سرویس گفتوگو اقتصادسبز- سهیلا روزبان:
اقتصادسبز آنلاین: سیل امسال نزدیک به 70 هزارمیلیارد تومان خسارت به اقتصاد ایران وارد کرده است. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که اسفند امسال منتشر شد، خسارت سیل فروردین را حدود 4.7 میلیارد دلار اعلام کرد. با در نظرگرفتن دلار 14 هزار تومانی میتوان ضرر زیان سیل ابتدای سال که 26 استان از 31 استان را با خود درگیر کرده بود را چیزی حدود 65 هزار میلیارد تومان برآورد کرد. ستاد بحران کشور هم زیان سیل پهنه جنوب ایران را حدود 3.5 هزار میلیارد تومان و سیل لرستان در اسفند را حدود 2 هزار میلیارد تومان ارزیابی کرده است. یک حساب کتاب ساده نشان میدهد که سهم هر ایرانی از خسارتهای سیل امسال چیزی حدود 850 هزار تومان بوده است. این رقم معادل 1.5 سال یارانهای است که دولت به ازای هر نفر پرداخت میکند. یارانهای که مسؤولان آن را مصیبت عظما معرفی کردهاند، تقریباً یک بیستم حجم خسارتی است که سیل به اقتصاد ایران وارد میکند با این وجود هیچ عزمی برای کاهش آن مشاهده نمیشود. بیتوجهی به خسارات بالای سیل در ایران درحالی است که کارشناس منابع آب وزارت نیرو به «اقتصادسبز» میگوید: اگر زیرساختهای مقابله با سیلاب در کشور را فراهم کرده و به حریم رودخانهها تعرض نمیکردیم، خسارت سیل به یک دهم کاهش مییافت. به گفته هدایت فهمی بیتوجهی به خشکسالی و سیلاب در اقتصاد ایران بهقدری است که حتی در برنامههای توسعهای هیچ توجهی به آن نشده و حتی به اندازه یک خط هم به آن نپرداختهایم.
سیفاله آقابیگی، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و پدافندغیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران هرچند که معتقد است، نمیتوان بهصورت دقیق اعلام کرد که خسارت سیل در ایران بالاتر یا پایینتر از سایر کشورهاست، اما از بیتوجهی سایر دستگاهها به محیط و مقابله با سیلاب گله میکند. او به «نبض اقتصاد» گفت: چیزی حدود 12 وزارتخانه و دستگاه دولتی در مسأله مدیریت سیلاب و مبارزه با خشکسالی مسؤول هستند اما وقتی مشکلی پیش میآید انگشت اتهام همه آن دستگاهها وزارت نیرو را نشانه میگیرد. اما سؤوال اینجاست مسؤولیت سازههایی که در مسیر سیلها احداث شدهاند یا کشت بیش از اندازه در برخی از زمینهای کشاورزی یا ساخت و ساز در حریم رودخانهها با وزارت نیروست؟
200 سیلاب در یک سال
کمتر کسی پیشبینی میکرد که کشوری که سالها بود با خشکسالی دست و پنجه نرم میکرد به یکباره سیل کابوس مردمانش شود. کابوسی که از اواخر سال گذشته آغاز شد و تقریباً فروردین امسال کل کشور را دربرگرفت. در حالی تبعات سیل فروردین همچنان ادامه داشت که سیل سیستان و بلوچستان بار دیگر نشان داد که چقدر به زیرساختهای لازم برای مدیریت سیلاب بیتوجه بودیم. پرونده سیلابهای 98 با ویرانیهایی که بر تن محروم ترین استان کشور برجای مانده بود بسته نشد و مردم لرستان را برای بار دوم در سال 98 خانه به دوشی را تجربه کردند. آنگونه مدیرکل دفتر مدیریت بحران و پدافندغیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران اعلام کرده در یک سال گذشته تقریباً 200 سیلاب در کشور اتفاق افتاده که بزرگترین آنها مربوط به سیل گلستان و سیلهایی که 5 و 6 فروردین در بسیاری از شهرهای کشور شاهد بودیم.
