نگاهی تاریخی به اقتصاد سیاسی فراملی زنجیره ارزش تریاک در افغانستان
نگاهی تاریخی به اقتصاد سیاسی فراملی زنجیره ارزش تریاک در افغانستان

دکتر حسین شیرزاد * از نگاه تاریخی، کشت خشخاش سابقه‌ای دارد که به ترویج کشت آن و جهانی شدن تجارت آن توسط بریتانیایی‌ها در هند بر می‌گردد. اسناد موجود گواهی می‌دهد، حداقل از قرن شانزدهم، تولید تجاری تریاک از طریق ایران، ترکیه و هند رواج داشت و نوعی کالای با ارزش بازار منطقه‌ای بود و […]

دکتر حسین شیرزاد *

از نگاه تاریخی، کشت خشخاش سابقه‌ای دارد که به ترویج کشت آن و جهانی شدن تجارت آن توسط بریتانیایی‌ها در هند بر می‌گردد. اسناد موجود گواهی می‌دهد، حداقل از قرن شانزدهم، تولید تجاری تریاک از طریق ایران، ترکیه و هند رواج داشت و نوعی کالای با ارزش بازار منطقه‌ای بود و علاوه بر نیازهای دارویی؛ یک پایگاه کوچک برای تأمین موادمخدر مصرف‌کنندگان عادی و نخبگان شهری محسوب می‌شد. زمانی‌که واردات کالاهایی مانند ظروف چینی و چای به بریتانیا در قرن هجدهم منجر به عدم تعادل تجاری قابل توجهی شد که توسط مورخان اقتصادی به طور متوسط 5 درصد در هر سال تخمین زده می شود. بریتانیا تریاک را وسیله‌ای برای رفع این کسری قرارداد. به زودی تجارت تریاک توسط بازرگانان پرتغالی، انگلیسی و هلندی تسخیر شد. به‌صورتی که یک تجارت پراکنده و در نهایت محلی در سال 1773 تحت انحصار شرکت بازرگانی هند شرقی بریتانیا قرار گرفت و مراکز تولید در «بیهار و اوتار پرادش» بازار چین را تغذیه می‌کرد. در سال 1775، بازرگانان انگلیسی حدود 75 تن تریاک به چین صادر کردند. این صادرات تا سال 1850، به حدود 3200 تن رسید. اگرچه چین که از تأثیرات اجتماعی فاجعه بار اعتیاد آگاه بود، چندین بار تریاک را ممنوع کرد، اما لشکرکشی‌های بریتانیا در سال‌های 1839 و 1858 حق ادامه فروش آن را تضمین نمود. به نظر مورخین، تریاک «تقریباً منبع رایگان سرمایه ای بود که به انگلیسی‌ها اجازه می داد پای خود را به درهای سیستم تجاری آسیا بازنمایند». با این‌حال، در اواخر قرن نوزدهم، یک رژیم بین‌المللی کنترل مواد مخدر شروع به ظهور کرد که در میان انبوه بازیگران، توسط مبلغان آمریکایی فعال در شرق آسیا رهبری می شد و مقامات امپراتوری بریتانیا را مجبور به کاهش تولید در هند نمود. از اواسط دهه 1920، بریتانیا تلاش کرد جلوی قاچاق تریاک از افغانستان را بگیرد. حتی در جنگ 1939-1945 خریدهای رسمی گسترده ایی انجام داد، زیرا تقاضا برای داروهای بیهوشی مبتنی بر مواد افیونی بواسطه دو جنگ جهانی افزایش یافته بود. اما در پایان، جهان با تولید تریاک در افغانستان صلح کرد، طی یک دهه از سال 1960 تا 1970، کشت تریاک به آسیای جنوب شرقی، یک دهه بعد به ترکیه و پاکستان و بعداً به افغانستان منتقل شد. اما افزایش انفجاری در تولید تریاک در دهه 1980 رخ داد، زیرا گروه‌های مجاهد سلفی که با اتحاد جماهیر شوروی می‌جنگیدند به دنبال ابزاری برای تأمین مالی در جنگی مقدس بودند. در واقع تبدیل افغانستان به یک «دولت مواد مخدر» به دهه 1980 و با جنگ مخفیانه «سیا» علیه اشغال این کشور توسط شوروی بازمی گردد. جنگ سرد به اقتصاد مواد مخدر کمک کرد تا در آسیای جنوب غربی در زمان درگیری شوروی و افغانستان در سال 1979 رشد کند. یک شبکه قاچاق مواد مخدر به لطف عملیات مخفیانه سرویس داخلی پاکستان اطلاعات (ISI) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) ایجاد شد. مقامات اطلاعاتی ایالات متحده چشمان خود را به روی قاچاق مواد مخدر بستند زیرا هدف اصلی آنها شکست اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان بود. آمریکایی‌ها به مجاهدین تسلیحات و سایر حمایت‌های لجستیکی ارائه کردند و آنها را مبارزان آزادی توصیف کردند. مجاهدین در روستاها سهمیه‌های تولید خشخاش را تعیین نموده، و یک سرویس خدمات وام دهی را به کشاورزان خرده پای خشخاش تحمیل کردند. سازمان سیا و سرویس‌های پاکستان که حمایت مالی آمریکا و عربستان از جهاد را مدیریت می‌کردند به تجارت مواد مخدر کمک کردند مسیرهای قاچاق برای آوردن اسلحه، دارو و مواد غذایی تریاک را شناسایی، طراحی و این مواد را از طریق کارتل‌های مافیایی در کراچی به اروپا و ایالات متحده ارسال کند که به نوبه خود از طریق بورس و بازار املاک، پول شویی صورت می پذیرفت. جنگ، به طور جالبی، نقش خود را در ایجاد اکولوژی مطلوب برای مواد مخدر ایفا کرد. حتی سیستم باستانی آبیاری کاریزی افغانستان که نظامی از تونل‌های حفر شده دستی که از آب‌های زیرزمینی بهره می برد و در طول سال‌ها درگیری بمباران و دچار آسیب شد به کمک پول مواد مخدر بازسازی شد. علاوه بر این، انسجام اجتماعی مورد نیاز برای حفظ نظامات آبیاری لازم بود. بنابراین در بسیاری از موارد، جنگ سالاران کنترل سیستم‌های زراعی را به دست گرفتند و شروع به مطالبه جهت پرداخت برای تامین بذر و آب آبیاری کردند. اگرچه کشاورزان سود زیادی از کشت خشخاش نداشتند، اما تریاک محصولی مقاوم در برابر خشکسالی و بازاری آماده برای ورود به تجارت آزاد بود. با شروع هرج و مرج در کشور در دوره پس از خروج شوروی، در دهه 1990 افزایش قابل توجهی در تولید تریاک به ثبت رسید.
