گروه گزارش «اقتصاد سبز»: یحیی امیری
اقتصادسبز آنلاین: هیچ تولیدکننده و صاحب برندی از گزند تولیدیهای زیرپلهای یا به اصطلاح زیرزمینی در امان نیست، تخریب برندهای صنعت غذا از شلیکی بیهدف سرچشمه میگیرد ولی چکشی کار است و خواب مدیر یا مدیران آن برند را تا مدتها آشفته نگه میدارد.
مهدی کریمی تفرشی رییس تعاونی تولیدکنندگان موادغذایی هم صنف، چندی پیش به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: یکی از اهدافی که ما در تعاونی مقابل مصرفکنندگان داریم مبارزه با کارگاههای زیرزمینی است.
با ورود تکنولوژیهای نو، در بستهبندی کار تخریبکنندگان صنعت مشکل شده، اما همچنان آبرو و اعتبار و سرمایه هر برندی را تهدید میکند. این نوع تهدید و تخریب تازگی ندارد. تقریباً در تمامی ادوار گذشته وجود داشته. در یکی دو دهه اخیر، صنایع گوشت و سوسیس و کالباس، حتی تولیدکنندهای مثل کاله هم در امان نبوده، بیزاری تولیدکنندگان صنعتی از کارگاههای زیرزمینی قابل درک است، نمونههایش در تاریخ یکصد ساله این صنعت کم و بیش در خاطرهها مانده است.
خلیل بهرامی خبرنگار حوادث روزنامه اطلاعات در دهههای 30 و 40 و 50 هولناکترین این واقعه را در خاطراتش ثبت کرده است در دهه آغازین پپسیکولا، او میگوید:
در اواخر دهه 30 صبح روزی که مثل هر روز کارم را در گشتزنی در راهروهای طبقات یک و دو کاخ دادگستری (روبهروی پارک شهر) شروع کرده بودم، چشمم به مرد میانسالی افتاد که یک شیشه پپسیکولا را که در دهنه آن سوسکی دیده میشد برای طرح شکایتش راهنمایی میخواست، او را به طرف اتاق معاون دادستان تهران راهنمایی کردم، عکاس من عکس از شیشه پپسی او گرفت. معطل پیگیری شکایت او نشدم، خبر به حدی جذاب بود که با سرعت به دفتر روزنامه آمدم و «با تیتر سوسک در شیشه پپسیکولا» خبر کوتاهی تنظیم کردم و روی میز آقای بهرام افرهی دبیر سرویس حوادث روزنامه گذاشتم. او هم از دیدن عکس و خبر به هیجان آمد، تقریباً همه خبرنگاران سرویس حوادث و سرویسهای دیگر با کنجکاوی عکس را تماشا کردند. عکس دست به دست میشد و بعد با حیرت و هیجان درباره این خبر حرف میزدند، آقای مهندس کردبچه، سردبیر که در جریان قرار گرفت از آنجا که آدم محافظهکاری بود گفت چاپ این خبر کمپانی پپسی کولا را زمین میزند و خسارت جبرانناپذیری وارد میکند، بهتر است با آقای مسعودی مشورت شود. من و آقای افرهی با در دستداشتن عکس و خبر به اتاق آقای عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات رفتیم تا نظر ایشان را بدانیم، آقای مسعودی با دیدن عکس و خواندن چند خط خبر آن رو به من گفت: چاپ این خبر به این صورت جُرم است و ویرانگر، کار ما تخریب نیست، خبر ناقص است، باید مستندپیگیری قضایی شکایت در متن خبر بیاید.
به سرعت به کاخ دادگستری و اتاق معاون دادستان تهران برگشتم. گفتند شاکی به آگاهی فرستاده شد. مأموران آگاهی همراه با شاکی به محل فروش این نوشابه رفتند، مردی با یک یخدان سرکوچه ملی لالهزار از این نوشابهها میفروخت، مأموران آگاهی با آدرسی که از او گرفتند به انتهای کوچه خراسانیهای خیابان ناصرخسرو رفتیم، در زیرزمین خانهای، کارگاه تولید قرار داشت.
