اهمیت و کارکرد تولید گندم به مثابه امری سیاسی در مناسبات بین‌المللی
اهمیت و کارکرد تولید گندم به مثابه امری سیاسی در مناسبات بین‌المللی

دکتر حسین شیرزاد * در طول جنگ جهانی اول، از دست دادن مزارع گندم فرانسه به دلیل جنگ خندق و از بین رفتن گندم روسیه و اوکراین به دلیل بسته شدن داردانل باعث شد که متحدان اروپایی با ناامنی غذایی مواجه شوند. کمبود و قیمت بالای گندم در بریتانیا، فرانسه و در نهایت ایتالیا منجر […]

دکتر حسین شیرزاد *

در طول جنگ جهانی اول، از دست دادن مزارع گندم فرانسه به دلیل جنگ خندق و از بین رفتن گندم روسیه و اوکراین به دلیل بسته شدن داردانل باعث شد که متحدان اروپایی با ناامنی غذایی مواجه شوند. کمبود و قیمت بالای گندم در بریتانیا، فرانسه و در نهایت ایتالیا منجر به بی ثباتی سیاسی و شورش نان در بخشهای گسترده ای از اروپا شد. در مارس 1918، نخست وزیران فرانسه، بریتانیا و ایتالیا بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن «اعتقاد خود را مبنی بر اینکه کمبود غذا، با تأثیر آن بر تقلیل روحیه مردم، یکی از دلایل اصلی فروپاشی روسیه بوده، اعلام نمودند که فقدان گندم در بازارها بزرگترین خطری است که در حال حاضر هر یک از متحدان اروپایی را تهدید می کند”. لذا، گندم آمریکایی برای جنگ علیه آلمان و اتریش-مجارستان حیاتی بود. در اوایل سال 1914، صادرات ایالات متحده به متحدان اروپایی خود تحت تسلط صادرات غلات بود. “ادوین کلاپ”، اقتصاددان آمریکایی در سال 1916 نوشت: “برخلاف تصور عمومی، صادرات اصلی ما به اروپا سلاح‌های جنگی نبوده است… توضیح افزایش عظیم صادرات ما بیشتر در رشد پدیده ای است که ما آن را صادرات غذا می‌نامیم، به ویژه در مواد تشکیل دهنده نان. “گندم آمریکایی که با پذیرش ریسک انتقال و در معرض خطرات بزرگی از اقیانوس اطلس حمل می‌شد، تضمین میکرد تا جمعیت غیرنظامی در بریتانیا، فرانسه و ایتالیا با قیمت‌های مناسب تغذیه شوند و به دولت‌های مربوطه اجازه می‌داد تا بر تلاش‌های جنگی تمرکز کنند. پوسترهای جنگی در تمام کشورهای متحد، اهمیت گندم را منعکس می کرد. چنانکه تا سال 1918، واردات گندم آمریکا برای متحدان اروپایی مهمتر از مهمات بود. کمک های گندم پس از پایان جنگ ادامه یافت. در سال 1921، خشکسالی و قحطی در مناطق ولگا و اورال در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. تخمین زده می شود که قحطی که به دلیل درخواست انبوه غلات توسط دولت تشدید شده بود، حدود 100000 نفر را در هفته می کشد. کلید کمک رسانی گندم آمریکایی بود. کنگره به رهبری “هربرت هوور” و اداره امداد آمریکا در دسامبر 1921 بودجه ای را برای ارسال 20 میلیون دلار دانه ذرت و گندم به اتحاد جماهیر شوروی تصویب کرد که مردم به آن غذا «آمریکا» می گفتند. ترومن هم تحت تاثیر نقش غذای فراوان در حفظ صلح، اندکی پس از ورود ایالات متحده به جنگ سرد، تحت قانون فدرال تحت ریاست جمهوری آیزنهاور قرار گرفت. قانون تجارت، توسعه و کمک کشاورزی در سال 1954، که بیشتر به عنوان ” غذا برای صلح” شناخته می شود.”