چندین هزار پناهنده پس از سال‌ها جنگ بازگشتند، زمین‌های خود را پس گرفتند و شروع به کشت تنها محصول سودآور یا خشخاش کردند. در واقع، تا سال 1991، افغانستان در تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر حتی از «برمه» پیشی گرفت. نه تنها تولید تریاک، بلکه فرآیند تصفیه آن برای ساخت مورفین و هروئین نیز در پهنه‌های جنوبی شتاب گرفت. پس از خروج شوروی، افغانستان جنگ داخلی خونینی را تجربه کرد که اقتدار مرکزی را به کلی نابود کرد و رهبری قبایل را در مناطق مختلف کشور تقویت کرد و به جنگ سالاران مختلف و قاچاقچیان مواد مخدر اجازه داد تا در یک سیستم آشفته داخلی شکوفا شوند، تا اینکه طالبان به قدرت رسیدند. هنگامی که در اواخر سال 1994 طالبان از قندهار به غرب به دره هلمند، منطقه اصلی کشت خشخاش در افغانستان آن زمان، نقل مکان کردند، در اولین گام، تجارت مواد مخدر را ممنوع کردند و در یک سلسله بیانیه رهبران طالبان متعهد شدند که به کشت خشخاش پایان دهند. ظهور طالبان در صحنه سیاسی و نظامی در مناطق کشت خشخاش و ترس کشاورزان از انتقام طالبان، سطح زمین اختصاص داده شده برای خشخاش را برای فصل رشد بعدی به نصف کاهش داد، اما قیمت گندم نیز در آن سال رونق داشته و حمل و نقل میزان قابل توجه تریاک خام از برداشت تریاک در سال 1994 نیز درآمد جذابی داشت، اما ممنوعیت طالبان دوام نیاورد. در سال 1996، طالبان یک رویکرد آزادانه برای کشت مواد مخدر اتخاذ کردند، که به تدریج به اخذ مالیات از کشاورزان و همچنین اخذ مبالغی جهت تأمین امنیت برای قاچاقچیان تبدیل شد. طالبان 82 درصد از کشور را تحت کنترل داشتند و به روستاها نظم دادند. پس از شکست چندین جنگ‌سالار قبیله‌ای، طالبان مسیرهای مواد مخدر کشور را بازگشایی کردند تا قاچاق بسیار سودآور بین پاکستان، ایران و آسیای مرکزی را امکان‌پذیر کنند. در فرمان‌های جدید طالبان کشت و تجارت چرس (حشیش) مطلقاً ممنوع است. مصرف مواد افیونی و همچنین ساخت هروئین ممنوع است، اما تولید و تجارت تریاک ممنوع نیست. براساس گزارش نهادهای بین المللی، 10 درصد زکات تریاک که قبلاً به ملاهای روستا پرداخت می شد، اکنون به خزانه طالبان سرازیر می‌شد و حدود 9 میلیون دلار در سال 7-1996 از تولید منظم 1500 تن تریاک در جنوب و قاچاق آن به دست می آمد. در میانه دهه 1990، این مالیات‌ها به 20 درصد افزایش یافت که بین 45 تا 200 میلیون دلار در سال درآمد به ارمغان آورد. تا سال 1999، طالبان از آزمایشگاه‌های هروئین نیز مالیات گرفتند. دولت طالبان مالیات زکات را بر هر درآمدی اعمال می کرد که معمولاً معادل 2.5 درصد کل درآمد بود، اما در مورد سودهای مشتقات تجارت تریاک، وجوه مآخوذه تا 22 درصد افزایش می یافت. طالبان همچنین با ارائه خدمات رسمی به دنبال گسترش و تنظیم اقتصاد مواد مخدر بودند. مجوزهای دولتی برای کشت تریاک داده شد، و با راه اندازی مزارع نمونه به کشاورزان آموزش می دادند که چگونه خشخاش را با بذور اصلاح شده، کارآمدتر پرورش دهند و با توزیع کود برای کشت خشخاش، بستر مناسب تولید را فراهم آورند. خشخاش یک گیاه بسیار سازگار است که می توانست در شرایط مختلف آب و هوایی رشد کند. از نظر تئوری، کشت آن در بسیاری از مناطق امکان پذیر است. به جز برداشت فوق العاده در سال 1994، سطح تولید ملی تریاک تا سال 1998 بدون تغییر باقی ماند و میانگین سالانه 2500 تن بود. سپس در سال 1999 با افزایش شدیدی با 4500 تن به ثبت رسید و زمین‌های اختصاص داده شده به تریاک تحت رژیم طالبان از 64000 به 91000 هکتار افزایش یافت. بنابراین، کشت خشخاش در طول دهه 1990 صعودی بود. صنعت مواد مخدر مشروعیت طالبان را تقویت کرد زیرا زنجیره ارزش طولانی تریاک، منبع معیشتی قابل اعتمادی برای بخش وسیعی از مردم فراهم می کرد. این معیشت نه تنها نسبتاً پرسود بود، بلکه غالباً تنها منبع معیشت در دسترس مردم در یک اقتصاد ویران شده بود. که در اثر جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980 رو به ویرانی می رفت. علاوه بر این، همانطور که در مورد قاچاق غیرقانونی کالاهای قانونی، اقتصاد مواد مخدر غیرقانونی نیز به سایر اشکال فعالیت‌های اقتصادی خرد اجازه داد در مناطقی که قبلاً فقط تولید کشاورزی محدودی وجود داشت، توسعه یابد. خدماتی مانند ایستگاه‌های استراحت، چای‌خانه‌ها و جایگاه‌های سوخت در ارتباط با قاچاق مواد مخدر به وجود آمدند. بنابراین بسیاری از مردم در اقتصاد غیرقانونی مواد مخدر سهیم شدند شبکه ای از تاجران، قاچاقچیان، مغازه‌داران، و جنگ‌سالاران محلی و مذهبی و حتی نخبگان صاجب سرمایه ایی که طالبان با آنها مدارا می نمود تحت نظارت دولت، اقتصاد غیرقانونی مواد مخدر را که به شدت وابسته به نیروی کار و منبع معیشتی قابل اعتماد و اغلب تنها منبع برای بخش وسیعی از جمعیت روستایی بود، فراهم می‌آورد.
