پویایی‌های تغییر در خودکفایی و امنیت غذایی حزب کمونیست چین
پویایی‌های تغییر در خودکفایی و امنیت غذایی حزب کمونیست چین

حسین شیرزاد * تشدید تنش های دیپلماتیک بین ایالات متحده و چین در مسئله تایوان به همراه جنگ تجاری اخیر و پیامدهای پاندمی و شکنندگی روابط اقتصادی و سیاسی با آمریکا تصویر تازه ای از مناسبات بین دو ابرقدرت به نمایش گذارده است. علاوه بر این، از آنجایی که چین همچنان به دنبال برنامه دیپلماتیک […]

حسین شیرزاد *

تشدید تنش های دیپلماتیک بین ایالات متحده و چین در مسئله تایوان به همراه جنگ تجاری اخیر و پیامدهای پاندمی و شکنندگی روابط اقتصادی و سیاسی با آمریکا تصویر تازه ای از مناسبات بین دو ابرقدرت به نمایش گذارده است. علاوه بر این، از آنجایی که چین همچنان به دنبال برنامه دیپلماتیک تهاجمی فزاینده خود است و توانایی های نظامی خود را گسترش می دهد، خودکفایی غذایی و چالش‌های امنیت غذایی داخلی می‌تواند چین را از راه‌اندازی یک نبرد طولانی‌مدت و در مقیاس وسیع منصرف کند. جمعیت چین دیگر در حال افزایش نیست و به زودی شروع به کاهش خواهد کرد، اما تحول طبقاتتی جامعه با افزایش خانواده‌ها به طبقه متوسط، تقاضا برای گوشت و محصولات لبنی احتمالاً در سال‌های آینده افزایش خواهد یافت. برای پاسخگویی به این تقاضا، چین باید تولید دام و لبنیات خود را افزایش دهد یا به واردات بیشتر متوسل شود. در این زمینه، افزایش واردات دانه های روغنی (برای طیور و گراز) و غلات خوراک (برای عملیات گوشت گاو و لبنیات) باید با افزایش متناسب در تولید دام بازتعریف شود. از این رو، رشد بالاتر از حد متوسط در واردات غلات که با افزایش تولید دام مطابقت ندارد، می تواند نشان دهنده گسترش ذخایر استراتژیک غلات فراتر از سطح فعلی باشدچین بزرگترین تولید کننده مواد غذایی در جهان است و کشاورزی نقشی اساسی در ظهور آن به عنوان یک نیروگاه اقتصادی غذا ایفا کرده است. دگرگونی اقتصادی چین در طول قرن بیستم با اصلاحات ارضی (مثلاً “سیستم مسئولیت خانگی”) که حقوق و مسئولیت سود و زیان را به کشاورزان منفرد منتقل می کرد، آغاز شد. این تغییرات سیاستی منجر به بهبود چشمگیر تولید کشاورزی شد و پایه‌های انقلاب صنعتی چین را پایه‌گذاری کرد. به عنوان شاهدی بر این موفقیت، چین به سطوح بالایی از خودکفایی غذایی دست یافته است و از قضا اکنون بیشترین تعداد افراد چاق را در جهان دارد. اخیراً ، تجارت و سرمایه گذاری کشاورزی به اجزای مهم دیپلماسی چین و طرح کمربند و جاده آن تبدیل شده است. علیرغم این پیشرفت چشمگیر، مقامات چینی به طور فزاینده ای برای تغذیه 1.4 میلیارد نفر خود به چالش کشیده می شوند. رویدادهای اخیر مانند همه گیری کووید-19، شیوع چندین بیماری تب خوکی آفریقایی، سیل در مناطق جنوبی و خشکسالی شدید در نواحی شمالی، ضعف در امنیت غذایی چین را آشکار کرده است. برای مثال، این رویدادها باعث افزایش قیمت گوشت خوک (منبع اصلی پروتئین برای جمعیت چین) و افزایش واردات غلات و دانه‌های روغنی به سطوح بی‌سابقه‌ای شد. چین در حال حاضر بزرگترین خریدار کالاهای کلیدی کشاورزی در جهان است و نزدیک به 60 درصد از صادرات جهانی سویا را وارد می کند.