واکاوی سیاست‌های حزب کمونیست چین (CPC) در قبال مسأله کشاورزی
واکاوی سیاست‌های حزب کمونیست چین (CPC) در قبال مسأله کشاورزی

دکتر حسین شیرزاد * این یادداشت به بررسی سیاست‌های حزب کمونیست چین (CPC) در قبال کشاورزی می پردازد. پیچیدگی‌های رشد کشاورزی و تلاش‌های «هو جین تائو و شی جین پینگ» در راستای حل «سه مسئله چین » یعنی سه گانه- مسئله کشاورزی، مناطق روستایی و مسئله کشاورزان – به منظور دستیابی به یک «جامعه نسبتاً […]

دکتر حسین شیرزاد *

این یادداشت به بررسی سیاست‌های حزب کمونیست چین (CPC) در قبال کشاورزی می پردازد. پیچیدگی‌های رشد کشاورزی و تلاش‌های «هو جین تائو و شی جین پینگ» در راستای حل «سه مسئله چین » یعنی سه گانه- مسئله کشاورزی، مناطق روستایی و مسئله کشاورزان – به منظور دستیابی به یک «جامعه نسبتاً مرفه» و جوان سازی ملت چین حکایت از آن دارد، در حالی که بر سیاست‌ها و رویکردهای نوآورانه مستمرا تأکید می‌شود، اما به دلیل تمایل حزب کمونیست چین برای کنترل مناطق روستایی و زندگی دهقانی، فقدان اصلاحات ساختاری همچنان نیاز مبرم جامعه روستایی چین و بی پاسخ مانده است. سیاست‌های کشاورزی حزب کمونیست چین (CPC) در سه دوره متمایز، دستخوش تغییرات مهمی شده است. اولین دوره از تأسیس جمهوری خلق چین (PRC) در سال (1949) تا سومین پلنوم یازدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین (1978) بود. دوره دوم، ازصدور اسناد شماره یک سالانه – اعلامیه های کمیته مرکزی CPC آغاز و رهنمودهایی پیرامون کشاورزی – وجه مشخصه آن است و دوره سوم از اوایل دهه 2000 تا کنون است. در واقع دوره سوم دوران تعدیل و رفع نواقص دوره دوم به شمار می رود. این ادوار حاوی چشم اندازهای علمی توسعه کشاورزی است که توسط “هو جین تائو” آغاز شد و توسط “شی جین پینگ” برای تاکید بر رشد هماهنگ و پایدار کشاورزی ادامه یافت. طی سال ها حزب کمونیست چین به دنبال حل مشکلات مناطق روستایی از طریق طرح‌های فقرزدایی، «ساخت روستاهای جدید سوسیالیستی» و پیگیری استراتژی حیات‌ مولد روستایی، است. اگرچه شکاف توسعه شهری و روستایی و همچنین شکاف درآمدی بین دهقانان و کارگران همچنان مشکل زاست و بعید است در 20 یا 30 سال آینده حل شود، اما اگر استراتژی های فوق، موفقیت آمیز به سرانجام برسد، چین می تواند به کشوری با طبقه متوسط قوی و قدرت مدرنی که با جاه طلبی های حزب در هجدهمین و نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین مطرح شد، مبدل گردد. چین از نظر تولیدات کشاورزی، علیرغم بحران شدید در بیشتر 30 سال اول پس از پیدایش جمهوری خلق چین، در چهار دهه بعد به‌ویژه در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه و با توجه به شرایط بسیار متفاوت، جمعیت دهقانی زیاد، مساحت کوچک زمین زراعی با سرانه 0.09 هکتار و بسیاری از معایب و محدودیت های زیست بوم و شرایط طبیعی از رشد بالایی برخوردار بوده است. ارزش تولید ناخالص کشاورزی در چین از سال 1952 تا 1978 معادل 3.4 درصد افزایش یافته، و طی دوره 1978 تا 2016 به طور متوسط هر سال 5.4 درصد افزایش یافته است. بی تردید دستاوردهای 40 سال گذشته عمدتاً ناشی از کاربرد علم و فناوری و افزایش مداوم نهاده‌هایی مانند بذور، ماشین‌آلات، کود شیمیایی و آبیاری به موازات نهادسازی مدرن در بطن جامعه دهقانی است. خط سیر سیاست‌های کشاورزی چین نشان می‌دهد که در حالی که حزب کمونیست همیشه از مشکلات دهقانان و زندگی روستایی آگاه بوده و شاید در سال‌های اخیر حتی حساس‌تر شده است، اما رویکردش همچنان به دنبال راه‌حل‌های سیاست محور اصلاح گرایانه است. در حالی که تاکید بر نوآوری در سیاست‌ها و فناوری‌ها وجود دارد، هنوز فقدان اصلاحات ساختاری مطالبه اصلی است . در واقع نهادها به جای پرداختن به “سه پروبلماتیک اصلی”، بر حفظ هژمونی حزب کمونیست بر مناطق روستایی و کشاورزان تمرکز دارند.
