اقتصادسبز آنلاین: «کشور ما در صنعت غذا و تولید محصولات غذایی دارای مزیت نسبی قابل قبولی است. اگر بتوانیم ریلگذاریهای لازم را در این زمینه انجام دهیم و روابط سیاسی خودمان را بهبود بخشیم تا اقتصاد ما بهصورت جهانی فعال شود، شاهد رشد خوبی در اقتصاد صنعت غذا خواهیم بود. در این رابطه نیاز به این نیست که راه دور برویم، بلکه در همین بازار منطقه و خاورمیانه و بخشی از آسیای غربی و حتی قسمتی از اروپا، بازار بسیار پرارزشی برای صنعت غذای کشور فراهم است.» این، بخشی از سخنان مهندس علی موحد، دبیرکل سابق کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران در گفتوگو با «اقتصاد سبز» است. در ادامه، متن کامل این پرسش و پاسخ میآید.
با توجه به اینکه فعالین صنعت غذا در طول چند سال گذشته، حضور بسیار پررنگی در اتاق بازرگانی داشتهاند. آیا اتاق توانسته است به رسالت و وظایف خود در مباحث اقتصادی و حمایت از صنایع غذایی به خوبی عمل کند؟
صنعت غذا را نمیتوان با بقیه صنایع یا شاخههای اقتصادی کشور همتراز دانست ، این صنعت از جایگاه ویژهای برخوردار است. برخلاف بقیه صنایع که مثلا در آنها بحث رفاهی مطرح است، صنعت غذا یک ضرورت و اصل است و وضعیت و جایگاه ویژهای در بین دیگر صنایع و شاخههای مختلف اقتصادی دارد. با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور و مناسبات ما با دیگر کشورها، شاید کمبود در هر شاخهای از صنایع توجیه داشته باشد و عدم ارتباط با کشورهای صاحب صنعت، تنها ما را با یک افت مواجه کند اما جامعه را از پا نمیاندازد، ولی صنایع غذایی باید در هر شرایطی زنده و پایدار بماند و در غیراینصورت، واکنش جامعه را بههمراه خواهد داشت. بنابراین هیچ سیستم اقتصادی و حکومتی وجود ندارد که چشم خود را به روی نیازهای صنایع غذایی ببندد و ارزشهای آن را در ردیف شاخههای دیگر ارزیابی کند و بدیهی است که در سیاستگذاریها و برنامهریزیها باید با دیدگاه خاص و ویژهای به آن نگاه کرد که در غیر اینصورت واکنشهای عمومی دور از ذهن نخواهد بود . خوشبختانه ما در منطقهای از جغرافیای جهان زندگی میکنیم که با توجه به شرایط آب و هوایی، امکان تولید مواد اولیه متنوعی در آن وجود دارد و از آنجا که اساس صنایع غذایی، محصولات کشاورزی است، در کشور ما امکان تولید انواع محصولات غذایی تا حد قابل قبولی وجود دارد؛ اگرچه خشکسالیهای اخیر تا حدی باعث ایجاد مشکل شده است، اما اصولاً کشور ما جزو مناطق شاخص برای تولید مواد اولیه مختلف صنایع غذایی مثل حبوبات و… بوده و شاهد برنامهریزیهایی نیز بودهایم که توانسته است این تولیدات را رونق ببخشد. کشورهای همسایه و حدود پانصدمیلیون جمعیت منطقهای که در آن زندگی میکنیم با ارزشهای غذایی و ذائقه ایرانیها آشنا هستند ،که این امر به خوبی می تواند باعث رونق صنعت غذا شده و یک امتیاز بسیار خوب و ارزشمند برای ما محسوب میشود و ارزش و جایگاه صنعت غذای کشور را برای تأمین نیازهای داخلی و همچنین ارتباط با بازارهای منطقه خاورمیانه، آسیای غربی و کشورهایی که علاقهمند استفاده از محصولات ایرانی هستند، دوچندان میکند.