این تحولات در تضاد آشکار با تلاش های چندین دهه چین برای توسعه و اجرای سیاست هایی با هدف خودکفایی غلات است. حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) با حمایت از تولید داخلی و ذخیره‌سازی ذخایر غلات سعی کرده از وابستگی بین‌المللی اجتناب کند و ادعا می‌کند که چین ذخایر گندم و برنج کافی برای تغذیه جمعیت خود تا دو سال دارد. با این وجود، این اهداف خودکفایی غذایی توسط فشارهای جمعیتی، شهرنشینی رو به رشد، تغییرات آب و هوایی، کمبود زمین و آب، تغییر رژیم غذایی و آلودگی گسترده تهدید می شود. برای مقابله با این روند، (ح‌ک‌چ) ؛ اخیراً «کمپین بشقاب پاک» را برای جلوگیری از هدر رفتن مواد غذایی راه‌اندازی کرده است، راهنمایی‌هایی را برای تولیدکنندگان دام برای کاهش حجم ذرت و سویا در جیره‌های دام ارائه کرده است، و گفتمان‌های سیاسی را پیش‌بینی کرده است که همگی نشان می‌دهد که امنیت غذایی برای مقامات چینی همچنان در اولویت است. چنین اقدامات دولتی با توجه به سابقه کمبود مواد غذایی که باعث ناآرامی سیاسی در چین شده و امنیت غذایی بعنوان مسئله ای که برای قرن ها بخشی از روان مردم چین بوده است، تعجب آور نیست. خاطرات قحطی بزرگ چین که از سال 1958 تا 1962 کشور را فرا گرفت و ده ها میلیون نفر را کشت، در ذهن و قلب نسل های قدیمی و در رهبری سیاسی ریشه دارد. قیمت مواد غذایی در چین بی ثبات است و در فصول زمستان افزایش می یابد، و تصادفی نبود که اعتراضات “میدان تیان آن من” در سال 1989 در دوره ای از ضعف عمومی اقتصادی و قیمت های بالای مواد غذایی رخ داد. با بیرون آمدن جهان از همه‌گیری آشفته کووید-19، تضمین امنیت غذایی و خودکفایی بار دیگر در محاسبات سیاسی پکن در اولویت قرار دارد و یک مسئله امنیت ملی برای مقامات چینی باقی خواهد ماند. در نتیجه،(ح‌ک‌چ)؛ استراتژی‌های جدیدی را برای افزایش تولید مواد غذایی داخلی و کاهش قرار گرفتن چین در معرض عدم قطعیت‌ها و شوک‌های خارجی به کار گرفته است. با این وجود، هم افزایش جمعیت شهری و هم تقاضای رو به رشد سریع برای محصولات حیوانی همچنان فشار زیادی را بر زمین‌های زراعی و آب‌های زیر زمینی محدود و سابقاً تخلیه شده چین وارد می‌کند. این به این دلیل است که دام و غذاهای فرآوری شده اغلب به بیشترین زمین قابل کشت برای تولید نیاز دارند. چین به طور معمول ذخایر بزرگی از غلات منتخب را نگهداری می کند، اما “بافر” یک راز دولتی است و افراد خارجی فقط می توانند در مورد اندازه و کیفیت واقعی آنها حدس بزنند. با این حال، این یادداشت مروری بر سیاستهای خودکفایی و امنیت غذایی حزب کمونیست چین ارائه می‌کند.

