صنعت پخش در محاصره 6 چالش
صنعت پخش در محاصره 6 چالش
صنعت پخش در طول دو دهه اخیر نقش کلیدی در توسعه صنایع تولیدی کشور ایفا کرده و از جایگاه در خوری نزد تولیدکنندگان برخوردار شده است و امروزه این اهمیت به اندازه‌ای شده که بسیاری از شرکت‌های تولیدی رأساً مبادرت به ایجاد شرکتی برای پخش و توزیع محصولات خود کرده‌اند.

مهندس محمدرضا جمشیدی

صنعت پخش در طول دو دهه اخیر نقش کلیدی در توسعه صنایع تولیدی کشور ایفا کرده و از جایگاه در خوری نزد تولیدکنندگان برخوردار شده است و امروزه این اهمیت به اندازه‌ای شده که بسیاری از شرکت‌های تولیدی رأساً مبادرت به ایجاد شرکتی برای پخش و توزیع محصولات خود کرده‌اند.
امروز حدود 9 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را صنعت پخش به خود اختصاص می‌دهد که نشاندهنده اهمیت اقتصادی این صنعت است. صنعتی که رشد آن می‌تواند با تسهیل ارتباط تولیدکننده و مصرف‌کننده، زمینه‌ساز جهش تولید به شکل مطلوب شود.
با این ویژگی‌ها صنعت پخش در ایران دچار گرفتاری‌های متعددی است، معضلاتی نظیر نظام مقرراتی، فرسودگی ناوگان حمل و نقل و… به این صنعت آسیب‌زده است.
در زنجیره عرضه، نقش صنعت پخش بسیار حیاتی است و نمی‌توان کاستی‌ها را نادیده گرفت و از این نکته به‌راحتی عبور کرد که این صنعت در هیچ دوره‌ای سود ده نبوده است.
با نگاهی اجمالی به تاریخچه سیستم توزیع کالا در دنیا در می‌یابیم که عمدتاً تولیدکنندگان، واردکنندگان و توزیع‌کنندگان کوچک و بزرگ، بازیگران و گردانندگان اصلی این سیستم بوده‌اند و در نهایت فروشگاه‌های بزرگ و کوچک (عمده‌فروشان و خرده‌فروشان) وظیفه عرضه مستقیم کالا یا خدمات را برعهده داشته‌اند.
با گذشت زمان و سیر تکامل این صنعت، نهادهای مذکور جای خود را به شرکت‌های تخصصی پخش دادند و به‌تدریج نوع فعالیت آنها تغییر کرد که این امر منجر به بهبود وضعیت سیستم توزیع کالا و خدمات شد.
در همین راستا این نهادها جای خود را به شرکت‌های تخصصی پخش دادند و نوع فعالیت آن‌ها نیز تغییر کرد که این امر منجر به بهبود وضعیت سیستم توزیع کالا و خدمات شد.
به‌همین ترتیب فعالیت شرکت‌های پخش از سطح بومی و ملی فراتر رفت تا جایی‌که برخی از آن‌ها مبادرت به پخش زنجیره‌ای در سراسر دنیا کردند.
در عصر حاضر، شرکت‌های پخش در کشورهای پیشرفته دنیا، پس از تحقیقات بازاریابی و با در نظر گرفتن فراوانی مصرف‌کنندگان کالا، اقدام به فروش و ارائه خدمات می‌کنند.
به عنوان نمونه در کشور آمریکا به ازای هر یک‌هزار نفر مصرف‌کننده 1.6 واحد صنفی توزیع کالا و در کشور آلمان به ازای هر یک‌هزار نفر مصرف‌کننده حدود 9.4 شرکت پخش وجود دارد. در کشور ما نیز حدود 950 هزار شرکت پخش و توزیع کالا به‌صورت رسمی و غیررسمی فعال هستند که فعالیت خود را توسعه نیز داده‌اند. بی‌تردید یکی از مهمترین بخش‌های شرکت‌های پخش و توزیع کالا، انبارش و نگهداری محصولات است که متأسفانه در کشورمان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و واحدهای صنفی فعال در این بخش، عموماً به‌صورت غیراستاندارد و سنتی مبادرت به انبارداری کالا می‌کنند، این در حالی است که کشورهای توسعه یافته با در اختیار داشتن فضای وسیع برای انبارداری کالا و در نظر گرفتن استانداردهای جهانی، اقدام به انبارش می‌کنند.
در این وادی نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت این‌که سیستم توزیع و پخش کالای نامناسب، علاوه بر تحمیل هزینه‌های جانبی برای تولید، ممکن است اثرات منفی دیگری همانند ایجاد ترافیک افزایش مصرف سوخت، آلودگی هوا، افزایش ترددهای بی‌نتیجه و… به‌همراه داشته باشد که بر روی ناوگان حمل و نقل تأثیرهای منفی می‌گذارد.