طالبان امنیت را برای کشاورزان بی پناه به ارمغان آورد تا بتوانند در آرامش خشخاش خود را پرورش دهند. کشاورزان خشخاش می کاشتند و بیشترگندم مورد نیاز خود را از پاکستان و کمی نیز بصورت قاچاقی از ایران وارد می کردند. با این حال، در اواخر سال 1999، طالبان کشت خشخاش را با اتکا بر آموزه‌های مذهبی بکمک بزرگان روستا و روحانیون مساجد، غیرقانونی اعلام کرد که منجر به بزرگترین کاهش کشت خشخاش در یک کشور در سال شد. کشت از حدود 82،172 هکتار در سال 2000 به کمتر از 8000 هکتار در سال 2001 کاهش یافت و تولید تریاک از 3300 تن به 185 تن کاهش یافت که 180 تن آن از منطقه تحت کنترل ائتلاف شمال (ولایت بدخشان) بود. در سطح جهانی، این کاهش به کاهش 75 درصدی عرضه جهانی هروئین در آن سال کمک کرد. این ممنوعیت چشم انداز بقای اقتصادی بخش‌های وسیعی از جمعیت روستایی افغانستان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. فقدان ابزارهای جایگزین مناسب برای امرار معاش و درآمد، اکثر مالکان و سهامداران را به شدت به بدهی کشاند. بسیاری از سهامداران درگیر در زنجیره تامین خشخاش اشتغال خود را از دست دادند. دیگرانی هم که قادر به بازپرداخت بدهی‌های خود نبودند، مجبور شدند حتی بیشتر وام بگیرند یا به پاکستان فرار کنند. قمار طالبان در سیاست داخلی آشکار بود. آنان در انتخاب خود مبنی بر محدود کردن تولید تریاک، به امید به دست آوردن مشروعیت بین المللی، در واقع سرمایه سیاسی داخلی خود را به خطر انداختند که اساساً بر اساس حمایت مالی خود از اقتصاد خشخاش استوار بود، تا سال 2000، تنها پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی رژیم طالبان را به رسمیت شناخته بودند. با این حال، هزینه‌های سیاسی مسئله برای طالبان قابل توجه بود. برخی از محققین معتقدند که ممکن است طالبان از طریق این ممنوعیت، به دنبال افزایش قیمت تریاک و تحکیم کنترل خود بر تجارت هروئین بوده باشند. چون از سال 1996 تا 1999، در زمان طالبان، تولید دو برابر شد و به بیش از 4600 تن رسید.با افزایش کشت در اواخر دهه 1990، قیمت تریاک در مزرعه به شدت کاهش یافت. اما ممنوعیت سال 2000 توسط طالبان و کاهش 75 درصدی عرضه در نتیجه در واقع قیمت تریاک را به میزان قابل توجهی افزایش داد. قیمت تریاک مزرعه در زمان برداشت در سال 2001 در مقایسه با سال قبل به دلیل ممنوعیت کشت تریاک ، تقریباً 10 برابر (700 دلار در کیلوگرم) قبل از 11 سپتامبر افزایش یافت. علیرغم برداشت خوب،در سال 2002 قیمت تریاک در زمان برداشت در این سال حدود 350 دلار بود و در پایان سال به حدود 450 دلار رسید. ارزش کل تریاک در مزرعه از 56 میلیون دلار در سال 2001 به 1200 میلیون دلار در سال 2002 رسید. در سال 2000، طالبان کشت تریاک را ممنوع کرد، اما تجارت را ممنوع نکرد.بنابراین در عینیت، تجارت تریاک در افغانستان قبل و در طول دوره طالبان عملاً قانونی بود. اگرچه طالبان در سال 2000 با برخی محدودیت‌های اعمالی بر کشت تریاک به دنبال مشروعیت بین المللی بودند، اما با واکنش منفی خیل عظیمی از روستاییان مواجه شدند و بعداً موضع خود را تغییر دادند. در سال‌های آخر حکومت طالبان، گندم در مزارع پوسیده می‌شد، زیرا کشاورزان نمی‌توانستند آن را به بازار بیاورند تا بفروشند و آرد شود. پس از برکناری طالبان از قدرت در سال 2001، کشاورزان در بسیاری از مناطق کشور، طبق گزارش‌ها، مزارع گندم خود را شخم زدند – که به دلیل نبود جاده و زیرساخت، عرضه آن به بازار تقریبا غیرممکن بود – و به تولید خشخاش بازگشتند. تریاک به یک محصول نقدی بی رقیب تبدیل شد. با ممنوعیت تولید در سال 2001 قیمت تریاک مستمرا بالا رفت و درآمد کشاورزان را به میزان قابل توجهی افزایش داد. تلاش‌ برای ایجاد واحه‌های آبی کشت در هلمند و ننگرهار، رشد قابل توجهی پیدا کرد. مناطق تولید نسبتاً جدیدی برای کشت اضافه شد. به عنوان مثال، بدخشان – سنگر ائتلاف شمال – با افزایش عمده پس از مدتی، جایگاه سوم کشت را به دست آورد. افغانستان از سال 2001 پیشروترین تامین کننده تریاک در جهان شد. اقتصاد تریاک چیزی در مورد روند دولت سازی در افغانستان به ما می گوید، این روایت بر تأثیرات اقتصاد تریاک بر فساد و ساختن یک دولت در سایه تأکید دارد.این واقعیت که رابطه همزیستی بین قاچاقچیان مواد مخدر و شورشیان وجود دارد، زیرا قاچاقچیان مواد مخدر عواید و تسلیحات را برای شورشیان فراهم می‌کنند، در حالی که شورشیان برای جلوگیری از مداخله دولت در فعالیت‌های آنها، از کشاورزان و قاچاقچیان حمایت می‌کنند. علاوه بر این، فساد مرتبط با مواد مخدر همچنان تلاش‌های بین‌المللی بازسازی و حکومت‌داری خوب را تضعیف می‌کند، زیرا مقامات دولتی از موقعیت‌های خود با بهره‌گیری مالی از تجارت مواد مخدر سوء استفاده می‌کنند.تقاضای بازار باعث گسترش کشت تریاک در افغانستان از سال 2001 تا 2006 شد.