مسئله امنیت غذایی در چین
یک تنش ژئوپلتیک جدی بین چین و کشورهای غربی میتواند جریان تجارت بین المللی غذا را مختل کند. با این اختلال، چین قادر به حفظ سطح فعلی واردات مواد غذایی خود نخواهد بود و جمعیت آن مجبور به تغییر الگوهای مصرف مواد غذایی خود خواهند شد. علاوه بر این، کشورهای غربی می توانند برای اعمال فشار اقتصادی، تحریم های تجاری یا محاصره دریایی را به چین تحمیل کنند. به همین دلیل، چین اصلاحات اقتصادی عظیم خود را در قرن گذشته با بازنگری در بخش کشاورزی، به ویژه با تمرکز بر تولید غلات و لجستیک آغاز کرد. سیاست های جدید نظام بهره برداری و مدل دانش بنیان تولید محصولات، کشاورزی چین را متحول کرد و منجر به افزایش قابل توجه بهره وری شد، به طوری که چین اکنون 20 درصد از جمعیت جهان را تنها با 8 درصد از منابع آب شیرین جهان و 9 درصد از زمین های قابل کشت تغذیه می کند. در نتیجه، رهبران چین توانسته‌اند در ازای منافع اقتصادی و افزایش امنیت غذایی، در آرامش سیاسی به چانه زنی در محیط دیپلماتیک بپردازند. از سوی دیگر، این پیشرفت تلفات سنگینی بر منابع آبی زیر زمینی چین وارد کرده و محیط زیست کشور را به شدت خراب کرده است. علاوه بر این، با افزایش متوسط درآمد خانوار در چین، تقاضا برای انواع جدید مواد غذایی مانند گوشت و لبنیات، سبزیجات خاص، میوه ها و غیره نیز افزایش یافته است. غلات برای امنیت غذایی ملی چین ضروری اند زیرا منبع اصلی غذای انسان، خوراک دام و مواد خام برای محصولات غذایی فرآوری شده هستند. در واقع، اصطلاح “امنیت غذایی” در زبان چینی به معنای واقعی کلمه به “امنیت غلات” ترجمه می شود و منحصراً بر حسب خودکفایی غلات سنجیده می شود. بنابراین، خودکفایی غلات در قلب برنامه‌های بلندمدت امنیت غذایی چین با اهداف تعیین‌شده 95 درصدی یا بالاتر برای برنج، گندم و ذرت قرار گرفته است، به طور خاص، هدف چین تولید 95 درصد از مصرف داخلی این سه نوع غلات بود. در صورت ترکیب، این کالاها 99 درصد از تولید غلات چین را تشکیل می دهند.به لطف مداخلات دولت در بازار (به عنوان مثال، یارانه ها یا مشوق های قیمت)، کشت فراسرزمینی و سرمایه گذاری های بزرگ در تحقیق و توسعه کشاورزی و زیرساخت ها، چین در دهه های 1980 و 1990 به خودکفایی غلات دست یافت. به عنوان بخشی از این تلاش ها، چین در سال 1990 ذخایر غلات ملی و سیستمی را ایجاد کرد که ذخایر غلات مرکزی و استانی را هماهنگ می کند. همانطور که قبلاً بحث شد، این ذخایر استراتژیک یک راز دولتی است و کشورهای غربی اطلاعات کمی در مورد اندازه و کیفیت واقعی آنها دارند.