، کالاهای مازاد را از کشاورزان آمریکایی برای ارائه کمک های بشردوستانه به سراسر جهان می خرید”. پس در طول جنگ سرد، ایالات متحده از فراوانی گندم خود برای نشان دادن برتری آمریکا، البته اغلب تحت پوشش کمک های بشردوستانه و توسعه اقتصادی استفاده کرد، در سال 1958، سناتور هوبرت هوراتیو همفری یک مطالعه یک ساله را برای بررسی عملیات، اهداف و دستاوردهای برنامه غذا برای صلح انجام داد. اوگزارش، غذا و فیبر به عنوان نیرویی برای آزادی، خاطرنشان کرد: “پیشرفت در غلبه بر گرسنگی می تواند در جنگ سرد مهم تر از تسخیر فضا باشد”. این گزارش در توصیه خود صریح بود، ایالات متحده باید در زمینه غذا با اتحاد جماهیر شوروی رقابت کند. هر دو دولت کندی و جانسون به توصیه گزارش توجه کردند و از قدرت غذای آمریکایی – به ویژه گندم – استقبال نمودند. در سال 1963، بحران فزاینده غلات، اتحاد جماهیر شوروی را مجبور کرد تا به دنبال گندم در بازار جهانی باشد. در اوایل اکتبر، مقامات شوروی برای خرید چهار میلیون تن گندم آمریکایی به ایالات متحده مراجعه کردند. شورای امنیت ملی و کنگره هر دو این موضوع را مطرح کردند و از فروش گندم آمریکایی برای کاهش ذخایر پولی شوروی استفاده نمودند. رئیس جمهور جان اف کندی اظهار داشت این فروش نشان دهنده یک پیروزی تبلیغاتی خواهد بود، دولت جانسون نیز به استفاده از مازاد گندم آمریکا برای دستیابی به اهداف امنیت ملی ادامه داد. در اواسط دهه 1960، هند با کاهش تولید غذا به دلیل بارندگی کمتر از حد انتظار و ناتوانی در خرید غلات از تامین کنندگان تجاری به دلیل محدودیت های ارز خارجی، از ایالات متحده درخواست کمک غذایی کرد. لیندون بی. جانسون، به جای ارائه مستقیم کمک های غذایی، درگیر قراردادهای کوتاه مدت ماه به ماه (معروف به سیاست اتصال کوتاه) برای گرفتن امتیاز از هند شد. به طور خاص، او از اصلاحات کشاورزی هند و سیاست خارجی هند به شکل گندم آمریکایی استفاده کرد، تا از انتقاد شدید هند نسبت به سیاست جنگ ایالات متحده در ویتنام بکاهد. بتدریج مازاد گندم به بخشی از زرادخانه دموکراسی آمریکایی تبدیل شد. در سال 1974، وزیر کشاورزی، غذا را به عنوان سلاحی توصیف کرد که می تواند برای دستیابی به اهداف ملی آمریکا مورد استفاده قرار گیرد و نفوذش بر مقامات دیپلماتیک آمریکایی و خارجی در طول دهه 1970 به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. تغییرات در سیاست کشاورزی ایالات متحده در دهه 1990 – قانون غذا، کشاورزی، حفاظت و تجارت در سال 1990 و قانون آزادی مزرعه در سال 1995 – این مازاد گندم را از بین برد. پایان تخصیص زمین های فدرال تقریباً همزمان با دستاوردهای سریع فناوری در سایر غلات و دانه های روغنی رخ داد – یعنی پذیرش فناوری اصلاح شده ژنتیکی- کشاورزان ایالات متحده از کاشت میانگین بیش از 70 میلیون هکتار گندم در پایان جنگ سرد به کمتر از 50 میلیون جریب امروزی رسیدند.در همان زمان که هکتارهای گندم ایالات متحده شروع به کوچک شدن کرد و تولید به یک سطح ثابت رسید، با رقابت فزاینده ای در بازارهای خارج از کشور مواجه شد – به ویژه از طرف روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق که در حال مدرن سازی سیستم های تولید کشاورزی خود بودند. در سال 2004، روسیه برنامه ای را رهبری کرد که هدف آن تضمین 80 تا 95 درصد خودکفایی در تولید غلات بود. تا سال 2017، روسیه به بزرگترین صادرکننده گندم در جهان تبدیل شد و برای اولین بار از ایالات متحده و کانادا گذشت و روسیه را به قطب صادرات محصولات کشاورزی تبدیل