از تولید در شرایط سخت تا افزایش 17درصدی اشتغالزایی
از تولید در شرایط سخت تا افزایش 17درصدی اشتغالزایی
اقتصادسبز آنلاین: به شخصه اعتقاد دارم باید در سختی‌ها تلاش را دوچندان و به‌جای عقب‌نشینی دورخیز کرد.

اقتصادسبز آنلاین: به شخصه اعتقاد دارم باید در سختی‌ها تلاش را دوچندان و به‌جای عقب‌نشینی دورخیز کرد. در مقطعی که همه شرکت‌ها به‌دلیل شرایط بی‌ثباتی قیمت دلار دست از تولید برداشتند ما فقط به تولید، حفظ بازار و ماندگاری برند فکر کردیم…. آنچه خواندید فرازهایی از صحبت‌های دکتر محمد وطن دوست، مدیرعامل و نایب رئیس هیأت مدیره هلدینگ «وطن زرین» است که علی‌رغم جوانی بسیار پخته سخن می‌گوید، اشراف کاملی بر اقتصاد ایران و چالش ‌های آن دارد و با سختی‌های صفر تا صد زنجیره تولید آشناست. وی متولد 1364 فرزند چهارم عبدالزهرا وطن دوست، مؤسس گروه صنعتی پلیمر است. تحصیلات متوسطه را در لبنان گذراند سپس برای تحصیل در رشته مدیریت صنعتی راهی آمریکا شد، و در ادامه تحصیلات تکمیلی را با اتمام دوره DBA از دانشگاه American Liberty university با موفقیت به پایان رساند.
وی آذرماه 1389 با دانش روز، نیروی جوانی و نگاه سازنده ادامه دهنده راه پدر شد. با وی از هر دری سخن گفتیم پاسخ‌های او گویای سال‌ها تحصیل و تجربه‌کاری وی و خاندان وطن‌دوست است.
با هم ماحصل گفت‌وگو با مدیرعامل هلدینگ «وطن زرین» و بنیانگذار برند« پنبه‌ریز» را می‌خوانیم:

لطفاً کمی در رابطه با شکل‌گیری گروه وطن‌زرین در بحبوحه جنگ تجمیلی و ساختار اقتصاد دولتی ایران توضیح دهید.
گروه وطن زرین از سال 61 فعالیت خود را در استان بوشهر با فعالیت در زمینه محصولات پلیمری آغاز کرد شروع فعالیت در زمینه تولید انوع محصولات حصیری پلاستیکی، گونی پلاستیکی، چرم مصنوعی و… بود. گروه ما جزو نخستین شرکت‌هایی بود که چرم مصنوعی را به شکل مدرن امروزی در ایران تولید کرد. تا قبل از آن چرم به شکل یک پلاستیک مشکی بود، اما گروه وطن زرین چرم را در طرح‌های مختلف با کاربری متفاوت برای صنعت مبلمان، پوشاک، کفش و سایر صنایع به‌واسطه تکنولوژی ایتالیایی که وارد کشور کرد به تولید رساند. از اولایل دهه 70 و دقیق‌تر سال 70 وارد صنایع سلولزی شدیم و نوآورانه پوشک بچه را به شکل امروزی با برند پنبه‌ریز به بازار عرضه کردیم که همین مسأله گام بزرگی برای جهش گروه به سمت بالا بود و از سال 70 تا به امروز با برند پنبه ریز و برندهای دیگر که زیرمجموعه گروه هستند بیش از 250 محصول را چه در بازار ایران و چه در بازار جهانی به شکل مویرگی ارایه می‌کنیم. از اواخر دهه هفتاد یعنی سال 78 گروه مجدد در زمینه آبزیان سرمایه‌گذاری کرد و عملاً یکی از مجموعه‌های بنیانگذار پرورش میگو در ایران است و سعی کردیم به‌عنوان قطب پرورش میگو در استان بوشهر فعالیت کنیم. تنها مجموعه‌ای هستیم که از ابتدای زنجیره تا انتهای زنجیره را ایجاد کردیم. یعنی از پرورش، تولید خوراک آبزیان مجموعه آبزیان مجموعه فرآوری و توزیع، بخش و صادرات به اقصی‌نقاط دنیا ایجاد کرده‌ایم. از اواخر دهه 70 و اوایل 80 وارد صنعت پخش شدیم و در تهران برای عرضه محصولات تولیدی گروه و سایر محصولات دیگر سیستم توزیع و پخش را راه‌اندازی کردیم. از اواخر دهه 80 برای اولین‌بار وارد صنعت بازاریابی شبکه‌ای شدیم و بازهم باید تأکید کنم اولین شرکتی که در ایران مجوز بازاریابی شبکه‌ای را اخذ کرد گروه وطن‌زرین بود.

