مریم حق بیان
عکسها: اقتصادسبز / شکوفه خوشنثار
اقتصادسبز آنلاین: شرکت کدبانو (دلپذیر) از جمله شرکتهای صاحب نام در عرصه صنعت غذای کشور بهشمار میآید که تاکنون موفق به کسب دستاوردهای مهمی در صنایع غذایی چه در داخل و چه در خارج کشور شده است، بر این اساس و با توجه به این موضوع که در آستانه روز صنعت و معدن و تغییر و تحولات دولت جدید هستیم و در این شرایط با چالشهای مهمی از جمله نبود استراتژی توسعه صنعتی در کشور مواجهایم، میز گردی را با حضور مدیران ارشد هلدینگ «دلپذیر» ترتیب دادهایم تا به بررسی مشکلات پیرامون صنعت و پیشنهادات سازنده برای ایجاد تغییر در شرایط نامساعد فعلی بپردازیم. در این نشست که به دعوت «اقتصاد سبز» صورت گرفت؛ « امیر حسین مهرجو»، مدیر عامل شرکت «پاکان»، «داوود طاهریان»، عضو هیأت مدیره شرکت «کدبانو»، « محمد اورنگ»، مدیر عامل «کدبانو»، «فریدون قدس»، مدیر عامل شرکت «سامانه اندیشمند پگاه( ساپ)، « اصلان نوری»، مدیرعامل «شرکت آکام توسعه»، « فرهاد ظروفی» عضو هیأت مدیره کدبانو و «سمیرا نصیری طهران»، مدیر عامل شرکت «پخش پگاه »حضور داشتند، متن کامل این نشست را در ادامه میخوانید.
مهمترین اولویتی که بخش صنعت از دولت آینده انتظار دارد، چیست؟
محمد اورنگ: همه شاهد هستیم که در دوسه سال اخیر، هرساله به نوعی به جنبههای متفاوتی از تولید، از جمله افزایش، توسعه، پشتیبانی از صنعت، رفع موانع تولید و اقتصاد مقاومتی پرداخته و بعضاً هرسال به نام یکی از این واژهها نامگذاری شده است. اما این اتفاق که تغییری در رفع موانع تولید صورت گیرد، رخ نداده و هیچ وزارت خانهای فعالیتی برای برطرف ساختن موانع انجام نداده است. کما اینکه همین سازمانهای دولتی و وزارتخانهها هستند که تولید موانع میکنند، بهگونهای که سازمانهایی از این دست با قوانینی دست و پا گیر سد راه صنعت شدهاند. در این چندساله کارنامه کاری این سازمانها بررسی نشده و بهطور نمونه مورد این پرسش واقع نشده است که «برای رفع موانع تولید چه اقداماتی داشته است»! این درحالی است که جلسات زیادی برای بررسی این مشکلات برگزار شده اما نتایجی به همراه نداشته است؛ جالبتر اینکه امسال که شعار رفع موانع تولید مطرح شده است، هر روز مانع دست و پا گیر تازهای بر سر راه تولید قرار میگیرد؛ ساده ترین مانع، موضوع برق است، متأسفانه برق صنعت را دقیقا در ساعات اولیه روز قطع میکنند و هیچ مدیریتی پشت این قضیه نیست تا این تصمیم را اتخاذ کند که، برق صنعت در ساعات شب قطع شود تا کار تولید لنگ نماند. برنامه قطعی برق ارایه شده، اما جالب است که قطعی برق در زمان اعلام شده اتفاق نمیافتد! این یکی از موضوعاتی است که به شدت به صنعت ضربه میزند ولی صدای هیچکس بهجایی نمیرسد. یکی دیگر از مشکلات ما این است که تا کنون صدها جلسه با مسئولان داشتهایم و در رابطه با کمبود ظروف «پت» صحبت کردهایم، از آنجا که ما تولید کننده واقعی هستیم و بر اساس نیاز درخواست میکنیم، توقع داریم سهمیه ما را بالاتر ببرند. اما متأسفانه چندی پیش سهمیه را 70 درصد کردهاند وبا وجود دوندگیهای ما این سهمیه را به نفع دلال کاهش دادهاند! حتی در این 3 سالی که ما بهدنبال سهمیه پلیمر هستیم تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته که بهطور واقعی چه کسی تولید کننده است! علاوه بر این مسائل، مشکل روغن همچنان وجود دارد و هر روز باید با التماس و خواهش و یا جستجو در بازار آزاد آن را تهیه کنیم و این پرسش مطرح میشود که چگونه میشود که روغن در بازار آزاد وجود دارد! ولی به تولید کننده سهمیهای نمیدهند تداوم این امر سبب توقف تولید و بیکاری هزاران نفر میشود. به هر ترتیب یکی از بزرگترین مشکلات این است که نه تنها موانع شناسایی و تحلیل نشدهاند، بلکه در همین سال موانع جدیدی به موانع قبلی افزوده شده است.
همچنین یکی از بزرگترین موانع تولید، محیطزیست است، در واقع سازمان محیطزیست اگر شرکتی قصد توسعه داشته باشد جلوی آن میایستد، برای مثال قانونی برای سال 1346 دارند که امروز اصلاً کارایی ندارد، روزگاری بود که ماشینآلات تولید در شهر آلودگی صوتی داشتند، اما امروز میتوان کارخانهها را در شهرها هم احداث کرد، اما به کارخانهای که در 80 کیلومتری تهران واقع شده اخطار میدهند که باید به 120 کیلومتری تهران برود تا مجوز تولید صادر شود، درحالیکه این کارخانه نه آلودگی صوتی و نه هوایی دارد! هیچ شخصی حاضر نشده این قانون قدیمی را مجدد ارزیابی کندکه در شعاع 120 کیلومتری تهران نه میتوان کارشناس و نه پرسنل جذب کرد! در حال حاضر با وجود بیکاری، به زحمت میتوانیم کارگر جذب کنیم، چرا که احتمالاً روشهای سادهتری برای کسب درآمد پیدا شده است که یکی از آنها دلالی است که راه بازتری به نسبت تولید دارد و متأسفانه موضوع تولید که میتواند، استقلال و رشد را به مملکت هدیه کند بسیار کمرنگ شده است.