صاحب این کارگاه یکی از کارگرهای اخراجی پپسی کولا بود، او با معلومات ناقصی که در کارخانه پپسیکولا پیدا کرده بود، با استفاده از شیشههای خالی پپسی، تولید خودش را با قیف در شیشه میریخت و در آن را با یک دستگاه مکانیکی تشتکزنی که از مغازههای بازار مسجد شاه خریده بود پُر میکرد، بهداشت کارگاه در حد صفر بود و سوسکی که درون یکی از شیشهها رفته بود از چشم کارگر پُر کننده نوشابه دور مانده بود. آنچه که کارآگاهان را متوجه تقلبی بودن این نوشابه کرده بود، تشتک در شیشه بود، در کارخانه پپسیکولا این تشتکها آرم داشتند ولی تشتک کارگاه سفید و بدون نوشته بود. نوشابه پپسی جعبهای 4 ریال قیمت داشت که به قیمت 5 ریال به مشتری فروخته میشد، این کارگاه نوشابه را 3 ریال به دستفروشها میداد و آنها به خاطر یک ریال سود بیشتر، از او میخریدند و میفروختند.
شبیهسازی ساندویچ
خلیل بهرامی گفته است: خبر از مرحله چند خط به چند صفحه تکمیل و در روزنامه چاپ شد نه با عنوان سوسک در شیشه پپسی کولا، بلکه انهدام یک کارگاه غیربهداشتی تهیه و تولید پپسی کولای تقلبی، به این ترتیب به کارخانه آسیبی وارد نشد، اما هُشداری شد به مردم که در خرید از دستفروشها، دقت کنند.
لالهزار دهههای پیش از انقلاب خیابانی بود شلوغ و پُرتردد، مملو از شهرستانیهایی که برای گردش و تفریح و استفاده از سینماها و تئاترهای آن در آمد و رفت بودند، در این خیابان پُر ازدحام، همیشه دستفروشهایی بودند که مواد غذایی زیرقیمت میفروختند، در لالهزار همه نوع خوراکی فروخته میشد و ساندویچ و نوشابه در رأس همه قرار داشت. از آنجاییکه این خیابان محل تفریح و گردش تهرانیها و مخصوصاً شهرستانهایی که به قصد گردش در این خیابان به تهران میآمدند که یکی از تفریحاتشان خوردن ساندویچ و کباب بود. ساندویچفروشیها در تمام مدت روز شلوغ بودند و غروبها بیشتر، یکی از معروفترین ساندویچفروشها به نام «بیسترو» در انتهای پاساژ فرزانه خیابان استانبول کنار یک سینما قرار داشت که به مغازه 6 ریالی معروف بوده انواع ساندویچ و نوشابه خنک 6 ریال و پوسترهای 6 ریالی همه در پشت شیشه دیده میشد.
این ارزانترین ساندویچفروشی این حوالی بود، اما در سرکوچه باربُد و کنار تئاتر دهقان، ساندویچ 3 ریالی هم فروخته میشد.
همبرگر با نان لواش
معروفترین کبابی لالهزار، کباب لولهای هوشنگ پلنگ بود که پشت ساختمان شهرداری (این ساختمان در میدان توپخانه و روبهروی راسته رادیو فروشها قرار داشت که بعدها تخریب شد و زمین وسیع آن مدتها ترمینال اتوبوسهای شرکت واحد شده بود) محل بساط کباب فروشی این آقا، یک منقل ذغالی بود که روی آن ورقههای فلزی سوراخدار (سوراخهای ریز) قرار داشت و کبابهای لولهای که از قبل مایهاش را در خانه آماده کرده بود با دست بهصورت لوله در میآورد و پخته شده آن لای یک ورق نان لواش و مشتی پیاز و جعفری خرد شده پیچیده میشد و مشتریهای گرسنه از خوردن آن لذت میبردند. کار او شبیهسازی ساندویچ همبرگر بود که در مغازهها یک تومان و او به نصف قیمت یعنی 5 ریال میفروخت، مشتریهای او بیشتر نوجوانها و جوانها بودند که ترجیح میدادند با صرفهجویی در قیمت سیرکردن شکم پول یک بلیت سینمای دیگر را هم در بیاورند، جوانهایی که برای تفریح به لالهزار میآمدند، مخصوصاً روزهای تعطیل با تماشای یک یا دو فیلم اقناع نمیشدند، گاهی در یک روز تا 4 یا 5 فیلم و تئاتر تماشا میکردند. شبیهسازی ساندویچ همبرگر و تخممرغ مزاحمتی برای صنایع غذایی نداشت، اما مغازهدارها، دل خوشی از کارآنها نداشتند، البته کسانی که برای تفریح به لالهزار میآمدند از طبقات مختلف دارا و ندار هم بودند، بیشتر جوانهای عشق سینما، برای دیدن فیلم بیشتر، مشتری ساندویچ تخممرغ 3 ریالی و کالباس 5 ریال میشدند.
