اقتصادسبز آنلاین: تسلیم نمیشود! حتی زمانی که در اولین سال شروع به کار شرکت روژین، سرمای زودرس به جان بوتهها افتاد،تسلیم نشد، گوجهها را سرما برد، یک تنه مقابل مشکلات ایستاد، یک میلیارد ضرر کردولی تسلیم نشد، سر قولش با کشاورزان ماند و تمام پول محصولشان را داد چون تسلیم نشده بود، وعده جهاد کشاورزی دولت نهم برای جبران خسارتش در حد حرف و قول دولتمردان باقی ماند، اما تسلیم نشد،اشکستها را به موفقیت و تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد حالا ۱9 سال است که از آن روزگاران میگذرد و سرمای کرمانشاه تسلیم اراده و پشتکار او شده است و به گفته خودش بوتههای گوجه فرنگی کرمانشاه با خون دل من آبیاری شدند. اما کم نیاوردم، طاقت آوردم تا به بار نشست.» کار، برنامهریزی، تلاش و… همه کلماتی هستند که هر کسی ممکن است از آنها به عنوان مولفههای موفقیت نام ببرد. اما مدیر و خالق برند «روژین» و «ژینو» حالا در مرز ۷۰ سالگی رمز موفقیتش را در پشتکار و شناخت (یادگیری) خلاصه میکند. او معتقد است که استعداد و هوش به اندازه پشتکار مهم نیست، او استقامت و نترسیدن از شکست را مایه پیروزی و موفقیت میداند و توضیح میدهد «انسانهای با پشتکار موفقتر از انسانهای باهوش و با استعداد هستند، چون کسی که با پشتکار است هر بار که شکست بخورد، دوباره و قویتر ادامه میدهد، اما باهوشها این گونه نیستند؛ از انسانهای موفق نمیپرسند که چقدر موفق هستید؟ بلکه میپرسند چند بار زمین خوردید و بلند شدید تا به موفقیت رسیدید. پس پشتکار مهمترین علت موفقیت است.»
در تمام سالهایی که کار کردم به دنبال ارزش آفرینی و دارائی نامشهود بودهام و هرگز به این فکر نکردهام که امروز پول بیشتری در بیاورم «اوایل کار فکر میکردم که موفقیتم در صنعت موادغذایی اتفاقی بوده است، اما زمانی که برندهای دیگر را ثبت و به موفقیت رساندم، مطمئن شدم که داشتن زیرساخت که همان داشتن اطلاعات و آگاهی برای کار است و در ادامه پشتکار میتواند از هرکسی کارآفرین بسازد.»
ماحصل گفتوگو خواندنی با سید مظفر عبدالله،خالق «روژین تاک» و صادرکننده نمونه کشوری را با هم میخوانیم:
مریم حقبیان
در بخش کشاورزی که اولین حلقه از صنعت غذا است با چالشهای بسیاری مواجه هستیم، بهنظر شما بهترین راهکار برای کاهش مشکلات موجود در این بخش چه راهکاری است؟
اصولاً باید این واقعیت را در نظر بگیریم که هجمههای وارده به دولت، قدرت تصمیمگیری در جامعه ما را ضعیف کرده است؛ تحریمها اقتصاد ما را تحت تأثیر قرار داده است و ما نمیتوانیم منکر این واقعیت بشویم؛ صادرات نفتی ما با مشکل مواجه شده و در بحث صادرات غیرنفتی هم به سختی فعالیت میکنیم. کشورهایی که در گذشته به دنبال همکاری با ما بودند امروز جواب سلام ما را هم نمیدهند و انگیزهای برای کار با ما ندارند، چرا که امکان دارد خودشان هم تحریم شوند. آمریکا قویترین اقتصاد دنیا را دارد، 25 درصد اقتصاد دنیا در دست آمریکاست و این عدد بالایی است و اغلب کشورها با آمریکا کار میکنند. دنیا بر اساس یک سری قوانین و مقررات اداره میشود؛ ممکن است ما بگوییم این اصول مستکبرانه است، اگر ما این ضوابط و قوانین بینالمللی را نپذیریم که نپذیرفتهایم منزوی میشویم.
