دینامیک بین‌المللی زنجیره‌های ارزش گندم و ذرت
دینامیک بین‌المللی زنجیره‌های ارزش گندم و ذرت

حسین شیرزاد * تولید گندم و ذرت به طور فزاینده ای توسط محرک های زیست محیطی مانند تخریب زمین، کمبود آب و تغییرات آب و هوایی مختل می شود، اما نوآوری‌های امیدوارکننده‌ای برای افزایش تولید و حفظ بهره‌وری وجود دارد، که در پرتو پذیرش نوآوری‌ها(یعنی دسترسی به تحقیقات فنی، بذر، امور مالی، و آموزش، ترویج) […]

حسین شیرزاد *

تولید گندم و ذرت به طور فزاینده ای توسط محرک های زیست محیطی مانند تخریب زمین، کمبود آب و تغییرات آب و هوایی مختل می شود، اما نوآوری‌های امیدوارکننده‌ای برای افزایش تولید و حفظ بهره‌وری وجود دارد، که در پرتو پذیرش نوآوری‌ها(یعنی دسترسی به تحقیقات فنی، بذر، امور مالی، و آموزش، ترویج) باید برطرف شوند. محرک ها بر هر چهار بعد امنیت غذایی مد نظر فائو تأثیر می گذارند، اما در درجه اول در دسترس بودن و پایداری ذرت و گندم را دچار اختلال میکنند. این امر به طور غیر مستقیم بر دسترسی اقتصادی و فیزیکی مردم به ذرت و گندم تأثیر می گذارد از این روی امروزه عمده تحقیقات بر بهبود بهره وری و پایداری کشاورزی گندم و ذرت متمرکز است که تا حد زیادی با بعد در دسترس بودن امنیت غذایی مرتبط است. بر اساس آخرین گزارش فائو؛ حدود 820 میلیون نفر (یا 11٪ از جمعیت فعلی جهان) از نظر دریافت انرژی دچار سوء تغذیه هستند و 1.3 میلیارد نفر (17٪) از کمبود ریزمغذی ها رنج می برند . اکثر آنها در آسیا و جنوب صحرای آفریقا (SSA) زندگی می کنند. تورم و رکود جهانی زنجیره تامین جهانی را مختل کرده و تامین مالی واردات مواد غذایی را که برخی کشورها به آن وابسته هستند دشوارتر می کند بنابراین یافتن تعادل مناسب بین امنیت غذایی و تغذیه، حفاظت از محیط زیست و رسیدگی به تغییرات آب و هوا و تعدیل تنش های زیستی همچنان چالش‌های اصلی برای سیستم‌های غذایی پایدار و استفاده و مدیریت زمین و آب است. در این یادداشت سعی میکنم تا به برخی از “پویایی های الگوریتمیک” در این رابطه بپردازم. تولید جهانی گندم به طور متوسط سالانه حدود 750 میلیون (تن) است و تولیدکنندگان عمده در جهان توسعه یافته اروپا و آمریکای شمالی و در آسیا به ویژه چین و هند در کشورهای در حال توسعه هستند. در عین حال، میزان مصرف تا حد زیادی از تولید در آسیا و همچنین در آفریقا پیشی گرفته و این دو منطقه را واردکنندگان اصلی خالص گندم می‌کند. شدت تکنولوژیکی تولید گندم در میان قاره ها و مناطق مختلف متفاوت است. میانگین عملکرد گندم حدود 3.5 تن در هکتار است، اما تفاوت های منطقه ای زیادی وجود دارد. متوسط عملکرد در شرق آسیا و اتحادیه اروپا (4.3-5.3 تن در هکتار) بالاتر است. در جنوب آسیا عملکرد 3 تن در هکتار و در آفریقا 2.6 تن در هکتار است. این تفاوت ها را می توان تا حدی با تفاوت در مدیریت محصول (به عنوان مثال، استفاده از کود، آبیاری) و اکولوژی کشاورزی (مانند دما، بارندگی، کیفیت خاک) توضیح داد. در آسیا، عملکرد بالا، سودآوری و حمایت نهادی، کشاورزان را بر آن داشت تا سطح تولید گندم خود را به قیمت سایر محصولات افزایش دهندمثلا، برای تولید گندم عمدتا آبی در مصر متوسط عملکرد 6.5 تن در هکتار است. گندم محصول اصلی حدود 35 درصد از جمعیت جهان است. بیش از دو سوم گندم جهانی برای غذا و یک پنجم برای