متأسفانه هیچ نهادی به حرف تولید کننده گوش نمیدهد، صدها کمیسیون در استانداری البرز برگزار میشود، ولی از دو نفر تولید کننده دعوت نمیشود که در رابطه با مشکلات خود صحبت کنند، جلسات فرمالیته است و تنها در انتها چند صورت جلسه مینویسند و تا سال آینده، دوباره همین قصه تکرار میشود.
استاندارد در کشور ما یعنی حداقلهای قابل قبول برای پذیرش یک کالا. سازمان محیطزیست هم میتواند به این روش عمل کند برای مثال قانونی برای حداقل میزان دودی که دودکش کارخانه باید به بیرون متساعد کند بگذارد، همینطور در رابطه با آلودگی صوتی و پساب میزان مشخصی تعیین کند؛ این موارد استانداردسازی است. اما محیطزیست به جای این موضوعات در تولید دخالت میکند و از دستگاهها و کالاهای تولیدی ایراد میگیرد، درحالیکه نه تخصصی برای اینکار و نه دانشی در این زمینه دارد! نکته عجیبتری که تمامی سازمانها با آن مواجه هستند، مسأله بازرسی است، معمولاً مطرح میکنند که اگر بر خلاف بخشنامه ولو نادرست رفتار کنیم، باید جوابگوی بازرسی کل کشور باشیم. تمامی این موضوعات سبب شده تا رفع موانع رنگ و بوی دلالی بگیرد! چرا که این چرخه به نفع دلال میچرخد.
مهرجو: این پرسش مطرح شد که انتظار ما از دولت جدید در بخش صنعت چیست؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بررسی کنیم که آیا دولت جدید قصد حمایت از صنعت را دارد؟ به نظر میرسد در حال حاضر اولویت از صنعت نیست؛ احتمالاً دولت جدید برای هماهنگی بیشتر واحدها برای مقابله با کشورهایی که با ایران دوستی ندارند، وارد میدان میشود. هدف اصلی دولت جدید این موضوع و تلاش برای یک دست کردن مملکت به لحاظ فکری و ذهنی است؛ بنابراین به قول اقتصاددانان فرض میکنیم، دولت برای رفاه مملکت وارد صحنه شده، با این فرض اگر دولت قصد کمک دارد باید کل چرخه تولید را از ابتدا تا بعد از مصرف بررسی کند تا متوجه شود که در کجای این چرخه دچار ضعف هستیم تا بهدنبال راهحل باشد. متأسفانه دولت در حال حاضر بهجای تعریف نظم و ساختار برای عرصه تولید وارد اجرای جزئیات شده است، موضوعی که در هیچ کجای دنیا به خصوص کشورهای پیشرفته، در وظایف دولت نیست. به نظر میرسد نخستین کاری که باید صورت بگیرد اجرای طرح آمایش سرزمین با توجه به ایجاد اشتغال، منابع موجود و مزیتهای محیطی و نیروی کار متخصص است. این طرح نشان میدهد که هر نقطه از مملکت نیازمند چه صنعتی است و در کجا میتوان این صنعت را به بهترین شکل ممکن به بهرهبرداری رساند و با هزینه کمتری کالا را به مصرف کننده ارایه و بهدنبال آن صادر کرد. وقتی چنین کاری انجام نشود، سرمایهگذار شخصاً مجبور به انجام آن است که قطعاً دادههای سرمایهگذار به گستردگی دادههای دولت نیست و جمع کردن دادهها نیز هزینه زیادی برای وی خواهد داشت.
البته این قضیه بخشی از مشکلات محیط زیست را کم میکند، ما برای شروع تولید و گسترش آن بیشترین مشکل را با سازمان «محیطزیست» و سازمان «جهاد کشاورزی» داریم، اگر چنین طرحی وجود داشته باشد، تکلیف همه مشخص است که در چه منطقهای چه فعالیتی میتوان انجام داد و کدام صنایع در تهران و کدام یک در سایر شهرستانها قادر به فعالیت هستند؛ صد البته این قضیه هر 5 سال نیاز به بازنگری دارد.
علاوه بر این شروع هر سرمایهگذاری نیاز به مجوز دارد و صدور آن به چند سازمان مرتبط است که عمدتاً مربوط به وزارت صنعت، معدن و تجارت میشود؛ در اکثر مواقع در بدو ورود به سازمان با سنگاندازیهای فراوان مُسَجَل میشود که از همان اول که وارد میشوید به شما کارمان امکانپذیر نیست و تا وقتی راه خودمان را پیدا کنیم، این قضیه ادامه دارد؛ پیدا کردن شخصی که کار شما را راه بیندازد و چگونگی جلب رضایت او هم پیچیدگیهای خاصی دارد؛ البته نمیتوان این مسأله را به همه نسبت داد ولی معمولاً در مراجعات به سازمانهای دولتی با این مسأله مواجه میشویم. این موضوع هزینه را بالا میبرد و ذهن شما را از هدف اصلی دور میکند. بعد از این مرحله نوبت به واردات ماشینآلات میرسد، ماشینآلات باید به روز باشند تا کالای قابل رقابت تولید شود، اگر ماشینآلات دست دوم و برای 50 سال قبل باشد، هزینههای تولید ماشین قطعاً باعث تولید کالایی میشود که شاید تنها بتوان آن را در محدوده خاصی به فروش رساند و قابلیت صادرات را ندارد؛ تولید کنندهای که در خارج ایران با اقتصاد آزاد بهترین ماشینآلات روز را با نرخ واقعی خریده و نصب کرده است، با کمترین هزینه موجود کالای خود را تولید میکند و این کار امکان توان رقابتی را از تولید کننده داخلی خواهد گرفت. تولیدکنندگان بهدلیل تحریمهای بینالمللی در ورود ماشینآلات با مشکل مواجه هستند؛ به نحوی که قادر به وارد کردن «هایتک» نیستیم، در حالیکه همین برند هزینههای تولید را پایین میآورد و امکان رقابت را مهیا میکند. عمدتاً تولید کنندگان به سمت خرید ماشینآلات چینی رفتهاند در حالیکه عمر مفید دستگاههای چینی خیلی پایینتر از ماشینآلات اروپایی است.