از سال 2007، کشت و تولید بالقوه تریاک در افغانستان برای سومین سال متوالی کاهش یافت تا اینکه در طول حضور اشغال گران آمریکایی و نیروهای ائتلاف؛ رشد فقر روستایی، نیاز به رفاه و امنیت غذایی و شرایط مخاطره آمیز و ناامنی باعث رونق کشت خشخاش شد. نیروهای ائتلاف سال‌ها تلاش کردند تا تجارت تریاک را متوقف کنند اما در نهایت شکست خوردند. البته هدف اولیه مداخله ایالات متحده در سال 2001، تنزل دادن توانایی‌های القاعده و ایجاد تغییر رژیم در افغانستان بود. بنابراین برخورد با اقتصاد مواد مخدر جزء اهداف نظامی تلقی نمی شد. بنابراین تا سال 2003، سیاست مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده در افغانستان اساساً در دستور کار نبود. چون ارتش ایالات متحده فهمیده بود که در صورت تلاش برای از بین بردن خشخاش، دیگر نمی تواند اطلاعاتی در مورد طالبان و القاعده به دست آورد. در همین حال، ائتلاف غرب نه صرفاً برای ارائه اطلاعات در مورد طالبان، بلکه برای انجام عملیات نظامی مستقیم علیه طالبان و القاعده؛ به جنگ سالاران کلیدی متکی بود که اغلب از دهه 1980 عمیقاً شریک در اقتصاد مواد مخدر بودند، ایالات متحده می خواست در سال 2004 یک برنامه ریشه کنی محصولات کشاورزی را تحمیل کند، اما “زلمی خلیل زاد”، سفیر ایالات متحده در افغانستان و متحد محلی اش “اشرف غنی” (که بعدا رئیس جمهور شد) هشدار دادند که این به معنای “فقیرسازی گسترده” است. زیرا بسیاری از مردم به تریاک متکی هستند. بانک جهانی در گزارشی در سال 2004 اصطلاح «شوک خشخاش» را ابداع کرد. این اصطلاح نشان می دهد که اگر اقتصاد غیرقانونی خشخاش ناگهان ریشه کن شود، نتیجه ممکن است به کل اقتصاد ملی شوک وارد کند.تجارت مواد مخدر نه تنها معادل 30 درصد تولید ناخالص داخلی است، بلکه بقیه بخش‌های اقتصادی را نیز تغذیه می کند. در این سال هنوز قدرت دولت مرکزی در کابل محدود و رئیس جمهور “کرزی” برای ماندن در قدرت به همکاری و حمایت جناح‌های مجاهد جنگ سالار نیاز داشت. بسیاری از متحدان سیاسی کرزی در واقع جنگ سالارانی بودند که مستقیماً در تولید و قاچاق مواد مخدر دست داشتند. از آن زمان، طالبان هم به شدت در تمام جنبه‌های اقتصاد تریاک، (کشت، تولید، تامین مالی، تجارت و مصرف تا قاچاق)، دخالت داشت. آنها “مالیات” را از ترافیک تریاک جمع آوری می کردند و با تولید محصول افزون تر پول بیشتری به دست می آوردند تا جنگجویان جوان را از روستاها جذب کنند، زیرا آنها می توانستند به مراتب بیشتر از کارگران کشاورزی درآمد داشته باشند. در سال 2007 تولید تریاک به رقم خیره کننده 8200 تن رسید. در نتیجه اشباع بیش از حد بازار از مواد افیونی و شیوع شدید آفات و بیماری خشخاش، تولید متعاقباً به 3600 تن در سال 2010 کاهش اما دوباره به 5800 تن در سال 2011 افزایش یافت و با نوساناتی خفیف در این سطح باقی ماند. ایالات متحده در سال 2010 با فرستادن نیروهای بیشتری به ولایت هلمند – قلب تجارت جهانی هروئین – برای هدف قرار دادن جنگجویان طالبان، تلاش کرد تا تجارت مواد مخدر را که با افزایش تعداد آمریکایی‌های معتاد به هروئین منعکس شده بود، سرکوب کند اما ناکام ماندند. در سال 2015، در نتیجه سیاست‌های پایدار و ترکیبی از اشباع بازار و بذور اصلاح شده و عدم کنترل آفات و بیماری خشخاش، تولید تریاک دوباره به 3300 تن کاهش یافت. به نظر محققین این سطح تولید برای پایداری بازار و تامین بیشتر بازار مواد افیونی جهان کافی است. تا سال 2015، طالبان بیش از نیمی از مناطق روستایی افغانستان را تحت کنترل داشتند و سال بعد تأیید شد که مقامات دولت افغانستان برای کنترل سود تریاک با طالبان می جنگیدند. آمریکا و شرکای بین‌المللی به عقب‌نشینی خود ادامه دادند و روستاییان به کشت خشخاش پرداختند. حتی از کودکان برای جمع آوری تریاک از خشخاش استفاده می کردند. “رابینه خان”، که در راه اندازی «داستان زعفران افغانستان» برای ترغیب افغان‌ها به کشت زعفران به جای خشخاش کمک کرده، می نویسد: «طالبان کنترل مرزها را در دست دارند تا خروج تریاک و هروئین از کشور را آسان کند و و اگر تولید تریاک متوقف شود، شاهد واکنش شدید کشاورزان و همسایگان فقیر خواهند بود». دولت افغانستان به صراحت در سال 2016 اعلام کرد که همچنین مشکل جدی در مصرف داخلی مواد مخدر دارد، به طوری که سازمان ملل تخمین می زند که 2 تا 2.5 میلیون نفر در این کشور اعتیاد داشته و بسیاری از آنها چندین بار در روز هروئین مصرف می کنند. همچنین تعداد قابل توجهی از کودکان افغان به ویژه در استان‌هایی که از کار کودکان برای برداشت خشخاش استفاده می شود، واد مخدر مصرف می کنند، در سال 2019 تقریبا بیش از 71 درصد قبایل محلی و کم جمعیت از طریق کشت خشخاش امرار معاش می کردند.