تقلب در چند قدمی کارخانه
این دو نمونه از شبیهسازی را بدان جهت در این گزارش آوردیم تا پیشزمینهای از کارگاههای تولید مواد غذایی زیرپلهای داده باشیم، آنچه سبب فروش این دو موادغذایی در یک خیابان پرتردد میشد ارزانی بود و شامل سودجویی متقلبانه و مزاحمت برای برندهای بزرگ صنایعغذایی نبوده، ولی فلاکت عدم رعایت بهداشت محسوس است. یعنی با آلودگیهایی که داشت، جان را تهدید میکرد.
با رونق گرفتن محصولات صنایع غذایی، افرادی که در پی سودجویی و کسب درآمد بیشتر بودند به سراغ برندها هم رفتند، نصرتاله وحدت هنرپیشه تتأتر و سینما (که خوشبختانه در قید حیات است) خاطرهای طنز گوشه از دوغ آبعلی تقلبی تعریف کرده است: یکی از روزهای مردادماه سال 39 برای صرف ناهار به ویلای شماره 4 دوستی در مبارکآباد دعوت شده بودیم. به آبعلی که رسیدیم من و دو نفر دیگر از همراهان نزدیک پُل توقف کردیم که یک دوغ خنک بزنیم، کنار پُل مغازهای بود که دوغ خنک میفروخت، سه چهارتایی پیاده شدیم و یکی یک دوغ برداشتیم. دوغ از نظر من مزه دوغ آبعلی نداشت و مشکوک میزد، نگاهی به پستوی مغازه زدم، دیدم پسرکی جوان کنار یک مشک سفید رنگ دوغ نشسته و با قیف شیشهها را پُر میکند، به اعتراض به مغازهدار که اسمش آقای نصیری بود گفتم آقا من از شما دوغ آبعلی خواستم، این چه دوغیه که شما به من دادید؟
مغازهدار خیلی خوشرو گفت آقای وحدت، اینجا آبعلی است و این هم دوغ آبعلی، گفتم تقلب در چند قدمی کارخانه؟ خیلی جدی گفت چه تقلبی، دوغ ما دوغ آبعلی است. شما که از اول نگفتید دوغ کارخانه آبعلی میخواهم!
دو واحد قند خردکنی و یک واحد ادویهجات
چندی پیش، (قبل از کرونایی شدن) مدیر نظارت بر مواد غذایی و بهداشتی معاونت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد خبر از فعالیت 60 واحد بستهبندی مواد غذایی زیرپلهای داد که 12 واحد آن فوری پلمپ شده و پلمپ شدن 8 واحد دیگر در دست اقدام است. تقلب و تولید زیرپلهای در یزد؟ یزد از گذشتههای دور به شهر بیشیله و پیله و مردمانش به صداقت و پاکیزگی شهرت داشتند. اسماعیل جمشیدی روزنامهنگار پرسابقه گفته است: در سال 1353 برای تهیه سلسله گزارشهایی از جزایر خلیجفارس و هرمزگان و درگهان، توقفی یکی دو روزه در یزد داشتم یکی از حیرتانگیزترین مشاهداتم زندان خالی شهربانی یزد بود، جناب سرهنگ رییس شهربانی به من گفت زندان ما خالی است برای اینکه چک برگشتی نداریم، دعوا و زد و خورد منجر به شکایت در کلانتری نداریم، تقلب در موادغذایی و زد و بند برای معاملات غیرقانونی نداریم، تصادفات شهری منجر به شکایت و شکایت کسی نداریم، قاچاق و کلاهبرداری و… نداریم، برای همین زندان ما خالی است.