کرد. حالا اگرچه ایالات متحده هنوز هم بزرگترین ارائه دهنده کمک های غذایی در نوع خود در جهان است (بخشی از آن گندم است)، اما دیگر ظرفیت تولید گندم برای کمک به دیگران را ندارد. به عبارت دیگر، این ابزار که برای تغذیه متحدان در جنگ جهانی اول، بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و جلب حمایت کشورهای سراسر جهان در جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت، دیگر وجود ندارد. در واقع، وقتی روس‌ها غلات اوکراینی را تصاحب نمودند و از خروج آن ممانعت کردند، آمریکا نتوانست نیاز کشورهای واردکننده گندم را تامین کند. بنابراین از زمان آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین، کشورهای واردکننده گندم نگران پیامدهای جنگ برای زنجیره تامین این کالا شده اند. با توجه به اینکه اوکراین و روسیه صادرکنندگان اصلی گندم هستند، آنها از اختلال بالقوه عرضه جهانی گندم یا سیاسی کردن صادرات گندم توسط یکی از طرف های درگیر می ترسند. روسیه با ظرفیت 86 میلیون تن سومین تولیدکننده گندم در جهان است، در حالی که اوکراین با ظرفیت 27 میلیون تن نهمین صادرکننده بزرگ گندم در جهان است. این دو کشور روی هم 15 درصد از تولید جهانی گندم و 23 درصد از صادرات گندم جهان را تشکیل می دهند. تولید گندم جدید روسیه به شدت معطوف به بازارهای حساس به قیمت در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا میباشد. روسیه و سایر تامین کنندگان دریای سیاه با بهره مندی از تولید داخلی رو به رشد و حمل و نقل ارزان منطقه ای، سهم بازار گندم را براحتی تصاحب کردند.در حالی که روسیه به عنوان بزرگترین صادرکننده گندم در جهان ظاهر شده است، چین به عنوان بزرگترین تولید کننده، مصرف کننده و ذخیره کننده گندم در جهان ظاهر شده است. تخمین زده می شود که بیش از نیمی از ذخایر گندم جهان در چین است که گندم و غذا را به اولویت ملی و بخشی از استراتژی ملی خود تبدیل کرده است. با توجه به افزایش مداوم تقاضای غلات و وضعیت پیچیده بین المللی، امنیت غلات به طور مداوم برجسته شده است. با ادامه جنگ در سال 2023 کشاورزی اوکراین، از جمله کشت گندم، خسارات شدیدی دیده است، که منجر به افزایش قیمت مواد غذایی و اختلال در عرضه جهانی مواد غذایی شده در نتیجه، یک بحران جهانی غذا در افق چشمگیر است. جنگ در اوکراین نقطه عطفی برای اهمیت سیاسی گندم بود. در سال های اخیر، گندم اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است. این گیاه نه تنها کالایی است که امنیت غذایی را تضمین می کند، بلکه ابزاری است که بسیاری از کشورها برای قدرت و نفوذ سیاسی از آن استفاده می کنند. اما بحران اوکراین اهمیت استراتژیک گندم را به دلایل ذیل بالا برده است :
اولا؛ انحصاری بودن تولید گندم: پنج تولیدکننده گندم در جهان – چین، هند، روسیه، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا – بیش از نیمی از تولید جهانی گندم را در اختیار دارند و این پنج کشور در کنار تولیدکنندگان جدید مانند استرالیا، کانادا و اوکراین 80 درصد تولید جهانی را تشکیل می دهند لذا تولید و صادرات این کالای استراتژیک تا حد زیادی در انحصاری است که به کشورهای تولیدکننده گندم جهت کنترل بازار کشورهای مصرف کننده گندم را می دهد، متعاقبا کشورهای تولیدکننده نیز از این