فرض کنیم که ماشین آلات را به سختی وارد کردهایم حالا نوبت به جذب نیروی کار میرسد، این موضوع بعد از راه افتادن فضای مجازی و گسترش کسب و کارهای مجازی، با مشکلاتی مواجه شده و دیگر امکان استخدام کارگرو کارشناس به مانند گذشته نیست. چرا که همه چیز بر پایه دلالی شکل گرفته و خرید و فروش به راحتی مهیا شده است. ضمن اینکه برای آینده نیروی کار هم نمیتوانیم برنامهریزی داشته باشیم و تعهدی وجود ندارد.
از این مشکلات هم که بگذریم، بحث تأمین مواد اولیه مطرح است، که عمدتا محصولات کشاورزی است، سادهترین کار تشخیص مناسب محصولاتی است که باید در زمینهای کشاورزی کشت شوند، در هیچ جای دنیا کشاورز آزاد نیست تا هر چه میخواهد، را بکارد. در کشور ما قیمت محصولات از سالی به سال دیگر دو برابر و بعضا 3 برابر میشود، در این بازار تولید کننده چگونه برآورد هزینه کند؟! تأمین و خرید مواد اولیه وارداتی در این چند ساله تولید کننده را با مشکلات زیادی مواجه کرده است، مخصوصاً اینکه مواد اولیه نظیر برخی از اسانسها تنها در کشورهای اروپایی تولید میشود و نمیتوان هر محصولی را از چین و کشورهای درجه سه وارد کرد، در این 5 ساله واردات مواد اولیه از سختترین مراحل تولید بوده است و بسیاری از صنایع بهدلیل اینکه نتوانستند واردات داشته باشد یا مجبور به کاهش حجم تولید و یا خروج از صنعت خارج شدند.
بعد از تمامی مشکلاتی که تولید کننده در راه تولید مجبور به تحمل آنهاست مشکلات تازهای برای فروش محصولات پیش پای او قرار میگیرد؛ نظام توزیع و فروش در کشور ما کاملا بر مبنای سود واسطه گرایی است که میان تولید کننده و مصرف کننده، قرار گرفتهاند و همه دولتها آمدهاند که این قضیه را تغییر بدهند، اما نتوانستهاند. تولید کننده مجبور است، کالای خود را به نحوی توزیع کند که مغازهدار حدود 20 تا 30 درصد، سود ببرد، بنکدار یا فروشگاههای زنجیرهای گاها تا 35 درصد، تخفیف میگیرند، تولید کننده تمامی این مصیبتها را متحمل شده تا بتواند 10 تا 15 درصد سود ببرد، ولی در این میان افرادی هستند که هیچ دخل و تصرفی در تولید محصول نداشتهاند، ولی با کمتر از 25 درصد سود کار نمیکنند؛ فروشگاههای زنجیرهای به یکی از اصلی ترین معضلات سیستم حمل و نقل در این مملکت تبدیل شدهاند درصورتیکه ساختار جدیدی دارند و بیش از 25 سال از عمر آنها نمیگذرد، ولی به این دلیل که نقش دولت تعریف نشده، رها شدهاند. تولید کنندهای که ساختار فروش ندارد، توزیع مویرگی ندارد و کالای او هنوز برند نشده است، مجبور است با هر شرایطی محصولات را در اختیار آنها قرار بدهد که در نهایت سود را فروشگاه میبرد.
این مواردی که مطرح شد، تنها مشکلاتی نیست که تولید کنندگان با آن مواجه هستند، بلکه معرفی کالا به مصرف کننده، مشکل دیگری است که تولیدکنندگان با آن مواجه هستند، در حال حاضر رسانههای ما در اطلاعرسانی چه نقشی ایفا میکنند! صدا و سیما برای معرفی محصولات بالاترین نرخ را طلب میکند، نرخ تبلیغات در صدا و سیمای ایران از کانال «ام بی سی» عربستان بیشتر است که مخاطبی بالای 200 میلیون در منطقه دارد، رسانه قراردادی بالای 200 میلیارد با شما میبندد و اصطلاحاً تخفیفات اضافهتر میدهد! این درحالی است که امروزه شبکههای اجتماعی بهترین محل برای معرفی کالاهاست، اما با توجه به مشکلاتی که وجود دارد، اطمینانی به بقای آنها در سالهای آینده نیست. در نهایت عدم ثبات بازار مشکل مهمی است که علاوه بر تمامی مشکلات، سدی بر سر راه تولید کننده ایجاد کرده است، در حال حاضر سالهاست در هر بخشی از تولید دچار تغییر هستیم و تصمیم سازان اقتصادی نتوانستهاند، عوامل را ثابت نگه دارند؛ بنابراین وقتی ثبات وجود نداشته باشد، نرخ ارز لحظه به لحظه دچار تغییر میشود و همه پارامترها تغییر میکند در نتیجه برنامهریزی برای آینده سختتر میشود؛ تولید کننده سرمایه گذاری کرده تا آیندهای داشته باشد، ولی با توجه به عوامل متغیر، چطور چنین توقعی امکانپذیر است.