بعد از خشکسالی به ترسالی رسیدیم
اما این حجم از سیل را در شرایطی شاهد بودیم که سال97-96 خشک ترین سال در نیم قرن اخیر لقب گرفته بود. اما دقیقا بعد از چنین سال خشکی با ترسالی مواجه شدیم. مدیرکل مدیریت بحران وزارت نیرو در اینباره به «نبض اقتصاد» میگوید: پارسال همه ما به نوعی غافل گیر شدیم. تغییر اقلیم مهمترین دلیلی است که میثم جعفرزاده، مدیرکل مدیریت بحران و پدافند غیرعامل وزارت نیرو، برای سیلابهای اخیر به آن اشاره میکند. اما هدایت فهمیکارشناس سابق وزارت نیرو به نبض اقتصاد میگوید: که نمیتوان تمام تقصیرها را گردن این مسأله انداخت. تغییر اقلیم تنها مشکل کشور ما نیست و کل جهان به نوعی با آن درگیر هستند اما سعی دارند تا با راه کارهایی خسارتهای ناشی از تغییر اقلیم را مدیریت کنند. او که معتقد است سوء مدیریت بلای جان اقتصاد ایران شده است، گفت: در ایران هیچکس بابت اشتباهات خود و کارهای نکرده اش بازخواست نمیشود. بسیاری از مدیران میانی جرأت کوچکترین کارها را هم ندارند و منتظرند که ببیند مقام مافوق آنها چه دستوری را میدهد تا طبق آنچه به آنها دیکته شده رفتار کنند.
به گفته کارشناس سابق منابع آب وزارت نیرو، اگر زیرساختهای مقابله با سیلاب در کشور را فراهم کرده و به حریم رودخانهها تعرض نمیکردیم، خسارت سیل به یک دهم کاهش مییافت. به گفته هدایت فهمی بیتوجهی به خشکسالی و سیلاب در اقتصاد ایران به قدری است که حتی در برنامههای توسعهای هیچ توجهی به آن نشده و حتی به اندازه یک خط هم به آن نپرداختهایم.
سیفاله آقابیگی اما ریشه خسارت بالای سیل در اقتصاد ایران را در جزیره ای عمل کردن دستگاهها میداند. او ادامه داد: مقوله آبخیزداری، آبخوانداری و سدسازی باید بهصورت جامع در راستای مدیریت ریسک سیل دیده شوند چراکه هر کدام در جای خود مکمل یکدیگر هستند. بر همین اساس سدسازی در کشور باید با منطق و اعتدال پیش رود و در کنار آن عملیات آبخیزداری و آبخوانداری در قالب مدیریت سیل انجام شود و هر بخشی متناسب با ظرفیت و استعداد سرزمینی توسعه یابد تا بر این اساس کاهش آسیبپذیری کشور در برابر سیل اتفاق بیفتد.
او گفت: چیزی حدود 12 وزارتخانه و دستگاه دولتی در مساله مدیریت سیلاب و مبارزه با خشکسالی مسؤول هستند اما وقتی مشکلی پیش میآید انگشت اتهام همه آن دستگاهها وزارت نیرو را نشانه میگیرد. اما سؤوال اینجاست مسؤولیت سازههایی که در مسیر سیلها احداث شدهاند یا کشت بیش از اندازه در برخی از زمینهای کشاورزی یا ساختوساز در حریم رودخانهها با وزارت نیروست؟
خسارت سیل بیشتر از زلزله
43 مورد بلایای طبیعی دنیا وجود دارد که به گفته آقابیگی 37 مورد آنها در ایران اتفاق میافتد. اما جالب است که بدانید در تمامی بلایای طبیعی خسارت سیل به زیرساختها حتی بیشتر از زلزله است. این مقام مسؤول در شرکت مدیریت منابع آب میگوید: بررسیهای انجام شده در جهان نشان میدهد که سیل 25 درصد زیرساختهای کشور را نابود میکند و این عدد در ایران هم صدق میکند. جالب است که بدانید سیل به لحاظ تلفات جانی در رتبه چهارم قرار دارد و زلزله در جایگاه نخست است.
راهکارهایی که روی کاغذ ماند
چندین و چند روش کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای مقابله با سیل وجود دارد که از آن میان میتوان به اقداماتی چون ایجاد سیستمهای هشداردهنده سیل تغییر ساختار ساختوسازهای مسکونی و غیرمسکونی، حفاظت از تالابها و احیای پوششهای گیاهی، آبخیزداری، بهبود شرایط خاک، احداث سیل بندها، سدها مخازن و کانالهای سیلاب و برخی موارد دیگر اشاره کرد.