کالا به عنوان ابزار دیپلماتیک برای دستیابی به اهداف معین سیاسی استفاده می کنند. ثانیا؛ وابستگی به گندم روسیه و اوکراینکاملا محسوس است: روسیه و اوکراین سالانه حدود 55 میلیون تن گندم تولید می کردند که بیش از یک چهارم صادرات جهانی گندم را شامل می شد. بزرگترین بخش از این صادرات از طریق دریای سیاه به مقاصد مختلف از جمله جهان عرب ارسال می گشت که اکنون در میان واردکنندگان برتر گندم روسیه و اوکراین قرار دارد. اوکراین نیز از دیرباز معروف به “سبد نان” اروپاست. بر اساس گزارش های متعدد، اوکراین در سال 2020 حدود 18 میلیون تن گندم صادر کرد که این کشور را به پنجمین صادرکننده بزرگ گندم در جهان تبدیل نموده از سویی چندین کشور اتحادیه اروپا و کشورهای در حال توسعه نیز روغن گیاهی از اوکراین وارد می کنند. هم روسیه و هم اوکراین منابع کلیدی روغن گیاهی برای بسیاری از کشورها هستند. طرفه اینکه بسیاری از کشورهای عربی نیز به دلیل قیمت پایین کندم اکرایین در مقایسه با گندم غربی و به دلیل هزینه کم حمل و نقل به بازارهای عربی، عمدتاً به گندم روسیه و اوکراین برای تامین نیاز خود وابسته هستند. ثالثا؛ امنیت غذایی به عنوان یک اولویت، امروزه بیشتر جلوه گری می کند: بحران اوکراین ضرورت امنیت غذایی را پس از سال ها تمرکز بر سایر مسائل امنیتی و سیاسی به منصه ظهور رسانده است. جنگ روسیه و اوکراین نشان دهنده بحران غذایی در حال ظهور ناشی از کمبود گندم است که یک کالای ضروری برای بسیاری از کشورها به شمار می رود. بسیاری از کشورها در نتیجه آشفتگی های سیاسی مداوم یا وضعیت جنگی با ناامنی غذایی مواجه هستند. برنامه جهانی غذا (WFP) که 50 درصد غلات خود را از روسیه و اوکراین دریافت می کند، در اجرای ماموریت خود برای مبارزه با شرایط اضطراری غذایی در سراسر جهان با چالش های فزاینده ای مواجه است این برنامه تخمین می زند که بیش از 800 میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند، در حالی که 44 میلیون نفر دیگر با شرایط قحطی مواجه هستند. رابعا؛ تأثیر طولانی مدت قیمت های بالا : جنگ در اوکراین به دلیل افزایش هزینه های حمل و نقل از یک سو و کاهش مورد انتظار در عرضه از سوی دیگر، به افزایش قیمت گندم و سایر منابع غذایی منجر شده است. محدودیت‌های زنجیره تامین مواد غذایی باعث افزایش قیمت‌ها در مناطق دیگر جهان نیز می‌شود، حتی در کشورهایی که به واردات محصولات کشاورزی از اوکراین یا روسیه وابسته نیستند. این پدیده به این دلیل است که افزایش قیمت سوخت مستقیماً بر قیمت حمل و نقل مواد غذایی تأثیر می گذارد، در حالی که کاهش در دسترس بودن کود باعث کاهش عرضه جهانی غذا می شود. بگونه ای که طی 9 ماه اخیر قراردادهای آتی گندم 16 درصد افزایش یافته است. لذا اگر بحران کنونی همچنان ادامه یابد، ممکن است قیمت ها حداقل 20 درصد افزایش یابد. چنانکه قیمت یک تن گندم از 260 دلار در شش ماه گذشته به بیش از 410 دلار افزایش یافته است. بی تردید با ادامه جنگ، قیمت ها به افزایش خود ادامه می دهند و هزینه های واردات را برای کشورهای مصرف کننده گندم افزایش خواهد داد. با گذشت قریب به دوسال از جنگ اوکراین بوضوح می توان پیامدهای سیاسی شدن گندم را در روابط بین‌الملل تبیین نمود، به ویژه اینکه مسکو بیشتر از گذشته از گندم به عنوان ابزار دیپلماتیک