بازبینی تجارب بهره‌وری انقلاب سبز
بازبینی تجارب بهره‌وری انقلاب سبز

دکتر حسین شیرزاد * انقلاب سبز (GR‌) بخش مهمی از سلسله نوآوری‌های کشاورزی بود که با استفاده از تکنیک‌های مدرن اصلاح زراعی و انواع محصولات پرمحصول تکامل یافت و تلاشی بود که توسط «نورمن بورلاگ» در دهه 1960 آغاز شد(او مهندس زراعت، ژنتیک، آسیب شناس گیاهی و انسان شناس بود)، بسیاری او را پدر کشاورزی […]

دکتر حسین شیرزاد *

انقلاب سبز (GR‌) بخش مهمی از سلسله نوآوری‌های کشاورزی بود که با استفاده از تکنیک‌های مدرن اصلاح زراعی و انواع محصولات پرمحصول تکامل یافت و تلاشی بود که توسط «نورمن بورلاگ» در دهه 1960 آغاز شد(او مهندس زراعت، ژنتیک، آسیب شناس گیاهی و انسان شناس بود)، بسیاری او را پدر کشاورزی مدرن و انقلاب سبز می‌دانند. تلاش‌های او در دهه 1960 برای معرفی بذرهای هیبریدی به تولیدات کشاورزی در پاکستان و هند باعث افزایش قابل توجه بهره وری کشاورزی شد و برخی او را مسئول نجات جان بیش از 100 میلیون انسان می‌دانند. این امر باعث شد که او در سال 1970 جایزه صلح نوبل را به خاطر فعالیت‌هایش در توسعه گونه‌های پرمحصول گندم (HYVs) ببرد. یکی دیگر از چهره‌های علمی مهم، «یوان لانگ پینگ» بود که کار او بر روی گونه‌های برنج هیبریدی حداقل به همین اندازه جان انسان‌ها را نجات داد.
این یادداشت به بررسی اثرات اقتصادی رشد بهره وری کشاورزی در زمینه انقلاب سبز در کشورهای در حال توسعه می‌پردازد. این تغییرات در کشاورزی در کشورهای توسعه یافته پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و تا اواخر دهه 1980 در سطح جهانی گسترش یافت. رویکرد اساسی توسعه انواع غلات پرمحصول، گسترش زیرساخت‌های آبیاری، نوسازی تکنیک‌های مدیریت، توزیع بذر هیبرید ، کودهای مصنوعی و آفت کش‌ها به کشاورزان بود. از آنجایی که محصولات زراعی از طریق «اصلاح و گزینش» به حداکثر بهبود ممکن رسیدند ، فناوری‌های اصلاح ژنتیکی توسعه یافتند تا امکان تلاش‌های مستمر فراهم شود عمده کشورهای فقیر دارای بخش کشاورزی بزرگ و نسبتاً غیرمولد هستند چنانکه تئوریسین‌های متقدم توسعه مانند لوئیس، کشاورزی را یک بن بست می‌دانستند و تصور می‌کردند که بیشترین انگیزه برای توسعه و رشد اقتصادی لزوماً از بخش صنعتی می‌آید. اما ادبیات متاخر این دیدگاه را با ارائه مدل‌های نظری که در آن رشد بهره‌وری کشاورزی برای صنعتی‌سازی بعدی مهم است، به چالش کشیده است و اینکه چه زمانی دولت‌ها باید تلاش‌های توسعه‌ای خود را بر کشاورزی متمرکز کنند، موضوع بحث سیاست‌های پر جنب و جوش باقی ‌مانده است با این حال، حتی تا امروز هم یافتن الگوریتم‌های علّی روشن از پتانسیل کشاورزی برای ارائه رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه دشوار است. در بدبینانه ترین تحلیل، انقلاب سبز مسلماً مهم‌ترین اپیزود نوآوری کشاورزی در تاریخ مدرن است و به بهترین وجه به عنوان افزایش بهره‌وری کشاورزی بر اساس کاربرد تکنیک‌های مدرن اصلاح محصولات کشاورزی در چالش‌های کشاورزی در جهان در حال توسعه شناخته می‌شود. بسیاری از موفقیت‌ها ناشی از ترکیب نرخ بالای سرمایه‌گذاری در تحقیقات محصولات زراعی، زیرساخت‌ها، و توسعه بازار و حمایت از سیاست مناسبی بود که در طول اولین انقلاب سبز (GR) انجام شد. با این حال، دستاوردهای بهره وری به طور نابرابر در بین کشورها و در طول زمان توزیع شد. انواع محصولات پرمحصول (HYVs) در ابتدا برای برنج، گندم و ذرت توسعه یافتند. متعاقباً، دانشمندان فناوری انقلاب سبز را به تعدادی از محصولات دیگر گسترش دادند. افزایش تولید مواد غذایی در نواحی کشت برنج آبی آسیا و مناطق مرکزی گندم در آسیا و آمریکای لاتین بسیار زیاد و تقریباً فوری بود. با این حال، سایر بخش‌های جهان در حال توسعه از این تلاش‌های اولیه سود کمی دریافت کردند. در بررسی ریشه‌های تاریخی انقلاب سبز باید عنوان نمود که توسعه HYV‌های اولیه ارتباط نزدیکی با ساخت مراکز تحقیقات کشاورزی با بودجه بین المللی (IARCs) داشت که تکنیک‌های جدید اصلاح نباتات را برای مشکلات کشاورزی در کشورهای کم درآمد به ارمغان آورد. بنابراین، منشاء انقلاب سبز را می‌توان کاملاً دقیق تاریخ گذاری کرد. دو مراکز تحقیقات کشاورزی مهم ؛ اول در فیلیپین (موسسه تحقیقات بین المللی برنج فیلیپین (IRRI)در سال 1962) و در مکزیک (مرکز بین المللی بهبود ذرت و گندم (CIMMYT) در سال 1967) و گروه مشورتی تحقیقات بین‌المللی کشاورزی (CGIAR)تأسیس شدند. البته دومی از یک برنامه در حال انجام تحقیقات گندم با بودجه بنیاد راکفلر که در اواخر دهه 1940 تأسیس شده بود، رشد کرد. سپس مراکز (IARCs) دیگری با فعالیت‌های اصلاحی در تعدادی از محصولات غذایی دیگر طی دو دهه بعد تأسیس شدند. مکانیزم فعالیت وماهیت عمومی IARC به این معنی است که HYV‌ها پس از انتشار به صورت رایگان برای هر کشور در حال توسعه در دسترس بود تا آنها را بپذیرد. گندم استثنا جالبی را ارائه می‌دهد، به این معنا که اولین HYV‌های گندم در اواسط دهه 1950 قبل از تأسیس IARC مربوطه؛ در مکزیک منتشر شد، معروف است که “در طول قرن بیستم دو «انقلاب» روستاهای مکزیک را متحول کردند: انقلاب مکزیک (1910-1920) و انقلاب سبز (1950-1970)؛ دولت مکزیک برنامه کشاورزی (MAP) را ایجاد کرد تا سازمانی پیشرو در افزایش بهره وری باشد. یکی از موفقیت‌های آن‌ها در تولید گندم با ارقام معرفی شده رشد بهره وری تولید گندم در اوایل سال‌های 1951 (70%)، 1965 (80%) و 1968 (90%) بود. مکزیک به ویترینی برای گسترش انقلاب سبز به سایر مناطق آمریکای لاتین و فراتر از آن، به آفریقا و آسیا مبدل شد. نژادهای جدید ذرت، لوبیا و گندم با نهاده‌های مناسب (مانند کود و آفت‌کش‌ها) و تدوین تاریخ کشت دقیق، میلیون‌ها تن محصولات زراعی را تولید کردند. بر اساس موفقیت این گونه‌ها، نورمن بورلاگ – مهمترین دانشمند در مرکز تحقیقات مکزیک – دانه‌های جدید را در اوایل دهه 1960 به هند آورد. در سال 1961، هند در آستانه قحطی گسترده بود . نورمن بورلاگ توسط مشاور وزیر کشاورزی هند دکتر ام اس سوامیناتان به هند دعوت شد و با وجود موانع بوروکراتیک تحمیل شده توسط سازمان انحصارات غلات هند، بنیاد فورد و دولت هند برای واردات بذر گندم از مرکز بین المللی ذرت و گندم (CIMMYT) همکاری کردند. ایالت پنجاب به دلیل تامین آب قابل اعتماد، وجود دشت‌های سند که آن را به یکی از حاصلخیزترین دشت‌های روی زمین تبدیل می‌کند و سابقه موفقیت در کشاورزی، توسط دولت هند به عنوان اولین مکان برای آزمایش محصولات جدید انتخاب شد. هند برنامه انقلاب سبز خود را برای اصلاح نباتات، توسعه آبیاری و تامین مالی مواد شیمیایی کشاورزی آغاز کرد در سال 1965، بذرها برای استفاده تجاری هم در هند و هم در چند کشور همسایه منتشر شدند و بازده ارقام محصول پرمحصول (HYVs) گندم در مکزیک و برنج در هند