نبود انسجام تشکلی عامل هجمه بر صنعت غذا
نبود انسجام تشکلی عامل هجمه بر صنعت غذا
اقتصادسبز آنلاین: فراز و فرودهای تولید در سال رونق تولید، هجمه‌های کم نظیر به صنعت غذا و اخیراً انتقاد نسبت به تبلیغات پرحجم روغن در رسانه ملی همه و همه عاملی شد تا پای صحبت‌های مدیری در صنعت غذا بنشینیم که سبقه قابل احترامی در عرصه تشکل‌گرایی و تولید دارد.

اقتصادسبز آنلاین: فراز و فرودهای تولید در سال رونق تولید، هجمه‌های کم نظیر به صنعت غذا و اخیراً انتقاد نسبت به تبلیغات پرحجم روغن در رسانه ملی همه و همه عاملی شد تا پای صحبت‌های مدیری در صنعت غذا بنشینیم که سبقه قابل احترامی در عرصه تشکل‌گرایی و تولید دارد.

در یکی از روزهای واپسین ماه سال در دفتر شرکت کشت و صنعت شمال پای صحبت‌های مهندس ابوالحسن خلیلی، عضو هیأت مدیره کنفدراسیون صنعت، رییس هیأت مدیره انجمن دارندگان نشان استاندارد، رییس هیأت مدیره ومدیرعامل کشت و صنعت شمال و ماهیدشت نشستیم که ماحصل این گفت‌وگو در ادامه می‌آید.

به‌عنوان یک فرد تشکلی دیروز و تولیدکننده امروز وضعیت تولید و صادرات در سال رونق تولید را تشریح کنید.

سال ۱۳۹۸ به اعتقاد من سال تهدید و فرصت بود. تهدید به این جهت که آن چیزی که درخصوص برجام و بازگشت دوباره تحریم‌ها اتفاق افتاد اجرایی شد و از این‌رو تأمین ماده اولیه برای صنعت و نقل و انتقال ارز برای کالاهای اساسی به سختی صورت می‌گیرد.
تأمین قطعات یدکی، لوازم آزمایشگاهی و… به سختی انجام می‌شود و به نوعی هر واحد تولیدی و هر فعال اقتصادی تمام هم و غم خود را برای سرپا نگه داشتن تولید با همه راهکارهایی که به ذهن‌اش می‌رسد به خرج می‌دهد.
عملاً تحریم فرآیند مطلوبی نیست، بنابراین چاره‌ای نداریم جز این‌که از شرایط ناگوار فرصت بسازیم.
محدودیت منابع ارزی و واردات عملاً فرصت مناسبی را در اختیار تولیدکنندگان داخلی قرار داد تا ظرفیت‌هایی که تاکنون مغفول بود را با توجه به تقاضایی که به وجود آمد مورد استفاده قرار دهند.
صادرات جز مورد اخیر درخصوص کرونا در سال ۱۳۹۸ از رشد بسیار مطلوبی برخوردار بود و بخش زیادی از نیازمندی‌های ارزی صنایع مختلف از طریق ارز حاصل از صادرات تأمین شد و ادامه این روند اگرچه با محدودیت بی‌شماری از سوی کشورهای آمریکایی و اروپایی روبه‌رو است، ولی سبب شکوفایی، نوآوری و خودباوری در کشور شده است.
هرچند که ما نباید به این موضوع بسنده کنیم، چرا که ارتباط با جامعه جهانی، امروز برای همه حرفه‌ها و صنایع لازم است و دور خود حصار و دیوار کشیدن چندان مطلوب نیست، اما وقتی دور ما حصار و دیوار می‌کشند قاعدتاً باید از توانمندی‌های داخلی خودمان به نحو مطلوبی استفاده کنیم. رشد صادرات صنایع غذایی امسال در حد بسیار معقولی بوده است و پیشران صادرات صنعت غذا، صنعت شیرینی و شکلات بوده که بیش از ۱۰۰ درصد رشد را در ۱۰ ماهه امسال داشته است.
در سال ۱۳۹۹ نیز همین تهدیدها و فرصت‌ها وجود دارد و متأسفانه به‌نظر می‌رسد فرصت‌ها کمتر هم خواهد شد، اما تهدیدها، فشارها و کنترل‌ها برای تأمین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز صنعت کماکان وجود خواهد داشت. در عین حال به نظر می‌رسد سال ۱۳۹۹ سال شکوفایی بخش کشاورزی هم باشد، چرا که هرچه در تأمین مواد اولیه از خارج محدودیت داشته باشیم، واحدها ناگزیر به تأمین نیازهای خود از محصولات داخلی خواهند شد و اگر تغییری در قیمت ارز ۴۲۰۰ تومانی رخ دهد، بخش کشاورزی در بخش‌های غلات و دانه‌های روغنی به‌طور حیرت‌انگیزی شاهد رشد و شکوفایی خواهد شد.

