هژمونی گندم به مثابه سلاح در دیپلماسی آمریکایی
هژمونی گندم به مثابه سلاح در دیپلماسی آمریکایی

دکتر حسین شیرزاد * نزدیک به یکسال است که دنیای غرب بطور مداوم سعی دارد اینگونه القا نماید که «ولادیمیر پوتین» غذا را به سلاح تبدیل نموده و آمریکا گندم را به عنوان ابزاری برای مقابله و یا تحت سلطه در آوردن دولت های پیرامونی از دست داده است. اگرچه تعارض نظامی و محاصره بنادر […]

دکتر حسین شیرزاد *

نزدیک به یکسال است که دنیای غرب بطور مداوم سعی دارد اینگونه القا نماید که «ولادیمیر پوتین» غذا را به سلاح تبدیل نموده و آمریکا گندم را به عنوان ابزاری برای مقابله و یا تحت سلطه در آوردن دولت های پیرامونی از دست داده است. اگرچه تعارض نظامی و محاصره بنادر اوکراین در دریای سیاه توسط روسیه، نوسان بی‌سابقه‌ای در بازار غلات و ترس از بحران جهانی غذا ایجاد کرده است و کشورهایی که به گندم اوکراین متکی هستند – به ویژه کشورهای خاورمیانه و آفریقا مانند مصر، تونس و یمن – در حال تحمل فشار ناشی از بحران هستند، اما این نبرد، تا کنون اثرات جهانی گسترده ای در بازارهای غذا و انرژی بازی کرده است .در حالی که تا کنون تلاش‌های مختلفی برای باز کردن قفل گندم اوکراین در حال شکل‌گیری است ، به ویژه توافق ضعیفی که ترکیه و سازمان ملل در پایان جولای با میانجی‌گری ترکیه و سازمان ملل متحد انجام دادند، اما این تلاش‌ها به این زودی‌ها برای جلوگیری از گرسنگی برای برخی یا در حجم قابل توجهی برای کاهش قیمت‌ها انجام نخواهند شد. این ها راه حل های کوتاه مدتی به نظر می رسد.بی تردید جنگ اثرات بلندمدتی بر گندم اوکراین خواهد داشت. عملیات ویژه روسیه در منطقه خرسون منجر به آتش سوزی گسترده و سوختن صدها هکتار گندم شده است.و نکته قابل توجه تر، از دست دادن مناطق اصلی تولید محصولات کشاورزی و از دست دادن طولانی مدت ظرفیت صادراتی غلات به دلیل آسیب جنگ به تأسیسات بندری و از دست دادن کنترل سرزمینی بنادر کلیدی است. اما سئوال اصلی این است که چرا ایالات متحده که از لحاظ تاریخی یکی از بزرگترین صادرکنندگان گندم است، نتوانسته است تا کنون به کمک بیاید و بحران را تعدیل کند؟ جواب این سئوال را باید در تغییرات در نظام انبارش گندم آمریکا جستجو کرد، زیرا نزدیک به دو دهه است که گندم جای خود را در مزارع ایالات متحده و برنامه های ذخیره سازی دولتی از دست داده است. ایالات متحده که زمانی از آن به عنوان “سبد نان جهان” یاد می شد، شاهد کاهش شدید کاشت گندم و سهم آن از صادرات جهانی بوده است زیرا کشاورزان آمریکایی به طور فزاینده ای برای کاشت کالاهای سودآور دیگر بطور گزینش شده ترکیب کشت خود را انتخاب می کنند.بنابراین بسیار سخت است که ایالات متحده این ظرفیت را نه تنها در پاسخ به جنگ در اوکراین، بلکه در آماده سازی برای تلاش های احتمالی آینده روسیه برای تحریک بحران گندم، بازگرداند. کشورهایی که ترجیح می دهند با خرید غلات اوکراینی بجای مانده از جنگ از روسیه یا حتی گندم روسیه ، خزانه روسی را غنی نکنند، ممکن است گزینه مناسب دیگری نداشته باشند. شاید مهمتر از آن، تامین ظرفیت صادرات گندم آمریکا در مواجهه با چالش های امنیت غذایی جهانی به دلیل تغییرات آب و هوایی و افزایش هزینه های حمل و نقل و حمل و نقل حیاتی باشد .