حزب کمونیست؛ قبل از اتخاذ سیاست اصلاحات و اندکی پس از به دست گرفتن قدرت، قانون اصلاحات ارضی در ژوئن 1950 به تصویب رساند. این قانون، زمین و سایر امکانات تولیدی را بین کشاورزان و دهقانان فقیر بازتوزیع کرد. اما در سال 1956، زمین و ابزار کشاورزی همه دهقانان به صورت اشتراکی و به مالکیت تعاونی های کشاورزی درآمد. “مائو”، استدلال کرد که سیاست اشتراکی به مقابله بهتر با بلایای طبیعی، تسهیل کاربرد علم و فناوری، امکان تبادل تجربیات تولید، افزایش قدرت خرید دهقانان و در نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات صنعتی کمک می‌کند .علاوه بر این، وی فکر میکرد که راه “میان بر” برای توسعه کشاورزی، رشد مکانیزاسیون است و اشتراکی‌سازی، مکانیزاسیون را تسهیل می‌کند. در واقع، بین سال های 1970 و 1978، استفاده از ماشین آلات کشاورزی چهار برابر شد . با این حال، انگیزه کار دهقانان نیز به دلیل سیاست های اشتراکی به شدت از بین رفت. مائو در یادداشت ” ده رابطه بزرگ” که در آوریل 1956 منتشر شد، از سیستم مدیریت اتحاد جماهیر شوروی در کشاورزی انتقاد کرد و ادعا نمود که این سیستم به استثمار بیش از حد دهقانان و کاهش انگیزه کار دهقانان منجر شده است. با این حال، درمدیریت کشاورزی چین از سال 1953، تمام محصولات کشاورزی که تولید می‌شد باید به “قیمت دستوری تعیین‌شده” به گروه فروخته می‌شد ، سپس، در سال 1958، تعاونی‌ها با کمون‌های مردمی تعویض شدند با این جایگزینی، دولت و سازمان تولید با هم ادغام شدند. رژیم اشتراکی و سیاست موسوم به “از دیگ بزرگ برنج بخور” یا به زبان چینی” چی داگوفان”، انگیزه دهقانان برای تولید را از بین برد و هنگامی که صنعت به روستاها آورده شد و دهقانان وارد پروسه صنعتی شدند، قحطی شدیدی بین سال‌های 1959 و 1961 رخ داد. در مارس 1961، کمیته مرکزی حزب تنظیماتی را در جهت تمرکززدایی بیشتر به نفع تیم‌های تولید و تیپ تولید – واحدهای تابعه کمون‌های مردمی انجام داد. در سال 1963، “چوئن لای”؛ سیاست موسوم به نوسازی چهارگانه، از جمله نوسازی کشاورزی را پیشنهاد کرد. اما این برنامه به دلیل انقلاب فرهنگی اجرا نشد. مائو سپس جنبش ملی “از دازای در کشاورزی بیاموز” ، را در سال 1964 راه اندازی کرد. این جنبش، به جای افزایش بهره وری نهاده ها مانند کودها، بذرها و فناوری، به تیپ های تولید در کل کشور تکیه داشت. “تیپ دازای” بر افزایش مداخلات انسانی، بسیج دهقانان برای کار شبانه روزی در تابستان و زمستان به منظورشکستن کوه ها، حفر مخازن وایجاد کانال ها، بدون توجه به شرایط واقعی محلی مدلیزه شد. در نتیجه سیاست های کشاورزی حزب در زمان مائوتسه تونگ، تولید ناخالص داخلی در کشاورزی به طور متوسط تنها 2.2 درصد در سال بین سال های 1952 تا 1978 افزایش یافت، در حالی که درآمد سرانه واقعی درمناطق روستایی به طور متوسط در مدت مشابه 1.75 درصد افزایش یافته بود به عبارت دیگر، نزدیک به 40 سال پس از اینکه دهقانان به حزب کمونیست چین کمک کردند تا قدرت را در دست بگیرد و جمهوری خلق چین ظهور کند، روستاییان هنوز فقیر بودند. اگرچه حزب از حذف سه تفاوت عمده – که دو مورد از آنها تفاوت بین دستمزد کارگران صنعتی و دهقانان و بین مناطق شهری و روستایی بود – حمایت می کرد – اما این صرفا یک ژست سیاسی بود، و در مقام عمل هیچ سیاست خاصی برای کاهش این تفاوت ها اتخاذ نشد.با این وجود، نواحی روستایی چین در دوره مائو در زمینه آبیاری، جاده‌ها، برق، مراقبت‌های بهداشتی و آموزش پیشرفت زیادی کردند و این برنامه ریزی و مدیریت عمومی مردم بود که به این پیشرفت کمک کرد. کل مساحت آبیاری شده از 300 میلیون مو در سال 1952 به بیش از 670 میلیون مو در سال 1981 افزایش یافت در حالی که استفاده از تراکتورهای کشاورزی، ماشین آلات آبیاری و زهکشی و کودهای شیمیایی در طول سالهای 1960 و 1970 بیش از شش برابر افزایش یافت.