این آقای رضا مورکیان، مدیر نظارت بر موادغذایی یزد درباره کارگاههای پلمپ شده گفت: این واحدها شامل 5 واحد شیرینیسازی، دو واحد قندخُردکنی و یک واحد ادویهجات بوده است. در مجموع در سال گذشته یکهزار و 500 مورد بازرسی از صنایع تولیدی مواد غذایی در استان صورت گرفته است که در مجموع نیمی از این بازدیدها مربوط به واحدهای بستهبندی مواد غذایی است.
محصول استاندارد است، بستهبندی نه
در همین گزارش، این مقام مسؤول گفته است: متأسفانه برخی موادغذایی در کارگاههای زیرزمینی و حتی بعضاً با جعل شماره مجوزهای بهداشتی، بستهبندی و در بازار عرضه میشوند. در این رابطه کارشناسان بهداشت محیط معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی به جد در تلاش برای شناسایی و برخورد قانونی با اینگونه موارد هستند، وی استفاده از کارتنهای بازیافتی در تولید جعبههای بستهبندی بهویژه آنهایی که در ارتباط مستقیم با مواد غذایی هستند را منوط به یک سری ضوابط و اخذ پروانه دانست. محمدحسین ماجدی مدیرکل استاندارد یزد گفت: متأسفانه در حال حاضر بسیاری از محصولات که خود محصول، استاندارد است ولی بستهبندی آن استاندارد نیست. در همین گزارش آمده است: بهعنوان نمونهای از تخلف باید گفت: روغن کنجد تصفیه شده قابلیت سرخ کردن دارد ولی در مقایل روغن کنجدهای بکر و غیر تصفیه شده چنین قابلیتهایی را ندارند، این در حالی است که در بستهبندی این گونه روغنها درج میشود «مخصوص سالاد و پخت و پز» و اشارهای بر نداشتن قابلیت سرخ کردن در مورد آنها نشده است.
در همین مختصر بیانات مقام مسؤول دانشگاهی، به نکاتی بر میخوریم که از دید عامه مردم پنهان است و فقط متخصصین و دستاندرکاران اهل فن، میدانند چه تقلبی صورت گرفته است. با دقیقشدن در اظهارات هر متخصصی متوجه میشویم که صنایع غذایی چه پیچیدگیهایی دارد و چگونه اهالی تقلب، با ظرافت همه این حساسیتها را دور میزنند.
ریشه کار در ارزانی است
تکنولوژی بهکار رفته در صنایع غذایی کار کارگاههای زیرمینی را با مشکل روبهرو کرده و کارشان بسیار سختتر از گذشته شده، در کارخانههای تولیدات صنایع غذایی، تمامی موارد و مواد تولید زیر ذرهبین میرود. برندهای مشهور که با زحمت و سرمایهگذاری سنگین به شهرت رسیدهاند میدانند که با کوچکترین غفلت، مثلاً در بخش بهداشت محیط و آزمایشهای پزشکی کارکنان، نظارتهای استاندارد و بهداشت را هم بالای سرشان دارند، آگاهی جامعه از اهمیت موادغذایی بستهبندی شده خیلی بیشتر از گذشته شده، سختگیرانه شدن جای سهل شدن را گرفته و به این آسانی هیچ کارگاه زیرزمینی و زیرپلهای نمیتواند به عرصه آنها ورود کند، اما با این وصف تولید زیرپلهای متنوعتر از گذشته به نظر میآید، یک علت را دکتر منوچهر کیا اقتصاددان برای ما بازگو میکند:
ریشه نه تنها تمامی بلکه بخشی از کار این زیرزمینیها مستقیماً به اقتصاد ارتباط دارد، عامه مردم در خرید مایحتاج خود به ارزانتر خریدن فکر میکنند، کسی نمیپرسد برای چی روغن زیتون از بطر 8 هزار تومان به 80 هزار تومان رسیده، ولی تلاش دارند اگر جایی روغن زیتون کمی کمتر از 80 هزار تومان باشد خرید کنند. مصرف تولیدات زیرپلهای به دهها دلیل برای افراد خانواده ضرر دارد، اما وقتی پای چند 100 تومان ارزانی در میان باشد به طرف آن روی خوش نشان میدهند. در جنگ بین تولیدکنندگان قانونمند و منضبط با زیرپلهایها، این قیمتهاست که کفه ترازو را سبک و سنگین میکند.