علیرغم موفقیت های قبلی، نرخ خودکفایی برخی مواد غذایی در اوایل دهه 2000 به کمتر از 95 درصد هدف پیش بینی شده رسید و واردات محصولات کشاورزی شروع به افزایش کرد. نگرانی های گذشته در مورد امنیت غذایی در چین، دولت چین را بر آن داشت تا از دهه 1980 مطالعاتی را در مورد تغییر الگوهای مصرف مواد غذایی انجام دهد. این مطالعات کمبودهای مهمی را در محصولات غذایی کلیدی مانند غلات، گوشت ها و روغن های گیاهی تا پایان قرن بیستم پیش بینی کردند. مطالعات دیگری بعداً استدلال کرد که تولید غلات در چین به دلیل محدودیت زمین زراعی، کمبود غلات مهم، کمبود آب و مشکلات زیست محیطی راکد خواهد ماند. همان مطالعه پیش بینی کرد که چین باید تا سال 2020 200 میلیون تن غلات وارد کند .جالب اینجاست که در همان سال، مجموع واردات ذرت، سویا، گندم، برنج و سورگوم چین به 150 میلیون تن رسید. این کاستی ها در تولید مواد غذایی را می توان با دو دلیل عمده در ذیل توضیح داد:

چالش های کشاورزی و سیستم های غذایی در چین
الف) زمین: چین علیرغم جایگاه خود به عنوان سومین کشور بزرگ جهان، از نظر دسترسی به زمین های قابل کشت از دیگر کشورهای عمده تولید کننده مواد غذایی عقب تر است . شهرنشینی سریع، آلودگی و استفاده از زمین برای اهداف دیگر همگی به کاهش سریع زمین های کشاورزی در چین کمک کرده است. میزان کل آلودگی در خاک زمین های کشاورزی چین 10 درصد تخمین زده می شود و حدود 2.5 درصد از آن زمین به دلیل آلودگی بیش از حد به فلزات سنگین قابل کشت نیست. در نتیجه، برآورد می‌شود که کشور 90 میلیون هکتار کمبود سطح کشت داخلی داشته باشدو انتظار می‌رود این کمبود زمین‌های زراعی بدتر شود و اهداف چین برای خودکفایی غذایی را بیشتر تضعیف کند. برای پرداختن به این موضوع، ح‌ک‌چ؛ اتکای فزاینده‌ای به سویای وارداتی را پذیرفت تا میلیون‌ها هکتار از زمین‌های زراعی را برای سایر محصولات با عملکرد بالاتر آزاد کند. علیرغم این تلاش ها، همانطور که “لستر براون”، متخصص محیط زیست و نویسنده پیش بینی کرده بود، تولید برنج، گندم و ذرت ثابت مانده یا در دهه گذشته روند رو به نزولی داشته است که عمدتاً به دلیل کاهش سطح زیر کشت بوده است.
ب)آب: بخش کشاورزی چین پس از سرمایه گذاری های عمومی مهم در پنج دهه گذشته برای گسترش مناطق کشت آبی به شدت به آبیاری وابسته شد. امروزه نیمی از زمین های زیر کشت آبی است و بین 70 تا 90 درصد غلات، پنبه و سبزیجات چینی از این زمین های آبی حاصل می شود. با این حال، پایداری مدل کشاورزی فعلی در حال حاضر به دلیل کمبود گسترده آب مورد سوال است.کشاورزی آبیاری 60 درصد از کل تقاضای آب چین را تشکیل می دهد و با تحویل ناکارآمد مشخص می شود – 30 تا 40 درصد راندمان در مقابل 70 تا 80 درصد در کشورهای توسعه یافته؛ منابع آب شیرین نیز از نظر جغرافیایی به طور نابرابر توزیع شده اند و 80 درصد از منابع آب در جنوب چین متمرکز شده است. انتظار می رود که بخش شمالی چین ظرف سی سال خشک شود.این امر برای امنیت غذایی مشکل ایجاد می کند زیرا استان های شمالی 65 درصد از زمین های زیر کشت و 50 درصد از تولید غلات کشور را تشکیل می دهند.
سطح آب زیرزمینی در چین به دنبال بیش از چهل سال برداشت بیش از حد آب به طور پیوسته کاهش یافته یا آلوده شده است. علاوه بر این، کاهش قابل توجه رواناب رودخانه در شش حوضه اصلی رودخانه های کشور وجود داشته است. سازمان ملل به این نتیجه رسید که چین با کمبود شدید آب مواجه است و دلایل اصلی این بحران آب شامل تقاضای رو به رشد بخش کشاورزی، شهرنشینی سریع و آلودگی فراگیر منابع آب میداند. البته تغییرات آب و هوایی احتمالاً کمبود آب را در تمام حوضه های رودخانه در شمال چین و برخی از حوزه های رودخانه در جنوب تشدید خواهد کرد و اگر مورد توجه قرار نگیرد ، کمبود آب، تولیدات کشاورزی آبی گندم و برنج را به خطر می اندازد – بهره وری این دو محصول در مناطق دیم بسیار کمتر از عملکرد عملیات آبی است-.