در روابط خود با سایر کشورها استفاده می کند. این استراتژی در سال‌های اخیر، به ویژه پس از اعمال تحریم‌های غرب علیه روسیه در سال 2014 پس از الحاق کریمه به روسیه، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. در نتیجه، روسیه بزرگترین مساحت مزارع گندم در جهان را به خود اختصاص داد و در سال 2017 به تولیدکننده برتر گندم در جهان تبدیل شد و برای اولین بار از ایالات متحده و کانادا پیشی گرفت و کنترل خود را در اکثر بازارهای آسیا و خاورمیانه و شمال آفریقا محکم کرد.از آن زمان، صادرات روسیه به ابزاری دیپلماتیک-اقتصادی برای روابط بین‌الملل مسکو تبدیل شده است. در سال 2015، روسیه در واکنش به سرنگونی یک جنگنده روسی، صادرات مواد غذایی به ترکیه را تا حدی ممنوع کرد. دو سال پس از اعمال این ممنوعیت جزئی، صادرات به دنبال بهبود روابط بین ترکیه و روسیه و پس از موافقت ترکیه با انتقال گاز روسیه به اروپا از سر گرفته شدو بلافاصله در سال 2019، آنکارا بزرگترین خریدار گندم روسیه شد. از سویی القای اهمیت صادرات گندم ویژگی مهم سیاست خارجی اوکراین بوده است. اوکراین برای حمایت بین المللی در جنگ تلاش کرد به کشورهای دیگر بفهماند که تحولات کنونی فراتر از مرزهای این کشور گسترش می یابد و امنیت غذایی جهانی را تحت تأثیر قرار می دهد. این امر در واقعیت با کاهش ظرفیت کشاورزی اوکراین آغاز شد، زیرا اکثر زمین های قابل کشت بسیار تولیدی آن در نزدیکی بخش شرقی کشور قرار دارد که اکنون تحت کنترل ارتش روسیه است. این پدیده نشان دهنده کاهش شدید تولید گندم و عقب‌گردی در صادرات به دلیل تخریب زیرساخت‌های حیاتی، تجهیزات کشاورزی و انبارهای غلات، علاوه بر جابجایی گسترده کشاورزان و مسدود شدن مسیرهای اصلی تامین دریای سیاه است. حال اگرچه اوکراین حدود 6.5 میلیون هکتار گندم زمستانه را برای فصل برداشت 2022 کاشته است، اما برداشت واقعی به دلیل جنگ ادامه دار کمتر از 4 میلیون هکتار میباشد. جنگ اثرات بلندمدتی بر گندم اوکراین خواهد داشت. گلوله باران های متقابل در منطقه خرسون منجر به آتش سوزی گسترده و سوختن صدها هکتار گندم شده است. اینک پس از بسته شدن بنادر اوکراین، کشاورزان به فکر انتقال به کاشت محصولاتی هستند که به جای صادرات برای مصرف محلی مفیدتر است و تخمین زده میشود که کل تولید گندم پیش بینی شده 16.7 میلیون تن باشد که حدود نصف تولید سال گذشته است. طرفه اینکه مسکو از گندم به عنوان یک استراتژی برای مدیریت انزوایی که از زمان مداخله در اوکراین با آن مواجه شده است، استفاده کرده است. روسیه از گندم برای گسترش روابط خود و تحت فشار قرار دادن سایر کشورها برای خودداری از حمایت از غرب در مناقشه استفاده کرده است. این کشور اعلام کرده است که تنها با استفاده از روبل روسیه یا ارز کشور واردکننده، بر اساس نرخ های ارز توافق شده دوجانبه، مایل به صادرات غذا و محصولات به «کشورهای دوست» است. هدف از این کار تحت فشار قرار دادن کشورهای واردکننده گندم برای حمایت از روسیه در درگیری است. در نهایت اینکه جنگ اوکراین تلاش های برخی کشورها را در استفاده از گندم به عنوان ابزاری برای تقویت حضور خود در عرصه بین المللی و حمایت از منافع اقتصادی خود به نمایش گذاشت.