باید بپذیریم که دیگرگندم آمریکایی به عنوان ابزاری برای “دولت سازی” کارکردی ندارد. بدون تردید، تا همین اواخر، گندم آمریکایی یک ابزار حیاتی برای دولتمردان ایالات متحده بود. بر اساس شواهد تاریخی بجای مانده در طول جنگ جهانی اول، از دست دادن مزارع گندم فرانسه به دلیل جنگ “خندق” و گندم روسیه و اوکراین به دلیل بسته شدن “داردانل” باعث شد که متحدان اروپایی با ناامنی غذایی در عصر جدید مواجه شوند. کمبود و قیمت بالای گندم در بریتانیا، فرانسه و در نهایت ایتالیا منجر به بی ثباتی سیاسی و شورش نان شد. در مارس 1918، نخست وزیران فرانسه، بریتانیای کبیر و ایتالیا بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن «اعتقاد صادقانه خود را مبنی بر اینکه کمبود غذا، و تأثیر مخرب آن بر روحیه مردم، یکی از دلایل اصلی فروپاشی روسیه بوده است، اعلام کردند. بزرگترین خطری است که در حال حاضر هر یک از متحدان اروپایی را تهدید می کند.گرسنگی است. لذا گندم آمریکایی برای جنگ علیه آلمان و اتریش-مجارستان حیاتی بود. در اوایل سال 1914، صادرات ایالات متحده به متحدان اروپایی خود تحت سلطه غلات بود. ادوین کلاپ، اقتصاددان آمریکایی در سال 1916 نوشت: «برخلاف تصور عمومی، صادرات اصلی ما به اروپا سلاح‌های جنگی نبوده است… افزایش عظیم صادرات ما بیشتر در گروهی است که ما آن را غذا می‌نامیم، به ویژه در مواد نان. ” گندم آمریکایی که در معرض خطرات بزرگی از اقیانوس اطلس حمل می‌شد ، تضمین نمود که جمعیت غیرنظامی در بریتانیا، فرانسه و ایتالیا با قیمت‌های مناسب تغذیه می‌شوند و به دولت‌های مربوطه اجازه می‌داد تا بر تلاش‌های جنگی خویش تمرکز کنند هنوز هم پوسترهای جنگی بجای مانده در تمام کشورهای متحد اهمیت گندم را منعکس می نماید. تا سال 1918، واردات گندم آمریکا برای متحدان اروپایی مهمتر از مهمات بود. رهبران فرانسه، بریتانیا و ایتالیا در بیانیه ای مشترک به آمریکایی ها اعلام کردند که یک محموله 1000000 تنی گندم در فوریه و مارس 1918 “حداقل” است زیرا “نیاز به غلات و نان در اروپا قابل اغراق نیست.” ” لذا نظام حمل و نقل ویژه ای که مورد نیاز برای تهیه گندم بیشتر بود در کریدورهای دریایی اطلس فعال گردید.
کمک های گندم پس از پایان جنگ نیز ادامه یافت. در سال 1921، زمانی که رخداد غیر منتظره خشکسالی و قحطی در مناطق “ولگا و اورال” در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. تخمین زده می شود که قحطی که در سال های گذشته به دلیل درخواست انبوه غلات توسط دولت تشدید شده بود، حدود 100000 نفر را در هفته به کام مرگ می کشید؛ اما کلید کمک رسانی گندم آمریکایی بود . کنگره به رهبری “هربرت هوور” و اداره امداد آمریکا در دسامبر 1921 بودجه ای را برای ارسال 20 میلیون دلار دانه ذرت و گندم به اتحاد جماهیر شوروی تصویب کرد. نمونه های متنوع دیگری از گندم به عنوان ابزار حکمرانی هژمون فراوان است. در اولین سخنرانی تلویزیونی ریاست جمهوری ایالات متحده از کاخ سفید، در 5 اکتبر 1947، رئیس جمهور “هری اس. ترومن” در مورد اروپا گفت: “فوری ترین نیاز آنها غذا است. اگر صلح از بین می رفت، زیرا ما نتوانستیم غذای خود را با مردم گرسنه تقسیم کنیم، هیچ نمونه غم انگیزتری در تمام تاریخ وجود نداشت که صلحی بی دلیل از دست رفته باشد.» شناخت پرزیدنت ترومن از نقش غذای فراوان در حفظ صلح، اندکی پس از ورود ایالات متحده به جنگ سرد، تحت قانون فدرال تحت ریاست جمهوری آیزنهاور قرار گرفت. قانون تجارت، توسعه و کمک کشاورزی در سال 1954 ، که بیشتر به نام عنوان بعدی آن، ” غذا برای صلح” شناخته می شود.”