ج)نیروی کار کشاورزی: همانطور که چین اقتصاد خود را صنعتی می کند، مهاجرت گسترده نیروی کار از مناطق روستایی به سمت مناطق شهری و صنعتی بیشتر رخ داده است. اگر چین به دنبال افزایش ناگهانی تولیدات کشاورزی برای دستیابی به اهداف امنیت غذایی در سال های آینده باشد، کاهش دسترسی به کارگران کشاورزی و پیری جمعیت کشاورزان می تواند به یک محدودیت تبدیل شود.
د)ضایعات مواد غذایی: مطابق با آنچه در اقتصادهای توسعه یافته رخ می دهد، ضایعات مواد غذایی نیز یک مشکل رو به رشد در چین است. به دلیل ناکارآمدی ها، تخمین زده می شود که بین 14 تا 18 درصد از کل تولید غلات چین در طول مراحل مختلف زنجیره تامین – تولید، فرآوری، و توزیع یا حمل و نقل از بین می رود. از این روی( ح‌ک‌چ)؛ با این موضوع برخورد کرده و سال گذشته کمپینی ملی راه‌اندازی کرد که در آن رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ از مردم خواست که غذا را هدر ندهند. مقامات چینی همچنین خانواده ها را تشویق می کنند تا ذخایر مواد غذایی را حفظ کنند که می تواند زمینه را برای سناریویی فراهم کند که در آن ممکن است نیاز به اجرای اقدامات سختگیرانه تری برای تامین منابع غذایی داشته باشند.

ه) تغییرات در رژیم غذایی چینی
چین ؛صادرکننده بزرگ جهانی برخی از کالاهای کشاورزی غذایی مانند ماهی و غذاهای دریایی، سبزیجات، میوه ها، آجیل، روغن های گیاهی و غیره است. محصولات غذایی نزدیک به 7 درصد از حجم کل صادرات چین و 2.5 درصد از ارزش آنها را تشکیل می دهند. برای چندین دهه، رژیم غذایی چینی از مصرف غلات سنتی به محصولات حیوانی (مثلاً گوشت و محصولات لبنی) و سایر محصولات غذایی فرآوری شده (مانند شراب و مشروبات الکلی) تغییر کرده است. امروزه چین تقریباً 30 درصد از مصرف جهانی گوشت را به خود اختصاص داده و البته گوشت خوک 75 درصد از آن را تشکیل می دهد. این فشار زیادی بر منابع محدود چین وارد می‌کند زیرا تولید محصولات حیوانی به زمین‌های قابل کشت و سایر نهاده‌های بسیار بیشتری نیاز دارد. برای همگامی با این تقاضای رو به رشد سریع، تولید دام چینی از تولید در مقیاس کوچک و حیاط خلوت به عملیات در مقیاس بزرگتر و متمرکز تغییر کرده است. به عنوان مثال، تأسیسات “فاکتوری فارمینگ” جدید تولید گراز چندین طبقه و کشاورزی عمودی فاکتوری فارمینگ کثرت زیادی یافته و تحت این مدل تولید جدید، خوراک‌های سنتی مانند سبوس و پوسته گندم و برنج، غده‌ها و ضایعات غذایی که سهم قابل‌توجهی از انرژی را برای دام‌های چین تامین می‌کردند، جایگزین کنجاله سویا و جیره ذرت شده‌اند. به دلیل کمبود تولید داخلی، واردات سویا از 3.85 میلیون متریک تن در سال 1998/99 به حدود 100 میلیون متریک تن در فصل 2020/21 افزایش یافت. امروزه چین حدود یک سوم مصرف سویای جهان را به خود اختصاص داده و 60 تا 70 درصد از صادرات جهانی سویا را خریداری می کند. چین همچنین ذرت