اقتصادسبز آنلاین: «علی بهزاد مرد سختکوش و همیشه در صحنه بود و غرورش اجازه نمیداد اگر مسایل اقتصادی دارد و به بیماری دیابت دچار شده وظایف اجتماعیاش را از یاد ببرد و…»
آنچه خواندید فرازهایی از صحبتهای «بهروز فروتن»، بنیانگذار گروه صنایع غذایی «بهروز» و پدر کارآفرینی صنایع غذایی است که به فاصله چند روز پس از فراغ یار زندهیاد علی بهزاد، در گفتوگو با «اقتصادسبز» بیان کرد.
مشروح این گفتوگو که حاوی خاطرات خواندنی بالغ بر 30 سال همکاری این دو با هم است را در ادامه میخوانید.
لطفاً مختصری پیرامون نحوه آشنایی با بهزاد و مهمترین شاخصههای او که باعث شد تا چند دهه این همکاری ادامه یابد توضیح دهید.
آشنایی اولیه من با علی بهزاد بر میگردد به زمانی که او در روزنامه کیهان فعالیت میکرد و رضا قویفکر که مسؤولیت سرویس اجتماعی روزنامه کیهان را برعهده داشت هم عامل آشنایی ما با هم شد.
در واقع داستان از این قرار بود، در حالیکه پدر صنایع غذایی ایران مرحوم شاهرخ ظهیری در ایران نبود، کارخانه «مهرام» پلمب شده بود.
با وجود آنکه در آن مقطع تنها یک بار مرحوم شاهرخ ظهیری را از نزدیک دیده بودم، اما مسؤولیت اخلاقی و صنعتی و پیشکسوتی شاهرخ ظهیری باعث میشد که بنده در گفتوگو با علی بهزاد به دفاع از فعالیت «مهرام» بپردازم، بهگونهای که زندهیاد علی بهزاد با توجه به نحوه صحبتهای من با تعجب گفت مگر جناب فروتن شما در شرکت «مهرام» فعالیت میکنید؟ که وقتی به او گفتم خیر بنده بنیانگذار «بهروز» هستم متعجب شده بود.
بهزاد میگفت یعنی شما در مقام دفاع از رقیب صنفی خود برآمدهاید و بنده در پاسخاش گفتم، در این مورد ظهیری رقیب من در صنعت غذا نیست او اسطوره و پیشکسوت من است و اگر قرار باشد که بنده بهعنوان یک هم صنف نتوانم از شخصیت حرفهای او دفاع کنم، مطمئناً روزگاری دیگر این بلا بر سر مجموعه من خواهد آمد. در واقع آن روز و در دیدار اولیه علی بهزاد تحت تأثیر برخورد من قرار گرفت و اقدام به نوشتن مطلبی بسیار مفصل کرد، همان شب هم با مرحوم منوچهر نوذری تماس گرفتیم و او هم در برنامه ساعت 20 موضوع را اعلام کرد و خوشبختانه پس از 48 ساعت، فعالیت «مهرام» به روال عادی برگشت و کار شروع شد.
مدتی بعد شاهرخ ظهیری به سراغ من آمد و قدردان عملکرد بنده بود که خطاب به او گفتم من تنها وظیفه اجتماعی و مدنی خودم را انجام میدهم و همین مسأله باعث دوستی بیشتر بنده و مرحوم شاهرخ ظهیری و متعاقب آن دوستی و رفاقت با علی بهزاد شد و چندی بعد او مسؤولیت روابط عمومی گروه صنایع غذایی «بهروز» را برعهده گرفت.
لطفاً مختصری هم درخصوص خصوصیات اخلاقی زندهیاد علی بهزاد در طول دوران همکاری توضیح دهید.
یکی از مهمترین خصایل زندهیاد بهزاد این بود که هیچگاه تعطیلی، مانعی بر سرراه انجام کارهای بهزاد نبود. بارها و بارها جمعهها تا دیروقت مشغول انجام امور شرکت «بهروز» در دفتر محل کارش بود.
بسیاری از کتب مجموعه که در دوران پربار همکاری با بهزاد به رشته تحریر درآمده نظیر کتابهای «دوست من سلام» یا «صد سال عشق» یا «همیشه برخاستن»، «پیشگامان صنعت غذا» و… با همکاری مستقیم زندهیاد علی بهزاد بوده است.
از همه مهمتر این بود که بهزاد بر سر مسایل فرهنگی همیشه پای کار بود و از اینرو بسیار مرا در راستای رسیدن به اهدافم کمک میکرد.
یکی از مراسمی که با کمک بهزاد هرساله برگزار میکردیم یک گردهمایی دوستانه یا تور گردشگری بود که معمولاً در آخرین جمعه شهریورماه هرسال اهالی قلم و هنر را در فضای سبز مجموعه «بهروز» دعوت میکردیم.
یکی از ویژگیهای این مراسم این بود که مدعوین بدون ابزار کار حاضر میشدند، یعنی عکاسان و اهالی تلویزیون دوربین و خبرنگاران قلم به همراه نداشتند و به همراه خانواده دعوت ما را میپذیرفتند و یک دید و بازدید صمیمانه شکل میگرفت.
برای هر خانواده هم یک عدد هندوانه داخل استخر میگذاشتیم و هر فردی خودش باید میرفت و هندوانه را بر میداشت، بههمین دلیل فضای شاد و نشاطآوری همیشه فراهم میشد.
در واقع این مراسم یکی از کارهای اساسی بود که توسط مرحوم علی بهزاد مدیریت میشد.
یکی دیگر از ویژگیهای علی بهزاد به عنوان مدیر روابط عمومی گروه صنایع غذایی «بهروز» این بود که برای حدود 5 هزار کارگر و همکار مجموعه «بهروز» در زاد روز تولد، ازدواج، اعیاد مذهبی و ملی همیشه مراسمی برپا میکرد و ارتباط عاطفی و خانوادگی و پرنشاطی را در مجموعه «بهروز» مدیریت میکرد.
بهزاد دوستان بسیار زیادی داشت و رفتار و سلوک انسانی او باعث شده بود که با عموم روابط عمومیها ارتباط تنگاتنگی داشته باشد و سعی میکرد تا جایی که بتواند برای اطرافیان مفید واقع شود و عموماً پاسخ منفی و گفتن کلمه «نه» در قاموس علی بهزاد نمیگنجید.
پس از واگذاری «بهروز» ارتباط جنابعالی با زندهیاد علی بهزاد چگونه بود؟
چه در زمانی که بهزاد در کیهان قدیم فعالیت میکرد، چه در دوره بالغ بر 30 ساله همکاری در «بهروز» و چه پس از اینکه ناگزیر به واگذاری «بهروز» شدم، هیچگاه ارتباط عاطفی و خانوادگی ما متوقف نشد.
به یاد ندارم مراسم غم و شادی برای فردی برگزار شود که علی او را بشناسد و در آنجا حاضر نشود.
واقعاً یادش گرامی باد.
اگر بهعنوان یک دوست قدیمی بخواهید در چند جمله او را تعریف کنید، از چه واژگانی استفاده میکنید؟
علی، مرد سختکوش و همیشه در صحنهای بود، غرورش اجازه نمیداد که اگر مسایل اقتصادی دارد و به بیماری دیابت دچار شده وظایف اجتماعیاش را از یاد ببرد.
بهزاد مرد سختکوش و بیتوقعی بود که در سکوت خدمات بسیاری انجام میداد.