راههایی که بهنظر و روی کاغذ در برنامهها و در بودجهنویسی سازمانهای مرتبط در وزارتخانههایی چون نیرو، کشاورزی و برخی دیگر به این موارد اشاره میشود اما در صحنه عمل حداقل تا بهحال آنچه میتوان دید، نتیجهبخشنبودن موثر این برنامهها و مخارجی است که در این ارتباط میشود.
در لایروبی برای کسی کف نمیزنند
طبق گفتههای کارشناسان حوزه آب با اقداماتی همچون لایروبی رودخانهها خیلی راحت میتوانستیم آن را به یک دهم کاهش دهیم. اما در حالی مهندسی رودخانهها یکی از اقداماتی است که میتواند در کنترل سیلاب مؤثر باشد که آمارهای اعلامیاز طرف شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو نشان میدهد که اعتبار اختصاص داده شده به این بخش کمتر از 10 درصد نیاز آن است. کارشناس سابق آب وزارت نیرو معتقد است که اگر لایروبی رودخانهها به موقع در کشور انجام شود هیچ گاه شاهد چنین سیلابهایی در کشور نخواهیم بود. او ادامه داد: برای لایروبی رودخانهها قرار نیست هیچ ربانی قیچی شود، نام مسؤولی بر سر زبان بیفتند و برای کسی کف زده شود بههمین دلیل بسیاری از مسؤولین دنبال این مسأله نمیروند. به گفته فهمی، کشور ما در یک منطقه جغرافیایی خشک و نیمهخشک قرار داشته و بههمین دلیل احتمال بروز سیلاب در آن زیاد است با این وجود هیچ برنامه جامعی در رابطه با مدیریت سیل و خشکسالی در کشور وجود ندارد و حتی در برنامههای توسعهای توجهی به این مسأله نشده است.
لایروبی 1500 کیلومتر رودخانه در سال 98
البته شرکت مدیریت منابع آب ایران میگوید که از ابتدای امسال تاکنون یکهزار و 500 کیلومتر رودخانه لایروبی شده در حالیکه در سالهای گذشته سطح لایروبی رودخانهها هیچگاه از 350 کیلومتر فراتر نرفته و معمولاً دولتها بودجهای برای این بخش در نظر نمیگرفتند. جالب است که بدانید بر اساس هدفگذاری انجام شده سالانه چیزی حدود 2 هزار کیلومتر از رودخانههای کشور لایروبی شود. به گفته آقا بیگی، برای لایروبی این حجم از رودخانهها به حدود 3 هزار و 500 میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم. یک حساب کتاب ساده نشان میدهد لایروبی هر کیلومتر رودخانه دستکم یک میلیارد و 750 میلیون تومان برای وزارت نیرو آب میخورد. البته باید توجه داشت که این رقم برای تمامی رودخانهها یکسان نبوده و متناسب با پهنای رودخانهها متغیر است.
بر اساس آمار اعلامی، گلستان با سهمی حدود 40 میلیارد تومانی، لرستان با 45 میلیارد تومان و خوزستان با 48 میلیارد تومان بیشترین سهم از اعتبار 250 میلیارد تومانی را بهخود اختصاص دادهاند که 100 درصد آن اختصاص پیدا کرده است.
سدهای سیاسی
اما سدسازی ازدیگر راه کارهای مدیریت سیلاب است که به تاریخ باستان ایران تعلق دارد. بند امیر در رودخانه کُر استان فارس، بند طرقبه یا سد کریت، نمونههایی از حدود 25 سد نامدار موجود در ایران هستند که به دوران باستان تعلق دارند. احمد آل یاسین جامعهشناس و مدیرعاملی سازمان آب و برق خوزستان میگوید: تنها قناتها نیستند که از سازههای قدمتدار و ابتکار ایرانیان به شمار میروند، بلکه بندسازی و سدسازی هم از کارهایی هستند که ایرانیها در آن پیشقدم بودهاند. آنگونه که آمارها نشان میدهد ایران جز یکی از 5 کشور برتر سدسازی در دنیاست که به گفته قاسم تقیزاده خامسی معاون آبفای وزارت نیرو قرار است تا پایان دولت دوازدهم 22 سد دیگر به تعداد سدهایش افزوده شود. با این حساب تعداد سدهای ملی در کمتر از دو سال دیگر از 172 به 194 سد افزایش خواهد یافت. سدهایی که بسیاری از آنها مبتنی بر آمایش سرزمینی ساخته نشدهاند و بهعنوان یک راهکار اساسی در مدیریت جامع حوضه آبخیز محسوب نمیشوند.