بیشتری وارد می کند زیرا مصرف ذرت برای خوراک، غذاهای فرآوری شده و محصولات صنعتی همچنان در حال رشد است. واردات ذرت چین از 262000 تن در سال 1998-99 به 28 میلیون تن در سال 2020/21 افزایش یافت. این تغییرات بازارهای بین‌المللی غلات را شکل می‌دهد و باعث افزایش قیمت‌های جهانی ذرت و سویا طی سال‌های 2020 و 2021 شده است. از منظر تاریخی، از سال 2010، چین ذخایر کالاهای اصلی خود را به سطوح بی سابقه ای افزایش داده است از آنجایی که مقامات چینی واردات را به نقش مکمل در تامین مواد غذایی محدود می کنند، الگوهای تجاری خاصی وجود دارد که ممکن است تحلیل دقیق تری را ایجاب کند. این موارد شامل مواردی مانند افزایش مداوم و انحرافات زیاد از روندهای تاریخی، جریان های تجاری خلاف سیگنال های بازار، و تغییرات ناگهانی در واردات و صادرات محصولات کشاورزی است. به عنوان مثال، گزارش وزارت کشاورزی ایالات متحده در سال 2014 نشان داد که چین در سال 2013 معادل 100 میلیون تن ذرت وارد کرده است که تقریباً 50 درصد از مصرف سالانه ذرت را تشکیل می دهد. از این رو، چین باید در مجموع 200 میلیون تن ذرت تولید و وارد کند تا نیاز سالانه خود را تامین کند. در حالی که این تعداد احتمالاً از سال 2014 به دلیل تقاضای فزاینده چین برای غلات خوراک افزایش یافته است، نمونه ای از یک نقطه مرجع برای نظارت بر امنیت غذایی در چین است. به طور خلاصه، تا زمانی که چین به درستی به این چالش های جدی رسیدگی نکند، برای دستیابی به اهداف خودکفایی غلات مورد نظر مبارزه خواهد کرد و همچنان به واردات متکی خواهد بود.

و) کشت فرا سرزمینی:
سرمایه گذاری های عظیم اخیر چین بر روی لجستیک فرامرزی، تقویت کریدورهای تجاری، ماهیگیری و تولیدات کشاورزی در آفریقا و آسیا گواهی بربرگزیدن راهبرد کشت فراسرزمینی است. به طور خاص، چین زمین های کشاورزی و تجارت مواد غذایی را در سراسر جهان خریداری می کند و با کشاورزان خارجی قرارداد می بندد تا محصولات غذایی خاصی را به چین عرضه کنند. به عنوان مثال، شرکت های کشاورزی چین مقادیر زیادی از زمین های کشاورزی را در کشورهای آفریقایی مانند الجزایر و زیمبابوه خریداری و اجاره کرده اند تا محصولات کشاورزی تولید کرده و به چین صادر کنند. چین همچنین سرمایه گذاری های مهمی در تولید گوشت خوک و لبنیات در ایالات متحده، شاخ آفریفا و نیوزلند انجام داده این سرمایه گذاری ها بخشی از استراتژی امنیت غذایی چین برای به دست آوردن کنترل بیشتر بر زنجیره تامین واردات مواد غذایی است. در واقع، “شی”، سرمایه گذاری کشاورزی در خارج از کشور را به عنوان وسیله ای برای حفظ امنیت غذایی ملی و حمایت از تلاش های دیپلماتیک چین تشویق کرده با این وجود، مشخص نیست که این استراتژی در طول بحرانی که در آن مخالفان می‌توانند زنجیره‌های تامین بین‌المللی را هدف قرار داده و مختل کنند، چقدر مؤثر و انعطاف‌پذیر خواهد بود.