سیاست‌های کشاورزی حزب کمونیست در دوره اصلاحات

برای جلوگیری از قحطی و گرسنگی، در پایان سال 1978، یک تیم تولیدی دراستان “آن هویی”، مخفیانه موافقت کردند که اراضی اشتراکی را بین خانوارهای دهقانی عضو توزیع کنند. خانوارها فقط باید مقدار مشخصی از محصول را به تیم تولید تحویل می دادند و می توانستند مازاد آن را برای خود نگه دارند. بعدها این شیوه تولید و توزیع، سیستم قراردادی مسئولیت خانوار نامیده شد . این پدیده انگیزه قوی برای خانوارهای دهقان ایجاد کرد و تولید غذای کمون به طور چشمگیری افزایش یافت. این اصلاحات خودجوش به سرعت به کمون های اطراف در شهرستان ها گسترش یافت. در همان زمان، کمیته استانی حزب هم تصمیم گرفت از اصلاحات حمایت کند و رویکرد “شیائوگانگ” را تأیید کرد و امکان پذیرش گسترده این سیاست فراهم شد. حزب حتی دولت‌های محلی را تحت فشار قرار داد تا از سیاست “سیستم قراردادهای خانگی” پیروی کنند، در سال 1982، حزب و شورای دولتی اولین سند سال در مورد توسعه کشاورزی یا سند مرکزی شماره 1 را صادر کردند. از آن زمان تا سال 1365 هر سال یک سند مرکزی شماره 1 وجود داشت. چهار سند اول به توضیح، اجازه و تسهیل اجرای رژیم پیمانکاری محصولات کشاورزی به دهقانان، پایه گذاری سیاست کشاورزی در مرحله اصلاحات و گشایش، و اعطای حق استفاده طولانی مدت از زمین تا 15 سال پرداختند. اما پنجمین سند مرکزی شماره 1 (1986) تأیید کرد که کشاورزی اساس اقتصاد ملی است. سیاست‌های مربوط به کشاورزی، مناطق روستایی و دهقانان در دوره “دنگ شیائوپینگ” شامل لغو سیستم کمون مردمی، واگذاری قراردادهای تولید به خانوارهای دهقانی، آزادسازی بازارها و ترویج کاربرد علم و فناوری بود. چنین اصلاحاتی گام به گام انجام شد. پس از سال 1986، اصلاحات عمدتاً بر بخش‌های شهری و صنعتی متمرکز شد. اگرچه کشاورزی، مناطق روستایی و دهقانان کمتر مورد توجه قرار گرفتند، اما به لطف سیاست های کشاورزی جدید که از توسعه فناوری کشاورزی حمایت می کرد، تولید کشاورزی در چین به شکوفایی ادامه داد تا درسال 1996 مشکل کمبود مواد غذایی برطرف شد. با این حال، یک مشکل جدید ظاهر شد، که شکاف توسعه بین مناطق شهری و روستایی بود. با آزادسازی کشاورزی، دهقانان اجازه نداشتند زمین های کشاورزی را به زمین های غیر کشاورزی تبدیل کنند، و همچنین به طور رسمی حق استفاده از اجازه خرید و فروش زمین های کشاورزی را نداشتند. در نتیجه، تا آن زمان دهقانان در استفاده از زمین محدود بودند. در آن زمان زمین های روستایی در چین مالکیت اشتراکی داشتند. در بسیاری از موارد، تخصیص حق استفاده از زمین از گروه ها به دهقانان هیچ گونه گواهی کتبی نداشت. از این رو، رؤسای شهرستان ها – نمایندگان گروه های روستایی – گاهی از دهقانان می خواستند زمین هایی را که برای توسعه زیرساخت های صنعتی و تجاری استفاده می کردند، با غرامت ناچیز واگذار کنند، این یک بار دیگر منجر به کاهش انگیزه خانوارهای دهقانی شد. حتی در مواردی که زمین برای استفاده وجود داشت، دهقانان مجبور بودند بخش بزرگی از محصول را به نظام اشتراکی داده و مالیات کشاورزی را بپردازند. در طول دهه 1980، چین سیاست نظام سهمیه‌بندی و تهیه محصولات کشاورزی با قیمت‌های پایین را اجرا کرد. اگرچه این سیاست به افزایش تدریجی درآمد دهقانان کمک کرد.