با توجه به این‌که اشاره داشتید شروع فعالیت‌های گروه از سال 60 و اوج دوران جنگ بوده بفرمایید با چه مشکلاتی در ابتدای کار مواجه بوده‌اید؟
در آن زمان پدر سکاندار مجموعه بودن مسلماً با سختی بی‌شماری مواجه بود، به‌دو دلیل اول این‌که کشور در شرایط جنگ قرار داشت و دوم این‌که شرایط تورمی که از آن سال تا به امروز در حال تجربه کردن آن هستیم. از طرف دیگر خود استان بوشهر کانون جنگ بود و همین امر سبب شد سختی‌های بسیاری به گروه تحمیل شود. یک پرواز در هفته به بوشهر نبود برای تأمین مواد اولیه حتی پیچ و مهره مجبور بودیم به استان‌های دیگر برویم و خرید انجام دهیم. جزو اولین مجموعه‌هایی بودیم که در بخش خصوصی قرار بود شکل بگیرد اما با آن نگاه حاکم دولتی شرایط بسیار سخت بود، به‌هرحال مجموعه حصیربافی الغدیر شکل گرفت ماشین‌ها از ژاپن وارد کشور شد به‌خاطر شرایط جنگ کارشناسان ژاپنی برای راه‌اندازی ماشین‌آلات به ایران نیامدند، اما پدر با عشقی غیرقابل وصف که برای تولید داشتند ماشین‌آلات را نصب کردند و سبب رونق گرفتن کار و شکل‌گیری سایر زیرمجموعه‌های گروه شدند.

در حال حاضر شرایط واحد پلیمری مجموعه یا همان حصیرسازی الغدیر به چه شکل است؟
بعد از گذشت 20 سال و اندی از شروع کار مجموعه یعنی در اواسط دهه 80 به خاطر قوانین حاکم شده در کشور، واردات محصول‌ نهایی بی‌رویه، برداشته شدن تعرفه‌ها بر مواد اولیه موردنیاز صنعت در مقابل واردات محصول نهایی بدون گمرکات و قوانین بسیار عجیب و غریب متأسفانه مجموعه‌های پلیمری نتوانستند با این حجم نابرابری مقابله کنند و مشکلات یکی پس از دیگری سبب شد بخش پلیمری گروه وطن زرین از گردونه تولید خارج و تعطیل بشود.
دهه هفتاد دهه طلایی اقتصاد ایران بود که اشاره داشتید واحد پنبه‌ریز به مجموعه اضافه شد لطفاً کمی در رابطه با برندسازی در آن زمان و آشنایی اقشار جامعه و فرهنگ‌سازی مصرف توضیح دهید.
البته گفته‌های بنده در رابطه با سختی‌های آن مقطع زمانی فقط به اندازه شنیده‌های بنده از زبان بزرگان گروه است.
بنده چون سختی شرایط کارکردن در زمان و دهه 70 را درک نکردم شاید نتوانم آنگونه که باید راوی خوبی باشم اما باید اشاره کنم که خوشبختانه امروز برند پنبه‌ریز برندی شناخته شده در جامعه ایرانی است و آنهم نتیجه زحمات و سختی‌های بنیانگذاران گروه در آن مقطع حساس است. در مقابل طلایی بودن و نقطه عطف تاریخ صنعت ایران یعنی دهه 70 گروه هم با درایت از شرایط وقت بهره کافی را برد و در کنار نام پنبه‌ریز زیرمجموعه‌های گسترده را هم ایجاد کرد که بتواند موتور محرک و توسعه برند باشد البته باید تأکید کنم که کار در دوران طلایی مشکلات خودش را داشت کار در کنار رشدتورم بازشدن درهای واردات محصول نهایی و… از جمله مشکلاتی بود که بخش خصوصی در کنار همه سختی‌های تولید با آن مواجه بود.
به شخصه اعتقاد دارم کارکردن و تولید در ایران به مثابه یک قیف شده است و هرچه به انتهای قیف نزدیک می‌شویم مسیر باریک‌تر و سخت‌تر می‌شود و به نوعی می‌توان گفت مظلوم‌ترین بخش اقتصاد ایران یک تولیدکننده صنعتی است. چرا که یک صنعتگر هرچه دار و ندارش است را تبدیل به زمین و ماشین‌آلات و مواد اولیه و حقوق و دستمزد کارگر می‌کند و در هر شرایط اقتصادی هم باید آن را حفظ کند اما حاکمیت بدون هیچ‌گونه حمایتی فقط با بخشنامه‌های متعدد و خلق‌الساعه نفس تولیدکننده و صنعتگر را می‌برد. دهه 70 تا اواسط دهه 80 اوج پیشرفت صنعت ایران بود و هر نقطه عطف صنعتی که امروز در کشور وجود دارد حاصل آن دوران است.