نصیری: به نظر من دولت آینده باید نگاه سیاسی و ابزاریاش به اقتصاد را کنار بگذارد، چرا که از دیدگاه من دلیل تورم دو سه ساله اخیر ناشی از همین نگاه سیاسی و ابزاری به اقتصاد بوده است. بخشی از تورم به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه بوده و این درحالی است که امسال گفتهاند که نباید افزایش قیمت داشته باشیم ولی اساسا این افزایش قیمت در هر محصولی که ملاحظه کنید، حدود 30 الی 40 درصد وجود داشته است.
علاوه بر این برخی از تولیدکنندگان اساساً قیمت را بر پایه درخواست واسطه گران تعیین میکنند، که این موضوع باعث کاهش قدرت خرید مردم و زیان مالی آنها میشود. دومین مسأله، به حداقل رساندن نقش دولت و اعتماد به خصوصی سازی است. سالها این موضوع به کرات گفته شده ولی در عمل نتیجهای حاصل نشده است و تصمیم عاجلی برای آن اتخاذ نکردهاند، متأسفانه سازمانها با یکدیگر هماهنگ نیستند و نه تنها این هماهنگی بین سازمانی وجود ندارد، بلکه سازمانها در استانهای مختلف هم با یکدیگر هماهنگ نیستند. به طور نمونه در حال حاضر توزیع کالای اساسی را دست گرفتهایم، درحالیکه استانداری شیراز یک چیز میگوید و استانداری کرمانشاه و خوزستان نظر دیگری دارند. واقعاً یک سازمان در 4 استان رویه یکنواختی ندارد.
در مورد نیروی کار هم ذکر این نکته ضروری است، در یک دوره فعالیت جایگزین افراد جویای کار اپلیکیشن اسنپ و یا تپسی بود، همین امر سبب شده تا امروز شاهد باشیم که نسل جدید از دهه 70 به بعد با حقوقهای پیشنهادی ما حاضر به کار کردن نیستند، این درحالی است که بالاخره تولید کننده هم با مشکلاتی مواجه است و رقم مشخصی برای دستمزد کارگر تعیین میکند که برای او هم به صرفه باشد، متأسفانه حباب درآمدهای نجومی سبب شده تا نیروی کار یا بهدنبال رمز ارز باشد و یا خرید و فروش در فضای مجازی از همین رو واحدهای تولیدی با کمبود نیروی کار مواجه هستیم.
فریدون قدس: ما برنامه استراتژی توسعه را از مدتها پیش داشتهایم ولی هیچوقت آن را به معنای واقعی اجرایی نکردهایم؛ متأسفانه نگاه سیاسی بر توسعه صنعتی غالب شده است و با تعویض دولتها استراتژیها یا اجرا نمیشود و یا به صلاح خودشان تغییر مییابد، این موضوع یکی از مشکلات اصلی کشور است و همیشه با آن مواجه بودهایم؛ در حالیکه در همه جای دنیا، استراتژی را تعریف میکنند و با تغییر دولتها، از جاده اصلی خارج نمیشوند. مورد دیگر، نقش دولتها و تولیدکنندگان است، در همه جای دنیا، دولت نقشهای مشخص و تولیدکننده هم وظایف تعیین شدهای دارد؛ تولید کننده میداند که چه محصولی را باید تولید کند و عرضه و تقاضای بازار، نظام قیمت گذاری، اقتصاد بازار این موضوع را تعیین میکند، اما در ایران دولت بهجای ایفای نقش واقعی خود، به دلایل مختلف در نظام بازار، قیمت گذاری و عرضه و تقاضا دخالت میکند. به نظرم نقش دولت، باید در زیرساختها اجرایی شود، دولت باید شرایط را تسهیل و قوانین را آسان کند، تولید کننده راه تولید را به اندازه کافی بلد است.
یکی از راههایی که در توسعه اهمیت دارد، بخش صادرات است، در حال حاضر شرکتهای تولیدی با تمام تلاش بازارهای هدفی را در رقابت با دیگر کشورها به دست میآورند، ولی به یکباره بازارها را به سادگی از دست میدهیم، این انتظار از دولت وجود داردکه تعاملی صحیح با دنیا را برقرار کند و این تعامل تداوم داشته باشد، اینکه به یک باره، ما بازاری را بر هم میزنیم، تبعات بسیاری بهدنبال دارد چرا که تولید کننده به سادگی به آن بازار نفوذ نکرده است! ما بسیاری از بازارهای کشورهای شمالی ایران را از دست دادهایم و کشورهای اطراف را به همین صورت، درحالیکه ترکیه به راحتی به این کشورها نفوذ کرده است. دولت باید به کمک تولید کننده بیاید تا آنها هم بتوانند برای کشور ارزآوری داشته باشند.
علاوه بر این موضوعات، تنها زمانی که نفت را نمیفروشیم و درآمد ارزی کشور کم میشود به فکر تولید و صنعت میافتیم، این قضیه نکته مثبتی است اما امیدوارم تداوم داشته باشد. من مخالف استخراج نفت نیستم و در عوض معتقدم که باید نفت را استخراج کنیم، یک عده معتقدند که این انرژی را باید برای نسلهای بعدی ذخیره کرد، در حالیکه این گونه نیست، سوختهای فسیلی در حال از بین رفتن هستند و سوختهای پاک جایگزین آنها میشوند، بنابراین ما نهایت بتوانیم تا 50 سال از نفت استفاده کنیم و ضرورت دارد که نفت را زودتر استخراج کنیم، اما درآمد آن را باید در شرایط بهتر تولید، زیرساختها ، آموزش و آی سی تی سرمایه گذاری کنیم. اما متأسفانه تا تحریمها، برداشته میشود و شرایط تسهیل میشود و امکان فروش نفت را پیدا میکنیم، صنعت، صادرات و زیرساختها را فراموش میکنیم به این دلیل که پولی به دست آوردهایم. همین تزریقها و عدم توجه به زیرساختها باعث ایجاد تورم میشود و گریبان مردم را گرفته و کشور را دچار تنگنا میکند.