اما در عمل نوعی انتقال درآمد ساکنان روستایی به ساکنان شهری بود و دهقانان دیگر نمی خواستند در کشاورزی کار کنند، زیرا درآمدشان کم و هزینه ها بالا بود، و زمینی هم برای کشاورزی باقی نمانده بود. بنابراین، آنها به کارگران مهاجر اجیر شده ، در مناطق شهری تبدیل شدند. آنان در مناطق شهری، شهروندان درجه دوم صرف بودند. این، سیاست همراه با محدود کردن فروش حقوق استفاده از زمین در دهه 1980، منجر به تکه تکه شدن زمین ها شد. متوسط مساحت زمین به ازای هر خانوار دهقانی در چین در طول دهه 1980 تا سال 2000 کاهش یافت. علاوه بر این، تلاش برای افزایش کارایی نهاده‌های کشاورزی و بهره‌وری منجر به افزایش استفاده از مواد شیمیایی شد که اثرات مضری بر توسعه کشاورزی، اکولوژی روستایی و رفاه دهقانان داشت. چین تحت رهبری “جیانگ زمین” توسعه صنعتی را بر کشاورزی اولویت داد و به شهرهای بزرگ، مناطق ویژه اقتصادی و مناطق ساحلی به جای مناطق داخلی علاقه مند بود. در نتیجه، نابرابری بین مناطق شهری و روستایی شتاب گرفت. جیانگ، در سال 1996 در مواجهه با بی‌ثباتی در مناطق روستایی، با اتخاذ سیاست‌هایی برای افزایش درآمد دهقانان نظیر ساده‌سازی ساختار محصولات کشاورزی از طریق صنعتی‌سازی کشاورزی پاسخ داد، این سیاست ها شامل ترویج کشاورزی قراردادی برای پیوند تولید، فرآوری، مصرف از طریق “یکپارچگی عمودی حداکثری”، در نتیجه دستیابی به صرفه‌جویی در مقیاس، افزایش رقابت‌پذیری و سود بیشتر کشاورزی بود. در این رابطه شرکت‌های اژدها سر ( (longtou gongsi، نقش اصلی را در این خوشه‌های تولیدی ایفا کردند و توسعه را در سراسر زنجیره تامین از طریق انتقال فناوری، آموزش، اطلاعات و فعالیت‌های بازاریابی تحت مفهوم “فوشه دایدونگ” ارتقا دادند. تعاونی‌های تخصصی دهقانان (nongmin zhuanye hezuo zuzhi) میان بنگاه‌های اژدهاسر و خانوارهای دهقانی واسطه شدند و به کاهش هزینه‌های مبادله کمک کردند. شرکت‌های “اژدهاسر” می‌توانستند زمین اجاره کنند و با دهقانان قرارداد ببندند تا در زمین اجاره‌ای تولید کنند .همچنین که انتظار می‌رفت، صنعتی‌سازی کشاورزی کاربرد علم و فناوری کشاورزی را به طور مثبت‌تری ارتقا داد و در عین حال به غلبه بر ناتوانی در خرید متمرکز زمین برای راه‌اندازی شرکت‌های بزرگ کشاورزی کمک کرد. با این حال، زمانی که شرکت‌های اژدهاسر یا تعاونی‌های تخصصی دهقانان را برای پیوستن به این زنجیره‌ها انتخاب می‌کردند، خانواده‌های دهقانی فقیر که دارای منابع تولید کشاورزی زیادی نبودند، اغلب حذف می‌شدند.اما علیرغم بی‌ثباتی در مناطق روستایی و عدم افزایش قابل توجه تولید مواد غذایی در دهه 1990، ساختار بخش کشاورزی به دلیل افزایش تولید گوشت دچار تحول مثبت شد. بین سال های 1985 تا 2000، شاخص تولید گوشت بیش از سه برابر شد و شاخص تولید دانه های روغنی دو برابر شد. در همین دوره، مصرف کود در کشاورزی نزدیک به 2.4 برابر و استفاده از ماشین آلات کشاورزی بیش از 2.7 برابر افزایش یافت سهم جمعیت فقیر روستایی از 95.37 درصد در سال 1981 به 48.42 درصد در سال 2002 کاهش و شکاف فقر از 49.91 درصد به 15.77 درصد در طول مدت مشابه کاهش یافت. در حالی که نرخ فقر در مناطق روستایی به سرعت کاهش می یافت، ضریب جینی نیز به طور قابل توجهی افزایش یافت.

