حسین شیرزاد
بی تردید تغییرات آب و هوایی و شوک های ژئوپلتیکی در حال کاهش دادن امنیت غذایی سبد نان جهان می باشد. در این رابطه مجموعه ای از عوامل باعث می شود که سیستم غذایی جهانی در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیرتر شود. این پارامترها شامل:
الف) وابستگی کشورها به مصرف تعداد انگشت شماری از غلات : اصولا، رژیم غذایی انسان به شدت به چهار گونه از غلات وابسته است: “برنج، گندم، ذرت و سویا” آنها تقریباً نیمی از کالری رژیم غذایی متوسط مردم جهان را تشکیل می دهند. البته برنج و گندم به ترتیب 19 و 18 درصد کالری را تشکیل می دهند که درجه وابستگی جامعه بشری را به این دو محصول زراعی نشان میدهد.
ب) تمرکز جغرافیایی تولیدمحصولات کشاورزی خطرناک است: حدود شصت درصد از تولید جهانی غذا فقط در پنج کشور چین، ایالات متحده، هند، برزیل و آرژانتین انجام می شود. حتی در داخل این کشورها، تولید مواد غذایی به شدت در چند منطقه یا ایالت متمرکز است. به عنوان مثال، 88 درصد از تولید گندم هند از پنج ایالت در بخش شمالی کشور و در ایالات متحده، پنج ایالت غرب میانه، 61 درصد از تولید ذرت را تشکیل می دهند. این بدان معناست که رویدادهای شدید آب و هوایی در آن مناطق می تواند بر بخش بزرگی از تولید جهانی تأثیر بگذارد.
ج) وابستگی فزاینده به واردات غلات: بگونه ای که در هر ساعت، جمعیتی که بیشتر به این غلات متکی هستند در حال افزایش است. به ویژه، کشورهای در حال توسعه تمایل دارند واردکننده غلات باشند، بیشتر به این دلیل که معایب رقابتی در قیمت تمام شده و هزینه کشت غلات، خرید از بازارهای جهانی را ارزان تر از تولید داخلی می کند. به عنوان مثال، الجزایر، مصر، مکزیک و عربستان سعودی واردکنندگان خالص غلات هستند و چین به شدت به واردات سویا وابسته است.
د) توان ذخیرهسازی محدود غلات: مقدار غلات ذخیرهشده بر میزان تجهیز سیستم غذایی برای پاسخگویی به هرگونه کمبود تولید غذا تأثیر میگذارد، زیرا ذخایر راهبردی یا (بافری ) را فراهم میکند که میتواند در سالها با قیمتهای پایین انبار شود و در سالهای با قیمتهای بالاتر آزاد و به بازار مصرف عرضه شود. علیرغم سطوح بالای تاریخی امروزه، سطوح ذخیره غلات برای مقاومت در برابر شوک های بزرگ در تولید ناکافی به نظر می رسند.
ه) تفاوت شدید دربهره وری تولید محصولات کشاورزی در در کشورهای در حال توسعه: تفاوتهای منطقهای بسیار زیادی در بهرهوری کشاورزی جهانی وجود دارد که اغلب از آن به عنوان “شکاف عملکرد” یاد میشود. برداشت ها توسط عوامل زیادی از جمله آب و هوا، استفاده بهینه از نهاده ها مانند بذر و کود و تکنیک های کشاورزی و مکانیزاسیون تعیین می شود. کشاورزان خردهمالک با استفاده از ابزارهای صحیح تصمیمگیری و دسترسی به دانش، فناوری و نهادههای با کیفیت میتوانند عملکرد را به میزان قابل توجهی بهبود بخشند. به عنوان مثال، اگر کشاورزی در بسیاری از کشورهای آفریقایی به همان سطح بهرهوری کشورهای اروپایی برسد، تابآوری خود را تقویت میکنند، امرار معاش بیشتری را فراهم میکنند و در نهایت میتوانند به جای واردکنندگان عمده مواد غذایی، صادرکننده خالص باشند.