بزرگان اقوام اذعان می کردند که سال‌ها طول کشید تا جوامع کوچک بومی و راه‌های تجاری و کنترل نقاط ترانزیتی و جاده‌های بین بلوچستان پاکستان و قندهار افغانستان شکل بگیرند،در مناطق مرزی پاکستان مرکز اصلی پالایش و قاچاق هروئین بوجود آید. پس بدیهی بود تا بسیاری از کسب‌وکارهای فرعی در این مسیر پدید آمده و رونق تجارت مواد مخدر را فراهم کنند. در سال 2022 بر اساس گزارش (UNODC ) بیش از 70 درصد تریاک افغانستان در خود افغانستان بصورت هروئین پردازش می شود. حتی از تولید و درآمد خشخاش و مشتقات اش اغلب بدلیل قابلیت نقد شوندگی بالا به عنوان شکلی از بانکداری در میان فقیرترین اقشار افغانستان نیز استفاده می شود چنانکه دهقانان از وعده برداشت سال آینده، برای خرید مواد اولیه مانند آرد، شکر، روغن پخت و پز و روغن گرمایشی استفاده می کنند. حتی تریاک به نوعی پس انداز، منبع نقدینگی و وثیقه ای برای اعتبار و بیمه ای در برابر فقر و گرسنگی محسوب می شود. چون کشاورز محصول آینده را برای امرار معاش روزانه به رباخواران می فروشند، تاجران تریاک اغلب به عنوان رباخوار مواد مخدر (قرض دهندگان پول) عمل می کنند. زیرا تریاک نیازی به بازاریابی یا ذخیره سازی(با استانداردهای بالای نگهداری) ندارد، حتی می توان آن را به راحتی در بازارهای نقطه ای فروخت. برای حمل و نقل، جمع و جور و برای نگهداری بادوام است و ارزش ذاتی بالایی دارد. کالایی مناسب برای قاچاق است از این روی تریاک به عنوان یک کالا، یک منبع مولد درآمد است، طرفه اینکه به عنوان منبع نقدینگی، وسیله مبادله است و به عنوان مکانیزم پرداخت، روشی برای ذخیره ارزش و تراکنش‌های مالی است. تجار تریاک، برای (عرف سلام یا همان پیش پرداخت‌های غیررسمی) جهت تامین مالی کشاورزان به سرمایه نیاز دارند. آنها جریان‌های نقدی را از طریق تجارت گردش مالی سریع (سود کم). یا از طریق ارسال به مناطق مرزی (سود متوسط)؛ یا از طریق قاچاق مواد افیونی به آن سوی مرزها (سود بالا)، بازسازی می کنند. بر این اساس در تجارت تریاک ریسک‌ها و میزان سود و بازده متفاوت است. با توجه به خطر بالای سوداگری افیون و ممنوعیت در مرزها با کشورهای همسایه، سود بالایی (افزایش پنج برابری قیمت) توسط قاچاق ایجاد می شود. بیشترین سود قاچاق مواد افیونی در آسیای مرکزی و پس از آن ایران و پاکستان است. از این نظر، تریاک در افغانستان یک محصول کم خطر در یک محیط پرخطر بوده است. در طول دولت‌های “کرزی و غنی” قیمت و سود تریاک روند افزایشی داشت و اقتصاد تریاک از سه اقتصاد مفهومی متمایز عبور می کرد که در عمل یکپارچه هستند:” اقتصاد رفاه یا اقتصاد مقابله ای، اقتصاد سیاه که در آن سود انگیزه است، و اقتصاد جنگی” که در آن، می توان استدلال کرد، تریاک یک کالای درگیر در اقتصاد ملی افغان‌ها است.البته تنش‌های سیاسی و حکومتی مشخصی در ارتباط با تلاش‌ها برای کنترل کشت تریاک بین گروه‌های رقیب وجود دارد. اما می توان استدلال کرد که خشخاش بین یک تقاطع در وضعیت اضطراری که به اقدامات کوتاه مدت نیاز دارد و یک مشکل توسعه ای که نیاز به پاسخی درازمدت و سنجیده دارد، قرار دارد. بنابراین، آیا کشت خشخاش نشانه یک مشکل (مشکل توسعه) است یا علت آن؟ سیاست “کرزی و غنی” در مبارزه با مواد مخدر اساساً خشخاش را به عنوان یک عامل و بنابراین به عنوان چیزی که باید ریشه کن شود تلقی کرده است. بر اساس گزارش ( SIGAR) در سال 2018، ایالات متحده در طول 15 سال، بین سال‌های 2002 تا 2017 بیش از 8 میلیارد دلار را صرف تلاش برای محروم کردن طالبان از سود حاصل از تجارت تریاک و هروئین افغانستان، از ریشه کنی خشخاش گرفته تا حملات هوایی و یورش به آزمایشگاه‌ها صرف کرد. بسیاری معتقدند که اشغالگران آمریکایی، خشمی پایدار را علیه دولت در کابل و حامیان خارجی آن و همدردی دهقانان با طالبان در میان کارگرانی که برای تغذیه خانواده‌های خود به تولید تریاک وابسته هستند، برانگیختند. اگرچه خشکسالی منجر به کاهش تولید از سال 2018 شده است اما در سال 2018، دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد برآورد کرد که “اقتصاد مواد افیونی کشور بین 6 تا 11 درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان را تشکیل می دهد و از ارزش صادرات رسمی کالاها و خدمات قانونی ثبت شده کشور فراتر رفته است” .اما این گروه‌های تروریستی و کارتل‌های مواد مخدر هستند که بازارکالایی و جریان‌های پولی را کنترل می‌کنند. بر اساس گزارش سازمان ملل، از هر سی و شش سازمان تروریستی خارجی، چهارده گروه در قاچاق مواد مخدر دست دارند. متأسفانه، بسیاری از سیاست‌های مبارزه با مواد مخدر ( ریشه‌کنی و ممنوعیت کشت خشخاش)که عمدتا در دهه اول سال 2000 اتخاذ شد، نه تنها نتوانست اندازه و دامنه اقتصاد غیرقانونی در افغانستان را کاهش دهد، بلکه اثرات معکوس جدی بر دیگر اهداف صلح، دولت سازی و بازسازی اقتصادی داشت حتی سرمایه سیاسی گسترده‌ای را برای طالبان ایجاد کرد.