بیشتر بخوانید: با افزایش اتوماسیون، «تایسون فودز» مشاغل سخت را حذف می‌کند

توسعه کشاورزی و مناطق روستایی در دوره تعدیل و گشایش

از سال 2000، “سه پروبلماتیک روستایی” به موضوع مباحث داغ در همه سطوح در چین تبدیل شد و در آن زمان به شرح گزاره مرتبط تعمیم داده شد: گزاره نخست، دهقانان به شدت رنج می‌کشیدند، گزاره دوم،روستاها بسیار فقیر بودند، و گزاره سوم، کشاورزی بسیار پرریسک بود . به نظر می رسید که سیاست هایی که در اواخر دهه 1990 برای مقابله با سه موضوع روستایی تعیین شده بود، ناکارآمد باشد. در حالی که تولید کشاورزی رونق داشت، مشکلات حل نشده برای دهقانان و مناطق روستایی باقی ماند و حتی برخی مشکلات بدتر شد بگونه ای که در چهارمین پلنوم کمیته مرکزی شانزدهم در سال 2004، به صراحت تاکید شد “باید مناطق روستایی حمایت شوند”. در نوامبر 2005، حزب، برنامه ساختن روستای جدید سوسیالیستی برای ترویج توسعه روستایی و افزایش رفاه دهقانان را راه اندازی کرد. شعار این برنامه ارتقای توسعه تولید، زندگی ثروتمند، آداب و رسوم متمدن روستایی، ظاهر پاک روستا و مدیریت دموکراتیک بود و هدف اصلی این برنامه بر کاهش بار بر دوش دهقانان به ویژه کاهش مالیات کشاورزی متمرکز بود. هدف مهم دیگر یافتن راه هایی برای افزایش درآمد دهقانان با استفاده از یارانه و افزایش حداقل قیمت خرید محصولات کشاورزی و غیره بود. در سال 2006، مالیات های کشاورزی لغو شد و از سال 2008، دولت چین به طور مکرر حداقل یا کف قیمت های خرید برنج، گندم، سویا و ذرت را افزایش داده است. به منظور توسعه کشاورزی و بهبود درآمد کشاورزان، چین اهمیت زیادی به توسعه زنجیره ارزش در کشاورزی داده است. در سال 2000، معاون نخست وزیر، “ون جیابائو”، طی بحثی با نمایندگان کنفرانس ملی صنعتی سازی کشاورزی گفت که اقدامات انجام شده در چین باید صنعتی کردن زنجیره تامین کشاورزی و حمایت از توسعه شرکت های پیشرو باشد. او تأیید کرد که با هدایت شرکت‌های مختلف اژدهاسر، صنعتی‌سازی کشاورزی در حال بهبود است و ارتقای شرکت‌های پیشرو برای بهبود کیفیت و کارایی کلی کشاورزی، برای توانمندسازی چین برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی و شرکت در رقابت بین‌المللی کشاورزی مهم است. دولت از اواخر دهه 1990 تعاونی های تخصصی را از طریق چندین برنامه آزمایشی و نمایشی ترویج داده است و از سال 2004 تأسیس آنها را در سراسر کشور تشویق کرده است. در سال 2007 قانون تعاونی های تخصصی دهقانان اجرا شد. از آن زمان، تعداد تعاونی های تخصصی به سرعت افزایش یافته است، به یک میلیون تعاونی در فوریه 2014 و 2.2 میلیون تعاونی در جولای 2020 رسید.البته هنوز هم تعاونی‌های ثبت‌شده‌ای وجود دارند که فعال نیستند و برخی تعاونی‌ها توسط شرکت‌های خصوصی (از جمله شرکت‌های اژدها) یا یک خانوار بزرگ دهقانی تأسیس شده‌اند. انگیزه اصلی این تعاونی ها؛ بهره مندی از یارانه های دولتی و تسلط بر توزیع محصول است. یکی از اهداف دولت در ترویج تأسیس تعاونی های تخصصی این است که آنها را واسطه یا پل ارتباطی بین دهقانان و شرکت های اژدها سر قرار دهد تا از این طریق قدرت دهقانان افزایش یابد. با این حال، بسیاری از تعاونی‌هایی که توسط خانوارهای بزرگ دهقانی تأسیس شده و تحت سلطه آن‌ها هستند، از این موقعیت برای استفاده از نیروی کار ارزان خانوارهای کوچک دهقانی استفاده می‌کنند ، علاوه بر این، موانع ایجاد شده توسط تعاونی های تخصصی مانع از مشارکت دهقانان کوچک می شود، در حالی که تردید خود دهقانان کوچک (به دلیل تجربیات آنها در دوران کمون های مردمی) به این معنی است که نسبت همه خانوارهای دهقانی در سراسر کشور به دهقانانی که در سال 2011 به تعاونی ها می پیوستند تنها 15.5 درصد بوده است. این علیرغم شواهدی بود که نشان می‌داد تعاونی‌های تخصصی درآمد اعضا را بهبود بخشیده بودند .