کشاورزی ما دوران بسیار بدی را گذرانده، سطح آبهای زیرزمینی ما پایین رفته است، در برخی از دشتهای ما بهدلیل پایین آمدن سطح آب، نمک بیرون میآید که خوشبختانه با لطف خدا و بارندگیهای دو سال اخیر کمی جبران شد، اگر این بارندگیها نبود که اوضاع خیلی بدتر میشد. خاک ما از بین رفته است و جنگلهای ما تبدیل به کشاورزی و ویلاسازی شدهاند و یا با آتشسوزی از بین رفتهاند. در این چهل ساله عملاً پتانسیلهای کشاورزی از بین رفته است درحالیکه ایران کشور ثروتمندی است که 3 اقلیم را همزمان دارد. بزرگترین موهبت این کشور نور آفتاب است که تمام کیفیت محصولات کشاورزی مرهون همین نور آفتاب است و اروپاییها از آن محروم هستند؛ شما بذر هر محصولی از کشاورزی را در اروپا بکارید و همان بذر را در کشور ما بکارید، طعم آن محصول، در کشور ما چیز دیگری است. اگر با وجود این نعمات، کشاورزی در ایران را به خوبی مدیریت کنیم نه احتیاجی به نفت داریم و نه به صنعت. با وجودیکه جزو کشورهای کم آب هستیم پتانسیلهای بالایی برای توسعه کشاورزی داریم اما مدیریت ضعیفی داریم.
شرکت کشت و صنعت روژین تاک، کشاورزی قراردادی را در ایران بنیانگذاری کرده است و ما معتقدیم تنها راه برون رفت از این مشکلات، کشاورزی قراردادی است.
چرا از این پیشنهاد شما استقبالی نمیشود؟ آیا مافیایی وجود دارد؟
در کشور ما تصمیمگیری ضعیف است. برای تصمیم گیری کار کارشناسی نمیکنند و دلیل آن این است که سازمانهای نظارتی مانند سازمان بازرسی و نظام پولی کشور و سازمانهایی که در عرصه پولی و مالی نقش نظارتی دارند، رفتاری در پیش گرفتهاند که سازمانها تنها از ترس نظارت این ارگانها فعالیت میکنند و وقتی فعالیت از روی ترس باشد، کارشناسی صورت نمیگیرد، ما دو پژوهشگاه داریم نخست مرکز پژوهش مجلس و دیگری مرکز پژوهش دولت. این دو مرکز مطالب را عمیق مینویسند اما دولت و مجلس هم به این دو مرکز توجه نمیکنند. بنابراین فشار اقتصادی و مسائل سیاسی کشور و فشار نیروهای داخلی و خارجی و وضعیت معیشت مردم قدرت تصمیمگیری را گرفته و وقتی نتوانیم خوب بررسی و نتیجه گیری کنیم کارها به ثمر نمیرسد و جلساتی هم که برگزار میشود کارآیی نخواهد داشت. تمام مدیران ما در سطح دولت و حتی ردههای پایین، جلسهزده هستند، چرا که هر وقت زنگ میزنید در جلسه هستند اما این جلسات خروجی ندارد، بنابراین استراتژی تعریف نشده است.