راز موفقیت نستله چه بود؟
شاه بیت تولیدکنندگان موادغذایی زیرپلهای، قیمت پایین است، بنابراین باکی ندارند از موادغذایی تاریخ گذشته استفاده کنند. زیرپلهایها، کارشان به اصطلاح اهالی کسب و کار خیابانی «بزن در روست» معروف است از مدیرعامل شرکت نستله پرسیدند راز موفقیت این برند در سرتاسر جهان در چیست؟ او گفت در دور ریختن هرچه بد و فاسد شده است.
اولینبار در سال 1949 در خط تولید شیرخشک کودکان، متوجه کیفیت زیر استاندارد آن شدیم؟! (دقت کنید فقط کیفیت) دستور دادم خط تولید متوقف و تمام محتویات منبع به چاه ریخته شود.
این واقعیت که بهخاطر پایین بودن استاندارد سلامت و نزول کیفیت همه خطوط تولید را باید متوقف کرد کم و بیش مدیران صنایع غذایی ایران رعایت میکنند، برای تولیدکننده زیرپلهای لحاظ کردن این نکته امر بیهودهای است. یک خبر منفی درباره سوسیس و کالباس (دو سال پیش) یکباره تمام فروش صنعت را تحت تأثیر قرار دارد. محمد موسوی یکی از دستاندرکاران صنایع گوشتی کشور گفته است: «فردی که در سازمان ملی استاندارد، استفاده از خمیر مرغ را ممنوع کرد باید در نظر میگرفت که واحدهای زیرزمینی فعالیت خود را افزایش میدهند، ما زمانی خمیر مرغ را حتی از کشورهای اروپایی وارد میکردیم. و کسی را با آن کاری نبود، اما وقتی با فراهم شدن امکانات، خود تولیدکننده خمیر مرغ شدیم این بساط راه افتاد. ماهیت تولید خمیر مرغ در آییننامههای بینالمللی نیز بدون هیچگونه ایرادی قید شده پخش این قبیل خبرها، برهکشان کار و کاسبی زیرپلهایها میشود.
تکنولوژی چاپ باندرول
دکتر منوچهر کیا میگوید: تکنولوژی چاپ سیلک اسکرین و بعدها چاپ کامپیوتری خیلی از این بزن در روها را که علاقه شدید به پولدار شدن و سود بالا دارند، یعنی فکر میکنند شکل و شمایل بستهبندی یک کالای مشهور سبب فروش بالای آن میشود، وسوسه میکند. سال 41 که فروشگاه مواد گوشتی آرزومان در خیابان منوچهری تمام ایام روز پر از مشتری بود یک کارگر مستعفی کارخانه را وسوسه کرد که با آشنایی با حاج فتحعلی صبحی که در بازار مغازه داشت و با چاپخانه موسوی آشنا بود، مقداری برچسب و لیبل طراحی شده (در واقع کپی کرده) از آرزومان را چاپ کند. چاپخانهدار اعتراض میکند که نمیشود علناً برچسب آرزومان چاپ کند، این شخص ناچار کلیشه را عوض میکند و با طراحی جدید آرزو سفارش کار میدهد. (شرح این ماجرا در روزنامه اطلاعات همان سالها چاپ شده است) او گوشت یخی مانده در تعاونیهای ادارات را که قیمت بسیار نازلی داشت در یک کارگاه زیر زمین کاروانسروای احمدی در پامنار و با کمک ادویههای نزدیک به ادویههای اصلی و سیر فراوان، کالباس تولید میکرد، کالباسی که او تولید میکرد سیر فراوان داشت و سبب آزار خورنده میشد. یکی از مشتریهای این کالباس که اتفاقاً کارمند بهداشت تهران بود وادار به شکایت میشود، مأمورین ناچار به پیگیری میشوند و محل کارگاه را کشف میکنند. خود او در بازجویی اولیه به خبرنگار روزنامه گفته بود «اشتباه من این بود که دست روی یک برند مشهور گذاشتم آرزومان در آن سالها کیفیت بالایی داشت و به خاطر این کیفیت فروش هم بالا بود و نزد عامه مردم مقبولیت داشت.