حالا این سؤوال برای بسیاری پیش آمده که چرا با وجود این میزان سرمایهگذاری، سدها نتوانسته آنطور که باید و شاید مانع بروز خسارات سیل شود و متاسفانه غالبا نزدیکترین پاسخی که به ذهن میآید این است که سرمایهگذاری و تعداد سدهای ساخته شده، کافی نبوده است؟. تجربه سال آبی 98-1397 و وقوع سیل در استانهای گلستان و خوزستان نشان داد که عمده مشکل نه در کمبود تعداد سد بلکه پروژههای عمرانی اشتباهها و البته عملکرد ضعیف در مدیریت مخازن جستجو کرد. فهمی میگوید: دربرههای از زمان ساخت سد نه با هدف تامین آب و کنترل سیلاب بلکه با اهداف سیاسی ساخته شدند.
سدهایی همچون گتوند که به دلیل جانمایی اشتباه و مشکلات زیستمحیطی حالا بزرگترین مخزن آب نمک ایران است. منابع محلی میگویند که آب شیرین 10 برابر در این سد شور میشود. وضعیت نگران کنندهای که عیسی کلانتری وزیر پیشین کشاورزی و رییس سازمان محیطزیست را بارها وادار به واکنش کرد و از عنوان «درد بیدرمان» برای آن استفاده میکند.
مدیریت مخزن را فراموش کردیم
آنگونه که آمارها نشان میدهد چیزی حدود 18 سد خوزستان را محاصره کرده است. سدهایی که نتوانستند مانع سیل فروردین شوند. کارشناس سابق منابع آب وزارت نیرو در اینباره میگوید: مدیریت مخزن خیلی مهمتر از سدسازی است. اگر 10 سد داشته باشیم و در هنگام وقوع سیلاب حجم موجود در مخازن آن را مدیریت نکنیم، هیچ فایدهای ندارد. این همان اشتباهی بود که در سیلاب فروردین شاهد آن بودیم.
او ادامه میدهد: البته در برخی مناطق اما سدی وجود ندارد که بتوان مخزن آن را مدیریت کرد. پروژههای عمرانی در ایران بستگی به زور مسؤولان و نمایندگان استانها دارد.مهم نیست که کجا میتوان کارخانه ساخت و سد ایجاد کرد یا حتی کدام شهرها و استانها نیاز بیشتری دارند، مهم است لابیهایی است که اتفاق میافتد.
سهمی از سدها به پلدختر نرسید
وقتی به سیلهای لرستان و پلدختر نگاه میکنیم، میبینیم که این گفتهها چندان هم بیراه نیست. پورمقدم مدیر دفتر مطالعات طرحهای برقآبی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران در اینباره گفته: در حوزه کشکان، هیچگونه سدی را به معنای واقعی سد نداریم، یعنی شاخه کشکان در حوزه کرخه کاملاً بیدفاع است، ضمن اینکه خود رودخانه کشکان از قدیمالایام بهعنوان یک رودخانه وحشی با رژیم ناگهانی در بین مردم محل پلدختر و خرمآباد و حتی بین مهندسان کل کشور معروف بوده است.
خسارات بیتوجهی به آبخیزداری سالانه چقدر است؟
آبخیزداری از دیگر اقدامات مؤثر در کاهش سیل است که به گفته معاون سازمان جنگلها اگر در حد متعارف انجام شود میتواند 30 درصد از دبی سیلابهای بزرگ را کاهش دهد. بر اساس بررسیهای انجام شده در سازمان جنگلها نشان میدهد که بیش از 2 میلیارد مترمکعب از سیلابهای اخیر با اجرای فعالیتهای آبخیزداری و آبخوانداری کنترل و پس از تعدیل سیلاب به درون آبخوانها هدایت شده است.
