اقتصادسبز آنلاین: شرکت مهندسی تولید موادغذایی، سهامی خاص (صنایع غذایی بدر) از سال 1349 در تهران با ماشینآلات مبتدی تأسیس شد و بهتدریج با استفاده از ماشینآلات و تأسیسات مدرن و پیشرفته، سیستم بستهبندی مجهز و بهروز و همچنین با بهرهمندی از کارشناسان و پرسنل مجرب و با سابقه و تیم مدیریتی قوی، نه تنها به بالاترین رتبه میان رقبای داخلی خود نائل شد، بلکه توانست در بازار جهانی نقشآفرینی شایستهای داشته باشد.
شرکت هوفرد (صنایع غذایی بدر) با بهرهمندی از تلاشهای بیوقفه پرسنل خود و استفاده بهینه از تجهیزات بهروز و مدیریت نوین صنعتی بهعنوان پیشگام در صادرات محصولات صنایع غذایی به آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای اروپایی، آسیایی، اسکاندیناوی و کشورهای همسایه موفق به دریافت جوایز گوناگون از مراکز تشخیص صلاحیت کیفیت شده که جزو افتخارات بزرگ شرکت «هوفرد» در بیش از 5 دهه فعالیت بهشمار میرود.
محمداسماعیل کاویان آملی، بنیانگذار صنایع غذایی «بدر» در گفتوگو با خبرنگار ما نکات بسیار خواندنی را مطرح کرد.
«همه انسانها از یک جایی شروع میکنند، راهی را طی میکنند و به مقصدی میرسند، اما این موضوع چندان مهم نیست، مهم این است که اندیشه ما چیست و ما چه تفکری در سر داریم. تجربیاتی که در زندگی کسب کردم به من ثابت کرده است که بهطور قطع اگر نظر شما شکست باشد، شکست خواهید خورد و اگر اندیشه شما برد باشد، بیشک پیروز خواهید شد…»
آنچه خواندید بخشهایی از صحبتهای این بزرگمرد صنعت غذا بود که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
بهعنوان نخستین پرسش از نحوه ورودتان به صنعت غذا و ایجاد برند «بدر» بگویید.
ما ابتدا فعالیتمان را از زیرزمین منزل مسکونی آغاز کردیم و دو نوع مربای هویج و بالنگ تولید میکردیم.
بنده مدتی (حدود 7 سال) در اداره وزارت کار مشغول فعالیت بودم و بعدازظهرها با یک موتور وسپا مشغول ویزیتوری میشدم.
بهتدریج از اداره مرخصی بدون حقوق گرفتم و بیشتر به امور تولید پرداختم.
در حقیقت کار را از مجموعهای که در آن کار میکردم آموختم و سپس در زیرزمین منزل مسکونی تولید را آغاز کردم.
ابتدا کار را از دو دیگ 25 کیلوگرمی آغاز کردیم و در دبههای یک کیلویی و سه کیلو گرمی بستهبندی میکردیم و در چهارراه مولوی به فروشگاهها میفروختیم و آنها مربا را سیری میفروختند.
در کارخانهای به نام «پیمان» که بهعنوان مسؤول خرید مشغول فعالیت بودم به مراتب به میادین مراجعه میکردم و مواد اولیه مورد نیاز را خریداری میکردم.
روزی دوستی که مالک کارخانه «رازک» بود در میدان بار ما را دید چون بنده از ساعت 3 بامداد در میدان حاضر بودم تا بهترین بار را تهیه کنم، از من خواست تا مواد اولیه مورد نیاز او را به دلیل آن که دیرتر میآمد چون قیمتها ارزانتر تمام میشد را نیز خریداری کنم که قبول کردم.
در آن مقطع بهصورت نیسانی خریداری میکردم تا ارزانتر تمام شود. از اینرو میزان خرید کلیام را با شرکت «رازک» نصف میکردم تا آنها هم سود بیشتری بهدست آوردند.