فرهاد ظروفی: ما صنعت را بهعنوان نیروی محرک اقتصاد میشناسیم؛ بهنظر من دولت جدید باید فکری برای زیرساختها در صنعت و توسعه صنعتی کند، موضوعی که تا کنون برنامهای برای آن تعریف نشده است. برای مقابله با بیکاری، تورم، ایجاد اشتغالزایی در کشور باید فکری برای رشد و شکوفایی صنعت کرد. صحبتهایی که تا کنون در زمینه تولید، شکوفایی و توسعه صنعتی، مطرح شده تنها در حد شعار بوده و نتایج اجرایی آن دیده نشده است.
در بحث واردات مشکل اصلی ما این است که خیلی از کشورها حاضر به فروش کالا به ایران نیستند، از طرفی دیگر با کشورهایی که حاضر به فروش میشوند، تبادلات مالی به سختی صورت میگیرد و زمان ثبت سفارش به حدی طولانی میشود که طرفهای تجاری قیمت را تغییر میدهند و یا نرخ ارز عوض میشود و قیمت به یکباره 30 تا 40 درصد بالا میرود که فشار حاصل از این قضیه به قیمت تمام شده وارد و مصرف کننده متضرر میشود، علاوه بر این تولید کنندهای که قصد صادرات دارد، امکان قیمت رقابتی را از دست میدهد.
یک سری از مشکلات بهواسطه وجود تحریمهاست و دست دولت نیست، اما دولت میتواند، حمایتهایی داشته باشد، ما نمیتوانیم در نمایشگاههای خارجی شرکت کنیم. حتی قادر به ارسال نمونه هم نیستیم و این امکان بازاریابی را از ما گرفته است، در اینجا نقش دولت این است که حداقل از طریق وابستههای بازرگانی اطلاعات مورد نیاز تولیدکنندگان از کشور هدف را در اختیار آنها بگذارد، اما حاضر به همکاری نیست. بازارهایی که با چنگ و دندان حفظ کردهایم هم در این شرایط با نوسانات ارز و بالا رفتن هزینه لجستیک در حال از دست رفتن هستند.
برای حفظ اکوسیستم صادرات در فضای اقتصادی جدید با توجه به شرایط موجود، چه باید کرد؟
ظروفی: یکی از مهمترین اقدامات تعیین قرارداد تعرفههای ترجیهی با کشورهای هدف است، رقبای ما از کشورهای دیگر همگی تعرفههای ترجیهی دارند و عملا قیمت ما بهدلیل عوارض گمرکی 20 درصد بالاتر است، این موضوع وظیفه دولت است و ربطی به تحریم ندارد. از طرفی تثبیت نرخ ارز برای صادرات و واردات، حمایتهای تشویقی برای صادرات، ارتباط تنگاتنگ وابستههای بازرگانی با شرکتهای صادرکننده از جمله حمایتهایی است که از سوی دولت باید صورت گیرد.
یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد و باعث شده صادرات در کشورهای هدف را از دست بدهیم، عدم نظارت بر کیفیت کالاهای صادراتی است، دولت میتواند نظارتی بر قیمت یا ارزشگذاری داشته باشد و استانداردها را رعایت کند. همچنین دولت میتواند برای کمک به حضور تولیدکنندگان در نمایشگاههای خارجی و معرفی محصولات یارانه بدهد و این یارانه را به هزینههای حمل و نقل هم اختصاص بدهد، متأسفانه هزینههای حمل و نقل سرسامآور است و این موضوع منجر به افزایش قیمت تمام شده میشود، به این دلیل که نمیتوانیم کالا را مستقیم به کشورهای هدف منتقل کنیم کالا در چند ایستگاه تخلیه و مجدد بارگیری میشود و این موضوع باعث ایجاد هزینه زیادی در زمان و قیمت تمام شده میشود. در آخر دولت با تسهیل در خرید مواد اولیه مورد نیاز کارخانهها و نه دلالان و واسطه گران میتواند کمک زیادی به صادرات بکند، کاهش تشریفات گمرکی در زمینه صادرات و واردات هم از اقداماتی است که در وظیفه دولت بوده و نیازمند بررسی است.