شیشه و برچسب آسان
همین سهل شدن چاپ باندرول، آبلیموسازان تقلبی را وسوسه سوءاستفاده از آبلیموی شمشاد کرده بود، آبلیموی شمشاد شیشهای معمولی داشت و ساخت برچسب آن بسیار ساده بود، شیشه مشابه هم فراوان، این تولیدکننده قلابی که روزنامهها با تیتر «مردی که از کاه آبلیمو میساخت دستگیر شد» او که به ظاهر آدم باهوشی بود، محصولات خود را در جنوب شهر و ورامین و شهرری به فروش میرساند، تلاش داشت تا میتواند آبلیموی به اصطلاح دستساز خود را فلهای بفروشد، مدتی کلهپزی و ساندیچیهای گمرک و امیریه را هدف گرفت. اما روزی ناپرهیزی کرد و سراغ کلهپزیهای بالای شهر رفت، روزی که در کلهپزی میدان تجریش آبلیموی دستساز او روی میز یکی از کارشناسان غذایی قرار گرفت رنگ زرد غیرعادی آن توجه مشتری کنجکاو را جلب کرد، به مزه آن ایراد گرفت و پیگیر کارگاه این تولیدکننده شد و سرانجام با بازرسی و حضور مأموران آگاهی پرده افتاد. در اوایل دهه 50 زردچوبه بستهبندی شده تقلبی هم وارد بازار شد. مرحوم حاج صفری عطار پر سابقه بازار حضرتی گفته است: برند صدف فلفل و زردچوبه بستهبندی را وارد بازار کرده بود، یک کارگاه زردچوبه سابی که اتفاقاً گاهی مشتری من هم میشد، با آشنایی که در کوره پزی شهرری داشت، آجرهای زردرنگ کوره پزخانه را میخرید و سابیده آن را قاطی زردچوبه واقعی میکرد، بستهبندی او برای همآوایی با صدف «صادق» نام داشت. مسمومیت غذایی یکی از مشتریها موجب شد، کار به بازدید از کارگاه کشیده شود و راز کار او برملا گردد.
زیرزمینیها در شهرستانها
احمد آزادمرد، رییس هیأت مدیره سندیکای صنایع کنسرو ایران، درباره لطمهای که تولیدکنندگان زیرزمینی به این صنعت میزنند گفت قیمتهاست. «چندی پیش خبرهایی مبنی بر اینکه کنسروهایی به مراکز پخش عرضه میشود که 50 درصد زیرقیمت است و بازار محصولات اصلی و استاندارد ما را به شدت تحت تأثیر قرار داد، در پیگیریهای دقیق و حرفهای به این نتیجه رسیدیم که این کنسروها در کارگاههای زیرزمینی (مخفیانه و دور از چشم ناظران و بازرسان) تولید میشود. او گفت: کیفیت موادغذایی یک اصل تولید است، آنچه که این تولیدکنندگان زیرزمینی عرضه میکنند فاقد کیفیت است و همه مردم هم حوصله و توان پیگیری کالایی که میخرند را ندارند. اما این زیرزمینیها لطمه بزرگی به بازار ما که کنسرو استاندارد و با کیفیت بالا تولید میکنیم وارد میسازد. حمید ترکزاده رییس مرکز بهداشت شماره یک اصفهان به خبرگزاری موج اصفهان خبر از کشف 11 کارگاه غیرمجاز و زیرزمینی در اصفهان داد. او در توضیح بیشتر یادآور شد از 150 شکایت ثبت شده در سامانه 190 و بازرسیهای انجام گرفته به 735 مورد موادغذایی غیرقابل مصرف و تاریخ مصرف گذشته رسیدیم. یکی از شگردهای کار این کارگاههای زیرزمینی نظیر تاریخ و تجدید باندرول است.
کارگاههای زیرزمینی موادغذایی بیاعتنا به بیارزش شدن موادغذایی مانده و تاریخ مصرف گذشته، لطمه بزرگی به برندهای مشهور میزنند. تجدید بستهبندی موادغذایی فاسد شده و از کیفیت افتاده را فقط کارگاههای زیرزمینی انجام میدهند.