، کالاهای مازاد را از کشاورزان آمریکایی برای ارائه کمک های بشردوستانه به سراسر جهان توزیع می نمود. مدتی بعد در طول جنگ سرد نیز، ایالات متحده از فراوانی گندم خود برای نشان دادن برتری آمریکا استفاده کرد، البته اغلب تحت پوشش کمک های بشردوستانه و توسعه اقتصادی جلوه می نمود. در سال 1958، سناتور “هوبرت هوراتیو همفری” یک مطالعه یک ساله را برای بررسی عملیات، اهداف و دستاوردهای برنامه غذا برای صلح انجام داد. گزارش، غذا و فیبر به عنوان نیرویی برای آزادی ، استفاده محدود از این برنامه را مورد انتقاد قرار داد و خاطرنشان کرد: “پیشرفت در غلبه بر گرسنگی می تواند در جنگ سرد مهم تر از تسخیر فضا باشد.” این گزارش در توصیه خود صریح بود، ایالات متحده باید در زمینه غذا با اتحاد جماهیر شوروی رقابت کند. در گزارش آمده که: “به لطف کشاورزان ما، ایالات متحده در موقعیتی به مراتب بهتر از روسیه برای هدایت جهان به سوی غلبه بر گرسنگی و فقر قرار دارد. در زمانی که ما در تلاش برای رسیدن به اتحاد جماهیر شوروی در سایر زمینه‌های رقابتی هستیم، کشاورزی بخشی از اقتصاد ما است که از قبل برای مقابله با هر چالش اضطراری آماده شده است، و منابع کاملاً مولد را برای مقابله با هرگونه تهدید جنگ اقتصادی شوروی در سراسر کشور ارائه می‌دهد”.
هر دو دولت “کندی و جانسون” به توصیه گزارش توجه کردند و از قدرت غذای آمریکایی – به ویژه گندم – استقبال کردند. در سال 1963، بحران فزاینده غلات ، اتحاد جماهیر شوروی را مجبور کرد تا به دنبال گندم در بازار جهانی باشد. در اوایل اکتبر، مقامات شوروی برای خرید چهار میلیون تن گندم آمریکایی به ایالات متحده مراجعه کردند. شورای امنیت ملی و کنگره هر دو این موضوع را مطرح کردند و از فروش گندم آمریکایی برای کاهش ذخایر پولی شوروی استفاده کردند. رئیس جمهور “جان اف کندی” همچنین اظهار داشت ،این فروش نشان دهنده یک پیروزی تبلیغاتی خواهد بود، زیرا آنها «موفقیت کشاورزی آمریکا را بصورت رایگان برای جهان تبلیغ می کنند، آنها تمایل ما را برای رفع کمبود مواد غذایی، کاهش تنش ها و بهبود روابط با همه کشورها نشان می دهند و نشان می‌دهند که توافق‌های مسالمت‌آمیز با ایالات متحده که منافع هر دو طرف را تامین می‌کند، مسیری بسیار ارزشمندتر از سیاست انزوا و خصومت برای دشمنان ما است”. دولت “جانسون” هم به استفاده از مازاد گندم آمریکا برای دستیابی به اهداف امنیت ملی ادامه داد. در اواسط دهه 1960، هند با کاهش تولید غذا به دلیل بارندگی کمتر از حد انتظار و ناتوانی در خرید غلات از تامین کنندگان تجاری به دلیل محدودیت های ارز خارجی روبرو گردید،لذا از ایالات متحده درخواست کمک غذایی کرد. ” لیندون بی. جانسون”، به جای ارائه مستقیم کمک های غذایی، درگیر قراردادهای کوتاه مدت ماه به ماه (معروف به سیاست اتصال کوتاه) برای گرفتن امتیاز از هند شد. به طور خاص، او از اصلاحات کشاورزی هند و سیاست خارجی هند ، به ویژه از انتقاد شدید کمترهند پس از دریافت گندم به سیاست جنگ ایالات متحده در ویتنام با مکانیزم ابزاری گندم آمریکایی استفاده کرد. این مازاد گندم همچنان به بخشی از “زرادخانه دموکراسی آمریکا” تبدیل شد. در سال 1974، وزیر کشاورزی امریکا، غذا را به عنوان سلاحی توصیف کرد که می تواند برای دستیابی به اهداف ملی آمریکا مورد استفاده قرار گیرد . او بعداً به روزنامه تایم گفت که نفوذش بر مقامات دیپلماتیک آمریکایی و خارجی در طول دهه 1970 به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. اما در عصر حاضر از دست دادن گندم به عنوان ابزاری برای دولت سازی آمریکایی تقریبا کم اثر شده است. اگرچه ایالات متحده هنوز هم مدعی ارائه دهنده کمک های غذایی در نوع خود در جهان است (نیمی از آن گندم است)، اما دیگر ظرفیت تحویل گندم برای کسب هژمونی سیاسی و مطیع ساختن دیگران را ندارد. در واقع، وقتی روس‌ها از خروج گندم از اکرایین ممانعت کردند، آمریکا نتوانست نیاز کشورهای واردکننده گندم اکرایینی را تامین کند.