داوود طاهریان: سه سال پیش وزارت جهاد کشاورزی استان قزوین، جلسهای برای کشاورزان ترتیب داد تا شرکت تعاونی تشکیل بدهد، بر این اساس قرار شد قیمت محصولات کشاورزی را جهادکشاورزی تعیین کند، تا تمامی کارخانهها با قیمتی ثابت خرید کنند، برای مثال شرکت دلپذیر روزانه حداقل 100 تن گوجه فرنگی نیاز دارد، من در این جلسه حضور داشتم و یک سری از کشاورزان اصلی هم در جلسه شرکت کرده بودند، پیشنهاد دادم که تمامی زمینها را شناسایی کنند و جهاد یک سری از مهندسان کشاورزی که بیکار هستند را استخدام کند، به کشاورز کود و بذر بدهد و با قیمتی تضمین شده محصول را از کشاورز خریداری کند و زمینها را به آبیاری جدید یعنی سیستم آبیاری قطرهای مجهز کند تا هم مصرف آب هدر نرود و هم نفع کشاورز، جهاد کشاورزی و مصرف کننده که کارخانههای تولیدی هستند، در نظر گرفته شود. اما در نهایت اعلام کردند بهدلیل عدم بودجه و امکانات قادر به اینکار نیستیم ! ولی چند نفر را معرفی میکنیم تا محصول مورد نیاز شما را تأمین کنند و متأسفانه باز هم این قضیه منجر به حمایت از دلال شد. متأسفانه با وجود این همه نیروی متخصص در بخش کشاورزی، در این حوزه دچار آشفتگی هستیم.در رابطه با صادرات ذکر این نکته ضروری است، زمان فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، سندیکای صنایع کنسرو اعلام کرد، در شرایط حاضر، این کشور با توجه به نیازی که به غذا دارد بهترین بازار صادراتی برای ایران است، بنابراین ما بههمراه بسیاری از شرکتها، شروع به صادرات کردیم. در همان دوره این پیشنهاد را با سندیکا مطرح کردیم، که وزارت بازرگانی شرکتها را رتبه بندی کند و محصولات هر کدام را با توجه به تکنولوژی، توان و کیفیت شناسایی و صادر شوند، اما گفتند در حال حاضر زمان انجام اینکار نیست و همه میتوانند صادر کنند، ما بعد از 2 ماه متوجه شدیم از مشهد محصول رب گوجهفرنگی به آنجا صادر شده بود که بعد از تست متوجه شده بودند تنها حاوی مواد پودری و رنگ بوده است، جدا از این مورد رب دیگری صادر شده بود که حاوی بستههای کوچک موادمخدر بوده است، این موضوع باعث شد تا به طور کلی صادرات به روسیه حذف شود و این کشور نیاز خود را از ترکیه جبران کند و ما متأسفانه همسایه و بازار صادراتی کنار خودمان را که میتوانست محل مناسبی برای عرضه و معرفی کالای ایرانی باشد را از دست دادیم. هنوز هم این پیشنهاد را داریم که باید کارخانهها را بر اساس تکنولوژی، نیروی متخصص و مواد اولیه مصرفی طبقهبندی کنند. این طبقه بندی باعث ممانعت از خروج کالاهای بیکیفیت به منظور صادرات شده و از خدشهدار شدن نام ایران در کشورهای صادراتی پیشگیری میکند.
به چه دلیل نقش شما در بازار مربا کم رنگ و بیشتر بر محصول سس تمرکز کردید؟
طاهریان: به این دلیل که در برخی استانها میوه زیادی وجود دارد و برخی تولید کنندگان مربا در این استانها با انواع میوه کپک زده و تنها با استفاده از مواد نگهدارنده انواع مربا را تولید میکنند، ما در دلپذیر کمپوت میوه گلابی را تولید و در یک دوره 250 تومان به فروش میرساندیم درحالیکه در خراسان این محصول به قیمت 150 تومان فروخته میشد، این تفاوت به این جهت بود که ما از گلابی مجلسی استفاده میکردیم وبا استاندارد 100 درصد روز دنیا تولید داشتیم ولی آنها از گلابیهای بیکیفیت و درجه 3 استفاده میکردند! بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار است محصولی را ارزان بدهیم به شرطی که از مواد بی کیفیت استفاده کنیم که ضد سلامتی مردم است، بهتر این است که از این صنعت خارج شویم. وقتی کیفیت و سلامت مصرف کننده مهم باشد نمیتوان در برخی محصولات رقابت کرد، به همین دلیل از فیلد مربا خارج شدیم.
جناب قدس، در رابطه با سامانه اندیشمند پگاه «ساپ» و ایده راهاندازی این سامانه لطفاً کمی توضیح دهید.
قدس : شرکت «ساپ» در زمینه تولید نرمافزار«ای آر پی» و «بی آی» فعالیت میکند .
( ERP , BI ) دو سه سالی است که شرکت را مستقل کردیم و وارد بازار شده و نرمافزارمان را ارایه میکنیم. بر طبق آماری که از کشور آمریکا در زمینه صنعتنرم افزار موجود است، این صنعت در سال 2020 عامل اصلی رشد مشاغل و تولید ناخالص داخلی در آمریکا بوده است و 933 میلیارد دلار در سال 2020 در اقتصاد آمریکا تأثیرگذار بوده که نشان دهنده رشد 15.1 درصدی و بیشتر از سال 2018 است؛ البته کرونا هم به تأثیرپذیری صنعت نرم افزار کمک زیادی کرده است. این قضیه در سال 2020 باعث ایجاد شغل به میزان 15.8 میلیون نفر شده است و نکته جالب این است که 12.5 میلیون شغل خارج از صنعت نرم افزار و سایر کسب و کارها ایجاد شده و این موضوع نشان میدهد نرم افزار تا چه میزان در کسب و کارها و اقتصاد تأثیرگذار بوده است.
یکی از مشکلاتی که ما در سالهای اولیه کار با آن مواجه هستیم تامین سرمایه در گردش و نقدینگی لازم جهت انجام طرح های جدید نرم افزاری است. یکی از از این طرح ها ازاینجا شکل گرفت که رئیس هیأت مدیره «دلپذیر» «آقای محمداسماعیل قدس» طرحی را برای وزارت صنعت در قالب یک پروژه تعریف کرده بود، که بر اساس آن بتوان نظام توزیع کشور را متحول کرد، الان نظام توزیع در کشور ما به این گونه است که شرکتهای مختلف، محصولات را میفروشند و هر شرکتی به تنهایی عملیات توزیع را انجام می دهد. لذا هزینه توزیع بسیار بالاست و حرکت زیاد کامیون ها در شهرها نیز مشکلاتی برای ترافیک و محیطزیست ایجاد کرده است.