خوشبختانه در صنایع غذایی کشور، فعالیتهای چشمگیری صورت گرفته و با وجود تمامی تنگناها و مشکلات در ارتباطات بینالمللی کشور، صنعت غذا تقریباً به روز است و آنچنان عقبافتادگی از جهان نداریم، اما واقعیت این است که رشد و تحوّل تکنولوژی در صنایع دیگر جهان با شتاب انجام شده است و متأسفانه ما بهدلیل مسائل و مشکلات موجود نتوانسته ایم همتراز با جهان و حتی کشورهای درجه دو دنیا، در ریل پیشرفت قرار گیریم، اما در صنعت غذا ، این نوگرایی همواره وجود داشته است و با یک تقریب بسیار کم میتوان گفت که صنعت غذای ما در اشل و اندازه و تراز صنایع غذایی جهان است. امید است که مسئولین دولتی، نمایندگان مجلس و برنامهریزان کشور به این مهم توجه خاص داشته باشند و بیش از پیش کمک کنند. از طریق صنایع غذایی میتوانیم جایگاه بسیار خوبی در بازارهای بینالمللی به دست آوریم. بهطوری که میدانیم در تحریمهائی که علیه ما وضع شده است، غذا و دارو مستثنی است و این خود یک امتیاز و فرصتی بسیار خوب است که از کانال صنایع غذایی بتوان در بازارهای بینالمللی، وضعیت خود را بهبود بخشیم.
بحران اصلی اقتصاد کشور در سال 1401 اتفاق افتاد. دولت سیزدهم بدون توجه به زیرساختها و شرایط بینالمللی و بدون مشاوره با بخش خصوصی، جراحی بزرگ اقتصاد یا حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی را که مدتها قبل توسط دولتهای دیگر مطرح میشد، عملی ساخت. در واقع وقتی که قیمت دلار در یک مقطع کوتاه به دو برابر میرسد، اولین چیزی که به ذهن خطور میکند اینکه صنعت غذا با کمبود نقدینگی دست و پنجه نرم کرده و بانکها، فاقد منابع لازم برای تضمین تولید میشوند. از طرف دیگر، نوسان قیمت مواد اولیه باعث شد که هیچ تولیدکنندهای قادر به برنامهریزی در زمینه صادرات نباشد. بعد از آن نیز دولت به بدترین شکل با استفاده از اقتصاد دستوری، قیمتگذاری و در شرایطی که تمام مؤلفههای تولید افزایش یافت، تولیدکننده ناچاراً به یکسری از اتفاقات تن داد؛ ماحصل این پارادوکس چیزی جز ضعیفشدن تولید نیست، چه تحلیلی در این رابطه دارید؟
یکسری واقعیتهای مسلم وجود دارد و آن این که قیمتها نباید به شکل دستوری به حیات خود ادامه دهد. در هیچ جای دنیا قیمت چیزی نیست که به واسطه دستور تعیین شود. در واقع قیمت را بازار معین میکند؛ سازوکار بازار، سازوکار یک روزه و دو روزه نیست و به عمر تاریخ اقتصادی جهان است. بازار، قیمتها را تعیین میکند و گستره دید اشخاص نمیتواند به اندازه بازار باشد و معمولاً اشخاص در یک محدوده تنگ به مسائل و مشکلات مینگرند و برای رفع همان محدوده، اقدام به اخذ تصمیمات میکنند. یکی از اشکالات اساسی در اقتصاد ما این است که قیمتگذاری دستوری اعمال میشود و تا زمانیکه به این شکل باشد، بعید میدانم شاهد رونق در زمینههای اقتصاد کشور باشیم. دیگر اینکه ما در اقتصاد، چیزی بهنام جراحی اقتصادی نداریم و با آن که این کلمه از زبان بسیاری از دولتمردان و اقتصاددانان به گوش میرسد، اما جراحی اقتصاد، کاملاً اشتباه و بیجا و بیانگر وضعیت نامناسب قبل است که نشان میدهد در طول زمان، آنقدر بد عمل کردیم که حالا به خیال خودمان میخواهیم با جراحی، وضعیت را سامان دهیم. اصولاً هر جراحی، توأم با خونریزی است؛ (خونریزی تحمیلی به مردم) یعنی شریان اقتصادی مردم را با جراحی، دچار درد و خونریزی و تبعات ناگوار میکنیم. ما در اقتصاد، چیزی به نام جراحی اقتصاد نداریم و حتی اگر در مقطعی، یک دولت میبیند دولت قبلی، عملکرد نامناسبی داشته است، نمیتواند ادعا کند که با جراحی اقتصادی، همه مسائل و مشکلات اقتصادی جامعه را حل نماید. در واقع، به همان مدت زمانی که دولتهای قبل، چشم خود را روی مسائل و مشکلات بسته و باعث ایجاد معضل شدند، وقت نیاز است تا با برنامهریزی نسبت به حل مشکلات اقدام کنند.