تا دهه 1990، برنامه‌های کشاورزی مختلف در آمریکا ( پرداخت‌های یارانه غلات ، حمایت از ذخیره مالکیت کشاورز، و برنامه‌های وام کم بهره بازاریابی) همگی عرضه بزرگ گندم را برای سیاست “گندم گون کردن سفره متحدان آمریکا”تضمین می‌کردند. در حالی که این سیاست‌ها به دلیل تولید ذخایر عظیم غلات و کاهش قیمت‌ها برای کشاورزان مورد انتقاد قرار می‌گرفت، آنها ذخایر زیادی از گندم را برای اهداف سیاست خارجی ایالات متحده از جمله” غذا برای صلح ” و ” غذا برای پیشرفت ” را فراهم کردند. در واقع این دو برنامه از آن دست برنامه هایی بودند که به روزهای اولیه جنگ سرد بازمی‌گشتند و اجازه می‌دادند از قدرت کشاورزی آمریکا به عنوان ابزاری برای دولت‌سازی در کشورهای پیرامونی استفاده شود. اما تغییرات در سیاست کشاورزی ایالات متحده در دهه 1990 – قانون غذا، کشاورزی، حفاظت و تجارت در سال 1990 و قانون آزادی مزرعه در سال 1995 – این مازاد را از بین برداین قوانین به مثابه پایان تخصیص زمین های فدرال بود و تقریباً همزمان با دستاوردهای سریع فناوری در سایر غلات و دانه های روغنی یعنی پذیرش فناوری اصلاح شده ژنتیکی رخ داد. کشاورزان ایالات متحده از کاشت میانگین بیش از 70 میلیون هکتار گندم در پایان جنگ سرد به کمتر از 50 میلیون جریب امروزی رسیدند .

بیشتر بخوانید: ابتکار متفاوت برندهای غذایی آمریکا برای مراسم شکرگزاری امسال

در همان زمان که هکتارهای گندم ایالات متحده شروع به کوچک شدن کرد و تولید به یک سطح متعارف امروزین رسید، با رقابت فزاینده ای در بازارهای خارج از کشور به ویژه از طرف روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق که در حال مدرن سازی سیستم های تولید کشاورزی خود بودند، مواجه شد. در سال 2004، پوتین هوشمندانه برنامه ای را رهبری کرد که هدف آن تضمین 80 تا 95 درصد خودکفایی در تولید غلات بود. تا سال 2017، روسیه به بزرگترین صادرکننده گندم در جهان تبدیل شد و برای اولین بار از ایالات متحده و کانادا گذشت و روسیه را به قطب صادرات محصولات کشاورزی تبدیل کرد. پوتین به صراحت تمام اعلام داشت:” ما شماره یک هستیم. ما آمریکا و کانادا را شکست دادیم” تولید گندم جدید روسیه به شدت معطوف به بازارهای حساس به قیمت در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا بود. روسیه و سایر تامین کنندگان دریای سیاه با بهره مندی از تولید داخلی رو به رشد و حمل و نقل ارزان منطقه ای، سهم بسیاری را در بازار گندم جهانی تصاحب کردند.در حالی که روسیه به عنوان بزرگترین صادرکننده گندم در جهان ظاهر شده است، چین به عنوان بزرگترین تولید کننده، مصرف کننده و ذخیره کننده گندم در جهان ظاهر شده است. تخمین زده می شود که 51 درصد از ذخایر گندم جهان در چین است که گندم و غذا را به اولویت ملی و بخشی از استراتژی ملی خود تبدیل کرده است. چین معتقد است که با توجه به افزایش مداوم تقاضای غلات و وضعیت پیچیده بین المللی، امنیت غلات باید به طور مداوم برجسته شود. ما ترجیح می دهیم بیشتر تولید و ذخیره کنیم. بر اساس متنی که اخیراً فاش شده است ، “رئیس جمهور شی” گفت، به نظر می‌رسد تولید گندم چین به جای تسلیحات، خودکفایی را