و) محدودیتهای منابع طبیعی، هزینههای بازدارنده یا نگرانیهای زیستمحیطی به همراه دارد: به این معنا که خودکفایی غذایی برای همه کشورها امکانپذیر نیست. اما تجارت به یکی از ویژگی های کلیدی سیستم غذایی معاصر تبدیل شده است. تجارت بینالمللی موفق میتواند شوکهای تولید را در کشورها و مناطق مختلف تعدیل کند، اما به طور گستردهتر به هموارسازی توزیع نابرابر زمین، آب و منابع غذایی در کشورهای مختلف کمک میکند. در حالی که تجارت برای تضمین امنیت غذایی جهانی ضروری است و خواهد بود، بحث های داغ در مورد درجه بهینه آزادسازی در تجارت کشاورزی و همچنین در مورد تأثیرات این سیاست ها بر امنیت و رفاه غذایی جهانی و ملی همچنان ادامه دارد. بحران های غذایی کمبودهای موجود در چارچوب نظارتی سیستم تجارت جهانی را برجسته کرد. مقررات سازمان تجارت جهانی همچنان محدودیتهای صادراتی را در مورد کالاهای اساسی مجاز میسازد و تداوم اختلاف نظر بین دولتها مانع از تصویب مقررات جدید برای تنظیم محدودیتهای صادراتی شده است. بعلاوه، این مشکلات در یک سیستم تجارت بینالمللی بطور ذاتی تعبیه شده است چون شرایط پذیرش آن در بین کشورها بسیار ناهموار است. کشاورزی به طور خاص یکی از بخش های تجارتی است که کمتر آزاد شده است، به ویژه در میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) به طور انتقادی، این بحث ها در مورد تجارت مواد غذایی به طور مستقیم با رقابت ژئوپلیتیکی بین دولت ها تلاقی می کند. علاوه بر این، بطور تاریخی همواره غذا و کشاورزی در مناقشات اقتصادی و سیاسی گستردهتر مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. مثلا ممنوعیت دوران جنگ سرد یا ممنوعیت واردات غذای غربی توسط روسیه از سال 2014، دلایلی را به کار گرفته است که امنیت ملی را مورد استناد قرار می دهد. در همین حال، جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده آمریکا که در سال 2018 آغاز شد، جریان های کشاورزی عادی به ویژه در بخش سویا را مختل کرده است. یکجانبه گرایی اقتصادی و حمایت گرایی ظاهراً فقط در نتیجه همه گیری کووید-19 شتاب گرفته است و وابستگی متقابل تجاری به طور فزاینده ای به عنوان یک مسئولیت توسط دولت های ملی تلقی می شود. کشورها به طور فزاینده ای تلاش کرده اند تا با دنبال کردن خودکفایی، تنوع بخشیدن به منابع تامین، دیپلماسی غذا و کوتاه کردن زنجیره تامین، خطرات را کاهش دهند. با این حال، این راهبردهای ملی کاهش ریسک ممکن است با محدود کردن زمینه همکاری اقتصادی بینالمللی، که برای توسعه پایدار حیاتی است، بواسطه ظهور “ناسیونالیسم غذایی” معکوس گردد.