بیشتر بخوانید: طراحی نرمافزار ماشینآلات کشاورزی برای خطکشی مزارع
در عوض در کشورهای پیشرفته چند شرکت بزرگ نظام توزیع را بر عهده میگیرند، این طرح از جانب آقای محمداسماعیل قدس مطرح شد که فروش را خود شرکتها انجام بدهند، اما توزیع توسط دو سه شرکت بزرگ مانند آنچه در دنیا است انجام شود، تا علاوه بر افزایش کارایی، هزینه عملیات نیز پایین بیاید. بنابراین قرار شد ما نرمافزار این مگا پروژه را طراحی کنیم.بر این اساس ما طرحی نوشتیم و برای تامین سرمایه در گردش، این طرح را به صندوق نوآوری ریاست جمهوری معرفی کردیم،اما قریب به 7 ماه است که این طرح سرگردان در اتاقهای مختلف است، چندینبار از طرح دفاع کردهایم و با وجودیکه این صنعت نقش مهمی در کشور بازی میکند، و برای تولید نرمافزاری که قرار است در خدمت رشد صنعت باشد، ما را به این شکل میچرخانند! این مشکلاتی است که به دلیل قوانین دست و پا گیر شاهد آن هستیم، درحالیکه شما از پرداخت وامهای کلان و بی حساب کتاب به عدهای با خبر هستید در حالی که ما برای تامین سرمایه درگردش خود جهت اجرای طرح های نرم افزاری دچار مشکل هستیم.
نقش سیاست در رسیدن به اهداف مارکتینگ را چگونه ارزیابی میکنید؟
نوری: در ابتدا درخصوص صادرات توضیحی مختصر دارم،همانطور که میدانید نرخ ارز مهمترین عامل در صادرات است، نرخ ارز اگر ثابت باشد و یا حداقل همراه با نوسانات پایین باشد، تولید کننده، قادر خواهد بود برای کار صادراتی برنامه ریزی کند، ولی اگر این نرخ دائم با نوسانات زیادی همراه باشد، برنامهریزی برای صادرات امکانپذیر نیست، تعیین نرخ ارز در گذشته بر مبنای پشتوانه طلا و مسکوکات موجود در بانک مرکزی بود، ولی بعد از صنعتی شدن جوامع این قضیه برداشته شد و تولید تعیین کننده نرخ ارز شد، الان توان تولیدی کشور تعیین کننده نرخ ارز بیش از 80 درصد موارد است، سهم ما از بازارهای جهانی تا قبل از انقلاب حدود 2 دهم درصد تا 1.5 درصد بوده درحالیکه الان زیر نیم درصد هستیم، لذا با وجودیکه 43 سال گذشته، سهم ما از بازارهای جهانی به یک سوم تقلیل پیدا کرده است، درحالیکه در این مدت خیلی از کشورها از هیچ به همه چیز رسیدهاند. اگر ما قصد داریم ارز قوی و پول ملی قوی داشته باشیم، باید تولیدی قوی داشته باشیم، این امر وقتی محقق و منجر به صادرات میشود که در نرخ ارز ثبات داشته باشیم. این اتفاق در 30 / 40 سال اخیر رخ نداده و مهمترین دلیل آن روابط اقتصادی و ایدئولوژی حاکم بر اقتصاد است، خیلی از کشورها ایدئولوژی دارند اما این ایدئولوژی در خدمت اقتصاد است.
اصل مارکتینگ بر مبنای روابط منجر به اعتماد شکل میگیرد، اگر بتوانید روابط منجر به اعتماد ایجاد کنید در مارکتینگ موفق هستید و میتوانید کالا و خدمات بفروشید، درآمد مستمر کسب کنید و در آینده آن را ارتقاء بدهید. وقتی ما روابط منجر به اعتماد را نداریم، نمیتوانیم حرفی از مارکتینگ بزنیم. ما در کل تنها با دو سه کشور روابط اقتصادی داریم که آن هم منجر به اعتماد نیست، روابط اقتصادی، اگر منجر به اعتماد نشود، کمکی به افزایش فروش و توسعه فعالیت نمیکند. این قضیه هم در سطح خرد و هم در سطح کلان در جامعه ما وجود ندارد، سابق بنکداری که در بازار بود با یک تماس جنس درخواستی را برای شما میفرستاد اما در حال حاضر تولید کنندهای که در سطح کلان فعالیت میکند، تا نقداً حساب نکنید، جنس درخواستی شما را ارسال نمیکند!
بهترین رابطهای که میتوان بین تأمین کننده، توزیع کننده و شرکای تجاری برقرار کرد، تا به نقطه هدفمندی برسیم چه رابطهای است؟
نصیری: تولید محصول از شرکت تولیدی آغاز و به مصرف کننده نهایی ختم میشود، در این میان شرکتهای توزیع کننده و واسطه گرانی نظیر مغازه دارها و بنکداران قرار دارند، به نظر من هدف اصلی این است که کالا با بهترین قیمت و در سریعترین زمان، به دست مصرف کننده برسد. برای رسیدن به این مهم در اولین گام باید هماهنگی خوبی بین تأمین کننده و توزیع کننده شکل بگیرد، به این دلیل که اگر این رابطه وجود نداشته باشد، در تعامل و انجام کار مشکلات زیادی ایجاد میشود و کالا بهدرستی و با قیمت مناسب، شرایط درست و زمان مناسب به دست مصرف کننده نمیرسد. شرکت توزیع کننده و واسطهگر که همانا مغازه دار است در قیمت نهایی اثرگذار است، بخشی از قیمت بر اساس نرخ مواد اولیه تعیین میشود و نمیتوان برای آن کاری انجام داد. بهترین روش برای کنترل قیمت این است که سیستم توزیع، سیستم درستی بر اساس خرده فروشی در سراسر کشور باشد، این امر مانع از افزایش بیرویه قیمتها خواهد شد، به این دلیل که برخی از شرکتهایی که حجم تولید کوچکی دارند، حاضر هستند با هر عددی محصول را وارد مغازه کنند، این موضوع باعث میشود، رابطه واسطهگری دچار مشکل شود، ولی اگر سیستم توزیع کشور، سیستم درستی بر پایه خردهفروشی بوده، کالا، کالای باکیفتی باشد و گردش محصول در مغازه زیاد شود، مغازهدار هم به سود قابل توجهی خواهد رسید و قیمت برای مصرف کننده، مناسب تر خواهد بود.
