حدیث 70 من صادرات؛ از تصمیم‌های خلق‌الساعه تا پیمان‌سپاری ارزی
حدیث 70 من صادرات؛ از تصمیم‌های خلق‌الساعه تا پیمان‌سپاری ارزی
اقتصادسبز آنلاین: «هیچ نگرش درستی در زمینه صادرات وجود ندارد و تصمیم‌گیران امور به‌گونه‌ای سیاستگزاری می‌کنند که انگار از واقعیات صادرات بی‌خبرند.»

اقتصادسبز آنلاین: «هیچ نگرش درستی در زمینه صادرات وجود ندارد و تصمیم‌گیران امور به‌گونه‌ای سیاستگزاری می‌کنند که انگار از واقعیات صادرات بی‌خبرند.»

آنچه خواندید فرازهایی از صحبت‌های دکتر پرویز جهانگیری، دبیرانجمن افزودنی‌ها بود که دل پردردی از تصمیم‌های خلق‌الساعه و غیرکارشناسی مسؤولان دارد.
ماحصل این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

با توجه به این‌که گسترش ویروس کرونا از اوایل اسفند سال گذشته در عمل روند صادرات شرکت‌های صنایع‌غذایی را با وقفه مواجه کرده، هم‌اکنون اوضاع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به تصمیم‌های خلق‌الساعه مدیران بخش دولتی و نوسانات تصمیم‌گیری‌ها به گمان بنده به سوی توقف صادرات حرکت می‌شود.
یعنی به‌عبارتی هیچ نگرش درستی در زمینه صادرات وجود ندارد و تصمیم‌گیران امور به‌گونه‌ای سیاستگزاری می‌کنند که انگار از واقعیات صادرات بی‌خبرند.
مسؤولان باید در نظر بگیرند که ایجاد بازار صادراتی برای یک صادرکننده و حفظ آن حرکت آسانی نیست که با تصمیم‌های نوسانی خود موقعیت یک محصول یا صادرکننده را در مقصد کالایش به مخاطره بیاندازند.
امروز صادرات در دنیا یک ارزش تلقی می‌شود و سیاستگزاران اقصی‌نقاط دنیا برای صادرکنندگانشان جوایز صادراتی و حتی تخفیف‌هایی در اجرای قوانین قائل می‌شوند، اما در کشور ما این روند کاملاً برعکس است. در کشور ترکیه، در راستای تشویق صادرکنندگان به صادرات بیشتر به سرعت نقدینگی آنها با سهل‌ترین روش‌ها تأمین می‌شود، اما در کشور ما نه تنها این تسهیلات را قائل نمی‌شوند، بلکه با دستورالعمل‌های متعدد در مراحل مختلف دست و پای صادرکننده نیز بسته می‌شود.
امروز صادرکنندگان بر مبنای قوانین سال 1398 بازارهای صادراتی برای خود ایجاد کرده‌اند، اما متأسفانه به فاصله چند هفته چندین‌بار قوانین جابه‌جا می‌شود و در عمل شیرازه فکری صادرکننده را برهم می‌ریزند.
یک روز صادرات را از مالیات معاف می‌کنند و یک روز بعد قانون دیگری اعمال می‌شود و در عمل در زمینه صادرات سردرگمی خاصی ایجاد شده است و به واقع وجهه صادرات در حال از بین رفتن است.

ممکن است به صورت مصداقی بیشتر توضیح دهید.

شرکت ما نخستین تولیدکننده مالتودکسترین در ایران است، تا قبل از این‌که کار تولید را شروع کنیم چینی‌ها 700 تا 750 دلار مالت‌های خود را در ایران می‌فروختند.
بلافاصله پس از آغاز به‌کار تولید مجموعه ما بازار ایران را در دامپینگ کردند و قیمت مالت‌های خود را تا 400 دلار کاهش دادند، در واقع به محض آنکه از تولید داخلی ایران باخبر شدند دولت چین با تقاضای دامپینگ آنها برای از دست ندادن بازار ایران موافقت کرد و مابه‌التفاوت آن را به صادرکنندگانش پرداخت.
به‌راستی آیا چنین نگاهی در کشور ما وجود دارد؟
همین امروز در کشور ما بی‌توجه به بازار صادراتی افزایش قیمت ذرت برای مصارف صنعتی مطرح است.
این در حالی است که باتلاش‌های چند سال گذشته، هم‌اکنون در زمینه نشاسته و مشتقات آن در منطقه بازاری برای خود دست و پا کرده‌ایم.
حالا تصور کنید این شائبه عینیت یابد و قیمت ذرت جهت مصارف صنعتی افزایش یابد، طبیعی است در این‌صورت بازار صادراتی و ارزآور ما به‌دلیل عدم توان رقابت با شرکت‌های چینی از بین می‌رود.
در حقیقت همه روابط با برخی تصمیم‌ها یک شبه از بین می‌رود و تولیدکنندگان در سال جهش تولید متحمل ضرر و زیان بسیاری می‌شوند.

نقش و جایگاه تشکل‌ها و بخش‌خصوصی را در این میان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بخش خصوصی در عمل در جریان هیچ تصمیمی تا قبل از اجرا قرار نمی‌گیرد و عموماً بخش دولتی مشورتی با تشکل‌ها ندارد.
امروز بابت صدور نشاسته 520 دلار پیمان‌سپاری ارزی اخذ می‌شود که اصلاً معلوم نیست این اعداد بر چه مبنایی استخراج شده و دقیقاً تصمیم‌هایی گرفته می‌شود که گویا قصد توقف صادرات وجود دارد.

امسال سال جهش تولید نامگذاری شده است، با توجه به نقشی که صادرات در جهش تولید و اشتغالزایی دارد، چه اولویت‌هایی را برای جهش صادرات مدنظر دارید؟

مهمترین توصیه من کوتاه کردن دست دولت است، یعنی تصمیم‌گیری‌ها را به تشکل‌های صنفی و بخش خصوصی بسپارند و خودشان تنها نظارت کنندو به بهانه این‌که ممکن است درصدی خطاکار پیدا شود از این رویه دوری نکنند.
اگر دولت دست بخش خصوصی را باز بگذارد به‌راحتی ارز وارد کشور می‌شود، صنعت و تولید رونق پیدا می‌کند و سرمایه‌گذاری و اشتغالزایی جدید ایجاد می‌شود.
تا زمانی‌که این بوروکراسی‌ها وجود دارد و برای اخذ یک پروانه تولید نیاز به تائید چند مرجع وجود دارد و زمان زیادی هم باید سپری شود باید پذیرفت کرد که سرمایه‌های جدید به‌سوی تولید نمی‌آیند و جهش تولید در عمل محقق نخواهد شد.