بسیار بالا بود. در دهه 1960، عملکرد برنج در هند حدود دو تن در هکتار بود. در اواسط دهه 1990، آنها به 6 تن در هکتار افزایش یافتند. در دهه 1970 قیمت برنج حدود 550 دلار در هر تن بود. در سال 2001، قیمت آن زیر 200 دلار در هر تن بود. طی 10 سال هند با اصلاحIR8 به IR36 به یکی از موفق ترین تولیدکنندگان برنج در جهان تبدیل شد و با ارسال نزدیک به 4.5 میلیون تن در سال 2006 به یکی از صادرکنندگان عمده برنج تا حال حاضر تبدیل شده است. در سال 1960 دولت جمهوری فیلیپین با بنیاد فورد و بنیاد راکفلر مؤسسه بین المللی تحقیقات برنج (IRRI) را تأسیس کردند. تلاقی برنج بین Dee-Geo-woo-gen و Peta در IRRI در سال 1962 انجام شد. در سال 1966، یکی از خطوط اصلاحی به یک رقم جدید برنج ( IR8) تبدیل شد . رقم IR8 به استفاده از کودها و آفت کش‌ها نیاز داشت، اما عملکرد قابل ملاحظه وبالاتری نسبت به ارقام سنتی داشت. تولید سالانه برنج در فیلیپین از 3.7 به 7.7 میلیون تن طی دو دهه افزایش یافت. تغییرکشت از ارقام سنتی به برنج IR8 فیلیپین را برای اولین بار در قرن بیستم به صادرکننده برنج تبدیل کرد به تدریج اثرات اقتصادی انواع محصولات پرمحصول در مناطق روستایی کشورهای کمتر توسعه یافته کاملا مشهود گشت. در این رابطه تأثیر انقلاب سبز بر اقتصاد ملی را در دو مرحله میتوان بررسی نمود. ابتدا، میتوان تأثیر HYVs بر بهره‌وری محصول را برآورد کرد. برای انجام این کار، میتوان بدنبال تغییرات در روند رشد بهره‌وری 16 محصول مختلف نسبت به سایر محصولات، باشیم که از تحقیقات انقلاب سبز بهره‌مند شده‌اند، با تمرکز بر دوره‌های قبل و بعد از تاریخی که اولین رقم HYV در دسترس قرار گرفت. میتوان دریافت که HYV‌ها رشد عملکرد سالانه برخی محصولات را تا 1.3 درصد افزایش دادند در این میان گندم و برنج بیشترین افزایش عملکرد را تجربه کردند و سایر محصولات مهم، مانند کاساوا و سورگوم، کمتر تحت تأثیر انقلاب سبز قرار گرفتند. به طور متوسط، HYV‌ها بازده محصولات غذایی را از سال 1965 تا 2010 به میزان 44 درصد افزایش دادند، البته برخی از کشورها بیشتر از سایر کشورها سود بردند. نتایج مطالعات، برای 86 کشور در حال توسعه نشان می‌دهد که انقلاب سبز تاثیر قابل توجهی بر تولید ناخالص داخلی سرانه داشته است سود حاصل از HYV‌ها باعث کاهش مقدار زمین اختصاص داده شده به کشاورزی شد. اگرچه انقلاب سبز در دهه‌های 1960 و 1970 آغاز شد، اما نرخ پذیرش و فراوانی تعداد HYV‌های جدید در دهه‌های 1980، 1990 و 2000 افزایش یافت. شواهد پراکنده از آفریقا نشان می‌دهد که میزان پذیرش HYV در دهه 2000 به اندازه چهار دهه قبل افزایش یافته است. یک دلیل این است که در مقایسه با سایر نقاط جهان، به ویژه آسیای جنوب شرقی، کشاورزی آفریقا در کاساوا، سورگوم، ارزن و سایر محصولاتی که HYV ، تخصصی تر است. اولین برنامه ذرت CIMMYT با تمرکز بر آفریقا تنها در اواخر دهه 1980 آغاز شد. اگرچه پژوهش موسسه بین المللی کشاورزی گرمسیری برای کاساوا در سال 1967 آغاز شد، اما تأثیر آن تنها از دهه 1980 محسوس بود . در کشورهای آسیایی (از جمله چین)، درصد سطح کاشت واریته‌های مدرن تا سال 1998 82 درصد بود، در حالی که واریته‌های اصلاح‌شده تنها 27 درصد از کل سطح کاشت شده در آفریقا را پوشش می‌دادند. افزایش سریع تولیدات کشاورزی ناشی از GR ناشی از افزایش چشمگیر عملکرد در هکتار است. بین سال‌های 1960 و 