف، گوشت زرد کمرنگ و قابل رُشد در بیشتر خاکهای ایران و انبارداری بالا و خواب طولانی… میان رس است. بستههایی که در این غرفه به تماشا گذاشته شده بود، بهراستی چشمنواز بودند. #