خوراک دام استفاده می شود. اما مصرف سرانه سالانه گندم بسیار متفاوت است – از 170 کیلوگرم در آسیای مرکزی تا 27 کیلوگرم در شرق و جنوب آفریقا – چین و هند هر کدام 17 تا 18 درصد گندم جهانی را مصرف می کنند. با این حال، جمعیت بزرگ و متنوع رژیم غذایی آنها نشان می دهد که گندم به طور میانگین ملی حدود 505 کیلوکالری انرژی غذایی سرانه در روز را فراهم می کند. اما تولید جهانی ذرت به طور متوسط سالانه 1127 میلیون تن است. این گیاه را می توان در طیف وسیعی از اکولوژی های کشاورزی، از جمله دماها، ارتفاعات و عرض های جغرافیایی مختلف، انواع زمین و خاک – هرچند با عملکرد کاملاً متفاوت در هکتار، کشت کرد. بزرگترین تولید کنندگان ذرت آمریکای شمالی و پس از آن آسیا به ویژه شرق آسیا است.عملکرد بالای ذرت (نسبت به سایر غلات) کشت آن را به ویژه برای کشاورزان در مناطق با کمبود زمین و فشار جمعیت بالا جذاب می کند. به طور کلی، 61 درصد از تولید جهانی ذرت به عنوان خوراک دام و تنها 13 درصد برای مصرف انسان استفاده می شود. ذرت نقش مهمی به عنوان غذای اصلی در رژیم غذایی میلیون ها نفر در آفریقا و آسیای جنوبی (و آمریکای لاتین) دارد، در حالی که در آسیای شرقی بیشتر ذرت به عنوان خوراک دام استفاده می شود مانند گندم، هنوز کسری ذرت قابل توجهی در آسیا و آفریقا وجود دارد که هر دو قاره را از واردکنندگان اصلی این دو کالای اساسی می کند. توصیه ها در مورد سرمایه گذاری های آتی در تحقیقات غلات در مواجهه با منابع مالی محدود مواجه است. مطالعات بر اهمیت افزایش بیشتر بهره وری ذرت با پرورش گونه های جدید ذرت پرمحصول، مقاوم در برابر استرس و سازگاری گسترده همراه با شیوه های جدید کشاورزی با توجه به گندم، تاکید می کند. یک “انقلاب سبز” جدید و بهره برداری فشرده و پایدار ذرت به عنوان راهبردهایی برای بهبود امنیت غذایی جهانی پیشنهاد شده است. همچنین سرمایه‌گذاری در گونه‌های جدید گندم مقاوم در برابر بیماری‌ها و آفات، بیشتر متکی بر سازگاری واریته های جدید با دمای گرم‌تر و نیاز به آب، کود، نیروی کار و سوخت کمترمیباشد. علاوه بر این، فائو پیش بینی می کند که تا سال 2050 غلات اصلی نقش مهمی در امنیت غذایی ایفا کنند و تقریباً نیمی از کالری و پروتئین دریافتی روزانه در کشورهای با درآمد کم و متوسط را تامین کنند. رشد جمعیت، نشان دهنده نیاز به رشد بیشتر بهره وری در غلات در دهه های آینده است. غلات اصلی نقش مهمی برای اطمینان از دریافت کافی و مقرون به صرفه و پروتئین در رژیم غذایی ایفا خواهند کرد. علاوه بر این، غلات سبوس دار مانند گندم و ذرت اجزای رژیمی متعددی را ارائه می دهند که می تواند به رفع بار سه گانه سوء تغذیه، سوء تغذیه ریز مغذی ها و تغذیه بیش از حد (اضافه وزن/چاقی و بیماری های غیر واگیر) کمک کند. برای درک پویایی ها (دینامیزم) در ابتدا باید محرک هایی که سیستم های غذایی را تغییر می دهند، شناخت چون این محرک ها متفاوت اند، محرک‌های مرتبط با گندم و ذرت عبارتند از: تولید، توزیع، تجارت، حاکمیت و مصرف که تغییرات یا دینامیزم را شکل می‌دهند.