شما در هیچ کتاب و اندیشه اقتصادی نمیتوانید چیزی بهنام جراحی اقتصادی پیدا کنید، بلکه حل عاقلانه و اقتصادی و براساس معیارهای اقتصادی مسائل و مشکلات مطرح است. در کشور ما هم همینطور است و مطمئن باشید که اگر بخواهند جراحی اقتصادی انجام دهند به نتیجهای نخواهد رسید. تا زمانی که در کشور، استراتژی معین و مدون در مورد توسعه اقتصادی نداشته باشیم که با تغییر دولتها نیز ثابت مانده و عوض نشود، نمیتوان انتظار خاصی از بهبود و اصلاح وضعیت اقتصادی کشور داشت و در سطح جهانی، جایگاه خاصی پیدا نخواهیم کرد. این امر نیز با استفاده از استعدادها و اشخاص خاص در جامعه و با قرار گرفتن در یک مدار و مسیر مشخص تحقق مییابد. در حال حاضر متأسفانه شاهد آن هستیم که جوانان و حتی بزرگسالان صاحب فکر و متخصص از کشور مهاجرت کرده و همانها در کشورهای دیگر به نحو شایستهای در بخشهای مهم، از پسِ مسئولیتهای بسیار ارزشمند برآمدند. بیشک کشور ما، یک کشور با استعداد با ظرفیتهای فراوان است و در حقیقت هر زمان که ریلگذاری درست صورت گرفته، نبوغ خود را نشان داده است. اقتصاد از این معنا جدا نیست؟ مادامی که نتوانیم یک ریلگذاری مشخص و معین در زمینه اقتصاد برای کشور فراهم کنیم، نه تنها اقتصادمان سامان نمیگیرد، بلکه از شاخههای دیگر همچون بخشهای فرهنگی، اجتماعی و … نیز نباید انتظار داشت که به نحو شایسته و مطلوبی به درجهای از رونق برسند. در یک کلام باید گفت که با تدوین استراتژی توسعه اقتصادی، سیاست هم شکل خواهد گرفت.
به عنوان کسی که سالها، دبیر انجمن شیرینی و شکلات بوده و از بنیانگذاران کانونهای انجمنهای صنایع غذایی و دبیرکل کانون بودهاید و امروز هم تولیدکننده موفق مواد اولیه در صنعت غذا هستید؛ بهطور اخص، وضعیت صنعت غذا را در سال 1401 چگونه ارزیابی میکنید؟
صنایع غذایی ما در حوزه اقتصاد کشور اصولاً از شاخههای دیگر صنایع غذا پیشروتر است. شاید بسیاری از تکنولوژیهای مدرن و پیشرفته را در اختیار نداشته باشیم، ولی عموماً اگر بخواهیم این صنعت را با بقیه شاخههای صنایع کشور مطابقت داده و مقایسه کنیم، صنعت غذا با وجود همه مسائل، مشکلات و بحرانهای کشور و معضلات بینالمللی که با آنها مواجه بودهایم، بهتر از بقیه صنایع، خود را حفظ کرده و توانسته است تا حدود زیادی خودش را در تراز جهانی نگه دارد. البته طبیعتاً از مسائل و مشکلات کشور هم آسیب میبیند و هماکنون تأمین مواد اولیه، یکی از مشکلات صنایع غذایی است که از تصمیمگیریهای اشتباه بخشهای مختلف دولتی آسیب میبیند. بحث قیمتگذاری دستوری نیز از مشکلات بزرگ صنعت است؛ این که یک قیمت باید از سوی کارخانه تعیین شده و یک قیمت هم برای مصرفکننده در نظر گرفته میشود؛ همه اینها ابداعات غلطی است که جزو اقدامات اقتصادی تلقی نمیشود. تمامی