ابهام در مالکیت منجر به عدم اطمینان زیادی در انتقال حقوق استفاده از زمین کشاورزی می شود و بنابراین انباشت زمین که شرط لازم برای تولید کشاورزی در مقیاس بزرگ است را محدود می کند . در اکتبر 2008، سومین پلنوم هفدهمین حزب “قطعنامه ای در مورد برخی از مسائل عمده در اصلاحات و توسعه روستایی” را صادر کرد. این قطعنامه اذعان داشت که سطح توسعه و مدیریت تولیدات کشاورزی پایین است، بازارهای محصولات کشاورزی، خدمات کشاورزی و کشاورزی ملی مکانیسم‌های حفاظت و پشتیبانی ناکافی بودند، زیرساخت‌ها و تجهیزات فنی کشاورزی قدیمی و سطح زمین زیر کشت کاهش یافته بود. با این قطعنامه، حزب رسماً اجازه انتقال حقوق استفاده از زمین کشاورزی ، تا زمانی که مالکیت جمعی زمین تغییر نکرده بود را مجاز کرد. با این حال، مالکیت زمین در چین را بیشتر روشن نکرد و راه حل هایی برای رفع موانع عمده در انتقال حقوق استفاده از زمین کشاورزی ارائه نکرد. اگرچه حزب کمونیست چین و دولت، سیاست های مهم زیادی برای رسیدگی به مسائل کشاورزی، مناطق روستایی و دهقانان دارند،اما اجرای آنها تاکنون آسان نبوده است. یارانه به دهقانان تا حد زیادی نمادین است زیرا میزان سرانه یارانه برای خانوارهای دهقانی با قرارداد استفاده از زمین جمعی در سال بالاترین نرخ یارانه (2012) تنها 850 یوان (130 دلار آمریکا) است. از سوی دیگر، یارانه، تصمیمات دهقانان را در انتخاب محصول مخدوش می‌کند و منجر به تولید بیش از حد غلات در رابطه با سبزیجات و میوه‌ها می‌شود و همچنین دهقانان را از انتخاب محصولات ارگانیک و فن‌آور بازمی‌دارد. این نوعی از دست دادن رفاه اجتماعی ناشی از یارانه است . افزایش حداقل قیمت برخی محصولات کشاورزی از جمله برنج و ذرت نیز به دلیل افزایش قیمت خوراک دام بر صنعت دام تاثیر منفی می گذارد.برای غلبه بر نارسایی‌ها در ساختار محصول و ترویج کشاورزی پایدار، کنفرانس مرکزی “کار روستایی چین” در سال 2015 برای اولین بار اصلاحات ساختاری طرف عرضه را اجرا کرد. حدود یک سال بعد، سند مرکزی شماره 1 در اوایل سال 2017 سیاست تعمیق اصلاحات ساختاری طرف عرضه در کشاورزی را تشریح کرد که هدف آن رفع نقاط ضعف کشاورزی چین، از جمله کاهش قیمت ها، افزایش هزینه ها، و عرضه بیش از حد برخی از محصولات در کنار کمبود شدید محصولات دیگر، از طریق بهینه سازی ساختار کشاورزی و ترویج تولید در مقیاس بزرگ برای بهبود کیفیت و رقابت پذیری کشاورزی بود. در نهایت “سیاست صنعتی ساخت چین” تا سال 2025 (Zhongguo zhizao erling’erwu 2025) تولید تجهیزات کشاورزی را به یکی از ده صنعت کلیدی کشور تبدیل کرده است. در نوزدهمین کنگره حزب در پایان سال 2017، “شی جین پینگ” استراتژی احیای روستایی را اعلام کرد،. این استراتژی بیشتر در سند مرکزی شماره 1 در سال 2018 توضیح داده شد که هدف آن «شکوفایی صنایع، زیست‌پذیر بودن محیط، متمدن بودن روستاها، مؤثر بودن حکومت و رفاه زندگی» است. این نقشه راه و استراتژی موثری را برای اجرای “رنسانس کامل روستایی” تا سال 2020 پیش بینی می نمود که به 95 درصد اهداقش رسید. نوسازی روستایی و کشاورزی تا سال 2035 و دستیابی به “کشاورزی قوی، روستاهای زیبا و دهقانان ثروتمند” تا سال 2050 از برنامه های مهم روستایی پیش روی جامعه کشاورزی چین در آینده میباشد.. در سپتامبر 2018، چین یک برنامه عملیاتی برای نشاط روستایی (2018-2022 ) راه اندازی کرد. دستاوردها و محدودیت‌های توسعه کشاورزی چین در چهاردهمین برنامه پنج ساله چین برای( 2021-2025 ) تأیید شده است. از جمله دستاوردها، نوسازی زیرساختها و سازه های کشاورزی است، در این برنامه، تولید سالانه غلات به طور مستمر افزایش یافته است و هدف اسکان 100 میلیون کارگر کشاورزی و سایر ساکنان دائمی در شهرها و شهرستان ها محقق شده است. با این حال، بنیاد کشاورزی هنوز پایدار نیست، شکاف بین توسعه شهری و روستایی و توزیع درآمد زیاد است و حفاظت از محیط زیست راه درازی در پیش دارد. برای تحکیم بیشتر دستاوردها و غلبه بر محدودیت ها، برنامه پنج ساله چهاردهم با هدف تداوم نوسازی کشاورزی، تقویت بنیاد کشاورزی، ارتقای هماهنگی بهتر در توسعه بین مناطق روستایی و شهری، و ترویج همه جانبه احیای روستایی تنظیم گردیده است.