سرویس گفتوگو اقتصادسبز- سهیلا روزبان:
اقتصادسبز آنلاین: «تعداد مرگومیرهای ناشی از رخدادهای طبیعی در کشورهای کمدرآمد ۵ برابرِ کشورهای پردرآمد است» این خلاصه بررسیهای انجام شده در سازمان ملل است که مشاور سابق رییس جمهور هم به آن اشاره میکند. علیاکبر ترکان که فقر، بیکاری و نبود مدیریت را مهمترین فاکتورهای خسارت بالای بحرانهای طبیعی در ایرانمیداند، معتقد است که رخدادهای طبیعی بیشتر فقرا را در معرض خطر قرار میدهد.
او ادعای خود را اینگونه توضیح میدهد: «به نظر شما خانوادهای که قدرت خرید و حتی اجارهخانه در سکونتگاههای رسمی را ندارد و به ناچار در ناکجاآباد زندگی میکند، میتواند دغدغه ضریب ایمنی و مقاومسازی خانه و رعایت شدن مقررات ملی ساختمان را داشته باشد.» آنگونه که برآوردها نشانمیدهد سیل امسال تاکنون حدود 40 هزار میلیارد تومان یعنی معادل بودجه عمرانی به کشور صدمه وارد کرده است. ترکان اما معتقد است برای کاهش خسارت رخدادهای طبیعی باید برنامهریزی مناسبی را انجام داده و متناسب با آن زیرساختها را تقویت کرد، وی میگوید: «رخدادهای طبیعی را به خوبی مدیریت نمی کنیم و اسم آن را بلا میگذاریم. باران که نبارد، میگوییم اسیر خشکسالی شدیم و اگر بباردمی گویم سیل خانه و کاشانهمان را برد.» به گفته رییس سابق سازمان نظام مهندسی، سیلهایی که امسال شاهد آن بودیم نشان داد که شهرها و روستاهای ما تا چه حد آسیبپذیر و مستعد بحران هستند اما هیچگونه برنامهریزی برای مقابله با آن انجام نمیدهیم. او معتقد است که اگر عمران سواحل مکران به درستی انجام شده بود، مردمان کمتری از روستاهای سیستان و بلوچستان دچار حادثه شده بودند. متن کامل گفتوگوی «اقتصادسبز» با علی اکبر ترکان مشاور سابق رییس جمهوری که ریاست سازمان نظام مهندسی و دبیر کلی مناطق آزاد را هم در کارنامه کاری خود جای داده است رادر ادامه میخوانید:
تنها چند روز از ابتدای سال نگذشته بود که خبر هجوم آب به گلستان، کامی ایرانیها را تلخ کرد و بعد از آن سیل 10 دقیقهای دروازه قرآن شیراز مردم را حسابی شوکه کرد. تراژدی سیل ادامه پیدا کرد تا به لرستان و خوزستان رسید. هنوز تصاویر دلخراش سیل نوروز فراموش نشده بود که آلودگی هوا در سراسر کشور به نوعی خبرساز شد و نفس مردم را در سینه حبس کرد. بعد هم یک بارندگی، سیلی از فاضلاب را در خوزستان به راه انداخت. حالا هم سیل سیستان و بلوچستان وکرمان. داستان بههمین جا ختم نمیشود؛ طبق آمار اعلامی از مرکز لرزه نگاری کشور در نیمه نخست امسال 11 زلزله با بزرگی بالای 4 ریشتر در کشور رخ داده است. گفته میشود که ایران جز 10 کشوری است که مخاطرات طبیعی در آن زیاد رخ میدهد. آیامیتوان دلیل بالا بودن خسارتهای ناشی از بلایای طبیعی در ایران را حادثهخیز بودن آن دانست؟
رخدادهای طبیعی را بهخوبی مدیریت نمیکنیم و اسم آن را بلا میگذاریم. باران که نبارد، میگوییم اسیر خشکسالی شدیم و اگر ببارد میگویم سیل خانه و کاشانهمان را برد. طبیعی است که وقتی مدیریت نباشد و زیرساختهای لازم را فراهم نکرده باشیم، کوچکترین بارندگی هم تبدیل به بحرانمی شود. اینکه ایران مستعد مخاطرات طبیعی است را همه میدانیم، اما اینکه چرا برای کاهش خسارتهای ناشی از آن کاری نمیکنیم، جای سؤوال دارد. خیلی راحت روی کمربند زلزله خانههای غیرایمن میسازیم، به حریم و بستر رودخانهها تعرض میکنیم، لایروبی نمیکنیم، ذخیره سدها را بهخوبی مدیریت نمیکنیم و بعد میگوییم سیل به اندازه بودجه عمرانی به اقتصاد کشور ضربه وارد کرده است. تجربه سایر کشورها نشان میدهد که میتوان این خسارتها را کاهش داد. بهعنوان مثال ژاپن یکی از زلزلهخیزترین کشورهای دنیا بوده و بهدلیل قرار گرفتن در نزدیکی دریا احتمال وقوع سونامی هم در آن بسیار زیاد است. با این وجود همیشه آمار تلفات انسانی و آسیبهای زیرساختی ناشی از این حوادث در ژاپن بسیار کمتر از انتظار است و دلیل آن فقط در مدیریت و تطبیق زیرساختها و زندگی مردم به این شرایط است.