نقش شرکت‌های پخش در اقتصاد
واقعیت این است که مفهومی که در فضای اقتصادی و عمومی کشور از آن به عنوان «صنعت پخش» یاد می‌شود، طی دو دهه اخیر نقش برجسته‌ای در فضای اقتصاد جهانی ایفا کرده است.
در حقیقت گسترش شبکه‌های ارتباطی و رشد زندگی اجتماعی باعث شده تا نقش شرکت‌های پخش و توزیع اقلام اساسی در حیات انسان امروز افزون‌تر از هر زمان دیگری متبلور شود.
امروز دیگر تصور اقتصاد بدون زنجیره به‌هم پیوسته شرکت‌های تأمین، توزیع و پخش اقلام اساسی و مصرفی ممکن نیست.
اغلب واحدهای صنعتی و شرکت‌های تولیدکننده در بخش‌های مواد غذایی، شوینده‌ها و… با استفاده از شرکت‌های پخش تلاش می‌کنند ارتباط نزدیکی با سبد مصرفی انسان در عصر پسامدرن ایجاد کنند.
راهبرد پخش مویرگی در زنجیره تأمین کالاهای تند مصرف FMCG ، فروش مستقیم موادغذایی، شوینده‌ها، محصولات بهداشتی و آرایشی و… به‌قدری افزایش یافته که اگر روزی این زنجیره به‌هم پیوسته متوقف شود، روند عادی زندگی مردم مختل خواهد شد.
امروز صنعت پخش در تار و پود زندگی جدید لانه کرده و از یک طرف تولیدکنندگان از طریق ارتباط با شرکت‌های پخش به‌دنبال سهم افزون‌تر از بازار هستند و از دیگر سو شبکه مویرگی در تلاش است تا عدالت اجتماعی را محقق سازد.

موانع و چالش‌های صنعت پخش

1-‌ کمبود سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه:

به‌دلیل حاکم بودن نگاه سنتی گذشته به این صنعت و غیرعلمی بودن فرآیندهای توزیع با توجه به نقش مهم مدیران قدیمی در صنعت پخش امروز، توجه چندانی به سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه نشده است.
بدیهی است که مهمترین گام جهت بهینه‌سازی این صنعت، اجرای پروژه‌های تحقیق و توسعه در بخش‌های مختلف از جمله پخش سرد و پخش گرم به‌صورت عمومی و همچنین در گروه کالایی خاص است.

2-‌ سیاست‌های غیرکارشناسی دولتی:

امروز دولت با سیاست تخصیص ارز دولتی پیامدهای منفی بسیاری برای این صنعت داشته، چرا که قیمت‌گذاری دستوری به‌خصوص در بخش دارو مانع سرمایه‌گذاری گسترده و توسعه در شرکت‌های پخش شده است.