با جمع آوری نیروهای روسیه در نزدیکی مرز اوکراین، تولیدکنندگان گندم در سراسر جهان شروع به افزایش تولید کردند. به عنوان مثال، هند صادرات گندم خود را گسترش داده و سعی کرده است با کشورهایی که از کمبود عرضه گندم روسیه و اوکراین آسیب دیده اند، معامله کند. این با استراتژی هند در سال های اخیر برای افزایش تولید گندم هم مطابقت دارد. در سال‌های 2021-2022، هند 5.75 میلیون تن گندم به تجارت جهانی گندم اضافه کرد و تقریباً کمبود گندم اوکراین و روسیه را متعادل کرد. سایر کشورها نیز رویکرد مشابهی را در پیش گرفته اند، چنانکه استرالیا در سال 2022 به رکورد تولید گندم دست یافت که نشان دهنده گسترش بالقوه صادرات گندم است. آفریقای جنوبی همچنین در واکنش به بحران اوکراین مزارع گندم خود را گسترش داده و به افزایش تولید گندم در خارج از اوکراین کمک کرده است. بنابراین تولید گندم در سال 2022 برای اولین بار در دو سال گذشته از مصرف فراتر رفت. گندم طی این دو سال به یک ابزار تبلیغاتی موثر نیز مبدل شده است. در طول جنگ در اوکراین، گندم در “ضد تبلیغات” بین کشورها هم به کار گرفته شد و روسیه و اوکراین درباره مسدود کردن کشتی بارگیری شده با گندم اوکراینی که در راه مصر بود، اتهاماتی را رد و بدل کردند. سفارت روسیه در قاهره این ادعاها را رد کرد و استدلال کرد که اوکراین مانع از عبور کشتی ها در اودسا و چورنومورسک شده است، حتی روسیه افزود که نیروی دریایی این کشور برای تضمین عبور آزاد کشتی های باری تلاش می کند”ابتکار حمل و نقل ایمن غلات و مواد غذایی از بنادر اوکراین”، موسوم به” BGSI” میان ترکیه، روسیه و اوکراین، با حمایت دبیرکل سازمان ملل متحد، “دریانوردی ایمن” برای صادرات غلات و مواد غذایی و کود را تسهیل میکند و مقامات اوکراینی مانع خروج کشتی از بندر می شوند. قبل از حمله روسیه، اوکراین تقریباً 90 درصد محصولات کشاورزی خود را از طریق بنادر دریای سیاه خود صادر می کرد. اشغال روسیه اوکراین را مجبور کرد که به دنبال مسیرهای جایگزین برای صادرات خود باشد و هزینه‌های حمل‌ونقل زمینی را بالا برد، در حالی که زیرساخت‌های جاده‌ای و ریلی برای رسیدگی به حجم غلاتی که اوکراین از طریق دریا ارسال کرده بود، مجهز نبود. اجرای BSGI به اوکراین امکان دسترسی به اودسا، چورنومورسک و پیودنی را داد که روی هم حدود نیمی از صادرات کشاورزی دریایی اوکراین را پیش از جنگ انجام داده بودند. با خروج روسیه از BSGI، اوکراین بار دیگر دسترسی به این بنادر را از دست داد. روسیه با وادار کردن اوکراین به جستجوی حمل‌ونقل جایگزین برای محصولات کشاورزی خود، اتحادیه اروپا را مجبور می‌کند تا به بررسی اختلالات بازار ناشی از تغییر مسیرهای صادراتی اوکراین ادامه دهد. از آنجایی که اوکراین حجم غلات صادراتی خود از طریق زمین را افزایش داد، اشباع غلات اوکراین در کشورهای همسایه باعث کاهش شدید قیمت غلات شد و باعث اعتراض کشاورزان در لهستان، اسلواکی، مجارستان، رومانی و بلغارستان در اوایل سال 2023 شد. در ماه مه 2023، اتحادیه اروپا اتحادیه اقداماتی را توسط این کشورها برای ممنوعیت واردات گندم، ذرت، کلزا و تخمه آفتابگردان اوکراینی به کشورهایشان تصویب کرده بودند تعدیل و در عین حال حمل و نقل این محصولات را از طریق کشورهای خود تسهیل می کرد،تا 15 سپتامبر تمدید نمود. حال، اوکراینی که به مسیرهای صادراتی جایگزین متکی است همچنان به