از نظر صاحبنظران اواسط دهه 80 اوج گرفتن تحریم‌های بین‌المللی دوران سیاه اقتصاد ایران آغاز شد و همچنان هم دامنگیر صنایع ایران است، اما گروه وطن زرین در همین دوران نیز به فکر توسعه و افزایش واحدهای تولیدی بود لطفاً کمی در این رابطه توضیح دهید.
به نظرم باید تولید در شرایط سخت را تجربه کنید تا دوران سیاه اقتصاد را درک کنید. صنعت در شروع دهه 90 به بحرانی‌ترین شرایط دوران خود رسید و تجربه‌های تلخی را در این دهه از سرگذراندیم و این در تمام صنایعی چه صنعت غذا، چه صنعت کشاورزی و دامپروری چه صنعت پتروشیمی و فولاد و …. صدق می‌کند.
من به شخصه اعتقاد دارم باید در سختی‌ها تلاش را دوچندان کرد و به جای عقب‌نشینی دورخیز کرد که مصداق بارز آن شعار در سختی‌ها ستاره شویم است. زمانی‌که قیمت دلار از سه هزار تومان جهش خیرکننده‌ای داشت و به 14 هزار تومان رسید ما سعی کردیم تولید را دوبرابر کنیم. در مقطعی که همه شرکت‌ها به‌دلیل شرایط بی‌ثباتی قیمت دلار دست از تولید برداشتند ما فقط به تولید و حفظ بازار و ماندگاری برند فکر کردیم. بعد از شرایط سخت افزایش قیمت دلار و شدت یافتن تحریم‌های بین‌المللی دوران عجیب کرونا را تجربه کردیم. شرایط بسیار متفاوتی که فقط در آن مسائل سیاسی و مشکلات اقتصادی دخیل نبود مسأله سلامت مردم با یک جدیت تمام مطرح بود. ما در آن مقطع زمانی تصمیم‌ گرفتیم برخلاف سایر صنایع به توسعه فکر کنیم و وقتی در دوران کرونا همه تصمیم به تعدیل نیرو گرفتند ما 17 درصد افزایش نیرو داشتیم در نتیجه دوران کرونا برای من یک فرصت بود و سعی کردیم که مجموعه را توسعه دهیم.