تضمین می‌کند، تلاش‌های چین برای اولویت‌بندی عرضه گندم با اهداف و سیاست‌های بلندپروازانه باعث شده است که این کشور با عدم رعایت قوانین سازمان تجارت جهانی به چالش کشیده شود و برنامه‌های یارانه‌ای را نقض کند . لذا چین و روسیه با علم به اینکه ایالات متحده دیگر نمی‌تواند ارزان‌ترین تامین‌کننده گندم در جهان باشد، تولیدکنندگان و صادرکنندگان گندم ایالات متحده به مشتریان صادراتی ممتاز روی آوردند و کل زنجیره تامین را برای ارائه گندم باکیفیت با قیمت‌های بالاتر آماده کردند.. این جهتگیری صنعتی به طور موثر ابزاری را از جعبه ابزار سیاست خارجی ایالات متحده موسوم به ” وعده عرضه گندم فراوان و مقرون به صرفه آمریکایی”حذف کرده است این ابزار که برای تغذیه متحدان در جنگ جهانی اول، بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و جلب حمایت کشورهای سراسر جهان در جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت، دیگر وجود ندارد.بقول منابع دیپلماتیک غربی، بدتر از آن برای موقعیت استراتژیک آمریکا این است که روسیه و احتمالا چین ادعای آن را دارند. با وضعیت روسیه به عنوان بزرگترین صادرکننده گندم در جهان و گزارش‌هایی مبنی بر رکورد در آینده،که هیچ خویشتنداری در تمایل خود به استفاده از غذا به عنوان سلاح جنگی نشان نخواهند داد .استراتژیسین های کشاورزی آمریکایی از سال 2022 به صراحت و کرات اعلام نموده اند که برای سرمایه گذاری مجدد در گندم به عنوان ابزار سیاست خارجی و محافظت از گندم آمریکایی به عنوان ابزاری برای دولت داری، ایالات متحده باید از رقابت پذیری خود در بازار جهانی اطمینان حاصل کند. برای رقابتی شدن دوباره، سیاستگذاران باید فناوری‌های جدید گندم را اتخاذ کنند، در زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری کنند تا هزینه‌های حمل‌ونقل را کاهش دهند، و قصد راهبردی آمریکا برای پیشرو بودن در کمک‌های غلات بشردوستانه را احیا کنند. ایالات متحده باید از فناوری اصلاح شده ژنتیکی در تولید مواد غذایی استفاده کند. لذا بسیار مهم است که صنعت گندم، با حمایت دولت” بایدن”، در مورد سیاست ها و تاییدیه های لازم برای ارائه ویژگی های گندم اصلاح شده ژنتیکی به بازار جدیت بگیرد . در حالی که در دهه 1990 تولیدکنندگان ذرت و سویا انقلاب ژنتیکی را پذیرفتند ، کشاورزان گندم نگران بودند که شرکای تجاری ایالات متحده انواع بذرهای دستکاری شده ژنتیکی را خریداری کنند و به نوبه خود به صادرات لطمه بزنند.اما امروزه با از دست دادن گندم اوکراین، کمبود کود و آب و هوای شدیدشرکای تجاری ایالات متحده با ادامه تاکید بر سیستم های غذایی جهانی و تولید محصول منطقه ای، اکنون مایل به خرید گندم تراریخته هستند.اما دولت فدرال باید آن را تایید کند. در واقع اقداماتی در این راستا در حال انجام است. در ژوئن، سازمان غذا و داروی ایالات متحده بررسی گندم اصلاح شده ژنتیکی آرژانتینی را به پایان رساند، اما گندم مقاوم به خشکی همچنان باید توسط وزارت کشاورزی ایالات متحده پاکسازی شود. پذیرش این فناوری‌ها می‌تواند محوری‌ترین اقدام برای رسیدگی به تولید جهانی گندم از زمان “نورمن بورلاگ و انقلاب سبز” باشد.