در سال ۱۳۹۸ شاهد هجمه‌های بسیاری به کلیت صنعت غذا به‌خصوص دو صنعت ارزآور و صادراتی لبنیات و شیرینی و شکلات بودیم که آسیب بسیاری هم به این صنایع در مقاطعی وارد شد، به‌عنوان فردی که سبقه تشکلی قابل توجهی دارید، دلیل سکوت تشکل‌های صنایع غذایی نسبت به هجمه‌های وارده را تشریح کنید.

نکته قابل تأمل در صنعت غذا قانونمند بودن نظارت‌های متعدد بر تولید و توزیع صنعت غذاست، از یک‌سو وزارت بهداشت طبق قانون پروانه ساخت و تأسیس کارخانجات را کنترل می‌کند، سازمان استاندارد هم محصول تولیدی و شرایط تولید را کنترل می‌کند و با توجه به ماهیت محصولات غذایی به‌عنوان نمونه اگر محصول پروتئینی باشد سازمان دامپزشکی نیز کنترل می‌کند، از طرف دیگر با توجه به این‌که رقابت در صنعت غذا رقابت فشرده‌ای است بخش عمده‌ای از صنعت غذا استانداردهای کارخانه‌ای خودشان را هم پیاده‌سازی می‌کنند.
با این حجم نظارت که سبب اطمینان‌دهی به مصرف‌کننده در راستای تولید و توزیع کالای سالم است بروز و ظهور چنین هجمه‌هایی به صنعت غذا دارای چند نشانه است.
نخست این‌که نشان می‌دهد اطلاع‌رسانی دقیقی درخصوص نوع و وظایف نظارت دستگا‌ه‌های دولتی به موضوع نظارت و ایجاد امنیت غذایی برای مصرف‌کنندگان به‌وجود نیامده و این مسأله بعد مهمی به شمار می‌رود.
نکته دوم این‌که به فراخور گستردگی و تولیدات صنعت غذا انجمن‌های صنفی صنعت غذا هم دارای تعدد بی‌شماری بوده، به‌طوری که امروز بالغ بر ۳۰ انجمن صنفی در رشته‌های مختلف صنعت غذا در حال فعالیت هستند و البته شاید گردهمایی این تعداد تشکل صنفی در یک صنعت بی‌بدیل باشد.

به‌نظر جنابعالی با این تعداد مطلوب از تشکل‌های صنفی چرا اطلاع‌رسانی واحدهای تولیدی با نقصان مواجه است؟