محل نشان و پروانه تولید
دکتر مجید افلاکی، دبیر سابق انجمن فرآوردههای گوشتی روی بهداشت محیط تولید بسیار حساس بود، یکبار مرا (یحیی امیری) به بازدید سرزده از کارخانه سوسیس و کالباس یکی از برندهای مشهور برد. مقایسه سطح بهداشت و مواد اولیه درجه یک این برند و نظارتهای فنی و دقیق این محصولات قابل تحسین بود. مقایسه این کارخانه با کارگاههای زیرزمینی که پخش فیلم بازرسی از یکی از آنها از تلویزیون، چنان سبب آزار بینندگان شده بود که بازار فروش را تا 50 درصد پایین آورد، یعنی مردم با تماشای آن گزارش تصویری تلویزیونی تا مدتها حاضر نبودند مواد غذایی گوشتی بستهبندی شده بخرند.
او که سالها در این سمت فعال بوده یکی از راهکارها را بازرسی ویژه برندهای مشهور از بازار فروش میدانست، اما آیا همه برندها حوصله و توان چنین بازرسیهایی دارند؟
تولیدکنندگان بدون مجوز و پروانه، روی بستهبندیهای خود شمارههای قلابی میزنند. آنچه که کار این افراد را مشمئز کنننده کرده است بیتوجهی به سطح بهداشت محیط تولید است، غذای بیکیفیت، اشتها را کور میکند، اما غذای مانده و فاسد سلامتی و جان انسان را به خطر میاندازد، تولیدکنندگان زیرزمینی، هیچ اعتنایی به سلامت مردم ندارند. مواد غذایی گوشتی در محیطهای تولید با استاندارد بهداشتی بالا کار میشود، در کارگاههای زیرزمینی، بهداشت در حد صفر است، بازرسی از یک کارگاه تولید لبنیات در کرج نشان داد که حتی آب مورد نیاز برای ساخت ماست از شیرخشک فلهای آب رودخانه بوده، جالب اینکه مدیر این کارگاه گفته بود: مشکلی نیست، حرارت وارد شده به پاتیلهای شیر، میکروبها را میکشد!
ضایعات کارخانه را نفروشید
آنچه این تولیدکننده لبنیات در کرج درباره میکروبکشی ماست با حرارت و درجه جوش شیر تغلیظ شده میگوید با آنچه کارخانهداران درباره حرات و پاستوریزه شدن مواد غذایی در مبارزه با ویروس کرونا میگویند به ظاهر یکی است اما در واقعیت تفاوت آشکار دارد. این نکتهآی است که دقت در آن کار همه مصرفکنندگان نیست. مهدی کریمی تفرشی رییس هیأت مدیره تعاونی تولیدکنندگان مواد غذایی هم صنف راه چاره مبارزه با این آسیبزنندگان به صنایع غذایی را در برخورد قاطع قوه قضاییه و برخورد قهری میداند، پلمپ کردن هر کارگاه زیرزمینی خدمت به سلامتی مردم جامعه است. کارگاههای غیرمجاز و بدون پروانه زیرزمینی عموماً از مواد اولیه تا مرغوب و تاریخ گذشته و دورریختنی استفاده میکنند و در دراز مدت هزینه درمان را بالا میبرند. فاجعه وقتی است که این تولیدات نامرغوب وارد خط صادرات هم بشوند. صنایع غذایی ایران در دو سه دهه اخیر در رقابت با تولیدکنندگان ترکیه و حتی اروپایی موفقیتهایی داشتهاند. این پیروزی به آسانی حاصل نشده ولی اگر نظارت دقیقی بر صادراتیها انجام نگیرد، بهزودی همه مشتریها از دست میرود. این منطق که واردات بیکیفیت کم نداریم، پس میتوانیم صادرات کم کیفیت هم داشته باشیم پاک کردن صورت مسأله است، ورود محصولات زیرزمینی در فروشگاههای بزرگ رقابتی مشکل است، خارج کردن مواد اولیه بدون کیفیت و نامرغوب از خط تولید کاری است درست اما… اشتباه بزرگ این است که این دورریزها به کارگاههای زیرزمینی فروخته شود! #