ز) افزایش وابستگی به واردات
تا سال 2007، چین صادرکننده خالص غلات (عمدتا ذرت) بود و به خودکفایی 97 درصدی در کالاهای عمده فله دست یافت. در گذشته، چین زمانی به واردات متوسل می شد که قیمت کالاهای داخلی برای غلات خاص نسبت به قیمت های جهانی بالا بود. به عنوان مثال، پس از تأثیر شرایط نامساعد جوی بر محصول ذرت چین در سال 2021، قیمت های داخلی افزایش یافت و چین سطوح بی سابقه ذرت را از ایالات متحده وارد کرد با تغییر رژیم غذایی چین و وقف های محدود زمین و آب، خودکفایی غلات نمی تواند به طور کامل تنها با تولید داخلی به دست آید. در مواجهه با این واقعیت جدید، مقامات چینی استراتژی امنیت غذایی جدیدی را در سال 2014 معرفی کردند و استفاده رو به رشد از بازارهای بین المللی و “واردات متوسط” برای محصولات کشاورزی را به عنوان مکمل عرضه داخلی پذیرفتند. به طور خاص، چین شروع به تمرکز بر حفظ خودکفایی برای برخی غلات (مانند گندم، برنج و غیره) کرد و در عین حال وابستگی فزاینده به غلات خوراک، دانه‌های روغنی، روغن‌های غذایی، گوشت، لبنیات و غذاهای فرآوری شده را پذیرفت. چین با انتخاب وابستگی کامل به واردات سویا خارجی، زمین های کافی را برای خودکفایی در تولید برنج و گندم آزاد می کند. چین در حال حاضر بزرگترین واردکننده مواد غذایی در جهان است، اما تا سال 2030، انتظار می‌رود که سهم واردات مواد غذایی چین بین 5 تا 7 برابر نسبت به سطح پایه امروز، بسته به رشد کلی اقتصادی، افزایش یابد. واردات مواد غذایی در حال حاضر 7 درصد از کل واردات کشور را تشکیل می دهد و چین اکنون نزدیک به 80 درصد از سویا و سایر محصولات غذایی مانند شیر و شکر را وارد می کند. واردات محصولات لبنی چین در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است و شیر خشک نیمی از این واردات را تشکیل می‌دهد که عمدتاً از نیوزلند منشا می‌گیرد. لازم به ذکر است که شیر خشک به طور گسترده ای برای تولید فرآورده های “شیرپایه” استفاده می شود. مصرف کنندگان چینی پس از یک سری رسوایی های مرگبار آلودگی مواد غذایی که مربوط به شیر خشک نوزادان بود، به طور فزاینده ای نسبت به محصولات شیر داخلی مشکوک شدند. اگر واردات لبنیات این کشور مختل شود، می‌تواند تولید داخلی خود را توسعه دهد. با این حال، این تنها نیاز به خوراک دام وارداتی را افزایش می دهد. جایگزین دیگر این است که ذخایر شیرخشک خود را با واردات بیشتر آن به جای خرید سایر لبنیات ضروری اما فاسد شدنی تر (مانند آب پنیر، پنیر، کره و غیره) افزایش دهد. بر اساس این استراتژی جدید، شکاف فعلی عرضه غذای داخلی چین در محدوده 100 تا 150 میلیون تن تثبیت شده، این شامل حدود 100 میلیون تن سویا است که باید سالانه به همراه ده ها میلیون تن غلات خوراکی مانند ذرت، سورگوم و غیره وارد شود. اما تعداد انگشت شماری از کشورها بیشتر این واردات را تامین می کنند. به طور مشخص تر، در پنج سال گذشته، ایالات متحده و اوکراین 98 درصد از واردات ذرت چین را به خود اختصاص داده اند. ایالات متحده، برزیل و آرژانتین تقریباً 97 درصد از کل واردات سویای چین را تأمین کردند و برزیل به عنوان تولیدکننده و صادرکننده پیشرو در جهان ظاهر شد. توجه به