ما در خیلی از جلسات، طرح خود را مطرح کردهایم و حتی کارگروه کشاورزی تجاری تشکیل شده که بر مبنای کشاورزی قراردادی است و آقای دکتر خالدی متولی این کارگروه است و ما هم به شکل افتخاری حضور داریم ولی خروجی نداشته و به راهکار اجرایی نرسیده است.برنامه کشاورزی ما مثل کسر بودجه است و سالها طول میکشد تا اصلاح شود باید برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت صورت بگیرد تا بتوانند تا در 10 سال آینده نتیجه بگیرند. در حال حاضر هم دولت به حدی گرفتار است که نمیتواند به کار روزمره خودش هم برسد لذا برنامه خاصی اعلام نشده و همه مقطعی کار میکنند، اگر این طرحهایی که افتتاح کردیم به ثمر میرسید که این کشور بهشت میشد. ما در چند سال گذشته 150 میلیارد دلار ضرر طرحهایی را که به موقع اجرا نشده است دادهایم. به امید خدا با تغییر سیاستها در دنیا امیدواریم بتوانیم برخورد معقول کنیم تا فشارها کمی کاهش پیدا کند.
طبیعتاً مشکلاتی که در کشاورزی وجود دارد صنایع تبدیلی را هم دچار مشکل میکند، چه راهکاری برای این چالش دارید؟
در گذشته خانمهای روستایی ما همه کار میکردند؛ در طی این چهل ساله دولت با بضاعت و سخاوت خاصی به روستاها کمک کرده است، برق و گاز برده و امکانات رفاهی داده است، هزینه اینها از کجا تأمین میشود، متأسفانه به این دلیل که اشتغال روستایی نداریم مرد روستایی به شهر میآید و کار میکند تا هزینه روستا را تأمین کند. ما اشتغال در روستا را ایجاد نکردهایم.
شروع زندگی بشریت از دوران غارنشینی است که با شکار و از دل زمین ارتزاق میکردند، شکار تبدیل به دامداری و ارتزاق از دل زمین رفتهرفته به کشاورزی بدل شد. بعدها فئودالیسم ایجاد شد و هر روستایی برای فئودالی کار میکرد، انقلاب صنعتی که بوجود آمد در اروپا و انگلستان طاعون آمد و تلفات زیادی داده شد، کارگر کم شد و بههمین دلیل اتحادیه کارگری بهوجود آمد و از طرفی انقلاب صنعتی باعث شد صنایع در دنیا رشد پیدا کنند، کارخانجات متعدد شروع بهکار کردند و کارگر صنعتی معنی پیدا کرد و لذا کارگران کشاورزی به سمت کارخانجات کوچ کردند بنابراین کارگر کشاورزی کم شد، بعد هم سیستم سوسیالیسم و کمونیست پدید آمد. بنابراین کوچ کشاورزان به سمت شهرهای صنعتی شکل گرفت و در اطراف شهرها حاشیهنشینی ایجاد شد، روستاها تخلیه شدند و زمینهای ما از بین رفتند. آنهایی که ماندند نیز هزینههای زندگی خود را از روستا به دست نمیآورند چرا چون اشتغالزایی در روستا ایجاد نکردهایم. متأسفانه کشاورزی ما ضعیف شده است و فئودالیسم هم از بین رفت و کشت و صنعتهای بزرگ شکل گرفتند و کشاورزان،کارمند این کشت و صنعتها شدهاند و دیگر برای خود کار نمیکنند. در کشور ما این کشت و صنعتها موفق نبودند.امروزه سیستم جدیدی در دنیا بهوجود آمده که به نام کشاورزی قراردادی معروف است؛ الان 35 درصد کشاورزی آمریکا بر اساس کشاورزی قراردادی است و 75 درصد کشاورزی روسیه کشاورزی قراردادی است؛ این سیستم میگوید کشاورز با احساس مالکیت خود روی زمین خود کار کند و مورد حمایت قرار بگیرد تا محصول سالم و خوب به عمل بیاورد. وقتی مالکیت برای خودش باشد با جان و دل کار میکند، بنابراین سیستم کشاورزی قراردادی مورد توجه ماست و باید کاری کنیم که اجرا بشود، این کشاورزی سه پایه دارد اول زمین و آب، دیگری کشاورز و رکن سوم شرکت پشتیبان است. ما تمام حوائج و نیازهای کشاورز را تأمین میکنیم، بذرخوب به او میدهیم تا با مالکیت خودش بر روی زمین کار کند وقتی با مالکیت کار کند با جان و دل کار میکند. باید آب و زمین و آبهای زیرزمینی را مدیریت کنیم، اینکار با آبیاری تحت فشار قابل انجام است؛ استفاده از سموم و تعیین میزان استفاده از سموم از خدماتی است که شرکت پشتیبان ارایه میکند و با این حمایتها کشاورز مطمئن میشود که محصولی را که کشت میکند روی دستش نمیماند.