به طور قابل توجه، این طرح هشت پروژه کلیدی توسعه کشاورزی را ترسیم می کند: ساخت 16.5 میلیون هکتار زمین کشاورزی با استاندارد بالا. ارتقای پایگاه های ملی تولید بذر در هاینان، گانسو، سیچوان و همچنین ایجاد پایگاه های تولید بذر منطقه ای؛ نوسازی کشاورزی؛ پیشگیری از بیماری های همه گیر حیوانات و کنترل آفات محصولات کشاورزی؛ کنترل منابع آلودگی کشاورزی به ویژه در مناطق بسیار حساس مانند رودخانه های یانگ تسه و زرد. ارتقاء و همچنین توسعه امکانات لجستیک زنجیره سرد جدید برای محصولات کشاورزی؛ ارتقاء زیرساخت های حمل و نقل روستایی، برق، تامین آب و ارتباطات (از جمله پهنای باند). بهبود بهداشت روستایی از جمله توالت، زباله و تاسیسات تصفیه فاضلاب (؛ تحت مدیریت “هو جینتائو-ون جیابائو”، موضوع حفاظت از محیط زیست یک نگرانی بزرگ برای حزب کمونیست بود. تا اینکه در سال 2012، اصطلاح “تمدن زیست محیطی” (shengtai wenming) در قانون اساسی جمهوری خلق چین گنجانده شد. در توسعه کشاورزی و روستایی چین، ایجاد تمدن اکولوژیکی شامل تقویت حفاظت از منابع کشاورزی ،تقویت کنترل آلودگی، احیای اکوسیستم های کشاورزی، بهبود محیط زندگی در مناطق روستایی و ترویج تولید محصولات کشاورزی با کیفیت بالاست.دستاوردهای کشاورزی چین در دوره “هو” و در زمان “شی” بسیار قابل توجه بوده است. ساختار کشاورزی دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. بسیاری از گونه های جدید گیاهان در حال حاضر در دسترس هستند. در فرآیند تنوع بخشی به ساختار کشاورزی، بنگاه های اژدهاسر نقش پیشگامی را ایفا کرده و از شرکت ها و بانک های دولتی حمایت مالی دریافت کرده اند. البته مکانیزاسیون کشاورزی و به کارگیری فناوری های جدید کمک قابل توجهی به این دستاورد کرده است. مجموع قدرت ماشین آلات کشاورزی از 525.736 میلیون کیلووات در سال 2000 به 1.028 میلیارد کیلووات در سال 2019 افزایش یافته است. سرمایه گذاری در کشاورزی از 35.17 میلیارد یوان (تقریباً 5.6 میلیارد دلار آمریکا) بین سال های 2001 و 2005 (که 27.48 میلیارد یوان (تقریباً 4.37 میلیارد دلار آمریکا) سرمایه گذاری دولتی بوده است) به 61.02 میلیارد یوان (حدود 8.8 میلیارد دلار آمریکا) بین سال های 2016 تا 2020 افزایش یافته است. در نتیجه، از سال 2001، چین به عنوان صادرکننده پیشرو محصولات باغی، گوشت و آبزیان در جهان ظاهر شد. ارزش صادرات محصولات کشاورزی از 27.17 میلیارد دلار در سال 2005 به 76.03 میلیارد دلار در سال 2020 افزایش یافت سهم چین از بازار جهانی صادرات سبزیجات از هفت درصد بین سال‌های 1996 تا 2000 به 13 درصد بین سال‌های 2011 تا 2016 افزایش یافته است. ارقام برای میوه‌ها دو و پنج درصد و برای محصولات آبزی به ترتیب هفت و 14 درصد است. تلاش ها برای بهبود زندگی ساکنان روستایی تحت حکومت هو و شی نتایج چشمگیری داشته است. نرخ فقر در دوره “هو جینتائو” 3.7 بار کاهش و شکاف فقر 5.8 برابر تنزل یافت. در نوامبر 2015، دولت چین با هدف از بین بردن فقر روستایی تا سال 2020، آن را یک وظیفه مهم برای دستیابی به یک جامعه نسبتاً مرفه تلقی کرد این بدان معناست که 70 میلیون فقیر روستایی باید ظرف پنج سال از فقر خارج شوند.قرار بود حدود 50 میلیون نفر از این افراد از نظر معیشت، اسکان مجدد، آموزش و مراقبت های بهداشتی حمایت شوند و افراد فقیری که کاملاً توانایی کار خود را از دست داده بودند، از طریق برنامه های تأمین اجتماعی حمایت شوند. فعالیت‌های مرتبط با توسعه معیشت فقرا شامل توسعه تولید محصولات زراعی، دامپروری، صنایع دستی و صنایع کوچک معمولی روستایی در چارچوب طرح “یک روستا، یک محصول” و حمایت از مهاجران بود. کارگران مناطق فقیرنشین برای راه اندازی مشاغل خود به شهر خود بازگردند. بین سال‌های 2013 تا 2020، چین 1.6 تریلیون یوان (تقریباً 232 میلیارد دلار) از صندوق‌های ویژه مرکزی، استانی، شهری و منطقه‌ای در برنامه‌های کاهش فقر سرمایه‌گذاری کرد که 660 میلیارد یوان (تقریباً 96 میلیارد دلار) از سوی دولت مرکزی تامین شده است. اصل کاهش هدفمند فقر ، که توسط “شی” در نوامبر 2013 درخواست شد، به رویکرد جدیدی برای کاهش فقر در چین تبدیل شده است. هدف آن دقت در اهداف کاهش فقر، ترتیبات پروژه و استفاده از بودجه، از جمله موارد دیگر است.پنج سال بعد، “شی جین پینگ ” در کنفرانس ملی کاهش فقر که در فوریه 2021 برگزار شد، ادعا کرد که چین وظیفه کاهش فقر را طبق برنامه ریزی انجام داده است. 98.99 میلیون نفر از فقر خارج شده بودند و ظاهراً دیگر یک شهرستان فقیر در چین وجود نداشت – فقر مطلق از بین رفته بود و فقر کلی منطقه ای به شدت کاهش یافته بود.