بیشتر بخوانید: تولید روغن با بازده بالا از علف اردک

طی 20 سال اشغال نیروهای ایالات متحده و آیساف، تبعیض، فساد اداری، فقر و خشکسالی فلج کننده، مشکلات مالی و نا امنی غیرقابل پیش بینی مرزها، کشاورزان را به تلاش برای تامین امنیت مطمئن ترین موتور اقتصادی منطقه یعنی کشت خشخاش کشاند. تعامل دولت، بازیگران غیردولتی مانند «گروه‌های تروریستی» و «کارتل‌های مواد مخدر» و نیروهای بازار، وضعیت کاملاً پیچیده‌ای را در این دوره از جهانی شدن ایجاد می‌کنند. گروه‌های تروریستی برای تامین مالی عملیات‌های خود علیه دولت افغانستان به تریاک نیاز دارند و همچنان بازیگران مهمی در ایجاد صلح پس از جنگ در افغانستان باقی می مانند. سریع ترین گسترش تجارت مواد مخدر با دو دوره دولت سازی مصادف شده است. اول، در زمان رژیم طالبان که تعداد استان‌های تولید کننده تریاک از ده استان به 23 استان افزایش یافت، و دوم، در طول دوره دولت سازی رژیم کرزی، زمانی که از 24 استان به 32 استان افزایش یافت. تولید تریاک افغانستان از سال 1979 تا سال 2002 با رکوردی معادل 3400 تن در سال بیش از 15 برابر شد که نشان از استعداد بی نظیر توسعه کشت خشخاش در افغانستان دارد. اما بنظر می رسد، باید الگوهای فضایی کشت در افغانستان را هم با دقت بیشتری بررسی کرد و توجه داشت که کجا کشت تریاک گسترش یافته است، چه زمانی و چرا، و در کجا رشد نکرده است. مجموعه شواهد نشان می دهد که چندین عامل، اغلب مکان خاص و پویا، کلید درک الگوهای فضایی کشت هستند. آنها شامل عوامل زیربنایی کشاورزی-اکولوژیکی (در دسترس بودن آب بسیار مهم است)، همراه با کمبود زمین و دسترسی محدود به بازار هستند. عوامل اساسی تعیین کننده نابرابری اجتماعی، که در بسیاری از موارد به هویت اجتماعی (قومیت) و مکان (بالا دست یا پایین دست در سیستم‌های آبیاری) مرتبط است نیز دخیل هستند. علاوه بر این، خشکسالی، تغییرات قیمت، ناامنی غذایی، و ناامنی فیزیکی – که با تأثیرات اقدامات مبارزه با مواد مخدر، تهدید یا واقعی مخدوش شده است – در تغییر الگوهای کشت نقش دارند. شواهد میدانی اخیر از “بدخشان”، که در آن خشخاش برای یک قرن یا بیشتر کشت شده است، نشان داده که کاهش سطح کشت خشخاش با فروپاشی اقتصاد روستایی، کاهش امنیت غذایی، و مهاجرت به ایران یا استخدام در ارتش یا پلیس رابطه همبستگی مثبت نشان می دهد. گزارش‌ها از استان‌هایی که به وضعیت عاری از کشت خشخاش دست یافته‌اند، با توجه به پیوند نزدیک بین اقتصاد تریاک و ساختارهای سیاسی سطح استان و با وجود فعالیتهای زیاد انجام شده و بسیاری از محرک‌های اصلی ، وضعیت جامعه دهقانی را بسیار شکننده نشان می دهد. کشاورزان افغان فاکتورهای بی شماری را در تصمیم گیری برای کاشت خشخاش در نظر می گیرند. این پارامترها از بارندگی سالانه و قیمت گندم، محصول جایگزین اصلی خشخاش، تا قیمت جهانی تریاک و هروئین متغیر است. با این حال، حتی در زمان خشکسالی و کمبود گندم، زمانی که قیمت گندم بالا می رود، کشاورزان افغان خشخاش کشت و صمغ تریاک استخراج می کنند که به مورفین و هروئین تصفیه می شود. در سال‌های اخیر، بسیاری پنل‌های خورشیدی ساخت چین را برای تامین انرژی چاه‌های آب عمیق نصب کرده‌اند. حتی در حالی که همه‌گیری کووید-19 در حال گسترش بود، کشت خشخاش در سال 2020 کمتر از 37 درصد افزایش یافت و نزدیک به 80 درصد هروئین تولید شده از تولید تریاک افغانستان از طریق آسیای مرکزی و پاکستان به اروپا رسید. بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد، کشاورزان افغان در سال 2020 حدود 2300 تن تریاک خالص مصرفی تولید کردند. بیش از 90 درصد از عرضه غیرقانونی جهانی و 95 درصد از بازار بریتانیا را به خود اختصاص داده است. علیرغم ماه پایانی حضور غرب و علیرغم کاهش قیمت‌ها، آخرین برآوردها تولید را در سطوحی بی سابقه نشان می دهد. در همین حال، حاشیه سود بیشتر در “کریستال مت”، باعث رونق افغانستان در کشت “گیاه افدرا” نیز می شود.
بنظر میآید روایت کلان تریاک افغانستان با ژئوپلیتیک عجین شده است. طی سال‌های 2007 تا 2020 بیشتر ولایات و به تقریب 22 از 34 استان. افغانستان تحت تأثیر کشت خشخاش بودند.بنابراین کشت خشخاش در افغانستان نمادی برای نشان دادن ارتباط بین تأثیرات دیپلماسی خارجی و تأثیرات محلی بوده است. تولید مواد مخدر، عمدتاً تریاک و مشتقات مصنوعی آن، محرک بزرگ اقتصاد افغانستان است و طالبان بارها از آن به عنوان راهی برای جمع آوری درآمد برای خرید سلاح و حفظ نفوذ برای تسلط بر کشور استفاده کرده است. تولید تریاک و تجارت آن از دیرباز نقش اصلی را در سیاست و ژئوپلیتیک افغانستان به عنوان بخشی از منطقه هلال طلایی، بازی کرده است. تجارت تریاک بر تعامل با بازار جهانی، بازار همسایگان و بر روابط قدرت، الگوهای کشت، نظام فرآوری و پردازش و قاچاق نیز تأثیر گذاشته است.
پیوندهای قومی و قبیله ای برون مرزی، قاچاق تریاک توسط پشتون‌ها، بلوچ‌ها، تاجیک‌ها، ترکمن‌ها و ازبک‌ها را تسهیل می کند. قاچاق مواد مخدر بر کشورهای همسایه یعنی ایران، تاجیکستان و پاکستان هم تأثیر گذارده، زیرا “کارتل‌های مواد” از آنها به عنوان بازارهای مصرف و همچنین مسیرهای تجارت مواد مخدر قاچاق به سمت غرب استفاده می کنند. روسیه و همسایگان آسیای مرکزی افغانستان مانند تاجیکستان، مواد مخدر را بیش از تهدید افراط گرایی مذهبی و تروریسم، یک نگرانی اصلی می دانند. تاجیکستان افزایش 52 درصدی کشف و ضبط مواد مخدر را در نیمه اول سال 2022 ثبت کرده، هند هم هر از چند گاهی در مورد آن ابراز نگرانی کرده است. مواد مخدر با منشاء افغانستان در سراسر آسیای جنوبی نیز راه یافته، سریلانکا، از زمان تسلط طالبان بارها برای جابجایی محموله‌های دریایی مورد بهره برداری قرارگرفته است. در بریتانیا، 95 درصد هروئین از افغانستان می آید و هروئین از این