اما بهنظر میرسد که مسؤولان وزارت نیرو خیلی این آمار را قبول نداشته و میگویند آبخیزداری در بالادست سدها را مانع ورود آب به سدها میدانند. این درحالی است که هوشنگ جزیی مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها گفته: هر ساله بهدلیل عدم آبخیزداری در بالا دست برخی از سدها، معادل یک سد کرج را با ورود خاک به مخازن سدها از دست میدهیم. به گفته او، 16.7 تن در هکتار در کشور فرسایش خاک داریم و بر اساس آماری که وزارت نیرو اعلام کرده است، سالانه 250 میلیون متر مکعب خاک وارد مخازن سدهای کشور میشود.
مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها، ادامه داد: با توجه به اینکه سالانه 250 میلیون متر مکعب خاک وارد سدهای کشور میشود در واقع از حجم نگهداری آب در سدها کاسته میشود که این رقم بیشتر از مخزن 206 میلیون متر مکعبی سد کرج است و در واقع هر ساله معادل یک سد را از دست میدهیم؛ بنابراین باید بالا دست سدها آبخیزداری انجام دهیم.
12 درصد از اهداف آبخیزداری محقق شد
آمارها نشان میدهد که 42 میلیون هکتار حوزه بالا دست سدهای کشور وجود دارد که نیازمند انجام عملیات آبخیزداری هستند اما آنگونه که جزیی اعلام کرده بهدلیل کمبود بودجه تنها در 5 میلیون هکتار از بالادست رودخانهها آب خیزداری صورت گرفته است.
بر اساس آنچه در برنامه ششم توسعه آمده سالانه باید 2 هزار میلیارد تومان برای آبخیزداری اختصاص داده شود اما تاکنون تنها 1500 میلیارد تومان آن اختصاص داده شده است.
او ادامه میدهد: از وزارت نیرو باید این سؤوال را پرسید که طبق قانونی باید بخشی از منابع مالی خود را برای آبخیزداری در بالادست سدها میگذاشت چرا از این منابع به سازمان جنگلها نمیدهند تا عملیات آبخیزداری انجام شود.
این مقام مسؤول در پاسخ به این سؤوال که چه سطوحی برای آبخیزداری در اولویت قرار دارد و اینکه آیا بالادست سدها در اولیت بیشتری قرار دارند یا در نزدیکی شهرها و روستاها در اولویتاند، گفت: در آبخیزداری چهار نوع اقدام در یک حوزه آبخیز شامل مکانیکی، بیومکانیکی، بیولوژیکی و مدیریتی تعریف میشود که بسته به شرایط جغرافیایی و وضعیت حوزه آبخیز متفاوت است اما از لحاظ منطقهای تهران در اولویت قرار دارد و تهران به لحاظ سیل بسیار حساس است.
به گفته او، در مناطقی از تهران مانند امامزاده داورد، وردیج، گالاب دره و دربند فعالیتهایی در این ارتباط انجام شده اما نیازمند تکمیل است و نیاز دارد که سازهها تکمیل و کارهای جدیدتری انجام شود تا حادثه سیل شیراز در کن، بزرگراههای امام علی(ع) و شهید صیاد شیرازی روی ندهد، زیرا آنها رود درههای تهران هستند که بسته شدهاند.
با طبیعت آشتی کنیم
صرفنظر از این گفتهها مهمترین راهکاری که این روزها میتواند به اقتصاد و به اقلیم ایران کمک کند، آشتی با طبیعت است. ما سالهاست که با طبیعت جنگیده و آن را تخریب کردهایم و دیدیم که چه بر سر محیطزیست کشور آمد. بهتر است تعادل طبیعی اکوسیستمها را به رسمیت بشناسیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. خرابیهای حاصل از برخورد نامناسب با طبیعت و استفادههای ناسازگار و خارج از ظرفیت از منابع طبیعی را ترمیم کنیم و به مکانیسمهای سازگاری نیاکان مان با طبیعت و نوع و میزان استفاده از منابع طبیعی خدادادی طی هزاران سال گذشته رجوع کنیم تا از قهر طبیعت در امان باشیم.