این موضوع نیاز به بررسیهای دارد اینکه شناسایی کنیم که در هر استان پتانسیل کشت چه محصولی وجود دارد تا بتوانیم در هر استان با توجه به همان پتانسیلها سرمایهگذاری کنیم. ما باید با دنیا تعامل داشته باشیم تا داد و ستدها ایجاد شود. متأسفانه بهدلیل سوءمدیریتها نتوانستهایم اقتصاد پویایی داشته باشیم و درواقع ما در مدیریت مشکل داریم.
در بحث صادرات و اجرا هم بخشنامههای دست و پاگیر امکان رشد و توسعه اقتصادی را گرفته است، اینطور نیست؟
در اجرا تا دلتان بخواهد بخشنامههای بلا اثر و مخرب داریم که توان حرکتی را میگیرند، از آخر مهر ماه سال جاری 10 روز به 10 روز صادرات رب را آزاد کردند، با این روش نمیتوان کار کرد و مشتری از دست میرود و وقتی مشتری نتواند جنس خود را به موقع تحویل بگیرد نیازش را از جای دیگری تأمین میکند. صادرات را باید آزاد بگذارند تا بتوانیم روابط تجاریمان را در منطقه حفظ کنیم، بیشتر انرژی ما صرف خنثی کردن دستورالعملهای بانک مرکزی میشود. متأسفانه دولت برای اینکه برای خود درآمد ایجاد کند، صنعت را نمیبیند و بخشنامه پشت بخشنامه صادر میکند. در حال حاضر برگشت ارز را مطرح کردهاند و بهخاطر بدهی 8 هزار دلاری، کارت بانکی یکی از صادرکنندههای قدیمی را باطل کردهاند. در چنین شرایطی نمیتوان کار کرد چون زیان اقتصادی ایجاد میکنند و این امر توان تولید کننده را میگیرد و در نهایت ورشکستگی و از کار افتادگی به همراه دارد.
یکی از بزرگترین بلاهایی که بر سر صنایع تبدیلی آمد مبحث بنگاههای زود بازده بود. در این رابطه چه نظری دارید؟
بنگاههای زودبازده زمان ریاست جمهوری احمدینژاد ایجاد شدند؛ کسانی که سوبسید را در دنیا ایجاد کردند، انسانهای فهیمی بودند، آنها گفتند اجازه بدهید این سوبسید را مردم بگیرند که این رشد نقدینگی تبدیل به تورم سرسامآور نشود، با این یارانهها نقدینگی کشور را چند برابر کردند و مبنای این تورم، افزایش نقدینگی کشور است، اصلی در اقتصاد هست که میگوید اگر افزایش نقدینگی بهصورت تولید، وارد جامعه شود مقدس است در غیر این صورت مساوی با تورم و گرانی کالا است. اصلی بعنوان تقاضای موثر داریم به این معنی که در جامعه حقوق و درآمد مردم باید طوری باشد که مردم بتوانند کالاهای تولیدی را بخرند.وقتی تورم بالا میرود و درآمد مردم به نسبت تورم بالا نمیرود، در نتیجه کارمند حقوق بگیر ما متوجه میشود حقوقی که میگیرد برای 15 روز بیشتر کفاف نمیدهد. در تمام دنیا بازنشستهها فراغت دارند، اما در کشور ما برعکس، بازنشستهها تازه به فکر مسافرکشی و کار کردن هستند تا بتوانند امرار معاش کنند. ما برنامهریزی برای ذخیره سازی ارزی نداریم، چین به همین دلیل توانست آمریکا را به زانو در بیاورد. آمریکایی که در اقتصاد دنیا اثرگذار است.