به‌نظر می‌رسد نبود انسجام لازم در تشکل‌های صنفی صنعت غذا و تشکل‌های بالادستی این صنعت محملی را برای ایجاد تشویش اذهان عمومی توسط کارشناسان کار نابلد ایجاد کرده است.
به‌همین ترتیب رسانه ملی و مطبوعات به‌دلیل عدم حضور مناسب این تشکل‌ها در اطلاع‌رسانی در اختیار افرادی قرار می‌گیرند که با ایجاد یک تشویش ذهنی و سؤوال غیرعلمی سبب ایجاد هجمه‌های پرشمار به صنعت غذا می‌شوند.
در راستای واکاوی بیشتر موضوع به این نتیجه می‌رسیم که ساختار تشکلی ما، ساختار معیوبی است و تشکل‌های صنفی به رغم این‌که در بند نخست اساسنامه و در قسمت اهداف، رشد و توسعه صنعت را به عنوان هدف اصلی خود اعلام می‌کنند، اما در تعریف توسعه و رشد مدنظر در نقطه صفر قرار دارند.
آن‌چیزی که در تشکل‌های صنفی به‌عنوان مبنای رشد و توسعه صنعت و دلیل همگرایی و کنار هم نشستن عنوان می‌شود، بیشتر منافع مادی حاصل از دورهمی است تا این‌که به‌صورت کارشناسی به ریشه‌های ایجاد بحران، ریشه‌های تشویش اذهان عمومی، ریشه‌های حضور کارشناسان کارنابلد در محافل عمومی بپردازند و بعد از تجزیه و تحلیل سازمان‌ها و قسمت‌های متناظری که باید پاسخگوی این خلاء‌های علمی و اطلاعاتی در بدنه جامعه و اقشار مردم باشند را ردیابی کنند.
در واقع تشکل‌های صنفی ما شاید واجد یک دپارتمان خاص تحقیق و توسعه صنعت نباشند، چرا که این تحقیق و توسعه می‌تواند هم در باب گسترش بازار، رضایتمندی مشتری و هم جلوگیری از انتشار اخبار نادرست کیفی در جامعه ایفای نقش کند.
وقتی این ساختار به‌صورت اصولی و سازماندهی شده در تشکل‌های صنفی نمود پیدا نمی‌کند و عمده هزینه‌های تشکل‌ها در دبیرخانه‌ها صرف هزینه‌های دبیرخانه‌ای کارهای اجرایی می‌شود، تشکل‌های بالادستی هم خودبه‌خود دچار همین آسیب می‌شوند.
همه بر این باور هستیم که کانون انجمن‌های صنفی صنایع غذایی ایران چتر گسترده‌ای است که تمام تشکل‌های صنعت غذا را می‌تواند تحت پوشش خود قرار دهد و به‌صورت یک تشکل بالادستی به موضوعاتی بپردازد که تشکل‌های زیرمجموعه به آن نمی‌پردازند.
شاید قصوری که در این سال‌ها صورت گرفت ایجاد نشدن یک دپارتمان کنترل کیفی باشد، البته نه از باب این‌که کار کیفیت را به‌صورت اپراتوری انجام بدهند، بلکه از این جهت که این واحد کنترل کیفی یا تحقیق و توسعه صنعت غذا بتواند پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی جامعه مصرف‌کنندگان به‌صورت علمی و در قالب محتواهای فنی باشد.
در طول سال ۹۰ یا ۹۱ در کانون شرکتی با عنوان شرکت «پایش و کنترل صنعت غذا» ایجاد شد که متأسفانه نظیر سایر کارها ناقص ماند و جمع شد.
اهداف اولیه هیأت مدیره وقت کانون مبتنی بر همین مباحث بود که شرکتی در زیر مجموعه کانون انجمن‌های صنفی صنایع غذایی داشته باشیم که صرفاً به کار کیفیت بپردازد و بتواند اطلاعات کیفی مناسب درخصوص تولیدات صنایع غذایی کشور به مردم را ارایه دهد، هرچند که آن روزها این میزان هجمه و وسایل ارتباط جمعی هم نبود.
اما به‌هرحال هدف هیأت مدیره آن زمان این بود که درصورت بروز هجمه بتواند به‌صورت علمی و کارشناسی به آنها پاسخ دهد.
در سال‌های اخیر شاهد رشد و توسعه تشکل‌گرایی در کشور هستیم و از این‌رو بسیاری از دستگا‌ه‌های بالاتر و تشکل‌های بالادستی نظیر اتاق بازرگانی با نگاه به توسعه تشکلی سعی کرده تا کمک‌های مادی و معنوی بی‌شماری را در اختیار تشکل‌ها قرار دهد و شاید عدم وجود یک نظام هدفمند کمک به تشکل‌ها در اتاق ایران و تهران سبب شد تا کمک‌های نقدی که به تشکل‌ها در این سال‌ها صورت گرفت و البته کمک‌های خوب و ارزنده‌ای هم بوده، در مواردی به نتیجه مطلوب نرسیده و مجدداً این کمک‌ها که صرف رتق و فتق امور دبیرخانه‌ای شده است، در حالی که می‌توانست در بستر شکوفایی و ساختار‌سازی تشکل‌ها قرار گیرد.