فشار مالی اتحادیه اروپا برای حمایت از کشاورزان این کشورها و فشار سیاسی بر اتحادیه اروپا برای ادامه تمدید اقدامات تجاری ” استثنایی و موقت” خود ادامه می دهد و با فشار افکار عمومی بر دولتهای مذکور، حمایت یکپارچه اتحادیه اروپا از اوکراین بسیار متزلزل شده است. اخیرا نیز در همسایگی کشورمان ایران؛ اگرچه هند از به رسمیت شناختن دولت طالبان خودداری کرده است، اما در بحبوحه بحران غذایی ادامه کمک های بشردوستانه را تمدید کرده است. در یک تحول دیپلماتیک مهم، اولین محموله 2500 تن گندم هندی از عطاری به کابل حمل شد. کمک‌های هند در زمانی می‌آید که افغانستان در بحبوحه بحران غذایی بزرگ قرار دارد، زیرا نزدیک به 23 میلیون افغان – بیش از نیمی از جمعیت – با سطح شدید گرسنگی روبرو هستند. پیشنهاد هند برای انتقال 50000 تن گندم به کابل از طریق پاکستان با چالش مواجه و پاکستان کمک هند را یک ” شلیک تبلیغاتی ” نامید. این دیپلماسی گندم به دهلی نو فرصتی برای برقراری ارتباط مستقیم با رژیم طالبان در کابل می دهد. دیپلماسی گندم هند با استقبال خوبی از سوی طالبان مواجه شد. در مجموع، سیاسی شدن فزاینده گندم در روابط بین‌الملل مستلزم اقدام جهانی برای حفاظت از عرضه کالاهای غذایی و به‌ویژه گندم از اهداف کشورهای صادرکننده است. بدون تلاش جمعی برای تضمین تداوم عرضه مواد غذایی و پوشش هزینه های آن، کشورهای تولیدکننده گندم بیشتر از این وضعیت برای کنترل کشورهای واردکننده گندم استفاده خواهند کرد. این امر باعث تشدید بحران غذایی در سراسر جهان، به ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد. لذا، استفاده از راه‌ های جایگزین برای کشورهای واردکننده گندم برای بازنگری در اتحادهای خارجی و سیاست‌های داخلی، تقویت زیرساخت‌ها و ایجاد ائتلاف‌های اقتصادی جدید برای جلوگیری از اختلالات زنجیره تامین با توجه به بحران اوکراین، مهم خواهد بود. این اقدامات می تواند شامل همبستگی دیپلماتیک، تبادل تخصص و فناوری برای همکاری های بین کشاورزی، و افزایش سرمایه گذاری در زمین های زراعی برای افزایش تولید محصولات کشاورزی استراتژیک مانند گندم، ذرت و برنج به منظور تنوع بخشیدن به سبد نان آنها باشد.دستیابی به امنیت غذایی همچنین مستلزم ایجاد بلوک های اقتصادی قوی برای تقویت مذاکرات با سایر کشورها و بلوک های کشاورزی هم پیمان و همچنین ترویج فرهنگ خودکفایی در کالاهای اساسی غذایی است. این امر می تواند از طریق اجرای پروژه های مشترک برای تولید استراتژیک غذا و ایجاد یک ذخیره استراتژیک از کالاهای اساسی و ایجاد سیستمی برای اجرا و مدیریت این ذخایر محقق شود. علاوه بر این، پروژه های بلندمدت می تواند بهره وری را در میان کشاورزان جوان بهبود بخشد و تمرکز بر تحقیق و توسعه را افزایش دهد. سخن آخر اینکه به رسمیت شناختن امنیت و ظرفیت تولید وصادرات گندم یک موضوع امنیت ملی است و کشورها به یک برنامه استراتژیک برای گندم نیاز دارند تا از گندم به عنوان یک ابزار دیپلماتیک جهت استقلال سیاسی خویش، فراتر از کمک های غذایی بهره برداری کنند.

* تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی
 

اقتصادسبز آنلاین / اقتصاد سبز آنلاین / اقتصادسبز / اقتصاد سبز / صنایع غذایی / صنعت غذا / کشاورزی / پایگاه خبری صنعت غذا

 

  • نویسنده : حسین شیرزاد