کشور به هر منطقه از جهان قاچاق می شود، در سال 2021، نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا بیش از یک تن هروئین، حشیش و متا کریستال با منشاء افغانستان را در خلیج عمان رهگیری و کشف کرد. مسیر جنوبی تریاک افغان‌ها از طریق پاکستان و ایران به آفریقا است. به جز آمریکای لاتین، که منابع خاص خود را دارد. اروپا مقصد اصلی هروئین افغانستان است که از طریق ترکیه و بالکان قاچاق می شود. بخش بزرگی از مصرف هروئین اروپا از آسیای جنوب غربی، عمدتاً از افغانستان، تامین می‌شود. اصولا، مواد افیونی افغانستان از دو مسیر اصلی به بازارهای اروپایی می رسد. یکی از آنها «مسیر بالکان» سنتی است (مسیر غالب در دهه 1990) از طریق پاکستان، ایران و ترکیه؛ البته ترکیه به ایستگاه اصلی تبدیل شده است که از آنجا مواد مخدر راه مسیر اروپای مرکزی (بلغارستان، رومانی، مجارستان و جمهوری چک) را می‌گیرد، می‌تواند از طریق آلبانی و جمهوری‌های یوگسلاوی سابق قاچاق شود. راه اصلی دیگر قاچاق به «جاده ابریشم» معروف است که از افغانستان از طریق آسیای مرکزی پس از شوروی به روسیه می‌رود از آنجا هم هروئین افغانستان نیز می تواند راه خود را به اروپا باز کند. در سالهای اخیر اهمیت «جاده ابریشم» پیوسته افزایش یافته است. قاچاق در این مسیر به دلیل عدم موفقیت در کنترل مرزی در آسیای مرکزی و قفقاز است. ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان اهداف آسانی برای قاچاقچیان مواد مخدر هستند. آن‌ها پس از دو دهه هنوز دولت‌های جوانی اند که با مشکلات مختلف مرتبط با ملت‌سازی در دوره گذار پس از شوروی مواجه هستند، به گزارش وزارت امور خارجه ایالات متحده، تاجیکستان فقیرترین جمهوری شوروی سابق از نظر جغرافیایی، بیش از 1000 کیلومتر مرز متخلخل با افغانستان دارد و یک مسیر ترانزیتی جذاب برای مواد مخدر غیرقانونی است. سالانه 80 تا 120 تن هروئین افغانستان از طریق این کشور قاچاق می شود. در سرتاسر قلمرو افغانستان، کشاورزان و تاجران؛ تریاک را به عنوان یک کالای مجاز، بخشی از شبکه سازمان یافته تجارت فراملی می‌دانند. در عین حال، کشت خشخاش نشان دهنده یک توسعه کشاورزی تجاری در داخل کشور است که به شدت با کنترل وخامت دولت، جنگ سالاری و سیاست قدرت‌های منطقه ای مرتبط است. تولید تریاک به عنوان منبع اصلی عواید برای حفظ ساختارهای سیاسی ناهمگون که نقشه سیاسی کنونی افغانستان را منعکس می کند، خدمت کرده است. در فوریه 2020، پس از بیش از یک سال مذاکره مستقیم، دولت ایالات متحده و طالبان توافقنامه صلح موسوم به توافقنامه دوحه را امضا کردند که یک جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تعیین کرد. طالبان کشور را به عنوان “امارت اسلامی” اعلام کردند و در آغاز سپتامبر 2022 یک دولت موقت تشکیل دادند. با بازگشت طالبان به قدرت، ، کشورهای غربی کمک‌های بشردوستانه و سایر کمک‌های مالی (بیش از 8 میلیارد دلار در سال، معادل 40 درصد تولید ناخالص داخلی کشور) را که طی دو دهه به دولت ارائه می‌کردند، قطع کردند و نگرانی‌های خود را در مورد مردم افغانستان و نقض حقوق بشر متعاقب آن، بیان کردند. تا کنون تحریم‌های مالی مختلفی از طریق صندوق بین المللی پول، بانک جهانی (که تمام پروژه‌های توسعه ای خود را در کشور به حالت تعلیق درآورده است) و غیره بر افغانستان اعمال شده است. دارایی‌های بانک مرکزی افغانستان در فدرال رزرو نیویورک و سایر موسسات ایالات متحده مسدود شده است. اما بازنده بزرگ این بحران، کشاورزان، روستاییان و بخش کشاورزی افغانستان است. به دلیل شرایط جنگ، از یک سو، عوامل تولید کشاورزی مانند نیروی کار، کود، آب آبیاری، ارقام اصلاح شده بذر، ماشین آلات کشاورزی، زراعت و مدیریت صحیح، نگهداری زمین به شدت مختل شده است. و از سوی دیگر، دولت به بخش کشاورزی کشور توجه کمی می‌کند.
واقعیت آن است که از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021 علیرغم ممنوعیت مواد مخدر توسط طالبان، کشت تریاک در افغانستان در سال 2022 تحت حکومت شبه نظامیان 32 درصد افزایش یافته و به 233000 هکتار رسیده است از زمانی که طالبان کشت تریاک را در ماه آوریل ممنوع کرد، قیمت تریاک نیز افزایش یافته است. ممنوعیت کشت اعمال شده در ماه آوریل بازگشتی به ممنوعیت مشابهی است که طالبان در سال 1999 اعمال کردند. افزایش قیمت تریاک در سال جاری نتیجه این ممنوعیت است. قیمت‌های بالا ممکن است به عنوان انگیزه ای برای کشت بیشتر خشخاش عمل کند. عدم اجرای این ممنوعیت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی به طالبان کمک می کند. درآمد کشاورزان نسبت به سال گذشته بیش از سه برابر شده و و از 425 میلیون دلار در سال 2021 به 1.4 میلیارد دلار در سال 2022 رسیده است که آن را به “سودآورترین سال‌های اخیر” تبدیل کرده است. کشت همچنان در بخش‌های جنوب غربی کشور بویژه در هلمند متمرکز است حدود 73 درصد از کل مساحت کشت شده و بیشترین میزان افزایش محصول را به خود اختصاص داده است.در ولایت هلمند، یک پنجم کل زمین‌های قابل کشت به کشت خشخاش اختصاص داشت. به دنبال خشکسالی در ابتدای سال جاری در فصل بهار، عملکرد تریاک از میانگین 38.5 کیلوگرم در هکتار (کیلوگرم در هکتار) در سال 2021 به 26.7 کیلوگرم در هکتار در سال جاری کاهش یافت. در واقع، عملکرد در هکتار در سال 2022 حدود 10 درصد کمتر از سال 2021 است. برداشت سال 2022 می تواند به 350-380 تن هروئین با کیفیت صادراتی با خلوص 50 تا 70 درصد تبدیل شود. خشخاش به‌عنوان یک محصول کار بر، منبع بزرگی برای اشتغال در روستاهای افغانستان است و کشت آن در کشوری که کشاورزی حدود نیمی از فعالیت‌های اقتصادی را تشکیل می دهد، حتی منجر به ضعیف شدن سایر فعالیت‌های اقتصادی میشود. این در حالی است که در افغانستان از هر پنج نفر دو نفر بیکار هستند.