3-‌ نبود حمایت دولت:

همانطور که اشاره شد صنعت پخش 9 درصد از تولید ناخالص داخلی را به‌خود اختصاص داده که این مسأله نشاندهنده اهمیت این بخش در اقتصاد است. بی‌تردید حمایت دولت از این بخش با توجه به ویژگی‌هایی که دارد می‌تواند بسیاری از شاخص‌های اقتصادی از جمله نرخ بیکاری را تعدیل و موجب رونق دوباره شرکت‌های فعال در این صنعت شود، اما متأسفانه نه تنها نگاه حمایتی از این صنعت اشتغالزا در کشور صورت نمی‌گیرد، بلکه بخشنامه‌های خلق‌الساعه همواره به مثابه چوبی لای چرخ این صنعت عمل می‌کند.

4-‌ ابهام در قوانین:

ابهام در قوانین این صنعت بیشتر آنجا خود را نشان می‌دهد که مراجع قانونگذاری در تصمیم‌گیری‌هایی که تأثیر مستقیم بر روی صنعت پخش دارد از مشورت شرکت‌هایی که در این صنعت فعالیت می‌کنند، بهره نمی‌برند.
به‌عنوان نمونه محدودیت‌هایی که در راستای تردد خودروهای پخش در محدوده طرح ترافیک وجود دارد و یا عوارض بالایی که از شرکت‌های پخش توسط شهرداری‌ها اخذ می‌شود در زمره محدودیت‌هایی قرار می‌گیرد که به‌واسطه ضعف و ابهام قوانین، هزینه‌های بالایی را به شرکت‌های پخش تحمیل می‌کند.

5-‌ نداشتن متولی مشخص:

اگرچه این 4 مورد از چالش‌های اصلی امروز صنعت پخش به‌شمار می‌رود، اما موضوعاتی نظیر مدیریت سنتی و غیرکارآمد، ضعف آموزش نیروی انسانی، کمبود ورود فناوری‌های جدید به صنعت پخش و ناوگان مستقر فرسوده، کاهش قدرت خرید مردم و از همه مهمتر نداشتن متولی مشخص برای صنعت پخش از جمله چالش‌های اساسی دیگر به‌شمار می‌رود.
این اصلاً جالب نیست که هنوز مشخص نباشد متولی اصلی صنعت پخش کدام ارگان، نهاد یا وزارتخانه است. این امر منجر به آن شده که بسیاری از شهرداری‌ها و یا نهادهای دیگر بتوانند با سلایق شخصی خودشان در امورات شرکت‌های پخش دخالت کنند و در بسیاری از موارد مانع رشد مستمر این گونه شرکت‌ها شوند.

6-‌ تعیین حاشیه سود دستوری:

در حقیقت حاکم بودن اقتصاد دستوری منجر به تعیین حاشیه سود دستوری برخلاف قاعده اقتصاد برای شرکت‌های پخش شده است، چرا که در کمتر نقطه‌ای از دنیا می‌توان سراغ گرفت که دولت‌ها حاشیه سود شرکت‌های پخش را تعیین کنند.
با توجه به گسترده بودن جغرافیای کشور و تفاوت در هزینه‌های عملیاتی شرکت‌های پخش در شهرهای مختلف، بنابراین دور از انتظار نیست که دارای هزینه‌های خدمات متفاوت از هم باشند و در این فضا هرگونه تعیین حاشیه سود دستوری، به ریشه صنعت آسیب وارد می‌کند.
تعیین حاشیه سود دستوری در این صنعت باعث شده تا شرکت‌های نوپا توان بقا نداشته باشند و از این‌رو بخش خصوصی امروز دیگر کمتر تمایل به سرمایه‌گذاری در صنعت پخش دارد.

 
 

اقتصادسبز آنلاین / اقتصاد سبز آنلاین / اقتصادسبز / اقتصاد سبز / صنایع غذایی / صنعت غذا / کشاورزی / پایگاه خبری صنعت غذا

 

  • نویسنده : محمدرضا جمشیدی