برخی از محرک ها تأثیر مثبتی بر زنجیره ارزش دارند، در حالی که برخی دیگر اثرات منفی یا مبهم دارند و می‌توانند تعاملات قابل توجهی بین محرک‌های تغییر وجود داشته باشد، به عنوان مثال، برخی از نوآوری‌های فنی به طور هدفمند در پاسخ به چالش‌ها و فرصت‌های ارائه شده توسط سایر محرک‌ها توسعه می‌یابند. مثلاکاهش دسترسی به زمین و آب تأثیر منفی بر زنجیره ارزش غلات دارد. در آفریقا زمین کشاورزی برای توسعه آینده هنوز در دسترس است . در جنوب آسیا، پتانسیل برای گسترش محصولات تقریبا ناچیز است، در حالی که آسیای شرقی حدود 100 میلیون هکتار به طور بالقوه در دسترس است. آبیاری در جنوب آسیا و شرق آسیا و به دنبال آن شمال آفریقا رایج است. در کشورهای جنوب، تولید ذرت و گندم عمدتاً دیم است و تا حد زیادی به تغییرات آب و هوایی بستگی دارد لذا افزایش کمبود آب جهانی چشم انداز توسعه سیستم های آبیاری را محدود می کند. بنابراین نه تنها در آفریقا، بلکه در جنوب آسیا، تولید غذا به احتمال زیاد تحت تأثیر کمبود آب قرار می گیرد. حدود دو سوم زمین های کشاورزی در 50 سال گذشته و 40 درصد به طور جدی تخریب شده است. علاوه بر این، هر ساله تخریب خاک منجر به از دست دادن تخمینی 12 میلیون هکتار زمین کشاورزی می شود که باعث از دست رفتن بالقوه حداقل 20 میلیون تن غلات در سال می شود. طرفه اینکه حدود 30 درصد از مساحت زمین تخریب شده است و سه میلیارد نفر در زمین های تخریب شده زندگی می کنند. بنابراین، تولید محصولات زراعی در اثر تخریب زمین، از بین رفتن پوشش رویشی و حاصلخیزی خاک، بیابان زایی، فرسایش، اسیدی شدن و شوری شدن، مختل می شود. تخریب زمین، بر بهره وری محصول تأثیر منفی میگذارد، مطالعات نشان داده بهره وری محصول از 4 تا 27 درصد در هر 10 سانتی متر از دست دادن خاک کاهش می یابد. بنابراین تخمین زده می شود که تخریب زمین ممکن است سالانه 66 میلیارد دلار به اقتصاد جهانی خسارت وارد کند. تولید محصولات زراعی به طور فزاینده ای توسط تغییرات آب و هوایی که با افزایش دما (به عنوان مثال، افزایش تنش گرمایی)، به ویژه در مناطق گرمسیری، و با رویدادهای شدیدتر و مکرر آب و هوایی شدید (مانند خشکسالی، سیل) در ارتباط است، مختل میشود. دهه گذشته همچنین شاهد ظهور آفات و بیماری های خطرناک جدید در مناطقی بوده است که قبلاً تحت تأثیر قرار نگرفته بودند. بنابراین، پیوندهای پیچیده و هنوز درک ناقصی وجود دارد که احتمالاً از تغییرات آب و هوایی ناشی می شود.با توجه به تولید گندم و ذرت، انتظار می رود تغییرات آب و هوایی منجر به خسارات به خصوص در آسیا شود. انتظار می‌رود میانگین تولید ذرت بین سال‌های 2000 تا 2050 بین 9 تا 19 درصد در جنوب آسیا و حدود 10 درصد در SSA کاهش یابد. برای تولید گندم، برآوردها شدیدتر هستند، بین 44 تا 49 درصد در جنوب آسیا و 34 درصد در (SSA ) . این طیف از نتایج نشان می دهد که عدم قطعیت زیادی با توجه به پیش بینی های آینده تحت تغییرات آب و هوا وجود دارد. علاوه بر این، انتظار می رود که به دلیل تغییرات آب و هوایی، ناامنی غذایی در مناطقی که در حال حاضر آسیب پذیر هستند تشدید شود و دسترسی و استفاده از غذا به طور غیر مستقیم مختل شود. در مقابل، محصولات سنتی مانند سورگوم و ارزن به عنوان مقاوم‌تر به آب و هوا در نظر گرفته می‌شوند و ممکن است در محیط‌های حاشیه‌ای تولید بیشتری داشته باشند اما اغلب فاقد بازار و ترجیح مصرف‌کننده هستند. از سویی بذرهای اصلاح شده پتانسیل پویایی های جدید در زنجیره ارزش ذرت و گندم را دارند. اصلاح محصولات زراعی چشم اندازهای خاصی را برای پرداختن به