اینها بعد از مدتی روی هم تلنبار شده و سرانجام به این نتیجه میرسند که به اصطلاح خودشان، اقتصاد را جراحی کنند. نمیتوان این موارد را نشانهای از تصمیمات درست و بررسی شده اقتصادی دانست. اقتصاد، یک تجربه پدیده شده در همه جای دنیاست که ما نمیتوانیم یک شاخه خاص برای خود اجرا کنیم. صنعت غذا، زنده بوده و دارای نیروی انسانی فوقالعاده، هم از لحاظ تحصیلی و هم تجربی در سطح بسیار بالا و قابل قبولی است. تاکنون نیز در تأمین مواد اولیه مورد نیاز جامعه اقتصادی، رو سفید عمل کرده و این امر با مایه گذاشتن از سرمایه و امکانات تحقق یافته است. تولیدکنندگان صنعت غذا با همه توان و با ریلگذاریهای خاص خود در همه موارد از ضروریترین محصولات گرفته تا بخشهای رفاهی و لوکس و کالاهایی که در قدیم به عنوان سوغات از خارج تهیه میشد، موفق عمل کردهاند. یکی از مسائل و مشکلاتی که اساساً اقتصاد ما با آن مواجه است؛ این است که ارتباط بینالمللی ما دچار تحریم و یا ضعف ارتباطی و مسائل سیاسی است. امروزه اقتصاد، یک پدیده محلی نیست بلکه یک پدیده بینالمللی و پیوسته جهانی است. بخشی از یک محصول در غربیترین منطقه دنیا و بخشی دیگر در شرقیترین منطقه از جهان تولید شده و سپس با هم هماهنگ شده و تشکیل یک محصول میدهند. اقتصاد یک پدیده جهانی است. به یاد دارم که در سالهای دور، خودکفایی اقتصادی بیان میشد، ولی ظرف چند سال گذشته این واژه از زبان مسئولین بیان نمیشود، چون به تدریج متوجه شدند که نمیتوان در زمینه تمامی محصولات خودکفا شد و هر کشور دارای استعدادها و توانمندیهای خاص خود است که به او اجازه تولید یک یا چند محصول را میدهد.قاعده مزیت نسبی، در اقتصاد یک اصل مسلم است و نمیتوان مزیت نسبی را رها و اقدام به تولید محصول کرد. باید دید در کشور یا بنگاه اقتصادی خود در زمینه چه محصولی، مزیت نسبی داریم. قاطع میگویم که کشور ما در صنعت غذا و تولید محصولات غذایی دارای مزیت نسبی قابل قبولی است. اگر بتوانیم ریلگذاریهای لازم را در این زمینه انجام دهیم و روابط سیاسی خودمان را بهبود بخشیم تا اقتصاد ما بهصورت جهانی فعالیت کند، شاهد رشد و نمو خوبی در بخش خواهیم بود. نیاز به این نیست که راه دور برویم، بلکه در همین بازار منطقه و خاورمیانه و بخشی از آسیای غربی و حتی قسمتی از اروپا، بازار بسیار پرارزشی برای صنعت غذای کشور فراهم میشود.در یک کلام اگر میخواهیم اقتصاد کشور توسعه پیدا کند باید به تدوین و تصویب استراتژی توسعه اقتصادی همت گماریم، به صنعت غذا نیز توجه ویژهای داشته باشیم. در این صنعت، استعداد کافی در بخشهای مختلف همچون نیروی انسانی، سرمایه، دانش فنی و همچنین بازار مصرف وجود دارد و اگر بخواهیم برای اقتصاد خود، یک استراتژی تعریف کنیم باید به صنعت غذا، توجهی خاص داشته باشیم.