2000، بازده همه کشورهای در حال توسعه برای گندم 208 درصد، برنج 109 درصد، ذرت 157 درصد، سیب‌زمینی 78 درصد و کاساوا 36 درصد افزایش یافت. کشورهای در حال توسعه در جنوب شرقی آسیا و هند اولین کشورهایی بودند که تأثیر انواع GR را بر عملکرد برنج نشان دادند. تجزیه و تحلیل بهره وری کل عوامل کشاورزی (TFP) روندهای مشابهی را با روندهای بهره وری جزئی بدست آمده توسط عملکرد در هکتار پیدا می‌کند. شاخص مزبور به عنوان نسبت کل تولید به کل نهاده‌ها در یک فرآیند تولید تعریف می‌شود این شاخص برای دوره 1970-1989، تغییر در TFP جهانی برای کشاورزی 0.87٪ بود که از سال 1990 تا 2006 تقریباً دو برابر شد و به 1.56٪ رسید. اگرچه بهبود ژنتیکی محصولات بیشتر بر تولید واریته‌های پرمحصول (HYVs) متمرکز بود، اما کاهش زمان تا رسیدن کامل محصول نیز برای بسیاری از محصولات، بهبود مهمی بود که امکان افزایش شدت کشت را فراهم کرد. گسترش سریع سیستم برنج-گندم در دشت‌های هندو-گنگی (از پاکستان تا بنگلادش) را می‌توان به کوتاه شدن دوره رشد محصول نسبت داد. سایر نهاده‌های بهبود یافته، از جمله کود، آبیاری و تا حدی آفت‌کش‌ها نیز از اجزای حیاتی مداخله GR بودند. آسیا قبلاً در آغاز دوره GR سرمایه گذاری قابل توجهی در زیرساخت‌های آبیاری انجام داده بود و این کار را در طول دوره GR و پس از GR ادامه داد. پذیرش گسترده فناوری‌های GR منجر به تغییر قابل توجهی در عملکرد عرضه مواد غذایی شد که به کاهش قیمت واقعی مواد غذایی کمک کرد. بین سال‌های 1960 و 1990، عرضه غذا در کشورهای در حال توسعه 12 تا 13 درصد افزایش یافت. مقامات سازمان ملل در سال 1970، مقدمات بنیاد یک شبکه جهانی از مراکز تحقیقات کشاورزی را تحت یک دبیرخانه دائمی پیشنهاد کردند. این بیشتر توسط بانک جهانی حمایت و توسعه یافت . در 19 می‌1971، گروه مشورتی تحقیقات بین المللی کشاورزی (CGIAR) با حمایت فائو ، IFAD و UNDP تأسیس شد. طی سالیان بعد ( CGIAR ) مراکز تحقیقاتی بسیاری را در سراسر جهان به خود افزود. برآوردها حاکی از آن است که بدون CGIAR و برنامه ملی تلاش‌های بهبود ژرم پلاسم محصول، تولید غذا در کشورهای در حال توسعه تقریباً 20 درصد کمتر می‌شد قیمت جهانی غذا و خوراک 35 تا 65 درصد بالاتر بود و متوسط کالری در دسترس 11 تا 13 درصد کاهش می‌یافت. به طور کلی، این تلاش‌ها تقریباً به نفع همه مصرف‌کنندگان در جهان و افراد فقیر نسبتاً بیشتر بود، زیرا آنها سهم بیشتری از درآمد خود را صرف غذا می‌کنند. شبکه‌های متعدد بهبود محصول CGIAR اجازه می‌دهد تا بهترین مواد و دانش اصلاحی به طور گسترده و رایگان در دسترس باشد و در سراسر جهان در حال توسعه توسط سیستم‌های ملی تحقیقات کشاورزی (NARS) مورد استفاده قرار گیرد. جریان بین‌المللی ژرم پلاسم تأثیر زیادی بر سرعت و هزینه برنامه‌های توسعه محصول سیستم‌های تحقیقاتی کشاورزی ملی (NARS) داشت و از طریق این دستاوردها بازدهی عظیمی ایجاد ‌کرد تبادل ژرم پلاسم به کشورها این امکان را دادکه تصمیمات استراتژیک در مورد سرمایه گذاری در ظرفیت اصلاح نباتات خویش اتخاذ کنند. انقلاب سبز از طریق اقدامات مناسب به بهره وری بالای محصولات ، افزایش سطح زیر کشت، کشت دوگانه، که شامل کاشت سالیانه دو محصول به جای یک محصول، پذیرش HYV از بذرها، افزایش استفاده از کودهای معدنی و سموم دفع آفات، بهبود تسهیلات آبیاری و بهبود ادوات مزرعه و اقدامات حفاظت از محصول