بیشتر بخوانید: چالشهای تامین نقدینگی تولید
یکی از مسائلی که دولت تأکید بسیاری بر آن دارد، خودکفایی است آیا میتوان در هر امری به خودکفایی رسید؟
خودکفایی کلمه زیبایی است، اما باید تعریف درستی از آن ارائه شود، گفتند باید در گندم خودکفا بشویم؛ در دنیای امروز تحریم معنی ندارد یک دوره ارتباطات کم بود و حمل و نقلی وجود نداشت؛ اما الان حمل و نقل و ارتباطات آسان شده است. در شرایط فعلی که تحریم هستیم توانسته ایم کالا صادر و وارد کنیم تنها تفاوت در این است که پول زیادتری میدهیم. ما خودکفایی را باب کردهایم درحالیکه میتوانیم گندم بخریم؛ تمام زندگی مان را گذاشتهایم تا گندم بکاریم؛ تا توانستهایم کود شیمیایی خریدهایم و آبهای زیرزمینی را هدر دادهایم. با این شرایط خودکفایی معنی ندارد چرا که خودکفایی باید با تعامل و ارتباط همراه باشد. امروز به جز مسائل دانشبنیان و مسائل هستهای در زمینه دیگری رشد نکردهایم، البته ناگفته نماند نسبت به زمان قبل از انقلاب بنابر پیشرفت تکنولوژی به امکاناتی دست پیدا کردهایم. در جادهسازی و بهداشت رشد کردهایم اما در خیلی از موارد رشدی نداشتهایم. نمونهاش عدم شفافسازی و رانتهایی است که در کشور وجود دارد و اختلاسهایی است که هر روز تکرار میشود. واقعاً در 40 سال نمیتوانستیم جلوی این کارها را بگیریم! تحریمها اثر داشته اما باید از خود تحریمی پیشگیری کنیم. ما میتوانیم تحریمها را دور بزنیم اما تحریمهای داخلی توانمان را بریده است.
چه توصیهای به وزیر جهاد کشاورزی دارید؟
توصیه من این است که کشاورزی قراردادی را اجرا کند اگر این اقدام صورت بگیرد مشکلات کشاورزی حل میشود، زیرساختها برای کشاورزی قراردادی آماده است، چرا که زمین و آب و کشاورز را داریم و تنها باید شرکت پشتیبان ایجاد شود. کشاورز داریم اما نیاز به آموزش دارند. من وقتی به کرمانشاه رفتم کشاورز نبود اما زمین را آماده کردیم که امروز در حال فعالیت هستند. ما باید برای کشاورز انگیزه ایجاد کنیم تا کار کند.
آیا سازمان حمایت از تولید کننده و مصرف کننده عملکرد مطلوبی دارد؟
اسم این سازمان حمایت از مصرف کننده و تولید کننده است، واقعیت این است که سازمانی برای کنترل قیمتها وجود دارد، سازمان حامی مصرف کننده تنها نقش کنترل قیمت را ندارد بلکه باید ببینید که در اشتغالزایی و جامعه چقدر اثر بخش است و در ارز آوری و حمایت از مصرف کننده چقدر مؤثر بوده است، در حال حاضر آمریکا مکانیسمی تعریف کرده که مردم هر اندازه درآمد دارند در خود کشورشان خرج میکنند. ما باید کاری کنیم که درآمدی که مردم در هر استانی دارند در خود استان خرج شود و یا مردم ما درآمدشان را در کشور خرج کنند. اما الان این گونه نیست، مردمی که دستشان به دهانشان میرسد و درآمدی دارند، درآمدشان را در کشورهای خارجی خرج میکنند.