جدای از زیرساختها، کیفیت خانههای ایرانی هم چنگی به دل نمیزند. عمر مفید ساختمان در ایران حدود 30 سال اعلام شده این در حالی است که سایر کشورها ساختمان 100 سال و حتی بیشتر از آن عمرمی کنند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که رعایت نشدن مقررات ملی ساختوساز و بیتوجهی سازندهها به رعایت استاندارد موجب شده که خانههای ایرانی یک سوم استاندارد جهان عمر کنند و در مقابل رخدادهای طبیعی نتوانند مقاومت کنند؟
بررسیهای انجام شده در سازمان نظام مهندسی ایلام نشان میدهد که هیچ خانهای نبوده که مقررات ملی ساختمان در آن رعایت شده باشد و در زلزله فروریخته باشد. اما بهترین قانون دنیا را هم که داشته باشی، ضمانت اجرایی نداشته باشد، سرسوزن فایدهای ندارد. متاسفانه اجرای قانون در برخی موارد کاملاً سلیقهای میشود. کافی است که سرکیسه را کمی شل کنید، آن وقت است که شهرداری قواعد شهرسازی را برایتان جابهجا میکنند. به معنای واقعی کلمه شهرداری برای تأمین هزینههای مجموعه عریض و طویل خود به قانونفروشی روی آورده است.
با این اوصاف هیچ الزامی برای سازندهها وجود ندارد که آنها را مجبور به استانداردسازی و رعایت مقررات ملی ساختمان کند؟
تقریباً میتوان گفت نه؛ در حالیکه شهرداری خیلی راحتمی تواند سازنده را الزام به رعایت قانون کند. کافی است که دادن پایان کار به سازنده منوط به رعایت مقررات ملی ساختمان شود.
البته اجرایی نشدن قوانین و مقررات ملی ساختمان و رعایت اصول شهرسازی تنها دلیل خسارتهای بالای رخدادهای طبیعی نیست و دلیل دیگری هم دارد که کمتر به آن توجه میشود.
بیشتر توضیح بدهید. چطورمیتوانیم خسارتهای مالی و جانی رخدادهای طبیعی را کاهش دهیم؟
بدون شک اگر میخواهیم شهری مقاوم داشته باشیم باید به اصول شهرسازی و آنچه گذشتگان به ما آموختند، وفادار باشیم و کمتر در طبیعت دستدرازی کنیم. به عنوان مثال در گذشته در اطراف شهرهای سیستان خندقهایی حفر میشد که به آنها دایک گفته میشد. این دایکها که مانع بروز سیلاب میشد در سالهای گذشته پر شده و خود به یکی از عوامل اصلی سطح تخریب بالا در این استان منجر شده است.
با وجود تمامی هشدارهایی که داده شده در حریم بستر رودخانهها خانه ساختیم و کانالهای عبور سیلاب را پر کردیم. سیلهایی که امسال شاهد آن بودیم نشان داد که شهرها و روستاهای ما چه حد آسیبپذیر و مستعد بحران هستند. فقر و بیکاری و عدم توسعه یافتگی هم از فاکتورهای خیلی مؤثر در خسارت بالای رخدادهای طبیعی است که کمتر راجع به آن صحبت میشود.
چطور ممکن است که فقر و محرومیت خسارتها چند برابر کند؟
جالب است که بدانید فقرو محرومیت که باشد خسارت رخدادهای طبیعی چند برابر میشود. این را فقط من نمیگویم. مطالعات علمی که در دنیا صورت گرفته هم به این نکته اشاره میکند. بررسیهای انجام شده در سازمان ملل نشان داده که تعداد مرگ و میرهای ناشی از رخدادهای طبیعی در کشورهای با سطح درآمدی پایین 5 برابر کشورهایی است که مردمانش از سطح درآمد بالاتری برخوردار هستند و به نوعی رفاه بیشتری دارند. طبیعی هم هست، فقر که باشد سکونتگاههای ارزان و ناایمن شکل میگیرد، حاشیهنشینی در مناطق مستعد خطر هم بیشتر میشود. برای خانوادهای که قدرت خرید و حتی اجارهخانه در سکونتگاههای رسمی را ندارد و به ناچار در ناکجاآباد را زندگی میکند، ضریب ایمنی و مقاومسازی خانه و رعایت شدن مقررات ملی ساختمان بیشتر شبیه جوک است و تعاریفی همچون بیمه در مقابل حوادث طبیعی معنا و مفهومی ندارد.