از نظر ساختاری آنالیز مطلوبی ارایه کردید، اما دلیل سکوت این تعداد تشکل‌ را در مقابله با هجمه‌ها اشاره نکردید؟

اعتقاد دارم در داخل تشکل‌های صنعت غذا یک ساختار حقوقی منسجم هم وجود ندارد که در چنین مواقعی به ایفای نقش بپردازد.
طبیعی است در غیاب چنین ساختاری که در اکثر تشکل‌ها وجود ندارد ما مواجه می‌شویم که هر شخص به خودش اجازه می‌دهد اظهارنظرهای کم هزینه‌ای برای خود و پرهزینه برای یک صنعت داشته باشد.
البته به گمانم پاسخ این سؤوال را باید از هیأت مدیره انجمن‌های صنفی و کانون بپرسید.
اما به‌طور مشخص باید اظهار کنم که کانون انجمن‌های صنفی صنایع غذایی در دو دوره نخست که اتفاقاً دو دبیرکل متفاوت هم داشت، بیشترین سعی خود را در جهت اثبات و شناساندن کانون به مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر داشت.
از سال ۹۱ تاکنون اما کانون بیشتر از فضاهای تثبیت شده حفظ و مراقبت کرده و به نوعی کارنامه نشان می‌دهد که بیشتر هدف هیأت مدیره کانون در این مقطع حفظ جایگاه‌های موجود باشد تا این‌که بخواهد به‌صورت چالشی و ساختاری به مشکلات و مسایل صنعت غذا بپردازد. موضوع پالم، آبمیوه، کیک‌های آلوده، شیرهای آلوده، گوشت آلوده و… همه در همین دوره ۷ ساله رخ داده که با کمترین عکس‌العمل رسمی هم مواجه شده است.

چند روز پیش معاون امور دام جهادکشاورزی به تبلیغات پرشمار صنعت روغن در تلویزیون خرده گرفت و به نوعی به اجرا نشدن ماده ۳۷ قانون اشاره داشت، در این خصوص چه نظری دارید؟