چالش های نوظهور مرتبط با تغییرات آب و هوا و بحران آب ارائه می دهد، از جمله تلاش های مداوم برای مقاوم کردن واریته های جدید به خشکی و گرما و تحمل/مقاوم در برابر تنش زیستی؛ بیوتکنولوژی انگیزه جدیدی برای بهبود محصول (به عنوان مثال، نشانگرهای مولکولی، ویرایش ژن) فراهم می کند. نمونه های برجسته شامل محصولات Bt ( Bacillus thuringinesis ) است که محصولات را در برابر حشرات خاص مقاوم می کند. مخالفان ویرایش ژن به ویژه نگرانی‌های اخلاقی را مطرح می‌کنند و بر خطرات بالقوه برای سلامتی و محیط‌زیست تأکید می‌کنند. در نهایت، این نگرانی وجود دارد که چند شرکت خصوصی بذر سودجو که بازیگران اصلی تحقیق و توسعه محصولات تراریخته هستند، وابستگی های جدیدی برای کشورها و کشاورزان خرده پا ایجاد کنند. در مقابل، طرفداران؛ محصولات تراریخته را به عنوان منابع بالقوه افزایش عرضه مواد غذایی و پایداری زیست محیطی به دلیل کاهش کاربرد آفت کش ها و علف کش ها می دانند. علاوه بر این، محصولات تراریخته دارای پتانسیل ارزش غذایی بالاتری هستند زیرا می توانند با مواد مغذی خاصی (مانند برنج طلایی) یا سایر فواید سلامتی غنی شوند. در نهایت، محصولات تراریخته می توانند تلفات و ضایعات را کاهش دهند، زیرا فرآیند رسیدن محصولات کاهش یافته یا عمر مفید آنها افزایش یابد. یک عنصر محرکه مهم کشاورزی دقیق و دیجیتالی سازی بعنوان گریزگاه دیگر است.کشاورزی دقیق یک انقلاب فناوری بالقوه دیگر را فراهم می کند که در حال حاضر در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جای پای خود را به دست آورده است، اگرچه هنوز در بسیاری از مناطق آفریقا و آسیا در مراحل اولیه است و این شامل مکانیزاسیون کشاورزی است که توسط هواپیماهای بدون سرنشین، حسگرها و/یا روباتیک پشتیبانی می‌شود. این نواوری ها منجر به افزایش دقت در استفاده از دانه ها، آب، کودها و آفت کش ها و نظارت بهتر بر مدیریت کاربری زمین بر اساس اسناد دیجیتال، استفاده از داده های هواشناسی و سیستم های موقعیت یابی ماهواره ای می شود. پیشرفت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات این پتانسیل را دارد که به سادگی دسترسی به اطلاعات و سرمایه را افزایش داده و هزینه‌های مبادله را کاهش دهد. آنها در حال حاضر به طور گسترده در آفریقا و آسیا قابل مشاهده هستند. انتظار می‌رود تا سال 2023، حدود 80 درصد از جمعیت بزرگسال جهان صاحب یک گوشی هوشمند باشند. محرک دیگر؛ ایجاد تنوع در تولید غلات است که به منظور ارتقای عملکرد غلات و کیفیت غذایی آنها و در عین حال کاهش هزینه برای کشاورزان و محیط زیست گردآوری شده است. در سال‌های اخیر، تحقیقات نوآوری برای پرداختن به موانع نهادی و دانشی برای پذیرش فناوری در کشاورزی آفریقا به ویژه با تمرکز بر ایجاد دانش در میان کشاورزان در مقیاس کوچک، خدمات ترویجی و مشاوره و ذینفعان مرتبط آغاز شده است. چندین رویکرد وجود دارد که نوید بخش بهره برداری پایدار است، مانند کشاورزی حفاظتی، آگرواکولوژی، کشاورزی هوشمند با آب و هوا و کشاورزی ارگانیک که همگی در زمینه دینامیزم غلات شایسته توجه هستند. در بعد توزیع،تجارت و حاکمیت ابتدا باید از محرک ضایعات و تلفات نام برد. سیستم‌های غذایی پیچیده‌تر با مواد غذایی که در مسافت‌های طولانی‌تر حمل می‌شوند در پسزمینه جهانی شدن، شهرنشینی و تغییر