ز) هیبرید تغییر اقلیم با سه پدیده – امنیت منابع، تجارت و مناقشات منطقه ای : این تلاقی ها در تأثیرات مختلف آنها بر امنیت غذایی تعامل دارد. علاوه بر این، سیستم غذایی جهانی در حال حاضر بیش از یک چهارم از انتشار گازهای گلخانه ای را تشکیل می دهد و در عین حال، کشاورزی یکی از بخش هایی است که در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیرتر است. مهمتر از همه، اثرات میان مدت تغییرات اقلیمی بر سیستمهای کشاورزی و غذایی احتمالاً نابرابر خواهد بود. چون کشورهای با عرض جغرافیایی پایین بیشتر در معرض خطر هستند، در حالی که عرضهای جغرافیایی شمالی حتی ممکن است در موارد خاص سود ببرند. با توجه به اینکه ناامنی غذایی در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه در عرض های جغرافیایی پایین متمرکز شده است، تغییرات آب و هوایی ممکن است نابرابری را در مقیاس بین المللی تشدید و گسترش دهد. افزایش فشار بر تولیدات کشاورزی به دلیل تغییرات آب و هوایی نیز ممکن است تنش های ژئوپلیتیک موجود بر سر منابع آبی را در مناطق مرزی تشدید کند. البته گسترش شکاف ها و تغییر توزیع قدرت مادی به دلیل تغییرات آب و هوایی، پتانسیل ایجاد نقاط اهرمی جدید ژئوپلیتیکی را به عنوان مثال در زمینه تجارت دارد .مطالعات اخیر نشان می دهد که خطرات آب و هوایی می تواند از طریق شبکه های تجاری کشاورزی منتقل شود و مصرف کنندگان را در هزاران کیلومتر دورتر تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان یک پاسخ قابل قبول، برخی استدلال کرده اند که تنوع واردات و کاهش موانع تجاری یک “استراتژی انطباقی” موثر است. با این حال، اگرچه این امر ممکن است در برخی موارد خطرات فرامرزی را کاهش دهد، اما برای واردکنندگان بزرگ و اقتصادهای یکپارچه که از قبل دارای سبدهای وارداتی قابل توجه و متنوعی هستند، کمتر مؤثر خواهد بود. تاثیر تغییرات آب و هوایی بر امنیت غذایی به تولید و تجارت محدود نمی شود. تغییرات اقلیمی احتمالاً با سایر چالشهای ژئوپلیتیکی مرتبط با امنیت غذایی مرتبط و درگیر خواهد شد.
امروزه بیشتر افزایش ها در آسیب پذیری سبد نان کشورها عمدتاً ناشی از خطرات و ریسک های تولید ذرت، سویا و برنج است، زیرا تغییرات آب و هوایی اغلب منجر به الگوهای آب و هوایی می شود که بر شرایط رشد این محصولات تأثیر منفی می گذارد. به عنوان مثال، ذرت آستانه فیزیولوژیکی گیاهی در حدود 20 درجه سانتیگراد دارد که فراتر از آن ، عملکرد به طور چشمگیری کاهش می یابد . به طور مشابه، هم خشکسالی و هم بارش شدید (فراتر از تقریباً 0.5 متر بارش فصلی) منجر به عملکرد کمتر از حد مطلوب می شود. در غرب میانه ایالات متحده، یکی از مناطق کلیدی تولید ذرت در جهان، دمای گرمتر تابستان و احتمال بیشتر باران بیش از حد بهاری (همانطور که در سال 2019 مشاهده شد) احتمال نقصان در برداشت را افزایش می دهد. گندم تنها محصولی است که به نظر می رسد از دمای بالاتری که تغییرات آب و هوایی در برخی از مناطق اصلی تولید ایجاد می کند سود می برد حداقل آسیب چندانی نمی بیند. از آنجایی که نسبت فعلی موجودی به مصرف از سال 2019 از نظر تاریخی رو به رشد و بالاست و تقریبا موجودی ها معادل 30 درصد مصرف است، تقریبا غیرممکن است که ظرف یک سال ذخایر غلات جهان تمام شود. با این حال، حتی کاهشهای محدود در نسبتهای موجودی به مصرف باعث افزایش قیمتهای مواد غذایی در شده -چنانکه در سال های گذشته اتفاق افتاده- است ، و ما هیچ دلیلی نداریم که انتظار داشته باشیم در صورت بروز ریسک های غیرمترقبه، چنین اتفاقی در میان نباشد. در تجزیه و تحلیل ما، فرض میکنیم که در صورت شکست چند سبد نان، نسبت موجودی به مصرف به حدود 20 درصد کاهش مییابد، که به کاهش 15 درصدی عرضه جهانی در یک سال معین نیاز دارد. در آن صورت، سابقه تاریخی نشان میدهد که قیمتها به راحتی میتوانند در کوتاهمدت 100 درصد یا بیشتر افزایش پیدا کنند. به طور کلی، شوک های اقتصادی منفی در این اندازه می تواند منجر به ناآرامی های اجتماعی و سیاسی گسترده، درگیری های جهانی و افزایش افراط گرایی و تروریسم شود.