خشخاش در مقایسه با سایر محصولات زراعی نیاز به نیروی انسانی بیشتری برای تولید آن دارد تا خانوار روستایی بیشتری بتوانند به کار مشغول شوند. از منظر اشتغال زایی و «دسترسی به کار»، در افغانستان برای کشت یک هکتار تریاک حدود 350 نفر روز مورد نیاز است، در حالی که در هر هکتار گندم حدود 41 نفر و زیره سیاه در هر هکتار 135 نفر روز است. برداشت تریاک به تنهایی به 200 نفر روز در هر هکتار نیاز دارد. بنابه گزارش “مکنزی” در سال 2003-2004، فعالیت زراعی در 131000 هکتار مزرعه تریاک 46 میلیون روز کار تولید کرد. علاوه بر این، در تولید تریاک، به دلیل “ماهیت کار بر” آن، غالباً به مشارکت زنان با دستمزد بسیار پایین در برداشت نیاز داشت. این یکی از معدود شکل‌های فعالیت اقتصادی است که طالبان مشارکت زنان را در آن تحمل می‌کند. خشخاش در زندگی فرهنگی مردم افغانستان هم برجسته است. از نظر تاریخی، کشت آن توسط سیستم اعتباری سنتی (نظام سلام) بر اساس پیش پرداخت برای محصول آینده ترویج می شد. علاوه بر این، مالکان بزرگ اغلب زمین را از طریق این سیستم به کشاورزان فقیر اجاره می دهند. دهقانان خرده پایی که خشخاش می کارند، در مقایسه با قاچاقچیان و کسانی که در زنجیره‌های بالاتر ارزش از صنعت مواد مخدر سود می برند، فقط سود بسیار کمی معادل کمتر از 2 درصد ارزش نهایی از صنعت مواد مخدر به دست می آورند. در گزارش سازمان ملل متحد می‌گوید که در برابر این پس‌زمینه، مواد افیونی اکنون “یکی از ستون‌های مهم اقتصاد افغانستان هستند و در جامعه روستایی نفوذ می‌کنند تا جایی که بسیاری از جوامع… برای تامین معیشت خود به درآمد حاصل از تریاک وابسته شده‌اند.” اقتصاد مواد افیونی، شامل مصرف محلی و صادرات، 9 تا 14 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور ارزش گذاری شده است. این گزارش می گوید که با کاهش تولید ناخالص داخلی در سال 2022، تولید و تجارت تریاک ممکن است سهم بیشتری از اقتصاد را به خود اختصاص دهد. بازار تریاک توسط تقاضا هدایت می شود. این یک “بازار سرکوب ناپذیر” است. تقاضا عمدتاً، هرچند نه منحصراً، در غرب است. علاوه بر این، یک بازار قانونی برای تریاک نیز وجود دارد که منبع مورفین است و هنوز هم موثرترین مسکن است و تقاضای آن در صنعت داروسازی در بریتانیا و 7 کشور اروپایی و حتی آمریکا بطور مستمر رشد می‌کند.
تحلیل گران نهادهای بین المللی معتقدند که طالبان در همه جنبه‌ها دست دارند، از کاشت خشخاش، استخراج تریاک، و قاچاق گرفته تا اخذ مالیات از کشت‌کاران و آزمایشگاه‌های مواد مخدر گرفته تا دریافت هزینه‌های قاچاق از قاچاقچیان برای محموله‌هایی که به مقصد آفریقا، اروپا، کانادا، روسیه و … خاورمیانه و سایر نقاط آسیا.
در گزارش دیوید منسفیلد، محقق تجارت غیرقانونی مواد مخدر در افغانستان آمده، “بیشترین درآمدی که طالبان می توانند از مواد افیونی غیرقانونی به دست آورند، سالانه حدود 40 میلیون دلار است که عمدتاً از مالیات بر تولید تریاک، آزمایشگاه‌های هروئین و محموله‌های مواد مخدر بدست میآید”. خشکسالی‌های اخیر و حمله آفات و بیماری‌ها بسیاری از باغات انار را در افغانستان مورد حمله قرار داده است. در “ارغنداب”، ولسوالی در شمال غربی شهر قندهار که توسط رودخانه ای پر پیچ و خم به همین نام تقسیم شده است، بدون شک انار افتخار جنوب افغانستان و از دیرباز یک صادرات ارزشمند است. اما امروز 75 درصد باغ‌ها با حملات هوایی و خمپاره و خشکسالی نابود شدند حتی بطور سنتی به پاکستان، هند و گاهی اوقات خلیج فارس صادر می شود، اما محدودیت‌های اخیر مرزها و بسته شدن فرودگاه‌ها از زمان به دست گرفتن قدرت توسط طالبان تجارت را بسیار دشوار کرده است. مرز با پاکستان گاهی بسته و گاهی باز است، الگوی مناسبی که کشاورزان و خریداران انار افغان را در زمانی که تلاش می‌کنند زمان برداشت، فروش و صادرات خود را تعیین کنند وجود ندارد. نابودی و خشکی باغات هم به توسعه کشت خشخاش کمک کرده است. دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد (UNODC) بر اساس گزارش سالانه که در اول نوامبر منتشر شد، اعلام کرد که محصول تریاک در سال 2022 در افغانستان سودآورترین محصول در سال‌های اخیر است، زیرا در بحبوحه افزایش قیمت‌ها، و با وجود بحران‌های انسانی و اقتصادی متعددی که این کشور و حاکمان طالبان با آن روبرو هستند، نزدیک به یک سوم افزایش یافته است. گسترش بازارهای مواد مخدر ، یک پدیده ناگزیر اقتصادی در ذات فرآیند جهانی شدن و در نتیجه توسعه ای بود که گسترش عرضه دارو و عمق راهبردی بازارهای دارو در سطح جهان فراهم آورده بود از سوی دیگر تولید و مصرف موادی که ذهن را تغییر می دهد، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ اجتماعی بشر بوده است. جهانی شدن صرفاً این پدیده را تسریع و بزرگ کرد و آن را جهانی کرد، تریاک نشان دهنده یک شراکت با ویژگی نقدشوندگی قوی با جریان نقدی بالا و در نتیجه توانایی انباشت سرمایه ای بزرگ نزد جنگ سالاران در افغانستان است.. سیستم‌های کشت و تولید تریاک موجود در بخش‌هایی از هند، چین و تقریباً تمام کشورهای آسیای جنوب شرقی “از پیوندهای مهم توسعه سرمایه داری در منطقه بودند” که در بافت اقتصادی پیشامدرن ایجاد شد تا رشته‌های پیچیده حکمرانی، مالیات، توسعه نخبگان محلی و کنترل اساسی‌ترین اصل حاکمیت یعنی توانایی مالیات‌گیری را به هم پیوند دهد. تجارب 20 ساله اخیر نشان داده که نمی توان با اقتصاد تریاک بمثابه زنجیره ارزش یک کالای کشاورزی به تنهایی رفتار کرد. حل مسئله تریاک باید به عنوان جزیی از یک استراتژی بهبود اقتصاد ملی باشد و تلاش برای مقابله با تجارت تریاک از طریق آژانس‌های کمک‌رسان بدون کمک طالبان در افغانستان امکان پذیر نیست.

* تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

 

  • نویسنده : حسین شیرزاد