رژیم غذایی، چالش‌های مستمری را ایجاد می‌کنند. تلفات و هدر رفتن غذا بر اساس نوع غذا، منطقه و فصل متفاوت است. برخی تخمین می زنند که 30 تا 50 درصد از تمام محصولات غذایی در سطح جهان هدر می روند البته برای غلات، تلفات و ضایعات جهانی سالانه غذا حدود 30 درصد در مقایسه با 40 تا 50 درصد برای محصولات ریشه، میوه ها و سبزیجات تخمین زده می شود. ضایعات غلات به ویژه با ذخیره سازی ضعیف در مزرعه و سطح پس از برداشت همراه بوده است (تا 50 تا 60٪) تخمین زده شده با توجه به ذرت، آفات حشرات ذخیره‌سازی باعث از بین رفتن 20 تا 30 درصدی در مناطق استوایی می‌شوند. گاهی اوقات، تلفات به دلیل سرخرطومی دانه و کرم دانه بزرگتر حتی بیشتر است. درباب دینامیک امنیت غذایی نیز سیاست های امنیت غذایی زنجیره های ارزش غلات را متحول می کند. بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی سیاست‌های امنیت غذایی را دنبال می‌کنند که شامل اقدامات سیاستی تولیدکننده‌محور برای تامین امنیت عرضه مواد غذایی داخلی و کاهش اتکا به واردات، از جمله یارانه‌های ورودی، حمایت از قیمت تولیدکننده یا افزایش ظرفیت بافری ذخیره‌سازی است. مثلا تعداد فزاینده ای از کشورها (از جمله چین، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگال، اتیوپی) خودکفایی غذایی را به عنوان هدف استراتژیک خود برای اطمینان از تامین غذای داخلی پایدار در بلندمدت اعلام کرده اند. کشورهای آسیای جنوبی اقدامات سیاستی را برای ارتقای تولید مواد غذایی، به ویژه محصولات اصلی مانند گندم و برنج اتخاذ کرده اند. این سیاست ها اثرات فرامرزی دارد چنانکه در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، گندم به یکی از محصولات کشاورزی راهبردی شده تبدیل شده است و آنها به عنوان بخشی از سیاست امنیت غذایی خود شروع به سرمایه گذاری در تولید گندم در خارج از کشور کردند. برای تأمین غذای اصلی کافی و مقرون به صرفه برای جمعیت داخلی، اقدامات سیاستی مصرف کننده محور هم مانند یارانه های غذایی یا کنترل قیمت انجام می شود. آنها از مصرف کنندگان و گروه های آسیب پذیر حمایت مستقیم می کنند. اقدامات سیاست محور تجاری مانند تعرفه ها (مثلاً مالیات بر واردات/صادرات بر نهاده ها و ستانده ها) و موانع غیرتعرفه ای (مثلاً محدودیت های واردات/صادرات) می توانند زنجیره های ارزش غلات را بیشتر سست کنند. برخی از این سیاست ها بازتاب نگرانی های سیاست داخلی امنیت غذایی است. اخیرا 25 کشور پس از بحران قیمت مواد غذایی صادرات مواد غذایی را محدود یا ممنوع کردند تا انتقال افزایش قیمت جهانی به بازارهای داخلی خود را کاهش دهند. این مداخلات نیز مانند محدودیت در صادرات ارگانیسم های اصلاح شده ژنتیکی (GM) نوسان قیمت مواد غذایی را در جهان تشدید کرد به نحوی که تجارت بین المللی تا حد زیادی توسط محدودیت های مختلف مختل شده است. در نهایت محرکه دیگر ذکر این نکته مهم است که طی سه دهه اخیر سیستم غذایی به طور فزاینده ای تحت تأثیر جهانی شدن و تمرکز تجارت غلات قرار گرفته است. تجارت بین المللی گندم عمدتاً (90%) تحت سلطه پنج شرکت بزرگ فراملی (TNCs) است. این شرکت‌ها می‌توانند معاملات بورس بازی -دلالی را انجام دهند و بر اساس قدرت بازار قابل توجهی که دارند، سود کسب کنند. جهانی شدن، خدمات مالی و مقررات زدایی در سراسر سیستم غذایی، TNC ها و نقش بازیگران دیگر مانند تجار و دولت ها، از جمله شرکت های TNC را در صنایع جدید و گسترش فعالیت های خود در کشورهای مختلف واردکننده و صادرکننده تغییر داده است. تغییر ترجیحات غذایی، پذیرش رژیم غذایی و آگاهی نیز یک محرک مهم در زنجیره ارزش غلات است. به عنوان مثال، گندم و ذرت کالاهای همگن با ترجیحات فرهنگی مرتبط نیستند.