نوری: یکی از مشکلاتی که باغث عدم ماندگاری در بازار هدف میشود این است که کشورهای همسایه که بازارهای هدف ما را تشکیل میدهند، اغلب درگیر جنگ هستند و ثبات اقتصادی ندارند، یکی از عواملی که میتواند حضورما در این کشورها را ماندگار کند، بازاریابی قوی است، ثبت برند، اخذ نمایندگی و سیستم توزیع مناسب و برنامههای انگیزشی در کشورهای هدف و تبلیغات موثر کمک زیادی به این قضیه میکند، در یک کلام میتوان گفت که ما باید ایجاد برندینگ کنیم، برندینگ ایجاد ذهنیتی از محصول برای مصرف کننده است. ما متأسفانه قادر به ایجاد برندینگ نیستیم، به این دلیل که امکانات لازم را نداریم و یا اعتمادی به بازارهای خارجی نداریم، دولت هم حمایتی در این زمینه نمیکند. وقتی برندینگ را انجام نمیدهیم مصرف کنندههای کشورهای هدف که 90 درصد به دنبال قیمت هستند، بیشتر جذب کالاهای ارزان و در دسترس خواهند شد و خرید هدفداری انجام نخواهد داد.
اورنگ: تعدادی از شرکتها از نظر میزان تولید، سهم بازار و کیفیت کالا به سطحی میرسند که اصطلاحاً برند نامیده میشود، بهطور مثال «دلپذیر» یک برند ملی است، زمانیکه برند شد، استانداردهایی را رعایت میکند، چه به لحاظ توزیع، و چه از نظر کیفیت، حمایت از برند چه در بازار وارداتی و چه صادراتی ارزشمند است و میتواند به توسعه اقتصادی کمک کند، بارها به سازمانهای دولتی گفتهایم که این شرکتهای بزرگ را که از مرز مشخصی عبور کردهاند، همراهی و مشمول خدمات وی آی پی کنید، حداقل کارشناس مجزایی برای آنها در نظر بگیرید که دانشی بیشتر و سابقه بهتری داشته باشد و کار یک شرکت بزرگ همانند یک شرکت نوپا دچار گیر و گرفتاری نشود، این اتفاقی است که اغلب برای ما افتاده است. توسعه و تنوع این شرکتها به نفع مملکت است و در بازار صادراتی هم شرکتی که برند است، قطعاً در مقایسه با شرکتی نوپا که در صادرات محصول بی کیفیتی ارایه کرده و آبروی کشور را میبرد، بهتر عمل میکند. همه صنایع در سازمانهای دولتی به یک چشم نگریسته میشوند و این موضوع درستی نیست و نشان میدهد، دولت استراتژی مدیریتی درستی در این زمینه ندارد که چه کسی را چگونه حمایت و رشد دهد.
چه مشکلاتی در تأمین مواد اولیه وجود دارد؟
نوری: تأمین مواد اولیه معضل اساسی تولید در دو سه سال گذشته بوده است، به این دلیل که بسیاری از مواد اولیه وارداتی هستند، در جلساتی که با حضور مسئولان وزارت صنعت برگزار شد، متوجه شدیم که عمدتا این ذهنیت وجود دارد که مواد اولیه کالاهای غذایی داخلی است، بهطور نمونه بیسکویت؛ ولی وقتی جزئیات محصول بررسی میشود، متوجه میشوید همین بیسکویت بیش از
50 درصد از مواد اولیه وارداتی تشکیل میشود، وقتی نوسان در قیمت مواداولیه ایجاد میشود، بلافاصله بر قیمت تمام شده تأثیر میگذارد و مخصوصا وقتی نتوانید این محصول را از جاهایی که با کمترین قیمت، محصول را عرضه میکنند، خریداری کنید. بسیاری از محصولاتی که با سلامت مردم در ارتباط هستند، عمدتا از کشورهای اروپایی تأمین مواد اولیه میشوند، اولین قندهای الکلی، شیرین کنندههای جایگزین شکر را کشورهای اروپایی عرضه میکنند، در دو سه سال گذشته وقتی روابط ایران و اروپا تقریبا محدود شد، این مواد را نتوانستیم وارد کنیم لذا با قیمتهای بالاتر و کیفیت پایین تر از جاهای دیگری وارد شدهاند. بهطور مثال در صنعت دستمال کاغذی تقریباً یکسالی است، با معضل کمبود مواجه هستیم، کاغذ وارداتی است و داخل کشور چند تولید کننده محدود دارد که آن هم حالت انحصاری پیدا کرده است؛ حمایتهایی که دولت میکند، در نهایت به ضرر تولید کننده است، به این دلیل که نحوه قیمت گذاری را تنها از دید مصرف کننده میبیند . خمیر کاغذ وارد نشده و دستمال کاغذی با کمبود مواجه شده است، شاید این قضیه در بازار حس نشود ولی عرضه ای که رخ داده پشتوانه ندارد، دیروز افزایش قیمت مجددی برای محصولات دستمال کاغذی و مشتقات آن داده شد. به نسبت سال گذشته در همین زمان قیمت بیشتر از دو برابر شده است! وقتی قیمت به این صورت افزایش پیدا میکند، قطعا مشکل نقدینگی ایجاد میشود.
نکته مهم دیگری که باید اشاره کنم این است که آزادی راه کمال در هر موضوعی است، برخلاف آنچه در ذهن ماست که اگر هرچه را محدود کنیم در قالب خوبی به کمال میرسد، برعکس اینگونه نخواهد شد، آزادی کامل منجر به کمال میشود، اقتصاد، صنعت و تولید هم به همین صورت است.