اکنون ایالات متحده در حال اصلاح مسائل فنی حمل و نقل و هزینه های قابل توجه حمل و نقل برای کالاهای غذایی در زنجیره تامین گندم میباشد. مناطق اولیه کشت گندم ایالات متحده به طور منحصر به فردی به دسترسی به راه آهن برای انتقال محصول خود به مشتریان خارج از کشور وابسته هستند. گندم بدون دسترسی مستقیم به بنادر اقیانوسی یا دیگر آبراه‌ها اسیر راه‌آهن‌های فاقد سرمایه‌گذار بوده است. راه‌آهن‌ها این وابستگی را تشخیص داده‌اند و به نوبه خود، حق بیمه قابل‌توجهی برای حمل گندم، به‌ویژه در مقایسه با ذرت، سورگوم، یا سویا دریافت می‌کنند. وزارت کشاورزی ایالات متحده این تناقض را که به گندم آسیب می رساند، تشخیص داده است، و در گزارشی در سال 2017 اظهار داشت: «به ویژه شرکت های حمل و نقل گندم برای رقابت در بازارهای صادراتی مشکل پیدا کرده اند. زیرا آنها با نرخ‌های ریلی بالاتری نسبت به سایر حمل‌کنندگان غلات در کریدورهای مشابه و نرخ‌هایی که در واکنش به تغییرات در بازارهای جهانی گندم کاهش نیافته‌اند، روبرو هستند. در حالی که مجموعه ای از راه حل های بالقوه مرتبط با نرخ های پر نوسان در مقابل آن وجود دارده ، ساده‌ترین راه اصلاح مقررات دهه 1980 است که به راه‌آهن‌ها اجازه می‌داد کالاها را برای یک مسافت متفاوت قیمت‌گذاری کنند . واشنگتن امروز مجددا غلات را در سیاست امنیت ملی خود بکار گرفته تا بذر دیپلماسی غلات را دوباره بکارد. سیاست گذاران کنگره، گندم را ابزاری برای دولت داری میدانند. زمان چنین بحثی فرا رسیده است، زیرا کنگره در حال بررسی تغییرات در قوانین حمایت از کشاورزی فدرال است که معمولاً به عنوان لایحه مزرعه شناخته می شود. قانونگذاران در حال حاضر در تورهای استماع و میزبانی جلسات استماع بررسی تعداد زیادی از برنامه ها که گستره زنجیره تامین غذای ایالات متحده را پوشش می دهند، هستند. و به سیاست‌هایی که بر تولید گندم تأثیر می‌گذارند توجه ویژه دارند. کمک های غذایی و برنامه های توسعه حیاتی در دستور کار بازنگری قرار گرفته تا اطمینان حاصل شود که آنها نیازهای دوگانه کاهش ناامنی غذایی و حمایت از تولید مواد غذایی فراوان داخلی را برآورده می کنند، این بازنگری ها در سیاستگزاری ها به ایالات متحده اجازه می دهد به متحدان خود کمک کند و اهداف امنیت ملی خود را تضمین نماید. بودجه برنامه تحقیقاتی گندم در سال 2023 افزایش یافته و سرمایه‌گذاری‌های اصلی در محصولات پایدار و برنامه‌های اعتبار صادراتی برای پوشش ریسک اضافی برای نیازمندترین بازارها و افزایش دوره بازپرداخت تنظیم شده تا اطمینان حاصل شود که کشورهای در حال توسعه گزینه‌های قابل اعتمادی برای تامین مواد غذایی کلیدی دارند. به رسمیت شناختن امنیت و ظرفیت صادرات گندم یک موضوع امنیت ملی است و ایالات متحده به عنوان یک برنامه استراتژیک برای گندم به آن می نگرد و از گندم به عنوان یک ابزار دیپلماتیک فراتر از کمک های غذایی بهره برداری می کند.

* تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی

  • نویسنده : حسین شیرزاد