گندم شامل گندم نان و گندم دوروم است (به عنوان مثال، برای پاستا استفاده می شود)، در حالی که گندم نان شامل کیفیت های مختلفی است که ترجیحات نان خمیری یا مسطح را تامین می کند. ذرت سفید به طور کلی بیشتر به عنوان غذا برای مصرف انسان استفاده می شود، در حالی که ذرت زرد یک خوراک مهم به ویژه برای تک معده ها مانند طیور و خوک و برخی حیوانات است . با توجه به تقاضای قوی برای ذرت به عنوان خوراک دام، انتظار می رود که تقاضا برای ذرت سریعتر از گندم رشد کند. بنظر می رسد تقاضا برای ذرت در کشورهای در حال توسعه بین سال های 2010 تا 2050 دو برابر خواهد شد. به ویژه، بازار خوراک ذرت در چین و هند به سرعت در حال رشد است، جایی که رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه بسیاری را قادر به خرید دام می کند. با این حال، ترجیحات مصرف کننده بر اساس جغرافیا و درآمد متفاوت است. به عنوان مثال، دلایل فرهنگی و مذهبی منجر به تفاوت‌های منطقه‌ای می‌شود. در حالی که چین رشد بسیار قوی در مصرف غذاهای پرانرژی مانند محصولات دامی مشاهده کرده است، در هند، این روند با وجود سطوح درآمد قابل مقایسه کمتر بوده است. البته دگرگونی‌های رژیم غذایی غلات قبلاً در آفریقا اتفاق افتاده و ده‌ها میلیون نفر تقریباً در کمتر از دو نسل رژیم غذایی خود را از سورگوم و ارزن سنتی به ذرت تغییر دادند.
رشد تقاضا در آینده
محرک های جمعیتی دگرگون کننده زنجیره ارزش غلات شامل رشد جمعیت و شهرنشینی است. انتظار می رود این رشد عمدتاً در آفریقا و آسیا اتفاق بیفتد. در حالی که در آفریقا، به دلیل نرخ بالای باروری تا سال 2050 جمعیت آن تا 2.5 میلیارد نفر دو برابر می شود، در آسیا با تراکم جمعیت بالا، احتمال افزایش تا 5.3 میلیارد نفر دیگر تا 5.3 میلیارد وجود دارد. انتظار می رود رشد جمعیت، تقاضا برای گندم را از 621 میلیون تن که در طی سال های 2004-2006 بود به بیش از 900 میلیون تن در سال 2050 افزایش دهد. پیش بینی می شود که غلات اصلی تا سال 2050 به تامین نیمی از کالری و پروتئین دریافتی روزانه در کشورهای با درآمد کم و متوسط ادامه دهند. بنابراین، رشد جمعیت به تنهایی محرک اصلی برای تقاضای مواد غذایی اصلی مانند گندم و ذرت در آفریقا و آسیا خواهد بود. شهرنشینی و رشد طبقه متوسط نیز در دهه های آینده بیشتر افزایش خواهد یافت. در آفریقا، 43 درصد از جمعیت در حال حاضر شهری هستند، در حالی که در آسیا، تقریباً 51 درصد است. تخمین زده می شود که بیش از 70 درصد از جمعیت جهان تا سال 2050 تا 20 درصد بیشتر از اکنون در شهرها زندگی کنند. در عین حال انتظار می رود درآمد سرانه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه افزایش یابد. روی هم رفته، شهرنشینی و رشد درآمد، عادات مصرف را تغییر می‌دهد، که به طور متفاوتی در مناطق پرجمعیت در سراسر آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین مشاهده می‌شود. در جهانی پویا، روندهای