این نکته ضروری است که کشورهای آمریکای جنوبی و ایالات متحده به دلیل تفاوت در چرخه محصول خود، این کالاها را در فصول مختلف سال به چین می فروشند. برای مثال، فصل اوج صادرات سویای ایالات متحده از سپتامبر تا فوریه است، در حالی که کشورهای آمریکای جنوبی محموله‌های سویای خود را در ماه‌های بعد افزایش می‌دهند. در حالی که چین مقادیر زیادی گوشت و محصولات لبنی تولید می کند، واردات این محصولات نیز در سال های اخیر افزایش یافته است. رویدادهای اخیر شکنندگی بخش دام چین و وابستگی فزاینده آن به منابع پروتئینی بین المللی را آشکار کرد. اول، از سال 2018 تا 2021 شیوع های مختلفی از تب خوکی آفریقایی یک ویروس بسیار مسری رخ داد. در این مدت، چین مجبور شد حدود نیمی از بزرگترین گله خوک های جهان را از بین ببرد. در حالی که چین در حال مقابله با این همه‌گیری‌ها و بازسازی موجودی گله های خوک خود بود، مجبور شد حجم بی‌سابقه گوشت خوک را برای تامین تقاضای داخلی و کنترل افزایش قیمت‌های گوشت خوک وارد کند. از آنجایی که گوشت خوک یک غذای اصلی است، (ح‌ک‌چ)؛ به دقت قیمت گوشت خوک را کنترل می‌کند، زیرا قیمت‌های بالا می‌تواند به سرعت منجر به تورم مصرف‌کننده و نارضایتی مردم شود. همچنین، چین اخیرا واردات گوشت گاو استرالیا را به عنوان تلافی به درخواست کانبرا برای تحقیق در مورد منشاء همه‌گیری COVID-19 ممنوع کرده است. با این حال، سایر کشورهای تامین کننده به سرعت جای خالی استرالیا را پر کردند و واردات گوشت گاو همچنان در حال افزایش است. به عنوان مثال، ایالات متحده در سال جاری حجم بی سابقه ای از گوشت گاو به چین صادر می کند. در حالی که چین بزرگترین تولید کننده شیر در جهان است، تنها 70 درصد مصرف داخلی خود را تامین می کند و باید بقیه را وارد کند. علاوه بر این، جمعیت چین به محصولات شیر داخلی مشکوک هستند و ترجیح می دهند محصولات لبنی وارداتی را به دنبال چندین رویداد مرگبار آلودگی مواد غذایی و تقلب خریداری کنند. واردات محصولات لبنی از سال 2008 به سرعت در حال افزایش بوده است. برای رفع این کسری، چین در حال گسترش تعداد مزارع لبنی در مقیاس بزرگ است. با این حال، گله گاوهای شیری بزرگتر به دانه های خوراکی بیشتری نیاز دارد و تنها وابستگی موجود چین به واردات را تشدید می کند. خودکفایی غذایی چین در واقع بیش از آنچه که یک نگاه اولیه به اعداد واردات محصولات کشاورزی و لجستیک غذایی کشور نشان می دهد، استحکام ذاتی ندارد و با توجه به دانه های روغنی، روغن های گیاهی، گوشت و محصولات لبنی خاص، خودکفایی غذایی چین می تواندکاهش یابد. چین به واردات غلات و سایر محصولات غذایی بیشتر در آینده قابل پیش‌بینی ادامه می‌دهد، مگر اینکه بواسطه تنوع در سبد سرمایه گذاری کشاورزی خود، اصلاحات عمده کشاورزی انجام شود و بواسطه فناوری نسل چهارم، روباتیک، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا، بهپادهای و تکثر حسگرها، بهره‌وری را افزایش دهد و به عوامل زیربنایی -ساختاری مانندکاهش نیروی کار روستایی و فرسایش زمین‌های کشاورزی و کمیابی آب توجه بیشتری کند.

* تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

  • نویسنده : حسین شیرزاد