حتی بعد از رخدادهای طبیعی هم خانوادههایی از سطح درآمدی بالاتری برخوردار هستند، کمتر در معرض آسیبها قرار میگیرند. در کنار این در آغاز هر بحران طبیعی، فقرا از امکانِ کمترِ جابجایی به مناطق امن برخوردارند. به دلیل کمبود وسایل ارتباطی از وقوع حادثه دیرتر خبردارمیشوند. عمدتاً دارای خانههای اجارهای هستند که هم با ویرانی مکان سکونت آواره میشوند هم مواجهاند با افزایش قیمت زمین و اجارهخانهها. اکثراً کارگرند و پس از حادثه بهدلیل نیاز به بازسازی و حضور در محلهای آسیبدیده و توجه به خانواده، جابجایی و اسکان موقت یا از بین رفتن کارگاهها و توقف پروژهها درآمد خود را از دستمیدهند. وابسته به زمینِ کشاورزی و محصولاتی هستند که نابودیشان مساوی است با عدم تأمین حداقلهای حیات. پسانداز کمی دارند یا در کل فاقد پسانداز هستند و داراییهای مادی و فیزیکیِ اندک خود را از دستمیدهند و تأمین مجدد آنها با توجه به فقر و کاهش درآمد به سختی صورتمیگیرد.
اما تغییر اقلیم در استانهایی همچون سیستان و بلوچستان، کرمان وچابهار شرایط زندگی را حسابی سخت کرده است. شرایط به قدری سخت است که برخی از مردمان استانهای جنوب شرق ایران زندگی کردن در افغانستان را به ایران ترجیح میدهند. کشاورزی رونق چندانی ندارد و خبری از صنایع تکمیلی نیست. چطور در چنین استانهایی میتوان رونق اقتصادی ایجاد کرد و سطح رفاه مردم را بالاتر برد؟
همه اینها درست است. اما هر کشوری برای غلبه بر محدودیتها باید درک صحیحی از فرصتهای مهم توسعه خود داشته باشد. باید از دریا بهره گرفت و عمران سواحل مکران را جدی گرفت. آمارهای نگران کنندهای از خالی شدن روستاها و شهرهای استان سیستان و بلوچستان از جمعیت ارایه میشود. این بحران جدای از اثرات مخرب زیست محیطی و معضلات اجتماعی که به همراه دارد، تهدیدی جدی برای امنیت کشور محسوب میشود.
سواحل مکران فرصت بینظیری را برای توسعه در این منطقه ایجاد کرده، اما از آنها غفلت کریم. در همه جای دنیا بیشترین تراکم جمعیتی در کنار سواحل دریاها شکل میگیرد. معمولاً حدود 70 درصد جمعیت در سواحل زندگی میکند اما جمعیت خرمشهر تا گواتر به 1.5 میلیون نفر هم نمیرسد. در واقع اگر جمعیت کشور را حدود 80 میلیون در نظر بگیریم، ساکنان سواحل مکران 2 درصد جمعیت کشور را هم تشکیل نمی دهند. این یعنی سامانه توسعه پایدار با ظرفیتهای زیستی در ایران مورد توجه مجریان توسعه کشور نبوده است. ما یکی از فقیرترین کشورها بهرغم دارا بودن سواحل عظیم در استقرار جمعیت هستیم.
متأسفانه توسعه در اقتصاد ما بر اساس ظرفیتها صورت نمیگیرد و معمولا پروژههای اقتصادی بر اساس لابیهایی که نمایندگان مجلس انجام میدهند، تعریف میشود. چرا به جای انتقال آب به مناطق مرکزی به فکر توسعه مناطق ساحلی نمیافتیم. ما در منطقه خاورمیانه جزو پرآبترین کشورهای منطقه هستیم. پنج برابر بیش از کشورهای حاشیه خلیج فارس! آیا رفاه و توسعه در ایران با کشورهای عربستان، امارات، قطر، عمان و… قابل مقایسه است؟ با وجود اینکه فرصت های زیادی را از دست دادیم ولی باز هم میتوان رونق را به این منطقه بازگرداند. باید به سواحل مکران بهصورت کلی و همه جانبه نگاه کرد که توسعه همه بخش ها در آن جای داشته باشید. در حال حاضر سواحل مکران ظرفیت 2.5 میلیون نفر جمعیت دیگر را هم دارد.