متنوع (جمعیتی، فرهنگی، زیست محیطی، فناوری، اقتصادی، و سیاسی) برای تغییر زنجیره های ارزش گندم و ذرت پیش می رود و ادامه تلاش های تحقیق و توسعه برای ارتقای امنیت غذایی جهانی کلید آینده است. در مورد گندم و ذرت، تحقیقات نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری‌های تحقیقاتی مستمر برای توسعه انواع گندم و ذرت مولدتر، مقاوم‌تر به استرس و مغذی‌تر و مقرون به صرفه‌تر برای فقرا مورد نیاز است. با این حال، روش‌های کشاورزی متنوع و شیوه‌های کشاورزی خوب می‌تواند منجر به تولید پایدارتر و افزایش بهره‌وری و تولید شود. این تکنیکهای دانش بنیان بر اهمیت کارایی بازار، میزان تلفات پس از برداشت و نقش حفاظت در مزرعه تأکید می‌کنند و همچنین پیشنهاد می‌شود که یک چارچوب یکپارچه و چند بعدی برای مطالعه زنجیره‌های ارزش غذایی در حال تکامل در کشورهای در حال توسعه به سمت «سیستم غذایی هوشمند آب و هوایی» که در برابر تأثیرات تغییرات اقلیمی بر امنیت غذایی انعطاف پذیرتر متکی است ایجاد شود. در نهایت، لازم است تا در آینده، ارتباط بین امنیت غذایی و پایداری سیستم غذایی در سطح جهانی مورد تاکید قرار گیرد. با نگاهی به زنجیره ارزش گندم و ذرت و امنیت غذایی آفریقا و آسیا، تفاوت های مهمی را می یابیم. در حالی که تولید و تقاضا برای گندم و ذرت به دلیل رشد جمعیت و افزایش درآمد سرانه به افزایش خود ادامه خواهد داد، نرخ رشد در دو منطقه مهم متفاوت خواهد بود:
• آفریقا: بیشترین رشد جمعیت را دارد و در حال حاضر بزرگترین مشکلات ناامنی غذایی در جهان را دارد. در عین حال، این کشورها کمترین عملکرد ذرت و گندم را در هکتار دارند و احتمالاً منطقه ای است که بیشترین آسیب را از تغییرات آب و هوایی متحمل شده است. در حالی که مزارع زیادی با شرایط رشد خوب وجود دارد که در حال حاضر مازاد مواد غذایی را تولید می کنند، با این وجود بسیاری از مناطق آفریقا به واردات غلات، به ویژه گندم وابسته هستند.
• آسیا: در تامین تقاضای فزاینده برای غذا، آب و انرژی برای جمعیت رو به رشد با چالش هایی مواجه است. آسیا از انقلاب سبز سود برد اما اکنون با کمبودهای تغذیه ای دست و پنجه نرم می کند. اگرچه برنج در بسیاری از کشورهای آسیایی اصلی ترین محصول اصلی است، آسیا همچنین یکی از تولیدکنندگان عمده گندم با عملکرد متوسط (آسیای جنوبی) تا بالا (آسیای شرقی) است. ذرت به طور فزاینده ای تولید می شود، اما تا حد زیادی برای تولید دام؛ ناامنی غذایی به ویژه در جنوب آسیا و در ارتباط با دسترسی به غذا همچنان یک مشکل است. اما اضافه وزن و چاقی را نیز می توان مشاهده کرد (به ویژه هند و چین) ؛ مشخص شده است که سیاست های امنیت غذایی منجر به کشاورزی ناپایدار می شود. کاهش منابع طبیعی (خاک، آب، زمین، تنوع زیستی و بسیاری دیگر از خدمات اکوسیستمی) اگر مواد مغذی بیشتری به خاک ارائه نشود در آسیا ادامه خواهد یافت،.در مقابل، در بسیاری از مناطق آسیا، شدت تولید باید با استفاده از کودهای کمتر کاهش یابد.کشاورزی باید پایدارتر شود و باید بر افزایش پایداری تولید از طریق تنوع بخشیدن به کشاورزی تاکید بیشتری شود. تنها از این طریق می توان خودکفایی غذایی را در بلندمدت افزایش داد تا کشورهای واردکننده مواد غذایی کمتر به واردات وابسته شوند.

* تحلیل گر ودکترای توسعه کشاورزی

  • نویسنده : حسین شیرزاد