درخصوص موضوع سلامتی و این‌که چه کالایی آسیب‌رسان به سلامت جامعه بوده طبیعی است که تنها وزارت بهداشت به‌عنوان دستگاه واجد شرایط اظهارنظر مطرح باشد.
بر اساس توصیه‌های سازمان بهداشت جهانی هم در این سال‌ها وزارت بهداشت سعی کرده که همان توصیه‌ها را در جامعه اجرایی کند، به‌عنوان نمونه درخصوص مصرف شکر، روغن و نمک در تلاش بوده تا فرهنگ مصرف صحیح را در جامعه ترویج کند تا مردم با آگاهی تصمیم به مصرف یک کالا بگیرند.
اما نگاه وزارت جهادکشاورزی به مقوله روغن نه از نگاه سلامتی، بلکه از نگاه خودکفایی در میزان تولید دانه‌های روغنی و روغن است و همواره این بحث مورد جدل کارشناسان بوده و آنها برای این‌که بتوانند عدد خوداتکایی در کشور را بالا نشان دهند قاعدتاً باید به‌دنبال کاهش مصرف روغن در جامعه باشند.
بنابراین در همه اظهارنظرهای مسؤولان وزارت جهادکشاورزی مشاهده می‌کنید که بر بالابودن میزان مصرف در جامعه تأکید می‌شود و هیچ‌گونه منبع علمی هم درخصوص صحبت‌هایشان اعلام نمی‌کنند.
ببینید روغن ماده غذایی ضروری برای بدن انسان است و نمی‌توان روغن را از جیره غذایی حذف کرد، اما نحوه استفاده از روغن بحث جداگانه‌ای دارد.
هرچه کشور توسعه یافته‌تر شود و صادرات مواد غذایی یک کشور افزایش یابد سرانه مصرف روغن بالا می‌رود. امروز آنچه در صنعت روغن اتفاق می‌افتد افزایش مستقیم سرانه مصرف روغن نیست، امسال بیش از ۱۰۰ درصد صادرات شیرینی و شکلات رشد پیدا کرده است، یعنی به‌عبارتی مصرف صنایع تأمین کننده ماده اولیه این صنعت رشد پیدا کرده است.
از این‌رو ممکن است آخر سال اعلام شود که سرانه مصرف روغن به‌عنوان مثال از ۱۸ کیلوگرم به ۲۲ کیلوگرم رسیده است، اما این آمار نشان نمی‌دهد مردم کشور روغن بیشتری مصرف کرده‌اند.
از سوی دیگر در کشور ما روغن به‌صورت یارانه‌ای عرضه می‌شود از این‌رو وقتی در کشورهای اطراف ما قیمت روغن مطابق با قیمت جهانی است این تفاوت قیمت زمینه افزایش قاچاق را هم فراهم می‌کند، پس این عامل هم در این صنعت وجود دارد و از این‌رو متناسب با تولید نباید مدعی افزایش سرانه مصرف در کشور شد.
اما درخصوص تبلیغات هم باید در نظر داشت، همانقدر که به زعم عده‌ای ممکن است تبلیغات منحرف کننده ذهن مصرف کننده باشد، اما می‌تواند آگاهی بخش هم برای مصرف کننده باشد.
مضافاً این‌که باید در نظر داشت که صنعت رسانه کشور هم برای ایستادن روی پای خود نیازمند تبلیغات است. وقتی مصوبه‌ای در کشور جاری می‌شود که هر ماده غذایی شور، شیرین و چرب اجازه تبلیغات ندارد، یعنی خود به‌خود اعلام کرده‌ایم که چیزی در کشور نباید تبلیغ شود.
در این وادی اگر ما شرکت‌های کنترل کیفیت و با ساختارهای مناسب اطلاع‌رسانی به مردم در زمینه کیفیت داشته باشیم، در نهایت مصرف‌کننده امروز با مشاهده یک تبلیغ تلویزیونی تصمیم به خرید یک کالا نمی‌گیرد و برای او مهم می‌شود که روغن، جامد باشد یا مایع و این‌‌که دیگر او کلمه «ترانس» را مانند «آب» به‌راحتی می‌شناسد و با آن ارتباط برقرار کرده و نسبت به آن حساسیت دارد.
مصرف‌کننده امروز با دیدن کلمه «تراریخته» دچار موج منفی می‌شود، بنابراین هنگام انتخاب کالا به تراریخته‌ نبودن یک کالا توجه دارد. مصرف کننده، امروز به تاریخ تولید و انقضا نیز توجه می‌کند و حتی به شرکت تولیدکننده آن کالا هم دقت دارد، پس وقتی مصرف کننده ما به این میزان از شعور و آگاهی رسیده، ما نباید نگران باشیم که چرا روغن نباتی در تلویزیون تبلیغ می‌شود، ما باید نگران باشیم که آیا دستگاه‌های نظارتی ما وظایف خودشان را به نحو مطلوب انجام می‌دهند یا خیر؟!
ما باید نگران آن باشیم که آیا ساختار تشکلی که در کشور شکل گرفته مناسب با نیاز جامعه مصرف کننده امروز ما می‌باشد.
ما باید نگران این باشیم که مطابق با آن‌چیزی که تشکل‌ها از مسؤولیت اجتماعی سخن می‌گویند، آیا قدمی در این راه بر می‌دارند؟

اگر صحبت پایانی دارید، بفرمایید.

اگر دولت وظایف نظارتی خود را به خوبی احصا کند و تشکل‌ها هم آن بخش اضافه‌تر از نیاز اطلاعاتی که مصرف‌کننده می‌خواهد را ارایه دهند، بسیاری از معضلات امروز مرتفع و سطح آگاهی مصرف‌کننده هم به‌گونه‌ای ارتقا می‌یابد که تبلیغات به تنهایی نمی‌تواند منحرف کننده ذهن مصرف‌کننده باشد. مصرف‌کننده در واقع با اطلاعات و آگاهی که از تبلیغات می‌گیرد نسبت به خرید یک کالا اقدام می‌کند.