آنقدر شرایط به نفعشان شد که به بنده پیشنهاد کار تماموقت در آن مجموعه دادند که قبول نکردم و به آنها گفتم من آنقدر در اینجا کار میکنم تا به مرحلهای برسم که روزی برای خودم کار کنم.
حتی پیشنهاد 3 برابر حقوقی که در شرکت «پیمان» میگرفتم را به من دادند، اما بازهم قبول نکردم. پس از مدتی دوباره دعوت و اعلام کردند که یکی از سهامداران مجموعهشان در نظر دارد 35 درصد سهام آن مجموعه را واگذار کند، شما خریدار هستی؟ که در نهایت این شرایط را پذیرفتم.
پس از معامله اعلام کردند که مبلغ سهم خریداری شده را چگونه میپردازم که به آنها گفتم بنده پولی ندارم که بپردازم، اما از آنجاییکه تراز مالی آن شرکت را مطالعه کرده بودم و متوجه شده بودم که سود پایینی دارند، به آنها گفتم بنده تضمین میکنم بهجای پرداخت حقالسهم شراکت سود فعلی مجموعه را سه برابر کنم.
یک مدیر تولید در شرکت «پیمان» فعالیت میکرد که او را هم به شرکت «رازک» آوردم، ابتدا خطوط تولیدی را اصلاح و کامل کردیم، قبلاً فقط کمپوت تولید میکردند پس از اینکه ما آمدیم، انواع مرباجات، کنسروجات و شورجات را اضافه کردیم و در طول یکسال سودشان به 10 برابر افزایش یافت، یعنی موجودیشان 3 برابر قیمت کلی کارخانه شد.
در این مقطع بود که شرکا آمدند و بدون آنکه پولی پرداخت کنم 35 درصد سهام کارخانه را به نام بنده کردند.
من هم 22.5 درصد را خودم برداشتم و 12.5 درصد را به مدیر تولید کارخانه که از شرکت «پیمان» آورده بودم، دادم، اگرچه قراری از قبل با او نداشتم، اما اینکار را کردم و بهواسطه همین سهمی که به او دادم او هم بعدها کارخانهدار شد.
در حقیقت ما با سود کار در مجموعه «رازک»، «بدر» را خریداری کردیم و دو نفر با هم شریک شدیم.
در سال 1349 «بدر» ثبت شده بود و فعالیت میکرد که ما سال 1362 «بدر» را خریداری کردیم.
«بدر» ابتدا در مساحتی به وسعت یکهزار مترمربع فعالیت میکرد که بهتدریج زمینهای اطرافش را خریداری کردیم و انبارهای متعدد ایجاد شد.
از دو محصول مربای هویج و بالنگ به 80 محصول رسیدیم.
در «رازک» هم چند سهامدار فوت کردند که سهم آنها را خریداری کردیم و وقتی سهامدار آخر که خیلی به او علاقهمند بودیم فوت کرد دیگر از نظر احساسی و اخلاقی نتوانستیم سهم او را نیز خریداری کنیم و در نتیجه «رازک» را کلاً فروختیم و در نهایت «بدر» را خریداری کردیم.
در «بدر» با خریداری جدیدترین ماشینآلات روز دنیا و حضور فرزندانم در مجموعه، وارد بازارهای صادراتی شدیم.
با حضور متوالی در نمایشگاههای خارج از کشور صادرات «بدر» توسعه یافت، بهطوری که ما نخستین تولیدکننده ایرانی بودیم که کارت شناسایی از مرکز توسعه صادرات دریافت کردیم.
در آن مقطع چون کارخانه «بدر» مدرن نبود، نمیتوانستیم مشتریان خارجی را برای بازدید به ایران دعوت کنیم، از این رو اعلام میکردیم که فرمول تولید سکرت است و عموماً درخواستهای بازدید خارجیها را رد میکردیم.
بعدها واحد جدید مدرنی در شهرک صنعتی نصیرآباد رباط کریم ایجاد کردیم که مختصات ماشینآلاتاش با مدرنترین واحدهای روز دنیا برابری میکند و روزبهروز بر کیفیت و کمیت تولیدات افزودیم.