به همراه تغییرات در تجهیزات مزرعه منجر شد و سرمایه‌گذاری بالایی در تحقیقات کشاورزی، زیرساخت‌ها، توسعه بازار و حمایت از سیاست‌گذاری مناسب صورت گرفت. تلاش‌های زیادی نیز برای بهبود مولفه ژنتیکی محصولات سنتی انجام شد که شامل انتخاب ارقام برای پتانسیل عملکرد بالاتر، سازگاری گسترده با محیط‌های مختلف؛ دوره رشد کوتاه؛ کیفیت دانه برتر؛ مقاومت در برابر استرس زیستی، حشرات و آفات؛ و مقاومت در برابر تنش‌های غیرزیستی، از جمله خشکسالی و سیل بود. پس از انقلاب سبز، تولید غلات سه برابر شد و 30 درصد به سطح زمین زیرکشت افزوده شد این موضوعات وسیع به زراعی و به نژادی در تمام دنیا به استثنای چند کشورمحقق شد. علاوه بر این، تأثیرات قابل توجهی بر کاهش فقر و کاهش قیمت مواد غذایی گذارد. بین سال‌های 1960 و 1990، سهم افراد با تغذیه نامناسب در جهان به طور قابل توجهی کاهش یافت. وضعیت بهبود یافته در زمینه دردسترس بودن غذا و کاهش قیمت مواد غذایی اصلی به طور چشمگیری مصرف انرژی و پروتئین فقرا را بهبود بخشید. انباشت پیشرفت‌های فناوری منجر به رشد بی سابقه ای در بهره وری کشاورزی جهانی در نیمه دوم قرن بیستم شد. بین سال‌های 1960 و 2000، تولید جهانی غلات غذایی از یک به دو میلیارد تن رسید و دو برابر شد. رشد بهره وری تقریباً به طور کامل توسط توسعه واریته‌های جدید پرمحصول (HYVs) برای مجموعه ای از محصولات اصلی که تولید غذای قابل توجه بیشتری را در زمین تولید می‌کنند، هدایت شد. انقلاب سبز مسئول یک دوره رشد فوق العاده در بهره وری محصولات غذایی در جهان در حال توسعه طی 40 سال گذشته بود . ترکیبی از نرخ‌های بالای سرمایه گذاری در تحقیقات محصولات زراعی، زیرساخت‌ها و توسعه بازار، و حمایت مناسب از سیاست، به این پیشرفت دامن زد. این عناصر استراتژی انقلاب سبز علیرغم افزایش کمبود زمین و ارزش بالای زمین، رشد بهره وری را بهبود بخشید. چنانکه در اقتصادهای نوظهور، علاقه فزاینده بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، رنسانسی در کشاورزی ایجاد کرد. سوپرمارکت‌ها به سرعت در مناطق شهری در اقتصادهای نوظهور گسترش ‌یافتند و سرمایه‌گذاری‌های ملی و چندملیتی تجارت کشاورزی را در امتداد زنجیره ارزش محصولات تازه در این کشورها تشویق نمودند. امروزه تقریبا آشکار شده که هدف اصلی این برنامه یعنی “تأمین غذا برای مردم کشورهای توسعه نیافته” و بنابراین ایجاد ثبات اجتماعی، تضعیف تحریک شورش‌های کمونیستی و به طور بالقوه تقلیل ناآرامی‌ها و کاهش جذابیت کمونیسم؛ برنامه ای “ژئوپلیتیکی” بود. چون کشاورزی در بسیاری از کشورها در آن دوران یک موضوع سیاسی-اجتماعی، وعامل کلیدی در مشارکت برخی مناطق در انقلابات اجتماعی -سیاسی بود. با استناد به اسناد داخلی بنیاد فورد، محققین بسیاری بیان می‌کنند که بنیاد فورد نگرانی بیشتری نسبت به بنیاد راکفلر در این زمینه داشت. طرفه اینکه با انقلاب سبز، کشاورزی وابسته به نفت شد. برخی از بذرهایی که اخیراً تولید شده‌اند ممکن است حتی بدون نهاده‌های تولیدی عملکرد بالاتری داشته باشند، اما بهترین نتایج به مقادیر مناسب کود شیمیایی، آفت‌کش‌ها و آب نیاز دارد. بنابراین با گسترش بذرهای جدید، پتروشیمی‌ها بخشی از کشاورزی مدرن شدند. چنانکه در هند، پذیرش بذرهای جدید با افزایش شش برابری مصرف کود در هر هکتار همراه بوده است.

* تحلیل‌گر و دکترای توسعه کشاورزی

 

 

  • نویسنده : حسین شیرزاد