نتیجه
در طول جنگ داخلی چین، و همچنین در چند دهه اول پس از به دست گرفتن قدرت توسط حزب کمونیست، دهقانان اکثریت اعضای حزب را تشکیل می دادند. حتی امروز، دهقانان با کمی بیش از 27 درصد، بیشترین نسبت اعضای حزب را تشکیل می دهند. بنابراین، اگرچه سطح توجه در مقاطع مختلف زمانی متفاوت است، اما “مسائل کشاورزی، بغرنجی مناطق روستایی و رفاه کشاورزان” دغدغه‌های همیشگی حزب بوده و موفقیت‌های متعددی را در طول سال‌ها به دست آورده است. ظرفیت تولید کشاورزی در همه دوره‌ها رشد کرده است و زندگی کشاورزان از زمان “اصلاحات و گشایش” در سال 1978 به طور قابل توجهی بهبود یافته است. توسعه روستایی نیز در دو دهه اخیر دستخوش تغییرات مثبت شده است. از آنجایی که چین هدف رهایی از تله درآمد متوسط را دنبال می کند (یعنی باقی ماندن تنها در یک «جامعه نسبتاً مرفه»)، مسائل کشاورزی، مناطق روستایی و کشاورزان به همان اندازه که درساخت چین به اهداف بلندپروازانه سیاست صنعتی 2025 و عناصر مهم سیاست های احیای اقتصادی به عنوان استراتژی گردش دوگانه توجه می شود، در مرکز توجهات بویژه در حیات چین پساکرونا قرار گرفته است. اما، چالش‌های پیش روی کشاورزی و توسعه روستایی در چین همچنان قابل توجه است. نظام بهره برداری کشاورزی با تولید در مقیاس کوچک، کاهش زمین های قابل کشت به دلیل شهرنشینی، و تغییر ذائقه مصرف کنندگان برای محصولات کشاورزی، از جمله افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی ارگانیک و گوشت، به طور فزاینده ای ناپایدار است. علاوه بر این، مسائل مربوط به حقوق مالکیت زمین های کشاورزی، نابرابری درآمدی و تعهد به بی طرفی کربن قبل از سال 2060 وجود دارد که در آینده بر کشاورزی چین تأثیر خواهد گذاشت. چین هنوز سیاست مشخصی برای ایجاد شغل با درآمد بالاتر برای ساکنان روستایی، به ویژه در روستاهای فقیر در غرب چین ندارد. جابجایی فقرا، که اکثر آنها در مناطق روستایی زندگی می کنند، تحت استراتژی های کاهش فقر نیز در کوتاه مدت کار آسانی نیست، زیرا شامل ایجاد شغل، ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی و توسعه زیرساخت ها می شود. و همه اینها باید در کنار حفظ زمین های زراعی محدود و حفظ محیط زیست اتفاق بیفتد. همچنین چالش هایی وجود دارد که برنامه های اعتبارات خرد برای خانوارهای روستایی فقیر از نظر کارایی و بازیابی سرمایه با آن مواجه هستند همه‌گیری COVID-19، و همچنین سیاست صفر کووید چین، اقتصاد این کشور را در معرض خطرات بیشتری قرار داده است که همچنان تلاش‌های “دولت-حزب” را در مورد سه موضوع اصلی روستایی مختل خواهد کرد. موفقیت استراتژی “سرزندگی روستایی چین” به پرداختن به این چالش ها نه تنها با نوآوری های تکنولوژیکی بلکه با اصلاحات ساختاری و تغییرات نهادی بستگی دارد.

* تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی

 

  • نویسنده : حسین شیرزاد