امروز «بدر» چند نوع محصول تولید میکند؟
خوشبختانه با حضور فرزندانم، امروز «بدر» به تولید 80 نوع محصول رسیده است. امسال هم یکسری محصولات جدید به سبد محصولات «بدر» اضافه خواهد شد.
چه گروه محصولاتی اضافه خواهد شد؟
گروه سسها، روغن زیتون و درآینده یکسری آبمیوههای طبیعی به مجموعه افزوده خواهد شد.
میزان اشتغالزایی مجموعه چقدر است؟
هماکنون بالغ بریک هزار نفر اشتغالزایی مستقیم داریم.
در زمینه توزیع و پخش که یکی از مشکلات امروز تولیدکنندگان صنعت غذا بهشمار میرود چه اقداماتی انجام دادهاید؟
در این زمینه هم یک شرکت پخش با نام «پیشرو فرآیند بدر» ایجاد کردیم که بدینوسیله توزیع هدفمندی را دنبال کردیم.
البته بهواسطه اینکه ماشینآلات و تفکر مدیریتی مجموعه بر روی تولید باکیفیتترین محصولات با مدرنترین ماشینآلات و نگاه صادراتی است، محصولات «بدر»، همواره از کیفیت بالایی برخوردار است و همان محصولاتی که صادر میشود را روانه بازار داخلی هم میکنیم. در این شرایط طبیعی است محصولات «بدر» از قیمت تمام شده بالاتری برخوردار است، اما چون از نظر کیفیت کاملاً متمایز است مشتریان بازار داخلی خودش را نیز دارد.
در سال «مهار تورم، رشد تولید» مهمترین مشکلات تولید و صادرات را تشریح کنید.
متأسفانه در زمینه صادرات بهخصوص در زمینه برگشت ارز با مشکلات بسیاری مواجه هستیم.
ما سعی میکنیم ارز حاصل از صادرات را در قالب واردات ماشینآلات و مواد اولیه صرف کنیم تا با مشکلات ثانویه روبهرو نشویم.
کار تولید مواد غذایی هم امروز به نظر بنده یکی از سختترین کارها بهشمار میرود، چرا که فاسدشدنی است.
در راه تولید صنایع غذایی مشکل تأمین نقدینگی بسیار حیاتی است، چرا که تولیدکنندگان صنایع غذایی مواد اولیه موردنیازشان را باید در فصل و بازه زمانی مشخص تأمین کنند که نیازمند سرمایه در گردش بالایی است.
در پروسه تولید رب، خیارشور و… زمان خریداری گوجهفرنگی و خیار بسیار کوتاه است و همین مسأله تولیدکننده را نیازمند نقدینگی و سرمایه در گردش بالایی میکند.
در حدود یک ماه تا 45 روز باید محصولاتی نظیر گوجهفرنگی، توت فرنگی و… که در طول سال مصرف داریم را خریداری کنیم که نیازمند نقدینگی بالایی است.
از سویی آلبالو، توتفرنگی و انجیر را میتوانیم در سردخانه بگذاریم و بهتدریج تولید کنیم، اما خیارشور را باید بلافاصله تولید و بستهبندی کنیم و از اینرو نقدینگی بسیار بالایی در طول 100 تا 120 روز نیاز داریم.
رمز موفقیت ما این است که همیشه انبارها پر از موجودی است که البته به سختی به این مرحله میرسیم که شایسته است همینجا از بانک کشاورزی و بانک سپه که از مجموعه «بدر» برای تأمین سرمایه در گردش حمایت میکنند، تشکر داشته باشم.
عکسها: اقتصاد سبز- شکوفه خوش نثار
اقتصادسبز آنلاین / اقتصاد سبز آنلاین / اقتصادسبز / اقتصاد سبز / صنایع غذایی / صنعت غذا / کشاورزی / پایگاه خبری صنعت غذا