اشاره به واردات داشتید اینکه واردات محصول نهایی به تولیدکننده ایرانی ضررهای هنگفتی زده و صنایع ایران را زمین‌گیر کرده است در این رابطه چه نظری دارید؟
مشکلات واردات به چند دسته تقسیم می‌شوند. تحریم‌های به ناحق بر علیه کشور وضع شده و عملاً به‌واسطه تحریم‌ها عمده فشار تحریم بر روی خود مردم است. در واقعیت تحریم بر علیه ساختار سیاسی نیست، بلکه تحریم و ضررهای آن برای مردم است چرا که سبب می‌شود در راستای تأمین مواد اولیه و نیازهای خودمان برای دور زدن تحریم‌ها هزینه‌های مضاعفی داشته باشیم که این امر بر قیمت تمام شده محصول تأثیر بسزایی دارد.
دومین مورد تحریم‌های داخلی و خودتحریمی است.
وقتی به GDP به‌عنوان یک شاخص اقتصادی نگاه می‌کنیم، حجم واردات ما به نسبت به حجم صادرات برابری نمی‌کند. در نتیجه اقتصاد کشور منفی می‌شود. برای برطرف کردن اقتصاد منفی دولت چاره‌ای جز ایجاد تورم ندارد پس عملاً به یک کشور مصرف کننده تبدیل می‌شویم تا تولیدکننده متأسفانه صنایع بالادستی همیشه خارج از مرزها بوده و صنعت تولیدی کشور همیشه نیازمند به واردات مواد اولیه بوده است. وقتی ما در این شرایط قرار می‌گیریم راهی جز افزایش قیمت محصول نهایی نداریم. تخصیص ارز مسأله‌ای است که جان همه تولیدکنندگان را گرفته است. ارز چند نرخی بلای ناعلاج صنایع ایران است. ارز ارزان فسادآور است و در لفظ ارزان است اما در عمل کلیه ارکان تولید را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. مسأله اصلی صنایع ایران سرمایه‌ در گردش و نبود نقدینگی است. پروسه طولانی و زمانبر تخصیص ارز و برگشت سرمایه اولیه به خط تولید سبب می‌شود تا تولید در زمان‌بندی مشخص و از پیش تعیین شده توسعه نیابد.
سیاست انقباضی بانک‌ها، ورشکستگی اکثریت بانک‌های کشور عدم تشخیص درست پول به عنوان سرمایه‌گذاری در صنعت را فلج کرده است. یک مثال واضح در این زمینه می‌زنم ما برای تولید مسواک احتیاج به مواد اولیه داریم. ولی این قدغن است این ممنوعیت یعنی عدم حمایت از تولید داخل، عدم حمایت از برند ایرانی، عدم حمایت از کارگر و کارفرمای ایرانی، عدم حمایت از اشتغالزایی چرا که وقتی مواد اولیه نباشد خطوط تولیدی از کار خواهند افتاد اما یک بازرگان به‌راحتی می‌تواند مسواک را به عنوان محصول نهایی به کشور وارد کند سر موعد مقرر ترخیص و وارد بازار کند ولی من تولیدکننده باید در ادارات و سازمان‌های مختلف به‌دنبال مجوز واردات مواد اولیه دوندگی کنم. اگر بخواهیم دسته مسواک وارد کنیم ممنوع است اما خود مسواک وارد کشور می‌شود. اگر به شاخص‌های اقتصادی نگاهی داشته باشید صنعت در ایران با مارژین 5 و 10 درصد هم زیانده محسوب می‌شوند. در حال حاضر ایران صنعت سوددهی ندارد. بزرگترین مشکل اقتصاد وابستگی بیش از حد آن به فروش نفت است.

با توجه به این‌که تمرکز فروش آبزیان شرکت در بازار بین‌المللی و صادرات است در رابطه با برگشت پول حاصل از صادرات با چه مشکلاتی مواجه هستید؟
برگشت پول حاصل از صادرات بزرگترین مسأله برای شرکت‌های فعال در زمینه صادرات است و این مسأله برای شرکت‌های صنعت غذا و صادرات آبزیان به مراتب حادتر است. برای مثال در زمینه خوراک آبزیان چون وابسته به سازمان دامپزشکی هستیم عدم تعامل و برقراری ارتباط سازمان دامپزشکی ایران با کشور مقصد سبب بروز مشکلات بسیاری می‌شود و بازار صادراتی را محدود می‌کند. چین یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایران است اما ما نمی‌توانیم به‌صورت مستقیم به این کشور صادرات داشته باشیم. همچنین این کشور متقاضی اصلی خرید خوراک آبزیان منجمد شده است اما چون سازمان دامپزشکی برای کد بهداشتی ایران با چین به توافق نرسیده است نمی‌توانیم صادرات انجام دهیم. متأسفانه به‌دلیل وابستگی بیش از حد اقتصاد ایران به نفت در بازارسازی‌های تجاری و مذاکرات بین‌المللی با مشکلات بسیاری مواجه هستیم روسای کشور هیچ‌گاه صحبتی از تسهیل صادرات صنایع نمی‌کنند در صورتی‌که اگر بخواهم اهمیت صنعت آبزیان را در یک جمله خلاصه کنم این است که هر یک کیلو میگو در دنیا به‌طور میانگین بین 4 تا 5 دلار قیمت دارد.

عکس: نبض اقتصاد- فاطمه حق بیان

 

 

اقتصادسبز آنلاین / اقتصاد سبز آنلاین / اقتصادسبز / اقتصاد سبز / صنایع غذایی / صنعت غذا / کشاورزی / پایگاه خبری صنعت غذا