یک راه نسبتاً ساده برای مدیریت قیمتهای غلات داخلی، نگهداری و انبارش مقادیر زیادی از غلات است که در زمان بیش بود و قیمتهای پایین ایجاد میشوند . این غلات انبارشده با افزایش قیمتها آزاد میشوند و اساساً سقف قیمت ایجاد میشود.چنین سیاستهایی نیاز به هماهنگی با سایر کشورها ندارد، البته چالش های لجستیکی در زنجیره تامین وجود دارد. به عنوان مثال، ذخایر مواد غذایی بالامی تواند منابع مالی بسیاری را در زمان قیمت های پایین حبس کند و هیچ سود فوری را به همراه نداشته باشد اما به دست آوردن مقادیر زیادی غلات در بازارهای جهانی می تواند دشوارتر باشد و کشورها در معرض خطر پرداخت حق بیمه های سنگین نیز هستند. با وجود چالشها، افزایش ذخیرهسازی احتمالاً سادهترین و مطمئنترین ابزار برای جلوگیری از افزایش قیمتهای داخلی است. با معرفی افزونگی کوتاه مدت، افزایش ذخیره سازی باعث افزایش انعطاف پذیری طولانی مدت می شود. علاوه بر این، دولت ها می توانند از تکنیک های افزایش انعطاف پذیری درباره استفاده غیرغذایی از غلات را در نظر بگیرند. به عنوان مثال، رگولاتورهای دولتی می توانند به صراحت مکانیسم هایی را برای کنترل تقاضا برای سوخت های زیستی معرفی کنند. حتی ممکن است یارانهای برای ذخیرهسازی بخش خصوصی و تشویق بخش خصوصی به افزایش امکانات ذخیرهسازی یا سرمایهگذاری در بهبود زیرساختهای حملونقل برای مثال خطوط ریلی و بنادر انتخاب کنند.
در حالی که جهان امروز به طور متوسط بیش از مقدار کافی غذا برای تغذیه جمعیت رو به رشد تولید می کند، افزایش قیمت های کوتاه مدت ناشی از دوره های استرس حاد آب و هوایی می تواند تأثیر قابل توجهی بر رفاه 750 میلیون نفر از فقیرترین مردم جهان داشته باشد. با امکان تاثیرات ضربه زننده گسترده تر، افزایش تولید و ذخیره سازی در سال های خوب و افزایش انعطاف پذیری در استفاده از محصولات غذایی برای به حداکثر رساندن کالری مصرفی می تواند کمک زیادی به کاهش این خطر کند. فراتر از ایالت ها و نهادهای چندجانبه مبتنی بر دولت، شرکت های فراملیتی، سازمان های جامعه مدنی، بنیادهای بشردوستانه خصوصی و بازیگران مالی – چه در داخل و چه خارج از بخش غذا و کشاورزی – به طور فزاینده ای چشم انداز حاکمیتی برای امنیت غذایی را شکل می دهند. ابتکارات و تلاشهای آنها ممکن است با مأموریتهای طولانی مدت برای رسیدگی به گرسنگی جهانی سازمانهای بیندولتی هماهنگ باشد.
با این حال، در حالی که موج جدیدی از همکاری های بین المللی در دستور کار گرسنگی وجود داشته است، بحران های جهانی غذا نیز به تثبیت ایده غذا به عنوان یک شی با اهمیت استراتژیک ملی کمک کرده است. از آنجایی که برخی کشورها برای ایمن سازی دسترسی به منابع طبیعی خارج از کشور از طریق کشت فراسرزمینی اقدام کرده اند، برخی دیگر برای کاهش حضور در بازارهای بین المللی و افزایش خودکفایی داخلی اقدام می نمایند. در همین حال، تغییرات اقلیمی و تغییر چشمانداز منابع بر تعادل قدرت مادی در سراسر کشورها تأثیر میگذارد، زیرا غولهای صادرات سنتی در شمال جهانی توسط قدرتهای کشاورزی نوظهور مانند برزیل، چین، هند و روسیه به چالش کشیده میشوند. گزارش ریسکهای جهانی مجمع جهانی اقتصاد اشاره میکند که چگونه تشدید تنشهای بینالمللی خطر «اختلال در عرضه مواد غذایی با انگیزه ژئوپلتیک» را افزایش میدهد. رقابت ژئوپلیتیکی-علاوه بر اینکه خود امنیت غذایی را تحت تاثیر قرار می دهد- همچنین مانع از تلاش برای بهبود گفتگو و هماهنگی، اگر نه همکاری، میان بازیگران مختلف برای دستیابی به هدف ریشه کنی گرسنگی برای «همه مردم» می شود. به عبارت دیگر، ژئوپلیتیک هم بر امنیت غذایی و هم بر محیطی که “گرسنگی حداقلی” در آن دنبال می شود، تأثیر می گذارد. رقابت جهانی برای منابع کشاورزی، عدم تقارن ذاتی در مواهب و محدودیتهای منابع طبیعی را برجسته میکند که ارتباط نزدیکی با امنیت غذایی کشورها و جمعیت آنها دارد. دولتهای کشورهای با درآمد متوسط و بالا، مانند کشورهای تولیدکننده نفت خلیجفارس و کشورهای آسیای شرقی، متعاقباً به خریدهای استراتژیک و سرمایهگذاری در منابع کشاورزی در خارج از کشور پرداختند.تجارب جهانی نشان داده که تا کنون کشت فراسرزمینی، اغلب در کشورهای در حال توسعه که منابع تولیدی قلیلی در دسترس دارند، اما با سطوح بالاتری از ناامنی غذایی، نهادهای ضعیفتر تولیدی در داخل و سطوح پایینتری از حمایت اجتماعی نسبت به سرمایهگذاران خصوصی در حوزه غلات مواجه هستند، صورت گرفته است. علاوه بر زمین و خاک، توزیع نابرابر و افزایش تقاضا و رقابت برای سایر منابع مرتبط مانند آب و مواد مغذی نیز اعمال می شود.فقط دولتها نگران امنیت عرضه نیستند که دست به خرید منابع در مقیاس بزرگ زدهاند بلکه تعداد زیادی از بانکها، شرکتهای چند ملیتی و غول های تجاری داخلی و شرکتهای مالی،صندوق های ثروت ملی نیز زمین و منابع کشاورزی مرتبط را برای انگیزههای سوداگرانهتر و غیرغذایی به دست آوردهاند. در نهایت، انگیزه برای پایداری زیست محیطی پدیده دیگری است که به رقابت برای منابع کشاورزی کمک کرده است – که از آن به عنوان “انتشارسبز” یاد می شود – که این پتانسیل را دارد که معیشت محلی و امنیت غذایی را به خطر بیندازد. برداشت سبز شامل تولید سوخت های زیستی و انرژی زیست توده از طریق جنگلداری و سایر فعالیت هایی است که بر کاربری زمین های زراعی تأثیر می گذارد. در نهایت، باید پذیرفت که سیستم کشاورزی جهانی که امروزه وجود دارد، مظهر رقابت ژئوپلیتیکی ۱۰۰ ساله است. دنیا به اندازهای غذا تولید میکند که همه را سیر کند، اما گرسنگی در حال افزایش است، مردم با الگوی مصرف نادرست چاقتر میشوند و ما ۴۰ درصد غذایی را که تولید میکنیم هدر میدهیم. اما بخاطر داشته باشیم که غذا “جوهر ژئوپلیتیک” است. هیچ نیاز انسانی اساسیتر از تضمین دسترسی به غذا و آب وجود ندارد، و در نتیجه، هیچ الزام ژئوپلیتیکی مهمتری برای دولتهای ملی وجود ندارد تا اطمینان حاصل شود که مردم شان از گرسنگی نمردهاند. دولتی که نتواند امنیت غذایی را تامین کند مدت زیادی دوام نخواهد آورد. بویژه آنکه آینده جهان با تغییراتی که در بازارهای جهانی سموم، بذر،کود و بازارهای غلات اتفاق می افتد، تعیین خواهد شد.
تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی
- نویسنده : حسین شیرزاد